چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


تجربه سال های دور


تجربه سال های دور
مجموعه شعر«ملاح خیابان ها» آخرین مجموعه منتشر شده از سروده های شمس لنگرودی است که به لحاظ حال و هوای تکنیکی و محتوایی با کارهای پیشین او تفاوت های زیادی دارد._
آنچه امروزه درمحافل ادبی در مورد رویکرد تازه لنگرودی درشعرگفته می شود این است که او تلاش دارد مسیررسیدن از تکنیک های دیر یاب و رسیدن به زبانی بسیار ساده را خیلی سریع طی کند که البته در این راه به موفقیت هایی هم دست یافته است.
دنیای شعری لنگرودی حتی «ملاح خیابان ها» با آن حال و هوای ساده و صمیمی اش به نوبه خود کاری به موقع در روند شعرامروز ایران محسوب می شود،کاری که یک شاعر پیشکسوت با گذشتن ازنام خود آغاز کرده است،شاعری که در این آشفته بازار شعر امروزباز هم می تواند جامعه گریزان از کتاب را به مطالعه و زمزمه شعر دعوت کند. در دوران تجربه سویه های گوناگون شعر هم دنیایی پیچیده ودست نیافتنی نیست، اما او ظاهرا رسوخ شعر در پیکره اجتماع را بردست یافتن به تجربه های شخصی صرف ترجیح می دهد.
می توان گفت که لنگرودی شاعر خوش اقبالی است که آثارش زود در میان علاقه مندان شعر جا باز می کنند و مجموعه آخر او هم از این امر مستثنی نیست.
«ملاح خیابان ها» با آن حال و هوای ساده و صمیمی اش به نوبه خود کاری به موقع در روند شعرامروز ایران محسوب می شود،کاری که یک شاعر پیشکسوت با گذشتن ازنام خود آغاز کرده است،شاعری که در این آشفته بازار شعر امروز باز هم می تواند جامعه گریزان از کتاب را به مطالعه و زمزمه شعر دعوت کند.
البته اشاره به این نکته ضروری است که لنگرودی با حال و هوای تازه شعرهایش شاید نتواند به سلیقه سخت گیر شمار اندکی از مخاطبان منتقد پاسخ بدهد، اما همان گونه که گفته شد او سعی دارد که شعر به حاشیه رانده شده را یک بار دیگربه عنوان یک اصل مطرح کند ، سیر ساده سرایی لنگرودی ازدو مجموعه پیشین او یعنی «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» و« باغبان جهنم»آغاز شد و در مجموعه آخر به اوج رسیده است،مجموعه «ملاح خیابان ها» را به تعبیری می توان آغازی دیگر برای لنگرودی به حساب آورد زیرا او با این مجموعه نشان داد که شاعری قابل مطالعه است،شاعری که هرگز نخواسته خودش را تکرار کند واین تلاش را حتی با دور شدن کامل از دنیای شعری گذشته ادامه داده است،تلاشی که ممکن است بسیاری از آن به عنوان یک گام به عقب نام ببرند. کارمهمی که او دوباره از ریشه آغاز کرده است.
فروش نسبتا بالای آثار این شاعرخصوصا مجموعه مورد بحث نشان گر این واقعیت است که ذات شعر به خودی خود بکر و دست نخورده باقی مانده واگر کورسوهای امید روز به روز بر این گونه ادبی بسته می شود باید دلیل آن را ازجای دیگری سراغ بگیریم.
مجموعه «ملاح خیابان ها» تجربه ای است که ظاهرا طی سالیان دور در نهاد شاعردرونی شده زیرا او در اغلب کارهایش به دور از دغدغه های مدرن به عنوان یک مصلح اجتماعی ظاهر شده و تصویر هایی که ارائه می دهد ریشه دریک نوع نصیحت پدرانه دارند،نصیحت هایی که به دور از هرگونه شعاربه شکلی مستقیم جهان شاعر را به جهان مخاطب پیوند می دهند:«از آن چه رنج می بریم/زندگی نیست/ زندگانند...»
