سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


چترهای شیشه ای


چترهای شیشه ای
امپریالیسم رسانه ای بعنوان مدلی نوین از امپریالیسم و کلونی سازی در راستای استعمار و استثمار اذهان جهانی ، مشخصاً به عنوان ابزاری کارآمد توسط صهیونیسم جهانی مدیریت و بکارگیری می شود .
از آنجایی که این نوع از امپریالیسم مرز و محدوده مشخصی ندارد و بنوعی جهان شمول است نمی توان محدوده مشخصی را برای آن در نظر گرفت و به لحاظ ابزار تسلط آن که ( تکنولوژی رسانه ها ) است ، هر نقطه ای از جهان کلونی آن محسوب می گردد .
از طرفی با گسترش تکنولوژیهای ارتباط جمعی و ماهواره ها ، هر لحظه محدوده نفوذ و گستره مخاطبین این موج نوین امپریالیستی در حال افزایش است .
لذا صهیونیستها با بهره گیری از : سینما ، تلویزیون ، رادیو ، ماهواره ها ، اینترنت ، خبرگزاریها و ... ، بطورکلی در تلاش برای برقراری نوعی فرهنگ صهیونیستی در سراسر جهان و در واقع دهکده ای جهانی با تسلط فرهنگی صهیونیستی هستند .
در این راستا ، نگارنده سعی دارد در تحلیل چترهای شیشه ای بطور کلی به بررسی ابزارها و چگونگی گسترش این فرهنگ و در این قسمت مشخصاً به تولیدات سینمایی صهیونیسم جهانی بپردازد .
● سینما :
جنبش صهیونیسم بر اساس برنامه‌های از پیش طراحی شده خود كه مورد حمایت بی‌شائبه صهیونیست‌های سرمایه‌دار و با نفوذ قرار دارد ، تبلیغات گسترده‌ای را در جهان به نفع خود به راه انداخته است در حالی كه رسانه‌های گروهی عرب و مسلمان اقدام عملی مؤثری برای مقابله با تبلیغات صهیونیستی یا افشای ماهیت آن در برابر افكار عمومی جهانیان انجام نداده است .
دعوت به سوء استفاده از هنرهای جدید به نفع صهیونیسم بین‌الملل به وضوع در پروتكل‌های دانشوران صهیون مشاهده می‌شود كه در این میان هنر هفتم از جایگاه و اولویت خاصی نزد رهبران صهونیسم برخوردار است. لذا عجیب نیست كه صهیونیست‌ها مالك بزرگترین شركت‌های سینمایی در دنیا باشند و سینمای صهیونیستی نقش بسزایی در انحراف افكار عمومی جهان ایفا ‌كند.
طراحان سیاستهای تبلیغاتی صهیونیسم، خیلی زود به این واقعیت پی بردند كه سینما یا هنر هفتم، یگانه ابزار تبلیغاتی قرن حاضر است و از این ابزار ” صهیونیستها با بهره گیری از : سینما ، تلویزیون، رادیو ، ماهواره ها ، اینترنت ، خبرگزاریها و ... ، بطورکلی در تلاش برای برقراری نوعی فرهنگ صهیونیستی در سراسر جهان و در واقع دهکده ای جهانی با تسلط فرهنگی صهیونیستی هستند . ... “
برای رسیدن به اهداف خود بهره‌های فراوانی بردند.
نخستین شركت تولید فیلم در آمریكا كه بازوان اختاپوسی صهیونیسم پیش از همه آن را در بر گرفته است شركت «فیناگراف» بود . این شركت از سال ۱۹۰۹ به تولید فیلم‌های صهیونیستی پرداخت . پس از آنبود که صهیونیستهای دیگری مالكیت شركتهای تولید فیلم در هالیوود را در اختیار گرفتند.
این شركتها از همان ابتدای احیای صهیونیسم با تهیه فیلمهای سینمایی مختلف تلاش كرده‌اند تا ایده‌های صهیونیستی را به تماشاگران القاء كنند و با به كارگیری مضامینی درباره قوم یهود و سرگردانی آنها از زمان موسی (ع) تا دوره معاصر و وقایع موهنی چون هلوکاست ، با مظلوم نمایی به برانگیختن احساسات مردم به نفع صهیونیستها پرداخته‌اند.
با آغاز فعالیتهای سینمایی صهیونیسم در سال ۱۹۱۷ میلادی كه همزمان با صدور اعلامیه بالفور است، حملات تبلیغاتی گسترده علیه اسلام و فلسطینیان آغاز شد.
در این دوره صهیونیستها برای اینكه دولتی در سرزمین فلسطین تشكیل دهند و فلسطینیان را از سرزمین اجدادی‌شان اخراج كنند، فیلمهایی ساختند كه در آن قهرمانان به ظاهر یهودی كه مورد آزار مسلمانان فلسطینی بودند، مثلاً برای پس گرفتن حق خود تلاش می‌كنند!
فیلم‌های «فرزند سرزمین»، «گروه یهودی» و «خانه پدرم» نیز دارای چنین مضامینی هستند .
صهیونیستها با چنین زمینه‌سازیهایی به آماده كردن افكار عمومی جهان جهت ایجاد رژیم صهیونیستی پرداختند و سرانجام با مساعدت قردتهای استكباری به ویژه انگلیس و آمریكا توانستند بشكل ظالمانه‌ای سرزمین فلسطین را اشغال كنند.
با اشغال فلسطین و ایجاد رژیم غاصب صهیونیستی توجه صهیونیستها به صنعت سینما افزایش یافت و با برنامه‌ریزی همه جانبه، روند تأثیرگذاری خود بر سینمای جهان را نیز شدت بخشیدند.
فیلم‌های «سرزمین فراعنه»، «ایسته و پادشاه» و «سلیمان و ملكه صبا» محصول نفوذ صهیونیستها بر سینمای غرب بود.
صهیونیستها همچنین فعالیت گسترده‌ای برای جلب همكاری شركتهای فیلمسازی جهان را آغاز كردند و از این مقطع به بعد افكار عمومی غرب به طور ناخودآگاه سینمای صهیونیستی را در انعكاس صحیح تاریخ و حوادث جهان بی‌طرف و صادق دانستند و به سوی آن جذب شدند. در حای كه فیلمهای ساخته شده در این دوره دو هدف اصلی را دنبال می‌كرد:
الف ) مخدوش ساختن چهره اسلام
ب ) موجه جلوه دادن عملكردهای رژیم صهیونیستی
اما از سال ۱۹۴۸ میلادی كه صهیونیست‌های
” صهیونیست‌ها مالك بزرگترین شركت‌های سینمایی در دنیا باشند و سینمای صهیونیستی نقش بسزایی در انحراف افكار عمومی جهان ایفا ‌كند. ... “
متجاوز گام در خاك فلسطین نهادند سینمای صهیونیستی نیز متشکل شد و سازمان‌ها و سرمایه‌داران صهیونیست و یهودی حمایت گسترده خود را از این صنعت آغاز كردند.
رویكرد سینمای صهیونیستی در آن زمان اینگونه بود:
۱) تشویق یهودیان خارج از فلسطین اشغالی به مهاجرت به این سرزمین.
۲) سوء استفاده از سینما برای جمع‌آوری حمایت‌های مالی از حكومت نظامی صهیونیستی.
۳) تولید فیلم با سرمایه صهیونیست‌ها و حمایت آمریكا برای توجیه جنایات‌ هاگانا علیه روستائیان و شهروندان عرب.
بعد از جنگ جهانی دوم ، موسسه (تاریخ رایش سوم) با سرپرستی صهیونیسم و مدیریت (ویلیام شادیرر) که (مدعی کشف چندین تن از اسناد آلمانیها ، بعد از جنگ جهانی دوم در زمان معدوم کردن آنهاست )، با استناد بر اسنادی که هیچگاه مورد تأیید واقع نشدند ، تاکنون این اسناد را مبنای دهها فیلم سینمایی ، رمان ، مجموعه داستان ، تئاتر ، تحلیل تاریخی و ... قرار داده و در همه آنها مرثیه برای آوارگان یهودی و نابود شدگان در بازداشت گاههای دخائو، آشویتس، کراکو و ... سرداده شده است. این در حالیست که گزارشهای سازمان صلیب سرخ جهانی ، نیروهای ملل متحد و بسیاری از تاریخ نویسان بی طرف بر آن تاکید کرده اند که آمریکا مرزهای خود را بر روی یهودیان اروپای شرقی و مرکزی می بندد و تنها راه خروج از اروپا به فلسطین ختم می شود !
دیری نپایید كه صهیونیستها با خرید مشهورترین شركتهای تولید فیلم در جهان به خصوص در آمریكا توانستند در این رسانه گروهی نفوذ پیدا كنند.
آمارها حكایت از آن دارد كه تعداد زیادی از دست‌اندركاران سینمای آمریكا از تهیه‌كننده و كارگردان گرفته تا بازیگر و فیلمبردار از صهیونیستها و یا تحت نفوذ آنها بوده و هستند.
رمان نویسان ، نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسانی مانند : ژان پل سارتر ، مارگریت دوراس ، کنستانتین ویرژیل گئورگیو ، روبرمرل ، باشیتوس سینکلر ، آرتور کیسلر و ... ، با حمایت صهیونیستها ، در تیراژهای چند صدهزار تایی و چند میلیونی به اشاعه مظلومیت دروغین قوم یهود پرداختند و این آثار سناریوی بسیاری از فیلمها شدند .
در این راستا ، در مورد جنگ جهانی دوم فیلم فرانسوی (بازگشت به زندگی) در سال ۱۹۴۹ ساخته (آندره کایات) که به وضعیت اردوگاههای یهودی می پرداخت ، ساخته شد. فیلم مستند
” این شركتها تلاش كرده‌اند با به كارگیری مضامینی درباره قوم یهود و سرگردانی آنها از زمان موسی (ع) تا دوره معاصر و وقایع موهنی چون هلوکاست ، با مظلوم نمایی به برانگیختن احساسات مردم به نفع صهیونیستها بپردازند.... “
(آلن رنه) با نام (شب و مه)درسال ۱۹۵۹، (کاپو) در سال ۱۹۵۹ اثر (جیل پونته کروو) ، فیلم پرهزینه (اردوگاه شماره ۱۷)محصول سال ۱۹۶۰ ساخته (بیلی وایلدر) ، (فرار بزرگ درسال ۱۹۶۰ و ... ، نیز با کارکردهای استراتژیک برای صهیونیست ساخته شدند .
اما جهش واقعی سینمای صهیونیستی به دوران پس از جنگ پنجم ژوئن سال ۱۹۶۷ میلادی باز می‌گردد كه طی آن رژیم صهیونیستی مقدار بیشتری از اراضی اعراب را اشغال كرد ، از این رو مأموریت توجیه این اشغال در برابر افكار عمومی جهان و به تصویر كشیدن اسراییل به عنوان سرزمینی افسانه‌ای و بسیار زیبا برای جذب تعداد بیشتری از صهیونیست‌ها به صنعت سینما سپرده شد.
مهمترین فیلم‌های صهیونیستی تولید شده در این زمان عبارتند از:
۱) فیلم (تپه ۴۲) : از (نورولد ویكنسون) كه به تمجید از دلاوری‌ها و انسان‌دوستی سربازان صهیونیست می‌پردازد!
۲) فیلم (شتر) : به كارگردانی (اوسامرنا كاهاس) ، فیلمبرداری (یوشیومانیا) و تهیه كنندگی (بابالی). هدف از ساخت این فیلم نمایش عقب‌ماندگی اعراب و مدنیت و تمدن بالای یهودیان بود.
۳) فیلم (كن لایمل در تل آویو) : که درباره یك یهودی ۸۰ ساله به همین نام است كه یكی از پیشكسوتان فولكلور مردمی یهود به شمار می‌رود.
این فرد كه میلیون‌ها دلار ثروت دارد به پسرانش وصیت می‌كند كه با دختران یهودی ازدواج كرده و در فلسطین اشغالی ساكن شوند. این فیلم در واقع دعوت صریح و آشكار از یهودیان برای مهاجرت به فلسطین است.
۴) فیلم (دیوید) : داستان یك خانواده یهودی است كه مورد ظلم و ستم نازی‌ها قرار می‌گیرند. در این فیلم به طور مستقیم از افكار عمومی جهان خواسته شده ظلم و ستم نازی‌ها علیه صهیونیست‌های بی‌گناه را محكوم كنند و عملاً مظلوم نمایی هلوکاست پایه گذاری می شود.
صهیونیست‌ها با این فیلم كه تولید مشترك اسراییل و آلمان است توانستند جایزه اول جشنواره سینمایی كن فرانسه را به دست آورند !
اگرچه اولین جهش و به عبارت بهتر نهضت سینمای رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ میلادی صورت گرفت ، اما دوره طلایی آن از دهه ۷۰ میلادی آغاز شد كه می‌توان دلایل زیر را برای آن ذكر كرد:
۱) ثبات نظامی منطقه و ادامه اشغال مناطق عربی توسط صهیونیست‌ها.
۲) بهبود اوضاع سینما در اسراییل و ایجاد دو كارگاه ساخت فیلم‌های سینمایی رنگی.
۳) ساخت شهركهای سینمایی.
۴) افزایش تعداد شركت‌های تولید فیلم‌های سینمایی. در این مدت به طوری كه شمار شركت‌های تولید فیلم به ۱۵ و شركت‌های خدمات تولید فیلم ” با اشغال فلسطین و ایجاد رژیم غاصب صهیونیستی توجه صهیونیستها به صنعت سینما افزایش یافت و با برنامه‌ریزی همه جانبه، روند تأثیرگذاری خود بر سینمای جهان را نیز شدت بخشیدند. فیلم‌های «سرزمین فراعنه»، «ایسته و پادشاه» و «سلیمان و ملكه صبا» محصول نفوذ صهیونیستها بر سینمای غرب بود. ... “ به ۳۵ شركت رسید.
همچنین در این دوره تأسیسات زیر نیز ایجاد شد:
۱) دو كارخانه فیلم‌سازی كه یكی از آنها تحت مالكیت شركت (كابینال فیلم) می‌باشد كه دفتر آن در قدس واقع است.
۲) شركت (بیركی باتیه همریز).
۳) شركت‌های تولید فیلم از جمله (اسرافیلم)، كه دفتر آن با نام (ساویلسون فیلم) در لندن واقع است.
سینمای صهیونیستی در دهه ۸۰ میلادی قله‌های هالیوود را فتح كرد و توانست بسسیاری از سینماگران صاحبنام جهان را جذب و اكثر كشورهای غربی قراردادهای سینمایی منعقد كند و جوایز زیادی را به سبب فیلم‌های نژادپرستانه‌اش به دست آورد.
به عنوان نمونه «ویلیام فاكس» از صهیونیستهای افراطی، مالكیت شركت «فوكس قرن بیستم» را برعهده داشت. شركت برادران «وارنر» در تملك «هارنی وارنر» و برادران او، شركت «پارامونت» متعلق به «هودكنسون» و مالكان شركت «متروگلدوین مایر» نیز همگی صهیونیست بودند.
در فیلم‌های تولید شده توسط این سینما، بر مهاجرت به فلسطین اشغالی و حمایت از اسراییل در برابر ددمنشی عرب‌ها تأكید فراوانی شده است.
در سال ۱۹۸۰ میلادی ۱۲ فیلم توسط سینماهای صهیونیستی بر پرده سینماها آمد كه مهمترین آن عبارتند از:
- آخرین دریا : اثر(حییم نحوری)
- ستاره صبح : اثر (الكفاربركن)
- برونه دیف : اثر (اموسی موگاردی)،
- خانواده شناسنامه‌ای من : اثر (ایتان كرین).
یكی دیگر از مهمترین این فیلم‌ها (ازدواج درراه تل آویو) است كه سناریوی آن به طرز زیركانه‌ای از نمایشنامه (خسیس) اقتباس شده است. در این فیلم از یهودیان خواسته شده با انباشت ثروت،توانایی مالی خود را در كشورهایی كه در آن سكونت دارند، بالا ببرند.
در طول سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ میلادی نیز فیلم‌های زیادی ساخته شد كه از جمله مهمرتین آن می‌توان به این مورد اشاره كرد:
- فیلم زنان ... زنان : اثر (آلفرد مستینهارد).
- فیلم لینا : درباره زنی كه برای آزادی همسرش از زندان‌های روسیه تلاش می‌كند اما دیری نمی‌پاید كه به اسراییل باز می‌گردد و با یك یهودی ازدواج كرده و افراد زندانی در روسیه را به فراموشی می‌سپارد . این فیلم در واقع به شكلی خزنده به ارتباط میان صهیونیست‌ها و فلسطین اشغالی به عنوان سرزمین موعود می‌پردازد.
فیلم «حمله به عنتبه» نیز نمونه بارزی از این دست است . در این فیلم كه با بازیگری «كرك داگلاس» هنرپیشه مورد حمایت صهیونیستها ساخته شده، تلاش گردید كه از مردم مبارز فلسطین، چهره‌های حامی تروریسم نشان داده شود و در پایان فیلم ارتش اسرائیل به عنوان حامی و ناجی یهودیان معرفی می شود .امروزه هم شاهد هستیم كه صهیونیستها درقالب فیلمهای ” از افرادی كه توسط این شركت كشف و بعدها به بزرگترین ستاره های سینما تبدیل شدند می توان (آلی ینشبر) كارگردان فیلم ۹۴ دقیقه‌ای ترسوها و از جمله هنرپیشگان می‌توان از «راجر مور» قهرمان مشهور فیلمهای جیمز باند نام برد.... “ سینمایی مختلف و با حمایت بی‌دریغ از امپریالیسم آمریكا چتری از تبلیغات را بر سر مردم جهان كشیده‌اند تا واقعیت‌ها و تجاوزات خود علیه فلسطینی‌ها و مردم خاورمیانه را از دید آنها پنهان دارند .
در این راستا برخی از شرکتهای صهیونیستی فیلمسازی تمام تلاش خود را بکار گرفته اند که از مهمترین آنها به مؤسسات زیر اشاره کرد :
۱) آكادمی فیلم اسراییل : كه در اواخر دهه ۷۰ میلادی تأسیس شد و سهم زیادی در اعطای كمك‌های مالی به تولید فیلم‌های نژادپرستانه دارد. این مركز سالانه برای ساخت ۵ تا ۷ فیلم صهیونیستی برنامه‌ریزی می‌كند و اخیراً نیز دانش‌آموزان مدارس ابتدایی و راهمایی را وارد جرگه سینما كرده است !
۲) آرشیو فیلم اسراییلك : مسؤولیت آرشیو و قرار دادن فیلم در اختیار دست‌ اندركاران امور سینما از وظایف این شركت است .
۳) مركز فیلم اسرائیل : این مركز كه زیر نظر وزارتخانه‌های بازرگانی و صنعت فعالیت می‌كند به طور مستقیم عهده‌دار مسؤولیت صنعت سینما در رژیم صهیونیستی است.
همچنین یك شركت سینمایی در تل‌ آویو نیز مسؤول جست و جو برای یافتن كادرهای مختلف سینمایی و ارائه كمك‌های مادی و معنوی است .
از افرادی كه توسط این شركت كشف و بعدها به بزرگترین ستاره های سینما تبدیل شدند می توان (آلی ینشبر) كارگردان فیلم ۹۴ دقیقه‌ای ترسوها و از جمله هنرپیشگان می‌توان از «راجر مور» قهرمان مشهور فیلمهای جیمز باند نام برد. (این هنرپیشه پس از سفر به فلسطین اشغالی به خاطر ستایشی كه از صهیونیست‌ها به عمل آورد به دریافت پاداش و جایزه ویژه‌ای نایل شد. رژیم صهیونیستی به شركتهای تولید فیلم سینمایی كه تحت سیطره‌اش بودند، دستور داد تا وی را در پناه حمایت خویش قرار دهند، بدین ترتیب بود كه ناگهان «راجر مور» در عالم سینما و تلویزیون سیر صعودی طی كرد و توانست به عنوان هنرپیشه فیلم‌های مشهور جیمزباند به شهرت برسد) .
همچنین از هنرپیشه گان زن مطرح تحت نفوذ و حمایت صهیونیسم می توان ( کمرون دیاز ) که پولسازترین هنرپیشه زن هالیوود در سالهای گذشته نیز بوده است را نام برد .
یکی از مشهورترین کارگردانان صهیونیسم ، ( استیون اسپیلبرگ ) است . در کارنامه سینمایی استیون اسپیلبرگ دو فیلم (فهرست شیندلر) محصول ۱۹۹۳ و (نجات سرباز وظیفه رایان) محصول ۱۹۹۸ ، نسبت به دیگر آثار او برجستگی قابل توجهی دارد .
تاریخ سازی برای حقانیت صهیونیست ها و شجره سازی صهیون در این دو فیلم بیش از بقیه آثار این فیلمساز به چشم می آید . زیرا در این دوفیلم موضوع جنگ جهانی دوم ، نازی ها و یهو دیان و هلوکاست است . این کارگردان صهیونیست آمریکایی تبار که از سال ۱۹۷۱ با فیلم (دوئل) کار در سینما را شروع کرده است حتی در آخرین اثر خود (ترمینال) در سال ۲۰۰۴ ، مسیر دائمی تبلیغ صهیون را نادیده نگرفته است .
همچنین در سال ۲۰۰۴ ، (رومان پولانسکی) در فیلم ( پیانیست ) خوش خدمتی به صهیونیستها را به اوج رساند .
تولیدات سینمایی صهیونسم جهانی ، بغیر از مظلوم نمایی و هویت سازی ، ژانرهای متنوع دیگری را نیز شامل می شود و در حال پیگیری است که نگارنده در مقاله ای تحلیلی با عنوان ( بمب های شیشه ای رویکردی از آخرین فصل پرئتکلهای صهیون ) به تفصیل به بررسی آن پرداخته است .
ب) رسانه های خبری در سراسر جهان :
صهیونیسم به عنوان یكی از مظاهر استعمار جدید با اتكا بر پشتوانه‌های اقتصادی و ابزارای تبلیغی و با حمایت همه‌جانبه قدرتهای جهانی ، حركت گسترده‌ای را برای تسخیر و کنترل رسانه های خبری بزرگ جهان آغاز کرد.
در اوت ۱۸۹۷ میلادی در شهر "بال" سوئیس، اولین كنگره صهیونیست‌ها به ریاست "تئودور هرتزل" مؤلف كتاب "دولت یهود" برگزار شد. در این كنگره صهیونیست‌ها بر این موضوع اتفاق نظر داشتند كه نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمان‌های خبری جهان میسر نخواهد بود.
در این راستا ، نگارنده به پروتكل شماره دو دانشوران صهیون اشاره می کند. در ماده پنج این پروتكل آمده است:
"می‌دانیم كه ممالك جهان از رسانه ها به عنوان وسیله‌ای برای هدایت مردم در جهت خواسته‌های خود استفاده می‌كنند، به همین جهت ما باید جریان رسانه ها ، مطبوعات و روزنامه‌نگاری را در خدمت اهداف خویش درآوریم و آرام آرام به سمت صهیونی كردن رسانه ها حركت كنیم و افسار و عنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف سازیم. ما نباید بگذاریم كه دشمنانمان به آن دسته از روزنامه‌ها و رسانه‌های خبری كه بیانگر آراء و نظرات آنان باشد، دست یابند. هیچ خبری نباید بدون كنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود!"
در ادامه این پروتكل، صهیونیست‌ها، روشهای كار را بررسی كرده و تأكید كرده‌اند:
"لازم است، افرادی را كه دارای سوابق اخلاقی نادرست در جامعه هستند، به سرپرستی امور رسانه های مهم بگماریم. به ویژه رسانه هایی كه بر ضد ما مطالبی منتشر می کنند و آنگاه كه دریافتیم. ایشان در برابر ما خضوع نمی‌كنند و برخلاف ما موضع می‌گیرند، ” واقعیات موجود دنیای امروز نشان می‌دهد كه صهیونیست‌ها به آنچه مورد نظرشان بود و به آن توجه داشتند، جامه عمل پوشانده‌اند. مهمترین نمود این روند را می‌توان در نفوذ صهیونیست‌ها در خبرگزاری‌های بزرگ جهان مشاهده كرد. ... “ مسائل سوء اخلاقی ایشان را فاش سازیم و كارشان را یكسره كنیم و به دیگران نیز بفهمانیم كه در صورت مخالفت با ما به چنین وضع اسفباری دچار خواهند شد.»
واقعیات موجود دنیای امروز نشان می‌دهد كه صهیونیست‌ها به آنچه مورد نظرشان بود و به آن توجه داشتند، جامه عمل پوشانده‌اند. مهمترین نمود این روند را می‌توان در نفوذ صهیونیست‌ها در خبرگزاری‌های بزرگ جهان مشاهده كرد. امروزه، چهار بنگاه خبری مهم جهان یعنی "اسوشیتدپرس"، "یونایتد پرس"، "رویتر" و "خبرگزاری فرانسه" متعلق به یهودیان صهیونیسم و یا متأثر از نفوذ آنهاست. این چهار خبرگزاری تحت نفوذ صهیونیست‌ها روزانه بیش از چهل میلیون كلمه خبر تهیه می‌كنند و مدعی‌اند كه نود درصد اخبار خارجی روزنامه‌های و رادیو و تلویزیون كشورهای جهان از طریق آنها تأمین می‌شود.
این هدفی است كه دقیقاً در پروتكلهای صهیونیست‌ها پیش‌بینی شده و آمده است:
"لازم است هیچ خبری در اختیار جامعه قرار نگیرد، مگر اینكه با موافقت و تأیید ما باشد. تحقق این امر جز با سلطه بر خبرگزاری‌ها كه اخبار همه نقاط جهان در آنجا متمركز می‌گردد، امكان‌پذیر نیست. تنها از این طریق است كه می‌توان ضمانت كرد كه هیچ خبری منتشر نشود، مگر اینكه ما آن را برگزیده و با آن موافقت كرده باشیم."
امروزه آثار این تسلط به خوبی نمایان است و شواهد متعددی نشان می‌دهد اخباری كه از طریق رسانه های خبری بزرگ جهان منتشر می‌شود از فیلتر خبری صهیونیست‌ها عبور می‌كند و به دلیل همین نفوذ است كه این بنگاه‌های خبری به نفع صهیونیست‌ها به انگاره‌سازی و جعل واقعیات می‌پردازند.
این انگاره‌ها معمولاً بر مبنای ماهیت واقعی رویدادها، موضوع‌ها و شخصیت‌ها استوار نیست، بلكه غالباً با منافع سیاسی، نظامی و اقتصادی صهیونیست‌ها و كشورهای سلطه‌گر تطبیق دارد. این موضوع را «رابرت فیسك» روزنامه‌نگار انگلیسی بیان كرده و در یك اظهارنظر كارشناسانه به بررسی تأثیران این شگرد ” بر همین اساس است كه خبرگزاری‌های تحت نغوذ صهیونیست‌ها، تاكنون هیچگاه واژه «تروریست» را برای صهیونیست‌ها به كار نبرده‌اند و حتی در مورد فكر باز صهیونیستی كه «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی را به هلاكت رساند، به جای استفاده از واژه تروریست، مفاهیم دیوانگی و عدم تعادل روانی را به كار بردند! ... “ بر افكار عمومی جهان پرداخته است.
وی در گزارشی كه چندی پیش در این رابطه منتشر كرد، نوشت:
"به عنوان نمونه لفظ «تروریست» ازسوی صهیونیست‌ها و رسانه‌های گروهی تحت نفوذ آنها تنها به مسلمانانی كه علیه رژیم صهیونیستی مبارزه می‌كنند، نسبت داده می‌شود، اما فجایعی كه صهیونیست‌ها به وجود می‌اورند، هرگز برچسب رخرداد تروریسی به خود نمی‌گیرد."
بر همین اساس است كه خبرگزاری‌های تحت نغوذ صهیونیست‌ها، تاكنون هیچگاه واژه «تروریست» را برای صهیونیست‌ها به كار نبرده‌اند و حتی در مورد فكر باز صهیونیستی كه «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی را به هلاكت رساند، به جای استفاده از واژه تروریست، مفاهیم دیوانگی و عدم تعادل روانی را به كار بردند!
«نیویورك تایمز» و «واشنگتن پست» دو روزنامه‌ای كه جزو معتبرترین و بانفوذترین روزنامه‌های آمریكا به شمار می‌آیند، توسط صهیونیست‌ها کنترل واداره می‌شوند.
روزنامه "نیویورك تایمز" كه در زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فعالیت دارد، امروزه به صورت یك راهنمای غیررسمی افكار عمومی آمریكا مطرح است و دقیقاً به همین علت است كه صهیونیست‌ها از سالها قبل برای نفوذ در این روزنامه جهت پیشبرد اهداف خود برنامه‌ریزی كرده‌اند.
روزنامه "نیویورك تایمز" در سال ۱۸۵۱ میلادی توسط "هنری.ج. ریموند" و "جورج جونز" تأسیس شد. پس از گذشت مدتی درآمد ناشی از تبلیغات این روزنامه به شدت كاهش یافت و این امر تا آنجا پیش رفت كه روزنامه مزبور را تا مرز ورشكستگی كشاند. در این زمان یك ناشر ثروتمند صهیونیست به نام "ادلف اوش" توانست امتیاز این روزنامه را به نازلترین خریداری نماید.
بعد از خرید نیویورك تایمز توسط او، درآمد ناشی از تبلیغات این روزنامه صهوینستی به طور قابل ملاحظه‌ای رشد كرد و در جهت منافع صهیونیست‌ها به كار گرفته شد.
دومین روزنامه معروف آمریكا، "واشنگتن پست" است كه با رخنه كردن در اغلب سازمانهای دولتی در واشنگتن، سیستم ویژه‌ای برای انتشار اخبار وابسته دولت آمریكا به وجود آمد. این روزنامه در سال ۱۹۳۳ به علت ورشكستگی به حراج گذاشته شد و در همان موقع شخصی به نام "اوژن میر" سرمایه‌دار ” یكی از مهمترین اهداف صهیونیست‌ها از نفوذ در رسانه های خبری آمریكایی، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های حمایت از صهیونیسم، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های گمراه كننده به منظور معرفی اسلام به عنوان یك جنبش انعطاف‌ناپذیر و مخالف تمدن است و اینكه اسلام خطری جدی برای جهان است! ... “ معروف صهیونیست آن را خریدرای كرد و از آن زمان تحت نفوذ صهیونیستها قرار گرفت.
واشنگتن پست ،در قالب طرح مسائلی مثل فقر، گرسنگی، تورم، بحران انرژی، نفت، جنگ و دیگر مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، افكار و عقاید مردم آمریكا را در جهت القای اهداف خود هدایت كرده و به طور ماهرانه‌ای واقعیت‌ها را مخفی نگه می‌دارند.
این رسانه ها، حتی مسائل داخلی آمریكا را نیز تحت كنترل خود گرفته‌اند. به عنوان نمونه آنها می‌توانند در انتخابات نمایندگان كنگره ملی آمریكا یا ریاست جمهوری مؤثر باشند، همچنان كه ماجرای واترگیت نشان داد، آنها همچنین می‌توانند در بدنام كردن و یا بركناری هر یك از مخالفان خود در صورت لزوم و بنا به میل و مصالح خود، اقدامات تبلیغاتی كنند.
صهیونیسم جهانی ، علاوه بر این دو روزنامه پرتیراژ، بر مطبوعات تخصصی و هنری ایالات متحده آمریكا نیز سیطره پیدا كرده است. این تسلط به وضوح در صفحات مجله هنری- سینمایی "فاریتی" مشهور است. در یكی از شماره‌های این مجله طوماری كه در یك صفحه چاپ شد كه در آن امضای ۱۷۱ نفر از دست اندركاران سینما و تلویزیون به چشم می‌خورد.
امضاءكنندگان كه اغلب صهیونیست‌ها بودند، آمادگی خود را جهت بذل مبالغ هنگفتی برای حمایت از تعدادی از نامزدهای آمریكایی جهت انتخاب نمایندگان طرفدار صهیونیسم، توجهیات مختلفی را ارائه كردند. عنوان مثال در بخشی از یك مقاله آمده بود:
"بهترین راه برای دفاع ازمصالح آمركیا در خاورمیانه، انتخاب اعضای كنگره از بین افرادی است كه معتقدند بقای اسرائیل، بهترین تضمین برای منافع آمریكا در آنجاست."
یكی از مهمترین اهداف صهیونیست‌ها از نفوذ در رسانه های خبری آمریكایی، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های حمایت از صهیونیسم، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های گمراه كننده به منظور معرفی اسلام به عنوان یك جنبش انعطاف‌ناپذیر و مخالف تمدن است و اینكه اسلام خطری جدی برای جهان است!یكی از روزنامه‌های تحت نفوذ صهیونیست‌ها در آمریكا به نام "شیكاگوسان تایمز" در یكی ازشماره‌های خود در مقاله‌ای تحت عنوان (تفاهمی با اسلام نیست، مگر به زبان آهن و آتش) ” با اندک تأملی بر این مسئله می توان ارتباط صهیونیسم جهانی با اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) در نشریات دانمارکی و درپی آن تکرار این اهانت نابخشودنی در دیگر رسانه ها و مطبوعات محلی و دولتی در برخی کشورهای اروپایی پی برد . ... “ نظرات نویسنده مقاله را پیرامون اسلام را در قالب مقایسه با كمونیسم، چنین القاء كرد:
"ازآنجا كه ایده كمونیسم در اصل تفكری غربی است، بهتر می‌توان با آن به تفاهم و نظرهای مشترك رسید، اما با اسلام نمی‌توان به تفاهم و نظر واحد دست یافت، مگر با آهن و آتش"!
در حالی كه علیرغم بمباران تبلیغاتی مسموم صهیونیستها، اسلام دینی الهی و انسانی و مبتنی بر حكمت و منطق است كه احترام به اصول و ارزشهای معنوی را امری بسیار ضروری و پسندیده می‌داند و به رغم جوسازی رسانه‌های صهیونیستی، این دین بشر را به صلح فرا می‌خواند و این واقعیتی است كه امروزه بر بسیاری از مردم جهان آشكارشده. درك این واقعی از سوی افكار عمومی جهان سبب گردیده، علیرغم تبلیغات رسانه‌ها تحت نفوذ صهیونیسم و جریان سازی آنها علیه اسلام و مسلمانان، اسلام واقعی روز به روز نفوذ بیشتری در عرصه بین‌المللی پیدا كند.
آنچه مبرهن است ، موج نفوذ ، تسلط و کنترل بر رسانه های جهانی توسط صهیونیستها متوقف نشده و همچنان ادامه دارد .
از طرفی از آغاز قرن بیست و یکم ، بر اساس برنامه ریزی دقیقی ، صهیونیستها در پی دستیابی به رسانه های خبری محلی در داخل کشورهای جهان هستند .
از این جمله می توان به خریداری امتیاز یا درصدی از سهام رسانه های خبری در کشورهای اروپایی در ۵ ساله گذشته اشاره کرد .
با اندک تأملی بر این مسئله می توان ارتباط صهیونیسم جهانی با اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) در نشریات دانمارکی و درپی آن تکرار این اهانت نابخشودنی در دیگر رسانه ها و مطبوعات محلی و دولتی در برخی کشورهای اروپایی پی برد .
سالروز ۱۱ سپتامبر و حمله به برج‌های دوقلوی امریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی، مصادف شد با انتشار كاریكاتورهایی كه در آن به ساحت پیامبر اسلام(ص) توهین شد و نسبت به مقدسات اسلامی، هتك حرمت صورت گرفت .
این توهین‌ها از دانمارك و در روزنامه «یولاند پستن »(poste jylland)، آغاز و سپس در روزنامه «ماگازینت» نروژ، روزنامه «سونسكا داكبلات» سوئد، «لااستامپا»ی ایتالیا و بعدها در روزنامه «لیبراسیون» و «لوموند» فرانسه و «الپریودیكو»ی اسپانیا و «دی ولت» آلمان پی گرفته و به چاپ رسیدند.
حال که نقش گروههایی چون «بیلدر برگر» و افرادی مانند «مایكل لدین»، «ریچارد پرل» و «آندرس الدرپ» (همسر «مرت الدرپ»، مدیرمسئول «یولاندز پستن») كه همگی در ارتباط نزدیک با صهیونیستها و در خصومت با مسلمانان و خصوصاً ایران مشهور و معروف هستند، مشخص شده ، موج جدید تسلط بر رسانه های خبری جهان توسط صهیونیستها آشکارتر می شود .
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد ، این پروسه عظیم که پایه های آن در کنفرانس بال سوئیس در سال ۱۸۹۷ بنا نهاده شد ، شامل مراحل نفوذ ، تسخیر و کنترل می باشد که نهایتاً و در کنار دیگر فازهای امپریالیسم نو یا امپریالیسم رسانه ای ، چترهایی شیشه ای را بر سر مخاطبین در کلونیهایی با مرزهای شیشه ای کشیده و آنچه را که می خواهند بطور گزینشی و همراه با تحریف در اختیار مخاطب قرار می دهند .
به دیگر دست ، محدوده تحت نفوذ این نوع از امپریالیسم را می توان به مصداق ( گلخانه ای شیشه ای ) در نظر گرفت که در آن انسانها همانند گلها و گیاهان در شرایط کنترل شده و غیر واقعی از آنچه درخارج برقرار است نگهداری می شوند و ادامه حیات آنها شدیداً متأثر از عملکرد گردانندگان این محدوده است .
آغاز موج تسلط صهیو نیسم بر رسانه های خبری جهان مقارن با پایان جنگ جهانی دوم و تأسیس رژیم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین بود و این موج در دهه پایانی قرن بیستم شدت گرفت و با گسترش تکنولوژی ماهوارها ، حیطه نفوذ آن نیز بسرعت گسترش یافت .
با توجه به این مقدمه ، نگارنده رسانه های خبری تحت سیطره صهیونیسم را در دو فاز داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار می دهد .
الف ) رسانه های خبری در درون اسرائیل :
رسانه‌های خبری در رژیم صهیونیستی به مانند سایر نهادهای صهیونیستی یک هدف عمده را دنبال می‌کنند و آن دفاع از موجودیت حکومت یهودی (موردنظر صهیونیستها) و تقویت پایه‌های آن است. این رسانه‌ها ابزار تحقق حاکمیت مطلق عبری‌ها بر فلسطین هستند و برای رهبران رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردارند.
رسانه‌های گروهی در رژیم صهیونیستی از آزادی‌های خاص خود برخوردار هستند و می‌توانند دولت را نقد کنند،اما این ظاهر قضیه است و در باطن، سانسور بسیار شدیدی بر آن اعمال می‌شود که یکی از علل عمده آن انتفاضه مردم فلسطین و ضربات سنگینی است که این قیام مردمی بر پیکره رژیم اشغالگر قدس ( خصوصاً از سال ۲۰۰۲ به بعد )وارد کرده است.
از آغاز پیدایش این رژیم پنج جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفته است. در تمام این جنگها اسرائیل
” محدوده تحت نفوذ این نوع از امپریالیسم را می توان به مصداق ( گلخانه ای شیشه ای ) در نظر گرفت که در آن انسانها همانند گلها و گیاهان در شرایط کنترل شده و غیر واقعی از آنچه درخارج برقرار است نگهداری می شوند و ادامه حیات آنها شدیداً متأثر از عملکرد گردانندگان این محدوده است . ... “
کوشید خود را از لحاظ امنیتی، نظامی و روانی موفق و پیروز نشان دهد. لذا از همان زمان سانسور بسیار شدیدی بر مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌های ارتباطی اعمال شدتا اخبار جنگ فقط به نفع مصالح این رژیم منتشر شده، حقایق به شکلی وارونه به افکار عمومی عرضه گردد.
ریشه این سانسور را می‌توان در قوانین دوران قیمومیت انگلیس در فلسطین به ویژه قانون مطبوعات در سال ۱۹۳۳ و قانون دفاع در شرایط فوق العاده در سال ۱۹۴۶ بخوبی یافت.
این قوانین به وزارت کشور اختیار می‌دهد تا در صورت بروز هر گونه مورد خلاف امنیت ملی، روزنامه‌ها را تعطیل کند.
بطورکلی،این قوانین بر سه اصل استوار است:
۱) لزوم تایید وزیر کشور برای صدور نشریات
۲) نظارت وزارت کشور بر رسانه های خبری و اختیارات ویژه این وزارتخانه برای بستن یک روزنامه یا نشریه
۳) لزوم جلب موافقت بخش سانسور، توسط هر نشریه، پیش از انتشار آن نشریه
بنابراین قانون سیستم دفاع در شرایط فوق العاده مصوب سال ۱۹۴۵، می گوید: بر سانسورچی فرض است که از انتشار هر گونه مطلبی که مخل امنیت عمومی و سلامت جامعه باشد، جلوگیری کرده، صادرات و واردات تمام نشریات را کنترل و در صورت احساس خطر از آن جلوگیری نماید.!
این در حالی است که در رژیم صهیونیستی تفاوت فاحشی میان روزنامه‌های عربی یا محل صدور آن، که در قدس یا سرزمین‌های اشغالی می‌باشد، وجود دارد و هر روزنامه یا نشریه بنابر ملیت و نژاد صاحبانش از امتیازات خاصی برخوردار است.
قوانین اسرائیل که ریشه در قوانین انگلیس دارد برای مطبوعات عبری آن طور که باید و شاید اجرا نمی‌شود، اما با این وجود نظامیان در امر سانسور رسانه هاآشکارا دخالت می‌کنند.
از میان مهم‌ترین بندهای این قانون می‌توان به این مورد اشاره نمود:
۱) همکاری کامل میان اترش و رسانه ها برای جلوگیری از انتشار اخبار امنیتی که مغایر با مصالح اسرائیل است.
۲) عدم سانسور اخبار سیاسی، جز در موارد خاص.
۳) تشکیل کمیته‌ای از نماینده ارتش، نماینده رسانه ها و یک کارمند رسمی که از سوی دولت برای نظارت بر امر سانسور انتخاب می‌شود.
۴) این کمیته وظیفه دارد در اختلافات میان رسانه ها و بخش سانسو نظامی در مدت ۲۴ ساعت داوری کند.
۵) این کمیته می‌تواند تمام مطبوعات ، نشریات و رسانه‌های گروهی دیداری و شنیداری و خبرنگاران خارجی در اسرائیل را تحت کنترل قرار دهد.
۶) براساس قانون، مطبوعات می‌توانند در صورت بروز مشکل به دادگستری شکایت کنند.
اما جالب اینکه ، سانسور فقط از جانب نظامیان نیست بلکه سازمان های امنیتی نیز در این امر دخیل
” رسانه‌های گروهی در رژیم صهیونیستی از آزادی‌های خاص خود برخوردار هستند و می‌توانند دولت را نقد کنند،اما این ظاهر قضیه است و در باطن، سانسور بسیار شدیدی بر آن اعمال می‌شود که یکی از علل عمده آن انتفاضه مردم فلسطین و ضربات سنگینی است که این قیام مردمی بر پیکره رژیم اشغالگر قدس ( خصوصاً از سال ۲۰۰۲ به بعد )وارد کرده است. ... “ هستند.
مرکز اصلی سانسور نظامی در اسرائیل در تل آویو و قدس قراردارد که ۲۴ ساعته فعال هستند.
تعداد این مراکز هر روز در حال افزایش و دامنه فعالیتشان در حال گسترش است واین نظارت ، خبرنگاران خارجی را هم در بر می گیرد.
( شایان ذکر است ، بخش سانسور نظامی زیر نظر یک سرتیپ، که از سوی رئیس اداره اطلاعات ارتش انتخاب می‌شود، قرار دارد.)
قانون سانسور نظامی طی سال‌های گذشته بارها تغییر کرده است و بندهای آن از ۱۶ ماده در سال ۴۸ به ۶۸ ماده در سال ۱۹۶۶ افزایش یافت .
در حالیکه اکنون فقط ۱۰ بند دارد که اکثر آن مربوط به امنیت کشور است ،این قانون بنابر شرایط هر دوره می‌تواند تغییر یابد.
ازدیگر مسائلی که باید در رسانه ها رعایت شود و جزء خطوط قرمز تلقی می شوند ،عبارتند از:
- موضوع سلاح‌های هسته‌ای و میزان آن
- صنایع نظامی و هزینه‌های آن
- اسناد و مذاکرات سری در سیاسیت خارجی
- عملیات سری سازمان‌های امنیتی واساس شرکت کنندگان در این عملیات و پایگاههای نظامی
- اطلاعات طبقه بندی شده ارتش
- مذاکرات و تصمیمات اتخاذ شده از سوی شورای کوچک وزیران درباره مسائل امنیتی و هر مطلب یا موضوعی که انتشار آن موجب اخلال در امنیت کشور شود.
در سال ۱۹۸۰ ارتش اسرائیل شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان (کمپ دیوید) به مرحله اجرا درآمد، نماینده ارتش می‌تواند به روزنامه نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود!
به همین دلیل در اسرائیل نوعی تناقض و دوگانگی در امر تبلیغات و اطلاع رسانی وجود دارد یعنی از یک سو به خبرنگاران و روزنامه‌نگاران آزادی داده می‌شود و از سوی دیگر اعمال آنان به شدت تحت کنترل قرار می گیرد و قانون سانسور بر مطبوعات و رسانه‌های گروهی بر آنها اعمال می گردد؛ امری که باعث شده خبرنگاران و روزنامه نگاران به آلت دست سران تل آویو تبدیل شوند.در این راستا به برخی از مهمترین رسانه های خبری در داخل اسرائل اشاره می شود :
در رژیم صهیونیستی دهها رسانه خبری از قبیل :روزنامه، هفته‌نامه و ماهنامه به زبان های عبری، روسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی و ... چاپ و منتشر می‌شود.
اما مهم‌ترین روزنامه‌های عبری زبان عبارتند از: (یدیعوت آحرونوت)، (معاریو) و (هاآرتس).
در کنار آن روزنامه هایی چون (یتدنئمان)، (همودیع) و (هاتسوفیه) وجود دارد که به جریان‌ها و جناح‌های سیاسی مختلف وابسته هستند.
۱) هاآرتس (کشور):
از قدیمی ترین رسانه های خبری اسرائیل (هارتص ) یا کشور را می توان نام برد،که تاریخ انتشار آن به سال ۱۹۱۸ بازمی گردد.
هاآرتس ،از نظر حرفه‌ای از سطح بسیار بالایی برخوردار است اما ” در سال ۱۹۸۰ ارتش اسرائیل شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان (کمپ دیوید) به مرحله اجرا درآمد، نماینده ارتش می‌تواند به روزنامه نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود! ... “ شمارگان آن در روزهای عادی ۵۰ هزار و در روزهای جمعه و اعید ۷۵ هزار نسخه می‌باشد!
این روزنامه از موقعیت تبلیغاتی بالایی در میان مردم به ویژه کارمندان ارشد دولت، بازرگانان، فرهنگیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و نظامیان برخوردار است و از لحاظ جناحی گرایش‌های چپ گرایانه لیبرالی دارد. به همین دلیل همواره خواهان خصوصی سازی اقتصادی و جدایی دین از سیاست می‌باشد.
مهم‌ترین کارشناسان و مفسران این روزنامه نیز عبارتند از:
زئیف شیف (کارشناس مسائل استراتژیک)، عاموس هارئیل (مفسر امور نظامی)، آلوف بن (مفسر مسائل سیاسی) و تسفی بارئیل (مفسر امور عربی).
لازم به ذکر است این روزنامه نشریاتی اقماری نیز منتشر می‌کند که ازآن جمله می‌توان به (هعیر تل آویو)، (کول هعیر قدس)، (کان داروم جنوب)و (تسومیت هشارون) اشاره نمود.
۲) روزنامه یدیعوت آحرونوت (آخرین اخبار)
این روزنامه در سال ۱۹۳۹ توسط (کوماروف) از سرمایه داران مشهور یهود تاسیس شد. یدیعوت اولین روزنامه عصر در فلسطین اشغالی به شمار می رود.
(آخرین اخبار) ، روزنامه‌ای است رنگی و بسیار ساده از نظر نگارش که شمارگان آن ۳۵۰ هزار نسخه در روزهای عادی و ۶۰۰ هزار نسخه در روزهای جمعه و اعیاد می‌باشد.
این روزنامه تمایلاتی راست گرایانه و تجاری دارد و بصورت رنگی عرضه می‌شود.
مهم‌ترین مفسران این روزنامه نیزعبارتند از:
آلکس ویشمن (مفسر نظامی)، ناحوم برنیاع (مفسر سیاسی) و رونی شیکید (مفسر امور فلسطین).
۳) روزنامه معاریو (بعدازظهر ـ عصر به خیر)
این روزنامه در ژوئیه سال ۱۹۴۸ و به همت تعداد زیادی از نویسندگان و مفسران مستعفی روزنامه یدیعوت آحرونوت که بیش از مساله سود مادی، حرفه روزنامه نگاری برایشان مهم بود، تاسیس شد!
این روزنامه از نظر گرایش بیشتر به هاآرتس شبیه است، اما تمام طیف‌ها و جریان‌های سیاسی را پوشش می‌دهد.
شمارگان این روزنامه در رویهای عادی ۱۵۰ هزار و در روزهای جمعه و اعیاد ۲۵۰ هزار نسخه است.
▪ مهم‌ترین مفسران معاریو عبارتند از:
بن کاسبیت (مفسر مسائل سیاسی داخلی)، حامی شلیف (مفسر سیاسی و نظرسنجی‌ها) و عودید گرانوت (مفسر امور عربی).
شایان ذکر است ، رژیم صهیونیستی همواره اهمیت زیادی برای رسانه‌های گروهی اسرائیلی بوده و هست، چرا که همانطور که در ابتدا ذکر شد ،این رسانه‌ها نقشی کلیدی و حساسی در سیطره بر افکار عمومی و پردازش آن و همچنین جنگ روانی بر ضد اعراب و مسلمانان ایفا می‌کنند.
در اسرائیل افراد و گروههای زیادی دست اندرکار امر تبلیغات دیداری، شنیداری و خواندنی هستند اما هدف تمام آنها ” در اسرائیل افراد و گروههای زیادی دست اندرکار امر تبلیغات دیداری، شنیداری و خواندنی هستند اما هدف تمام آنها یکی است و آن تسلط بر اندیشه اعراب و نشان دادن برتری رژیم صهیونیستی و اندیشه صهیونیسم می‌باشد. ... “ یکی است و آن تسلط بر اندیشه اعراب و نشان دادن برتری رژیم صهیونیستی و اندیشه صهیونیسم می‌باشد.
یکی از شگردهای این دسته از مبلغان صهیونیست، جلب اعتماد افکار عمومی جهان عرب است که بدین منظور در ابتدا حقایق را آن گونه که هست منتقل می‌کنند اما پس از مدتی وقتی به اصطلاح اعتماد مخاطبان را جلب کردند آرام آرام عقاید و اندیشه‌های واهی خود را به مخاطبان تزریق و حقیقت را تحریف می‌کنند.
لذا رژیم صهیونیستی (به ویژه نخست وزیر) ،هر هفته با سردبیران بخش‌های مختلف خبری در شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل و خبرنگاران و مفسران بخش‌های نظامی این شبکه‌ها تشکیل جلسه هفتگی ، درباره ارائه بهترین راهکارها به منظور تحقق اهداف رژیم صهیونیستی به بحث و تبایدل نظر می پردازد.
جالب آنکه ، رسانه های عربی در اراضی سال ۱۹۴۸ تحت نظارت کمیته روزنامه نگاران و ستاد مشترک ارش اسرائیل قرار دارند ،اما از نظر عملی تحت نظارت کامل مقامات نظامی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی هستند و سیاست‌های مورد نظر دولت تل آویو در مورد آنها اجرا می‌شود.
این سیاست بخشی لاینفک از سیاست‌ها و خط مشی کلی رژیم صهیونیستی بشمار می رود و بالطبع آنچه که از مطبوعات عربی می خواهد نیز در همین راستا قرار دارد.
بنابراین سانسور گسترده ای بر رسانه های فلسطینی ،از سوی هیات حاکمه یهودی اسرائیل بر اعمال می‌شود.
لازم به ذکر است از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۸۸ برخی شخصیت‌های عرب که در دستگاه‌های دولتی نفوذی داشتند در خدمت احزاب یهودی لیبرال یا احزابی چون (ماپای)، (کار)، (میکی) و حزب کمونیست بودند ،اما پس از سال ۱۹۸۸ با تغییر شرایط بین المللی و منطقه‌ای، اندکی اوضاع تغییر کرد و اعراب توانستند لیست‌هایی مستقل برای شرکت در انتخابات تشکیل دهند ،البته این امر ظاهری بود و پس از مدتی قوانین سختی بر امور تبلیغاتی و اطلاع رسانی فلسطینی‌ها وضع شد.
یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه لغو مصونیت از چند تن از نمایندگان (کنیست) از جمله (د. عزمی بشاره) بود که سروصدای زیادی را در محافل مختلف عربی و منطقه‌ای براه انئاخت .
از سوی دیگر صهیونیست‌ها قانونی وضع کردند که بر اساس آن هر عربی که از گروههای جهادی دفاع کرده و به نفع آنان سخن بگوید ، حق شرکت در انتخابات و نامزد شدن در آن را ندارد( که با توجه به پیروزی حماس در انتخابات اخیر ، رژیم صهیونیستی بر اساس همین قانون بانخست وزیری اعضای حماس مخالف است .)
از دیگر نمونه‌های بارز این تبعیض مخالفت با صدور یک ماهنامه عبری زبان از سوی صهیونیست‌ها بود. این ماهنامه قرار بود توسط (سلیمان شکور) یکی از روزنامه نگاران فلسطنی افتتاح شود که صهیونیست‌ها از این امر سخت به وحشت افتاده، و به دلایل مختلف مانع از انتشار آن شدند.
* توضیح : کلونی (colony ) ، به مستعمراتی اطلاق می گردد که امپریالیسم در برای مقاصد استعماری خویش در سرزمینهای دیگر تحت نفوذ و اشغال خود قرار می دهد
مهدی علیخانی _ کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی _ alikhani_iri@yahoo.com
منبع : آتیه