دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ریشه های ناسازگاری در نوجوانان


پدر و مادر اولین كسانی هستند كه زیربنای شخصیت سالم یك نوجوان را بنیان می نهند . معمولا والدین ، نوجوان خود را به صورت كودك می نگرند مثل این كه گذشت زمان تغییری در وی نداده است . عدم درك نوجوان باعث كشمكش بین آنان و والدین می شود . نوجوانان به خود حق می دهند كه در مسایل مربوط به خانه اظهار نظر كنند و افكار و عقاید و اعمال اعضای خانواده را مورد سوال قرار دهند . نوجوان ، آن كودك سربه راه قبلی نیست و در مقابل تحكمو دستورات والدین وقاومت می كند . یك نوجوان ایرانی در خاطرات خود چنین می نویسد : » دوست ندارم كه به من دستور بدهند ، مخصوصا اگر دستور آمرانه باشد . اگر دستور دهنده مادرم باشد گوش نمی دهم ، وقتی دستوردهنده برادر بزرگم باشد ناچارم كه اجرا كنم وگرنه كشیده ای خواهم خورد . با این وجود ، وقتی برادرم به من دستور می دهد سعی می كنم فورا آن را اجرا نكنم و خودم را به نشنیدن می زنم . این كار به من فرصت می دهد تا خشم خود را فرو بنشانم . از جمله خصوصیات دوره نوجوانی مخالفت است . نوجوان با افراد ذی نفوذی كه در اطراف او هستند به مخالفت برمی خیزد . والدین نیز در دایره مخالفت وی قرار دارند . این مخالفت به خاطر تشخص طلبی یا كسب استقلال یا جداسازی خود از دیگران است . مخالفت در پسران شدیدتر از دختران است این امر شاید به دلیل جرات و قدرتی است كه پسران در طول رشد خود كسب می كنند . معمولا از دختران انتظار مخالفت خود را به صورت قابل قبول تری ابراز می دارند .
در وضعیتی كه والدین ، نوجوانان را ناسازگار می پندارند و نوجوانان هم رفتار والدین خود را قبول ندارند ، امكان وقوع بسیاری از حوادث ناگوار برای نوجوان وجود دارد . نوجوان با رسیدن به سن بلوغ و بحران هویت ، رفتاری ناسازگار از خود نشان می دهد . والدین افرادی هستند كه با ارتباط صحیح با وی می توانند به او كمك كنند تا از این سن پرآشوب بگذرد نوجوان به تفاهیم نیاز دارد و باید به او كمك شود تا به استقلال همه جانبه برسد . خصوصیات و نحوه رفتار والدین به تكامل شخصیت نوجوان كمك می كند و یا جلوی رشد طبیعی او را می گیرد . خصوصیات والدین را می توان به صورت های زیر ترسیم كرد : حالت اول ، پدر تندخو و مستبد ، مادر مهربان و آرام . حالت دوم ، پدر مهربان و آرام ، مادر تندخو و مستبد . حالت سوم ، پدر تندخو و مستبد ، مادر تندخو و مستبد . حالت چهارم ، پدر مهربان و آرام ، مادر مهربان و آرام .
در خانواده نوع اول پسر ممكن است خود را با پدر انطباق دهد و از روش تحكم آمیز وی تقلید كند و پدر را الگو قرار دهد و هر گونه خشونت را سركوب كند و خواهر و برادر كوچك تر از خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد . همچنین ممكن است بعدا در برابر مردم از روش پرخاشجویانه ای كه از پدرش آموخته است استفاده كند یا ممكن است پسر رفتار مادرش را سرمشق خود قرار دهد و رفتار و خوصوصیات زنانگی در وی تقویت شود . در این صورت از داشتن رفتاری مردانه محروم می ماند و در زندگی اجتماعی و زناشویی با مشكلاتی مواجه می گردد . دختر میز ممكن است خود را ما مادر منطبق كند و از نظر رفتار مادری مشكلی نداشته باشد ولی تصویر نادرستی از مردان پیدا می كند و همه مردان را مانند پدر خود می انگارد و در زندگی بعدی و در برخورد با مردان مشكلاتی خواهد داشت .
در خانواده نوع دوم ، دختر نمی تواند به آسانی خود را با مادرش انطباق دهد و در ایفای نقش واقعی خود به عنوان یك دختر دچار اشكال می شود . انطباق با مادر و پیروی از رفتار وی موجب می شود كه در مناسبات خود با دیگران مستنبد باشد و نتواند در روابط اجتماعی موفق گردد . پس به سادگی در این خانواده با پدر انطباق می یابد و رفتار او را الگو قرار می دهد . ولی در اثر نداشتن یك الگوی مناسب در رفتار مادری با مشكلاتی در آینده مواجه می گردد و نمی تواند در برابر جنس مخالف رفتار مناسبی داشته باشد . سران چنین خانواده ای نسبت به زنان بدبین بوده و همواره آنان را مورد سرزنش قرار می دهند .
در خانواده نوع سوم : نه پسران و نه دختران الگوی مناسبی برای رفتار خود ندارند . نوجوان از طرف پدر و مادر مورد بی مهری قرار می گیرد و نمی تواند رفتار مناسبی را فرا گیرد . این خانواده ها زیر بنای مشكلات نوجوانان را پی ریزی میكند و چه بسا باعث بزهكاری ها و انحرافات آنان می شوند .
خانواده ایده آل ، خانواده نوع چهارم است ، در چنین خانواده ای روابط صمیمی و توام با احترام و تفاهم است در این جا باید متذكر شد كه ضرورتا تا تمام خانواده های تحصیل كرده از نوع چهارم نیستند و در تمام سطوح اجتماعی و در تمام اقشار و طبقات ، تفاوت در روابط خانوادگی دیده می شود و به مشكلات خانوادگی و اشكال رفتاری نوجوانان می انجامد . شاید بتوان خانواده نوع چهارم را خانواده » خویشتن ساز « لقب داد . سه نوع دیگر خانواده ها به نوعی سلطه جو هستند كه یكی از والدین یا هر دوی آنها می خواهند با اقتدار و سلطه حكم كنند . در این خانواده مجالسی برای ارتباط صحیح ایجاد نمی شود و تفاهمی در برخورد مسایل وجود ندارد .
خانواده هایی را می توان خویشتن ساز دانست كه رفتار طغیانگرانه در نوجوان را یكی از بخش های مهم رشد آنان به حساب می آورند . این طغیان به معنای باج خواهی و تهدید نیست بلكه نشانه ای از تشخص طلبی و استقلال طلبی است . آنان می دانند كه نوجوان در صدد است كه راه مستقلی را برای خودش انتخاب كند . در نتیجه عاقلانه نیست كه الگوی بزرگسالی خود را بر او تحمیل كنند . بلكه باید به تناسب رشد وی ، او را آزاد بگذارند . والدین خویشتن ساز به نوجوان خود كمك می كنند تا خلاق باشد ، به روابط شخصی خود اهمیت دهد ، آگاه از خویشتن باشد و بر این اساس عمل كند . والدین باید بدانند كه با اجبار و تحمیل كاری از پیش نمی رود .
وضعیت نوجوانان در خانواده هایی كه یكی از اعضاء را به دلیل طلاق یا فوت از دست داده است به مراتب مشكل تر است . در این خانواده ها اگر به صورت موجود خود ماقی بمانند ، پسران گاهی جای پدر را می گیرند و تسلط خود را بر همه حفظ می كنند و مجال رشد آزاد عاطفی و اجتماعی را به دیگران نمی دهند . این دسته پیش از موقع ، مسئولیت ها را پذیرا می شوند و از نظر رشد عواطف كه لازمه زندگی بعدی آنها است مواجه با مشكلاتی می شوند . آنان با همه كس می خواهند مانند خواهران و برادران كوچك خود رفتار كنند و عملا این الگوی رفتاری باعث عدم ارتباط درست آنان با دیگران می شود . گاهی پسران احساس شكست می كنند و در نتیجه به انزوا و كناره گیری آنان می انجامد و دست به هیچ كاری نمی زنند . در این صورت سرزنش مادر و اقوام شروع می شود و نه تنها مشكل را حل نمی كند بلكه به مخالفت بیشتر نوجوان می انجامد . دختران وقتی از نعمت پدر محروم می شوند مشكلات بیشتری دارند اولا از نظر اجتماعی امكان كار برایشان كمتر است و عملا نمی توانند بار مخارج را به عهده بگیرند . ثانیا خیلی زود به خانه شوهر فرستاده می شوند برای این دختران كه از داشتن یك الگوی پدری محروم بوده اند و رفتار مناسب با مرد را فرانگرفته اند ازدواج زودتر از موقع خود نه تنها مشكل را حل نمی كند بلكه به برخوردهای خانوادگی می انجامد و چه بسا عاقبت خوبی نداشته باشد .
مهاجرت خانواده تایثر فراوانی بر رفتار نوجوانان خواهد گذاشت . محیط جدید برای نوجوان ناآشنا است و خود را غریب و تنها و گاه حقیر و زبون می بیند . گاهی احساس عدم امنیت كرده و خود را بی ارزش می پندارد . شناخت افراد و اطراف ، مدتی وقت او را می گیرد و روابط در خانواده مهاجر هم مانند قبل از مهاجرت نیست . تامین اقتصادی ، شرایط زندگی و وضع منزل همگی بر روابط خانوادگی تاثیر می گذارد . بسیاری از مهاجرین حاشیه نشین شهرها هستند و شاید بتوان گفت محیط جدید نه تنها بهتر از محیط قبلی نیست بلكه از لحاظ تربیتی از محیط آشنا و همگن قبلی به مراتب بدتر است . در وضع روحی یی كه نوجوان دارد و در شرایطی كه در آن زندگی می كند و روابطی كه در خانواده حكمفرماست امكان انحراف و انحطاط و كشانده شدن نوجوان به دسته های بزهكار و نمحرف زیاد است . وقتی نوجوان هیچگونه تكیه گاهی برای خود نداشته باشد و نتواند رابطه صحیحی برقرار سازد و روش درست زندگی را فرا گیرد ، احتمال كشیده شدن او ، به سوی رفتارهای نابهنجار بسیار زیاد است .
برای مقابله با مشكل روابط خانوادگی می بایست به تصحیح ارتباطات و مناسبات خانوادگی پرداخت . از جمله مشكلات در روابط خانوادگی یكطرفه بودن ارتباطات و تحكمو تسلط یكی از اعضای خانواده است . باید نوجوان را آزاد گذاشت تا به صورت منطقی با مسائل مواجه گردد . این كار مستلزم برخورد منطقی و درست والدین با آنهاست . بدون وجود یك رابطه منطقی و درست در رفتار والدین و نوجوان ، زندگی برای دو طرف تحمل ناپذیر و سخت خواهد شد .
منبع : بنياد انديشه اسلامي