یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

معمای گذار


معمای گذار
در یادداشت امروز، با طرح «معمای گذار»، بحث های مقدماتی در باب تاریخ فلسفه غرب چهار یادداشت گذشته، را به فرجام می بریم و از فردا با طرح اندیشه های نخستین فیلسوفان در سنت فلسفی غرب، كار اصلی خود را آغاز می كنیم. خلاصه ای از مباحث گذشته چنین بود: در یادداشت نخست سخن از این رفت كه هر روایت تاریخی از فلسفه به ناچار در برابر «معمای آغاز» قرار می گیرد: «فلسفه ورزی از چه زمانی آغاز شده است» در یادداشت دوم و سوم گفته شد برای پاسخگویی به این پرسش باید پیشتر به دو پرسش دیگر پرداخته شود: «تعریف فلسفه چیست» و آنگاه، مطابق این تعریف، «آیا فلسفه ای وجود دارد» در پاسخ پرسش نخست، «معمای تعریف» به میان آمد و گفته شد كه «هیچ تعریف مطلقی از فلسفه، در ذهن و زبان وجود ندارد و تعاریف، همه، نسبی است» و پرسش دوم، نیز، با طرح «معمای تطبیق»، چنین پاسخ داده شد كه «برای همان تعاریف نسبی، هم، هیچ مصداق هویت نابی در جهان وجود ندارد و مصادیق، همه، نسبی است». به عبارت دیگر، تعاریف و مصادیقی كه برای فلسفه برشمرده می شوند، همگی، اعتباری اند.
در یادداشت چهارم، با نظر به این مشكلات ذهنی، زبانی و عینی «معمای تحریف» پیش كشیده شد كه «تعریف و شناسایی فلسفه، پیوسته، با تحریف آن همراه است». به عبارت دیگر، ما هم زمان كه در پی شناخت فلسفه در پرتو ذهن و زبانیم، در اثر محدودیت ها، كژتابی ها و فریبندگی های همان ذهن و زبان، از شناخت آن، آنچنان كه هست، باز می مانیم. و البته گفته شد این مشكلات تنها منحصر به تعریف و شناسایی فلسفه نیست، بلكه در باب دیگر پدیده های جهان نیز، كمابیش، همین وضع و همین حكم برقرار است.
گویی، ما، همواره، همان گاه كه شاهد حقیقت را در آغوش داریم، به آن خیانت نیز می ورزیم. همه تٲملات پیشین موجب شد كه پرسش نخست این نوشتار هیچ پاسخ قاطعی نیابد و آغاز قطعی فلسفه همچنان در پرده معما باقی بماند. بدین سان است كه همه آغازها را باید نسبی دانست و برای ارزیابی محدودیت ها و امكانات هر یك، متٲملانه و نقادانه در آنها نگریست. اما آنچه سنت فلسفی غرب، آن را به عنوان آغاز خود به ما معرفی می كند «گذار از اسطوره به فلسفه» یا شعار معروف «از mythos بهlogos » است كه با فیلسوفان پیشاسقراطی تحقق پیدا می كند. این ایده مسلط در تاریخ فلسفه بوده است، اما امروزه بسیاری به چالش با آن برخاسته اند. چنانچه گادامر می گوید: «این طرح مرسوم «از mythos بهlogos » مشكوك به نظر می رسد. شاید در هر دو مورد بایستی بگوییم كه سر و كار ما بیشتر با logos است تا با mythos.»در یادداشت بعدی سعی می كنیم با نشان دادن عناصر عقلی در اسطوره ها و عناصر اسطوره ای در فلسفه پیشاسقراطی، این نكته را بیشتر روشن كنیم.

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق