یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


ثروت و فن‌آوری خوشبختی یا فروپاشی


ثروت و فن‌آوری خوشبختی یا فروپاشی
سنت، مدرنیته، علم، ثروت، تكنولوژی، فرهنگ و... مفاهیم جدیدی نیستند. شاید اگر هر روز در مورد هر كدام از آن‌ها تامل كنیم برداشت ما نسبت به روز قبل متفاوت باشد. از همین‌رو زمانی كه به موضوع قدیمی «علم بهتر است یا ثروت»، اندیشیده شود به تمام یافته‌ها و داده‌های ذهنی پیشین تردید و شك می‌كنیم در آن روزگار رایج بود كه علم ارجح شمرده ‌شود. حال آن‌كه وقتی علم امروز مورد بازخوانی قرار می‌گیرد و نتایج آن در سطح زندگی خانواده‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد به‌وضوح می‌توان شاهد پیامدهای ناگوار آن‌نیز بود. ثروت هم قطعا خوشبختی نمی‌‌آورد و نمی‌توان با آن خریدار محبت شد، اما به طور مسلم فقر بدبختی به دنبال خود خواهد آورد.
تلویزیون، اینترنت و ماهواره عضو جدی و موثر خانواده‌ها شده‌اند; مظاهری از پول و علم. «دانیل كافمن» برندهء جایزهء نوبل اقتصادی از دانشگاه «برینستون» نشان داد وقتی دانش‌آموزان هشت روز پی‌درپی از بستنی مورد علاقهء خود بخورند، به سختی می‌توانند تشخیص دهند از این كار لذت می‌برند یا نمی‌برند. ما دیگر نمی‌دانیم كه باید حضور و ورود آن‌ها را به خانه جشن بگیریم یا به سوگ بنشینیم.
هدف این نوشتار بررسی و تاثیر تكنولوژی‌های مدرن در جامعه وخانواده نیست بلكه اشاره به آن‌ها تنها به عنوان دروازه‌هایی بود كه فردگرایی، تجمل، مصرف‌گرایی و... را همنشین ما كرده است. حادث شدن این پیامد و تاثیر آن بر بافت خانواده‌های ایرانی كه با تورم و فقر، خو‌گرفته‌اند تبعات مهمی به دنبال دارد كه گاه تا فروپاشی نهاد خانواده پیش می‌رود. از این رهگذر سیری خواهیم داشت به تاثیر فقر و تجمل در خانواده‌های ایرانی.
● تراژدی دنباله‌دار
یك كارشناس مسایل اجتماعی دربارهء ‌افزایش آمار طلاق در این استان می‌گوید: «نابسامانی‌های اقتصادی اساسی‌ترین عامل افزایش آمار طلاق در قزوین هستند ما در بسیاری از روزها شاهد زنانی هستیم كه مردانشان بی‌خبر خانه و زندگی را ترك كرده و گم شده‌اند، چرا كه در تامین نیازهای اساسی زندگی ناتوان هستند و از این وضعیت فرار می‌كنند.»
«در استان كردستان به طور متوسط روزی ۸۸ پیوند زناشویی و در مقابل ۱۱ طلاق به عبارتی به‌طور متوسط روزی ۵/۵ درصد مورد طلاق رخ می‌دهد. ۶۰ درصد درخواست‌كنندگان طلاق زنان هستند، ۳۰ درصد مردان و ۱۰ درصد به صورت توافقی به دادگاه‌ها مراجعه می‌كنند. مسایل اقتصادی همچون فقر، بیكاری و رها كردن زن و فرزند برای یافتن شغل در استان‌های دیگر از سوی شوهر بیش‌ترین علت مراجعه زنان این استان به دادگاه‌ها از نظر حقوقدانان بوده است.»
تهران: مدیركل ثبت احوال استان تهران در سال گذشته از افزایش ۳/۱۳ درصدی طلاق خبر داد این در حالی است كه ازدواج، نیم درصد كاهش داشته است.و...
اقتصاد به طور مستقیم انسان‌ها و خانواده‌ها را هدف قرار می‌دهد. بررسی ما نشان می‌دهد كه تورم، فقر و بیكاری از جمله دلایل عمدهء فروپاشی نهاد خانواده‌ها هستندو مسایل دیگر همچون تفاوت فرهنگی و طبقاتی زوجین و خانواده‌های طرفین در درجهء دوم قرار دارند. اگر مقداری تامل كنیم درخواهیم یافت كه تنش‌های مالی میان زوجین یك بحث روزمره شده است، اما هنگامی كه عدم تعادل درآمد و هزینهء اتفاق بیفتد این مساله رنگ جدی‌تری به خود می‌گیرد و از بحث روزمره خارج شده و تبعات دیگری را در زندگی خانوادگی رقم می‌زند.
نكتهء حایز اهمیت در حال حاضر مسایلی چون خط فقر، رقابت‌های مالی،‌چند شغله‌بودن والدین، كار تا دیروقت و... است كه به تبع آن‌ها محتوای گفت‌وگو و رفتار در خانواده‌ها را تغییر داده است. یعنی به سادگی می‌توان ادعا كرد ریشهء قسمت عمده‌ای از مشكلات امروز و چالش‌های آینده خانواده‌های ایرانی ارتباط مستقیمی با اقتصاد دارد، چه آن‌ها‌یی كه از سر زیاده‌طلبی است و چه آن‌هایی كه درگیر فقر و تورم هستند.
«طاهر سعیدی» حقوقدان و كارشناس دادگستری در این مورد می‌گوید: «اساس و بنیان خانواده از ابتدا بر اقتصاد متكی است یعنی علقهء زوجیت فارغ از اقتصاد نیست.
ابتدا مهریه و طلاجات مطرح است پس از آن تهیهء مسكن و نفقه و هزینه‌های روزانه و مباحثی از این دست قابل طرح خواهد بود كه سرپرست خانواده موظف به تامین آن‌هاست، حال فرض كنید كه سرپرست خانواده منبع مالی خود را از دست بدهد یا این كه هزینه‌ها بیش از درآمدها باشد، بحث و جدل‌ها شروع می‌شود. به هر میزان بحران مالی شدیدتر باشد به همان اندازه اساس خانواده مورد تهدید قرار می‌گیرد. باید به این نكته هم توجه كرد كه زوجین آستانهء تحمل معینی دارند.»زمانی كه بحران مالی به اوج می‌رسد و سرپرست خانواده از تامین آن باز‌می‌ماند به نوعی وی خانه گریز می‌شود كه نتیجهء آن افزایش مشكلات خانواده و افتادن در یك دور باطل است.
● تجمل و تنش
رایج شدن فرهنگ مصرف‌گرایی موجب بالا رفتن سطح انتظارات از زندگی شده است. هر كسی در پی دسترسی به حد بالاتری از امكانات مادی زندگی است. اگر مصرف‌گرایی در برابر عدم توان پاسخگویی خانواده‌ها قرار گیرد مشكلات روحی و ناراحتی‌ها را دامن می‌زند. در واكاوی فرهنگ مصرف‌گرایی چشم و هم‌چشمی‌ها، رقابت‌های ناسالم، افزایش ساعات كار، درگیری‌های روحی و روانی و... آشكار‌می‌شود كه همگی این مسایل تنها به دلیل تامین نیازهای بعضا غیرضروری زندگی است. سعیدی می‌گوید: هنگامی كه فرهنگ تجمل‌گرایی در بطن خانواده‌ها ریشه دواند، نوع مصرف جدید باید تحت پوشش منبع مالی قرار گیرد، اگر چنین توانی وجود نداشته باشد میان زوجین تنش به وجود می‌آید.» به‌اعتقاد وی، مشورت خانواده‌ها و كار فرهنگی بایسته‌تر از آن است تا زوجین تحت فشار مالی و مشكلات ناخواسته قرار گیرند.
● زنان وارد می‌شوند
حالا در این هنگام كه مرد ناتوان از پاسخگویی به تمام نیازهاست، زن نیز وارد عرصهء اقتصادی می‌شود. ورود زن تبعات مثبت و منفی زیادی به دنبال دارد. آن چه مسلم است، زن یاری‌رسان اقتصاد خانواده خواهد بود و می‌تواند بخشی از هزینه‌های زندگی را پوشش دهد اما از سویی با كاهش حضور او در خانه مشكلات جدیدی شكل می‌گیرد. سعیدی بر این باور است كه هر چند حضور زن سطح درآمد را افزایش می‌دهد اما از سوی دیگر سطح هزینه‌ها را نیز بالا می‌برد، به طور مثال كودكان باید به مهد فرستاده شوند، هزینهء ایاب و ذهاب، عدم مدیریت هزینه‌های خانه و... كه هر كدام در جای خود قابل تامل است.
زمانی كه زوجین هر كدام به نوعی به لحاظ اقتصادی مستقل و متكی به خود خواهند‌شد، به باور جامعه‌شناسان می‌تواند مساله فردگرایی را هر چه بیش‌تر در خانواده‌های كوچك هسته‌ای دامن زند.
با وجود این مسایل به هیچ وجه نمی‌توان مسایل اقتصادی و اجتماعی حوزه‌های دیگر را به صورت مستقل در زندگی خانواده‌ها مورد بررسی قرار داد.
پیش‌ترها این نقد به تلویزیون وارد بود كه‌با‌حضور خود در خانه‌ها، روابط صمیمی و نزدیك افراد را مخدوش می‌كند اما اینك نقد مذكور به تكنولوژی‌های جدید همچون اینترنت وارد است. رابطهء بین خوشبختی و فن‌آوری همواره موضوع مورد علاقهء منتقدان اجتماعی و فلاسفه بوده است، اما علمای اقتصادی كم‌تر به آن توجه كرده‌اند. توجهی كه آنان به موضوع خوشبختی كرده‌اند، شامل رابطهء گسترده بین رفاه مادی و بهزیستی بوده است.
در این زمینه چند تحقیق صورت گرفته است، اما بهترین كار در این زمینه توسط ریچارد ایسترلین اقتصاددان انجام شد كه در سال ۱۹۷۴ مقاله‌ای با عنوان «آیا رشد اقتصادی سرنوشت انسان را بهبود می‌بخشد؟» نوشت. ایسترلین نشان داد در كشورهای توسعه یافته، همبستگی واقعی بین سطح درآمد كشور و خوشبختی شهروندان آن وجود ندارد. ایسترلین استدلال كرد پول نمی‌تواند خوشبختی بخرد. دست‌كم نه پس از نقطه‌ای مشخص. ایسترلین نشان داد با وجودی كه فقر همبستگی نیرومندی با فلاكت دارد، وقتی كشور دارای طبقهء متوسط استواری باشد، به نظر نمی‌رسد ثروتمندتر‌شدن، شهروندان آن را خوشبخت كند.
تنگناهای اقتصادی از سویی و سیطرهء نگاه سنتی از طرف دیگر موجب می‌شود تا زنان به سادگی نتوانند متاركه كنند. به همین دلیل آن‌ها به نوعی دچار طلاق پنهان می‌شوند. این دسته از زنان به دلیل بی‌پناهی، نداشتن امنیت مالی و همچنین به خاطر فرزندان از طلاق رسمی صرف‌نظر می‌كنند، یعنی تمام پیوندهای زناشویی قطع می‌شود. اگر زنان طلاق واقعی بگیرند پایگاه اقتصادی و اجتماعی خود را از دست می‌دهند.
● حاكمیت و اقتصاد خانواده
اقتصاد و خانواده مساله‌ای نیست كه مسوولان به سادگی از كنار آن بگذرند. گسست در نهاد خانواده، امنیت اجتماعی و سیاسی را مخدوش می‌كند. از این رو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با توجه به اهداف خود بر موارد ذیل تاكید كرده است:
▪ توسعهء آگاهی زنان و اعضای خانواده در خصوص ایجاد الگوی صحیح اقتصادی و تنظیم درآمدها و هزینه‌های خانواده و تاثیر آن بر اقتصاد كشور.
▪ ایجاد روحیهء پس‌انداز و آینده‌نگری در خانواده بر محور قناعت و ایجاد مراكز مناسب.
▪ انجام فعالیت‌های تولیدی و خوداشتغالی در كنار وظایف خانه‌داری جهت كمك به اقتصاد خانواده
▪ شناسایی عوارض و پیامدهای منفی ناشی از طلاق به زوجین و تاكید بر تشكیل خانواده در مورد زنان بیوه و بی‌سرپرست.
▪ توسعهء آگاهی‌های خانواده جهت حفظ حرمت اعضای خانوده به ویژه سرپرستی، نگهداری و تامین معاش پدر و مادر ناتوان و از كارافتاده.
▪ توسعهء فرهنگ ساده‌زیستی، قناعت، خوداتكایی، تولید و ارایهء الگوی مناسب مصرف به منظور تصحیح فرهنگ اقتصادی خانواده.
▪ بررسی و شناخت مسایل و مشكلات فرهنگی، حقوقی و اقتصادی اعضای خانواده.
▪ كاهش تبلیغات تجاری و مصرفی رسانه‌ها به منظور جلوگیری از ترویج روحیهء مصرف‌گرایی.
▪ تشویق زنان به استفادهء بهینه از دارایی و اندوختهء شخصی در چرخهء اقتصادی خانواده و كشور.
اقتصاد سالم و پویا، خانواده‌ای متعادل و جامعه‌ای سالم به دنبال دارد. توجه بیش از حد به ظواهر و مسایل مادی، موقعیت شغلی و مالی، فرصتی برای تبادل نظر و شناخت یكدیگر نمی‌دهد. نكتهء مهم این است كه نظام اقتصادی خانواده باید به گونه‌ای تكوین یابد تا این توانایی را داشته باشد به نیازهای افراد خانواده كه پیوسته گسترش می‌یابد و پیچیده‌تر می‌شود، پاسخ گوید.
سامان عابری
منبع : روزنامه سرمایه