سیر ساده سرایی لنگرودی ازدو مجموعه پیشین او یعنی «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» و« باغبان جهنم»آغاز شد و در مجموعه آخر به اوج رسیده است،مجموعه «ملاح خیابان ها» را به تعبیری می توان آغازی دیگر برای لنگرودی به حساب آورد، زیرا او با این مجموعه نشان داد که شاعری قابل مطالعه است،شاعری که هرگز نخواسته خودش را تکرار کند واین تلاش را حتی با دور شدن کامل از دنیای شعری گذشته ادامه داده است،تلاشی که ممکن است بسیاری از آن به عنوان یک گام به عقب نام ببرند.
لنگرودی در این مجموعه نشان داده که بیش از هر چیز دیگرنگران شمس لنگرودی در سراسر این مجموعه از زندگی گفته است،موضوعی که گاه آن قدر پیش رفته که رگه ای موثراز مذهب را با خود یدک می کشد و لحن اشعار را به فضائی معنوی سوق می دهد:«دوستت دارم/و عشق تو از نامم می تراود/مثل شیره تک درختی مجروح/در حیاط زیارتگاهی...» شعر است ویافتن ذرات زندگی در قالب آن:«عشق/ بخار هیزمی در اتاقی است/که چهاردیوارش از یخ است/ امید/کلاه کشی در سرماست/آرزو/جیره سگ های شکاری/که از آب سیاه بگذرند....» یا«چه بود زندگی /اگر تو نبودی/خلبانی/که بین آسمان و زمین همه چیز از یادش رفته است...»
شمس لنگرودی در سراسر این مجموعه از زندگی گفته است،موضوعی که گاه آن قدر پیش رفته که رگه ای موثراز مذهب را با خود یدک می کشد و لحن اشعار را به فضائی معنوی سوق می دهد:«دوستت دارم/و عشق تو از نامم می تراود/مثل شیره تک درختی مجروح/در حیاط زیارتگاهی...»
یکی از مواردی که در این مجموعه عمده ذهنیت شاعر را به خود مشغول کرده مسئله مرگ است،مسئله ای که سایه اش را در بخش عظیمی از کار می توان دید،این مرگ اندیشی شاعرانه که به نحوی شایسته تجلی یافته هم به زبانی ساده عرضه شده به گونه ای که هیچ باری از ناامیدی را نمی توان یکی دیگر از نکات بارز در این مجموعه استفاده شاعر از یک طنز ملایم اما تاثیر گذار است،طنزی که در معماری شعر ها به شکل استادانه ای به کار رفته وحلاوت شعر ها را دوچندان می کند:«آفتاب با پای شکسته/بر پله بیمارستان دراز کشیده و/بچه ها با نورش بازی می کنند....» در آن یافت:«جز مرگ/هیچ چیز جهان جاودانه نیست/و ارزش زندگی در همین است عشق من...»
یکی دیگر از نکات بارز در این مجموعه استفاده شاعر از یک طنز ملایم اما تاثیر گذار است،طنزی که در معماری شعر ها به کار رفته :«آفتاب با پای شکسته/بر پله بیمارستان دراز کشیده و/بچه ها با نورش بازی می کنند....»
شمس لنگرودی در مجموعه «ملاح خیابان ها» با زبانی ساده به اعماق زندگی سفر کرده وره آوردی از عشق ،عرفان،زندگی،مرگ و تعابیر و تفاسیر ساده و قابل هضم به خواننده اش هدیه کرده است،نکته جالب توجه در این مجموعه بیدار شدن حس شاعری مخاطب و امیدواری او به بازگشت شکوهمند شعر است:«نجاتم بده آفتاب من/که پیشاپیشم راه می روی/و تقدیر مرا می پاشی/دستم را بگیر/تا چون سایه کنارت/لنگان لنگان /به خانه اولم بازگردم....»
مجموعه شعر«ملاح خیابان ها»سال۱۳۸۷درشمارگان ۳۰۰۰نسخه و قیمت ۲۸۰۰تومان توسط انتشارات آهنگ دیگر عرضه شده است.
رسول آبادیان
منبع : خبرگزاری کتاب