دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

خودکشی و افسردگی در نوجوانان


خودکشی و افسردگی در نوجوانان
من خودم را می كشم
میزان شیوع افسردگی و خودكشی در دوران بلوغ به شدت افزایش می یابد.
بعضی از مطالعات انجام شده نشان می دهد كه تقریباً یك سوم نوجوانان، دچار حالت افسردگی می شوند و یك سوم این افراد در طول این دوران، بر اساس معیارهای تشخیصی دچار اختلال افسردگی هستند.
افكار خودكشی در میان نوجوانان افسرده، در مقایسه با جوانان معمول تر است. خودكشی سومین دلیل مرگ در بین نوجوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال است و میزان خودكشی در میان نوجوانان در مقایسه با كل جمعیت بسیار بیشتر است. نكته قابل توجه این است كه اقدام به خودكشی (در اثر افسردگی)، در بین نوجوانان عمدتاً از قبل برنامه ریزی می شود و به دلیل واكنش های فرد بر اثر احساس درماندگی نیست.
•چرا خودكشی در میان نوجوانان بسیار معمول است؟
بعضی از محققین معتقدند كه نوجوانان مستعد افسردگی اند و علت آن تغییرات رشدی است كه در این دوران در زندگی آنان روی می دهد. عوامل هورمونی هم ممكن است نقشی در این میان داشته باشند. هرچند اعتقاد بر این است كه تاثیر هورمون ها در خلق و خو در مقایسه با تأثیرات محیطی بسیار كم است.
تغییرات فیزیكی كه با بلوغ همراه است سبب می شود بعضی از نوجوانان، بخصوص دختران در مورد ظاهرشان احساس خوبی نداشته باشند. توانایی تفكر انتزاعی (پس از بلوغ)، سبب می شود كه نوجوانان به نحوی در مورد خودشان فكر كنند كه قبلاً میسر نبوده است. و به همین دلیل، بیشتر به فكر فرو رفته و خود را تحقیر می كنند.
اختلاف خانوادگی كه یكی از عوامل مهم افسردگی است، در دوران نوجوانی بسیار معمول تر است. افزایش فشارهای اجتماعی برای استقلال، نوجوانان را برای پذیرش نقش هایی تحت فشار می گذارد كه آمادگی آن را ندارند و در عین حال، آنان را از والدین و سایر بزرگسالان حامی جدا می كند.
• نقش جنسیت در افسردگی نوجوانان
در میان بزرگسالان مشخص شده است كه افسردگی در میان زنان در مقایسه با مردان معمول تر است. این تفاوت جنسیتی از دوران نوجوانی بروز می كند.
جالب است بدانید، قبل از سن ۱۴ سالگی (شروع دوران نوجوانی)، افسردگی در میان پسران در مقایسه با دختران معمول تر است. ولی در دوران نوجوانی این نسبت جنسیتی بین دختر و پسر تغییر می كند.
اوایل نوجوانی برای دختران در مقایسه با پسران تنش بیشتری به همراه دارد. دختران زودتر رشد را آغاز می كنند و از این رو در مقایسه با پسران تغییرات بیشتری را تجربه می كنند.
دختران و پسران روش های متفاوتی برای سازگاری با تنش دارند. دختران در مقابل تنش احساساتشان را درونی می كنند. ولی پسرها، توجه خود را به چیزهای دیگری معطوف می كنند و احساسات خود را بیرون می ریزند.
نكته جالب این است كه دخترها در مقایسه با پسرها، وقتی شرایط مشابهی را تجربه می كنند بیشتر دچار افسردگی می شوند.
الكساندر كاپلان (روانشناس معروف) در این مورد می گوید: فشارهای اجتماعی شدن بر زنان، برای سركوب خشم و همچنین احساس آسیب دیدن روابط، آسیب پذیری این قشر را در برابر افسردگی افزایش می دهد.
دختران وقتی ناچار می شوند برای حفظ روابطی كه اهمیت زیادی برایشان دارد، سكوت كنند، تحت فشار زیادی قرار می گیرند. دختران از ابراز خشم باز داشته می شوند. و احتمالاً هیچ راهی جز سركوب اینگونه احساسات ندارند. و در بعضی از موارد این خشم را به خود باز می گردانند.
افسردگی و اقدام به خودكشی در میان دختران معمول تر است. ولی پسران بیشتر احتمال دارد كه بر اثر اقدام به خودكشی بمیرند. شاید به این دلیل كه از روش های مرگ آورتری استفاده می كنند.
هرچند كه ظاهراً مردان در مقایسه با زنان، از امتیازات بیشتری برخوردارند، ولی پسران در مقایسه با دختران، بیشتر خود را به دست مرگ می سپارند. این نكته را هم باید گفت كه فشارهای مربوط به جنسیت (در آسیب شناسی افسردگی و خودكشی) بر پسران نیز مانند دختران تاثیرگذار است. برای مثال، در فرهنگ غربی از نوجوانان ۱۸ ساله پسر انتظار می رود كه خانه را ترك كنند. و آماده پذیرش نقش مرد در جامعه شوند. اما فشارهای غیرقابل تحمل روانی كه در اثر این انتظار به نوجوان تحمیل می شود، او را وادار به اقدامات پنهان می كند. (اقدام به خودكشی و یا تمارض)
مرد جوانی كه هنوز آمادگی یا تمایل لازم برای پذیرفتن نقش تعیین شده به عنوان یك مرد را ندارد، ممكن است خود را بی كفایت و نامتناسب ارزیابی كند. برای چنین فردی، خودكشی می تواند تنها راه فرار از این وضعیت ظاهراً مایوس كننده باشد. مشكلات مربوط به انتظارات جنسیتی جامعه از نوجوانان، یكی از دلایل بارز میزان بالای خودكشی در میان نوجوانان است.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید