دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


عروسک ها غیبت می خورند


عروسک ها غیبت می خورند
امروز در سینمای ایران «عروسك ها» در حال تبدیل شدن به خاطره اند، خاطره ای كه اوج آن را در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ شاهد بودیم.
سینمای كودك و نوجوان كه پس از انقلاب همپای كلیت سینمای ایران در حال رشد بود مورد توجه مدیران فرهنگی و تولیدات آثار كودك و نوجوان قرار گرفته بود و عروسك ها به عنوان نمادی از زندگی به دنیای بچه ها رنگ می بخشیدند و تلخی ها را زیر سایه حضور خود قرار می دادند.
عروسك ها تا همین چند سال پیش بخشی از موجودیت «سینمای كودك و نوجوان»به شمار می آمدند، اما امروز آنها غایبند. شهر موشها، گلنار، شنگول و منگول، گربه آوازخوان، پاتال، كلاه قرمزی و پسرخاله و... شخصیت هایی اند كه از ذهن جوانان امروز و كودكان دیروز هرگز محو نخواهند شد.
برخلاف سینمای ایران، در سینمای جهان عروسك ها نه تنها محو نشده اند، بلكه حضوری مقتدرانه تر و پررنگ تر دارند. حالا دیگر به واسطه رشد فناوری رایانه ای، عروسك ها تنها تغییر شكل داده اند و خالقان آثار كودك و نوجوان به كمك ابزار هزاره سوم مرز تخیل و واقعیت را به هم بسیار نزدیك كرده اند.
نگاهی به آثار چند ساله اخیر حوزه سینمای كودك و نوجوان در سینمای ایران این واقعیت را به رخ می كشد كه آثار این حوزه محدود به فیلم هایی شده كه به مسائل جامعه می پردازند و به فضایی برای نمایش مسائل بزرگ ترها تبدیل شده اند.
این روزها گرچه فانتزی و دنیای كاغذی، رنگ و ریتم و شادی، شعر و موسیقی گاه در فیلم های این گروه سنی بروز و ظهور پیدا می كند، اما از عروسك ها خبری نیست. راستی عروسك ها را چه شده است؟ آیا عروسك ها جذابیتی برای بچه ها ندارند یا تولید كنندگان زبان عروسك ها را فراموش كرده اند؟ در باره دلایل غیبت عروسك ها كه نماد تخیل دنیای كودكانه ما هستند، به كندوكاوی دست زده ایم كه می خوانید.
● وضع كلی در سینمای عروسك ها
در یك نگاه كلی به مقطع پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تا امروز- كه شماری از فیلم های سینمای ایران برای حضور در بیست ویكمین جشنواره فیلم كودكان و نوجوانان همدان آماده می شوند- در حدود ۲۰۰ فیلم با موضوع كودكان و نوجوانان ساخته شده است.
این آثار به طور عمده فیلم هایی هستند كه درباره كودكان و نوجوانان بوده و مخاطب اصلی آنها این محدوده سنی نیستند، در واقع بیش از دو سوم فیلم هایی كه با عنوان «آثار كودكان و نوجوانان» در جشنواره ها به نمایش در می آیند ( یا در محافل فرهنگی از آنها با این عنوان یاد می شود) برای كودكان و نوجوانان ساخته نشده اند یا از ابتدا این گروه از مخاطبان را مد نظر نداشته اند.
از سوی دیگر از میان همین فیلم ها یعنی یك سوم آثار كه مناسب حال كودكان و نوجوانان هستند تنها ۱۸ تا ۲۰ فیلم با استفاده از «عروسك» ساخته شده اند. در نگاهی دقیق تر می توان گفت از میان همین ۱۸ تا ۲۰ اثر، فیلم های ابراهیم در گلستان (ایرج امامی)، كارآگاه ۲ (بهروز غریب پور)، شهر موشها ( مرضیه بورمند و محمدعلی طالبی) و قصه های بازار (عبدالله علیمراد) با استفاده از عروسك و مشخصاً تكنیك های عروسك دستكشی، عروسك خمیری و عروسك سیمی ساخته شده و بقیه فیلم ها با شیوه تلفیق عناصر زنده، بازیگر و عروسك ها خلق شده اند.
● موفقیت های مقطعی
سال های اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ برای اهالی سینمای ایران تجربه بسیار خوبی در بخش تولید و نمایش آثار عروسكی به شمار می آید.
در این سال ها (۶۴ تا ۷۳) آثاری همچون شهر موش ها (برومند و طالبی)، میهمان ناخوانده
(كار گروهی)، كارآگاه۲ (بهروز غریب پور)، دزد عروسك ها (محمدرضا هنرمند)، شنگول و منگول (پرویز صبری)، كاكلی ( فریال بهزاد)، پاتال و آرزو های كوچك (مسعود كرامتی)، گربه آواز خوان و گلنار (كامبوزیا پرتوی)، الو الو من جوجو ام (مرضیه برومند)، حسنك (زهرا مهستی بدیعی) و كلاه قرمزی و پسرخاله (ایرج طهماسب) تولید شده و روانه سینماها شدند كه به طور كلی در گیشه استقبال موفقی داشتند. در این میان دزد عروسك ها، شهر موشها، كلاه قرمزی و پسرخانه در سال های نمایش خود از موفق ترین فیلم های سال بودند و كلاه قرمزی ركورد فروش ریالی تاریخ سینمای ایران را شكست؛ ركوردی كه تا پیش از نمایش آتش بس دست نیافتنی بود.
● و این سال ها
به دلایل متعددی- كه در بخش های بعدی به آن خواهیم پرداخت- از سال ۷۳ یعنی پس از اكران فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله در كمال ناباوری سینمایی كه از عروسك ها بهره می برد به تدریج رو به افول گذاشت و به تدریج كمرنگ تر شد.
در واقع پس از سال ۷۳ تنها فیلم قصه های بازار (در سال ۷۵)، یكی بود یكی نبود (ایرج طهماسب-۷۹)، تارزن و تارزان (علی عبدالعلی زاده- ۸۰)، جوجه اردك من (امیر فیضی -۸۱)، كلاه قرمزی و سروناز (ایرج طهماسب-۸۱)، در به درها (امیر حسین صدیق-۸۳) و سر تو بدزد رفیق (علی عبدالعلی زاده -۸۳) تولید و نمایش داده شده اند. به تعبیر دیگر ۷ فیلم برای ۱۳ سال! این موضوع زمانی غم انگیز می شود كه بدانیم امروز گروه سینمایی كودك و نوجوان عملاً فعالیتی ندارد و عمده آثار تولید شده در این حوزه گرفتار صف های طولانی برای اكران هستند.
● سینما گران چه می گویند؟
بهروز غریب پور كارگردانی كه ۲ فیلم در حوزه كودكان و نوجوانان با نام های «كارآگاه۲» و «تنبل قهرمان» دارد درباره عدم توجه فیلمسازان و تهیه كنندگان به «عروسك» می گوید: «سینمای كودك مرده است.»
او در توضیح بیشتر به ما پاسخ می دهد: «سینمایی كه درباره كودكان و نوجوانان است، سینمای كودك و نوجوان نیست و نمی توان از آن به عنوان اثری در این حوزه یاد كرد. سینمای كودك «شرك» است كه به خانه های ما آمده و كودكان ما را تحت تأثیر قرار داده است.»
اما عادل بزدوده كه سال ها به عنوان عروسك گردان در سینمای كودك و نوجوان فعالیت كرده نظر دیگری دارد. او به ما می گوید: «عمده ترین دلیل كم توجهی به عروسك و آثار عروسكی در سینمای ایران خود ما هستیم.»
