پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت مجاهدت و ریاضت


ماهیت مجاهدت و ریاضت
▪ پرسش:
مجاهدت و ریاضت نفس به چه میزان در عرصه خودسازی، تربیت و تهذیب نفس انسان به ویژه در مقطع سنی جوانان ضرورت دارد؟
▪ پاسخ:
مجاهدت و ریاضت نفس در اسلام، نه به معنای محرومیت از نعمت های الهی و سرکوب تمایلات مشروع مادی است، آن گونه که در پاره ای مسلک های افراطی ترویج شده است. بلکه به معنای محدود ساختن و مهار کردن و به کار گرفتن این استعدادها در جهت مقاصد حیات و رشد و کمال و علم و عمل می باشد. در واقع محدودیت که یک اصل منطقی در نظام آفرینش است و به طور خودکار و تحت تدبیر و امرالهی جریان دارد، رمز مصونیت یک موجود و از جمله انسان است، به عنوان مثال هرچند انسان با خصلت غریزی به خوردنی ها و آشامیدنی های مطبوع تمایل نامحدود دارد، اما در همین حال ارگانیزم فیزیولوژی بدن، آن را محدود می سازد و آن گاه که نیاز بدن تأمین شد و به مرز طبیعی و اشباع رسید، آب و غذا را پس می زند.
در باب کنترل شهوت و غضب و مسئله تربیت، انتخاب و اختیار انسان در قالب مقررات قانونی و شرعی و تحت نظر مربیان مهار و محدود می شود. پیامبران و انبیای الهی برانگیخته شدند تا کاروان انسانی را در مسیر کمال همراهی کنند و محدوده هر یک از قوا را مشخص نمایند تا انسان در پرتو عقل و شرع، شهوت و غضب را مهار کند، نه آن که به تعطیل بکشاند.
امام راحل در این زمینه می نویسند: «هیچ یک از انبیاء عظام(ع) جلوی شهوت و غضب و وهم را به کلی نگرفته اند و هیچ داعی الی الله تاکنون نگفته است، باید «شهوت» را به کلی کشت و نائره «غضب» را به کلی خاموش کرد و تدبیر «وهم» را از دست داد، بلکه فرموده اند: باید جلو آنها را گرفت که تحت میزان عقلی و قانون الهی انجام وظیفه کنند، زیرا این قوا هر یک می خواهند کار خود را انجام و به مقصود خویش نائل شوند و اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج هم شود... انبیاء(ع) آمدند، قانون ها آوردند و کتاب های آسمانی بر آنها نازل شد که جلوگیری از اطلاق و زیاده روی طبیعت کنند و نفس انسانی را در تحت قانون عقل و شرع آورند و آن را مرتاض و مؤدب کنند که خارج از میزان عقل و شرع رفتار نکند» (چهل حدیث، ص۱۵)
و نیز ناگفته نماند که اسارت و بردگی انسان در برابر امیال نفسانی نه تنها سد راه کمال و مقامات عالیه انسانی و به رکود و خمودگی کشیده شدن توان نامحدود معنوی اوست و سعادت ابدی آدمی را به مخاطره می افکند، بلکه در همین جهان مادی و زندگی دنیوی نیز موجب فساد و ویرانی و هرج و مرج اخلاقی خواهدبود، و ادامه حیات اجتماعی را در فضایی از عواطف انسانی و تعهدات اخلاقی ناممکن می سازد. به همین دلیل است که هیچ یک از جوامع، آزادی انسان را به طور مطلق نپذیرفته و آن را با هرج و مرج ملازم می دانند و هیچ یک از دانشمندان و مربیان بر آن نیستند که انسان را بتوان بی مهار و مطلق العنان رها ساخت و بالاخره همه مکاتب، نوعی محدودیت را الزامی می دانند.
نکته اساسی، تعیین مرزهای محدودیت و آزادی است که به دلایلی که در جای خود مبرهن است، جز در سایه شرع نمی توان به طریق مطمئنی در این مطلب دست یافت.
منبع : روزنامه کیهان