او معتقد است: «متأسفانه سفارش دهندگان و تولید كنندگان آثار سینمایی همه چیز را ساده و بی دردسر می خواهند و از آنجا كه كار عروسكی بسیار پرهزینه است در این باره ریسك نمی كنند، از سوی دیگر تهیه كنندگان بخش دولتی نیز كه امكانات، تجهیزات و منابع مالی مورد نیاز را در اختیار داشته و برای این گونه فعالیت ها «تعریف» دارند، به این سمت حركت نمی كنند و تنها در تلویزیون فعالیت های محدودی انجام می شود. مثلاً از روی یك سریال نسخه ای سینمایی برای نمایش روی پرده آماده می شود.»
عروسك گردان فیلم های شهر موشها، الو الو من جوجو ام و میهمان ناخوانده تأكید می كند: «جدا از بخش دولتی، نهادهایی مانند انجمن سینمای كودك و نوجوان این گونه آثار را فراموش كرده اند و این سینما در مرحله حرف توقف كرده است. شما نگاه كنید و ببینید پس از «شهر موشها» چند فیلم سینمایی در كشور تولید شده و از میان آنها چند فیلم عروسكی صرف بوده است؟»
بزدوده اضافه می كند: «خانواده سینمای عروسكی بسیار معدود است و معلوم نیست كه نسل بعدی چه زمانی خواهد آمد؟ ما امروز نیروهای جوان و علاقه مند بسیاری به عنوان ورودی رشته نمایش عروسكی دانشكده های تئاتری داریم اما خروجی آن چقدر است و چند نفر وارد این كار می شوند؟ خب سیاست كلان در فرهنگ یعنی همین، یعنی دوراندیشی و آینده نگری.»
بزدوده در پاسخ به این پرسش كه در مقابل شرك و داستان اسباب بازی و مرد عنكبوتی آیا ما تماشاگر برای آثار عروسكی خواهیم داشت؟ می گوید: «بله تماشاگر داریم اما به شرطی كه با ساختار امروزی كاركنیم و كارمان را بر فناوری جدید منطبق كنیم.»
حسن دادشكر نامی است كه در تیتراژ بسیاری از آثار عروسكی سینمایی و تلویزیونی دیده شده است، از او در همین باره می پرسیم و در پاسخ می شنویم: مشكل اصلی در این است كه توجه به ساخت فیلم های كودكان و نوجوانان كم شده است، در شرایطی كه CD های ارزان قیمت فیلم های روز جهان به سهولت قابل دسترسی است، طبیعی است كه سلیقه مخاطب بالاتر می رود و از آنجا كه سینمای ما توانایی ساخت این گونه آثار را ندارد در نهایت تولید كننده ترجیح می دهد اصلاً وارد این فضا نشود.»
او اضافه می كند: «وقتی فیلم های بزرگسالان با سختی مورد استقبال تماشاگران قرار می گیرند، چگونه می توان تهیه كننده را راضی به ساخت فیلمی با حضور عروسك های ۲۰ سال پیش كرد.»
از دادشكر می پرسیم آیا فانتزی و تخیل عروسك را در این سینما باید به فراموشی سپرد؟ كه می گوید: «فانتزی و تخیل یكی از عناصر اصلی سینمای كودكان و نوجوانان است. اما اگر بخواهیم فیلمی موفق داشته باشیم، قبل از هرچیز باید ببینیم قصه ظرفیت ایجاد تخیل و فانتزی را داشته باشد، در این صورت از عروسك هم به خوبی می توان استفاده كرد.» قدرت رایانه، عروسك های والت دیزنی را فراری داده است!
كامبوزیا پرتوی كارگردانی است كه از میان ۷ فیلم او تنها یك فیلم در حوزه كودكان و نوجوانان نیست، البته پیدا كردن این فیلم خیلی سخت نیست، چرا كه از سال ۷۵ (ننه لالا و فرزندانش) تنها فیلم «كافه ترانزیت» را روانه سینما كرده است. از پرتوی كه گلنار و گربه آوازخوان را ساخته می پرسیم چرا دیگر به سراغ عروسك ها نمی روید؟ او پاسخ می دهد: «وقتی كه با بهره گیری از جلوه های رایانه ای، انواع فیلم ها، كودكان و نوجوانان ما و شاید تمام دنیا را تحت تأثیر قرار داده اند، عروسك های ما برای مخاطب چه جاذبه ای دارند؟ امروز حتی والت دیزنی هم با عروسك های قدیمی اش كار نمی كند و با بهره گیری از ابزارهای جدید فیلم هایی تولید می كند كه برای بچه ها بسیار جذاب تر است.»
آیا ما نمی توانیم از این امكانات و تجهیزات بهره ببریم؟ پرتوی در پاسخ به این پرسش می گوید: «ما نه تجهیزات مورد نیاز را داریم و نه تخصص این كار را، اگر هم بخواهیم از این امكانات استفاده كنیم بسیار هزینه بر است و این از عهده تهیه كننده بخش خصوصی بر نمی آید.»
او تأكید می كند: «البته من ناامید نیستم و معتقدم این ركود و توقف فرصتی است برای تعمق در این مسأله، بنابراین فكر می كنم یك نسل پیدا خواهد شد كه تسلط كامل بر رایانه خواهد داشت و دغدغه خاطرش سینمای كودك خواهد بود.»
پرتوی كه فیلمنامه نویس بسیاری از آثار سینمایی بوده درباره نقش فیلمنامه در سینمایی كه عروسك نقش اساسی در آن دارد، می گوید: «اصل مهم در سینمای كودك قصه و فیلمنامه است، یعنی ما ابتدا ببینیم این قصه چقدر تازه، زنده و جذاب است.»
او همچنین تأكید می كند: «نكته مهم دیگر در حوزه سینمای كودك و نوجوان اكران این فیلم ها ست. متأسفانه گروه سینمایی برای این نوع فیلم ها وجود ندارد و به دلیل آن كه پخش فیلم به تدریج انحصاری می شود، نمی توان به راحتی فیلم های خاص كودك و نوجوان را اكران كرد.»
وقتی به سراغ مجید مدرسی تهیه كننده سینما می رویم او از مدیران و مسئولان فرهنگی گلایه می كند. مدرسی كه تهیه كننده فیلم «كلاه قرمزی و سروناز» و مجری طرح «افسانه پوپك طلایی» بوده درباره مسأله كم توجهی سینماگران و تولید كنندگان به عروسك در سینمای كودك و نوجوان می گوید: «دولت از این گونه طرح ها حمایتی نمی كند و به دلیل آن كه كار با عروسك در یك اثر سینمایی هزینه، انرژی و زمان زیادی را نیاز دارد كمتر تهیه كننده ای حاضر به سرمایه گذاری روی این گونه فیلم هاست.»
وی معتقد است تلویزیون و بخش های دولتی نظیر كانون پرورش، حوزه هنری و ... باید در تولید، ساخت و نمایش فیلم های مورد نظر سرمایه گذاری كنند تا این سینما به رشد و پویایی لازم دست پیدا كند.
مدرسی می گوید: «صاحبان این تخصص افراد معدودی هستند و چون شرایط مناسب برای فعالیت آنها مهیا نیست به سراغ حوزه های دیگر رفته اند.» از این تهیه كننده می پرسیم در صورتی كه دولت حمایت كند آیا تولید كنندگان حاضرند به این حوزه بپردازند؟ كه در پاسخ می شنویم: «با همین شرایط كه CD و اینترنت و ماهواره مخاطبان ما را به زیر سلطه خود درآورده است، اگر زی زی گولو یا كلاه قرمزی ساخته شود تماشاگران از آن استقبال می كنند، چون این عروسك ها به قدر كافی شناخته شده هستند و استعداد جذب تماشاگر را دارند اما تلویزیون از این فرصت استفاده نمی كند».
بهمن عبداللهی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید