یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی دیگر به طرح ربودن رئیس جمهور


نگاهی دیگر به طرح ربودن رئیس جمهور
دکتر محمود احمدی نژاد در تشریح سفر اسفند ماه سال گذشته خود به عراق مسائلی را مطرح کرده اند که از ابعاد مختلف قابل تامل است.
برخی از رسانه ها به نقل از یکی از روحانیون حاضر در جلسه اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قسمتی از اظهارات دکتر احمدی نژاد را به این شرح منتشر کرده اند:
"همزمان با سفر من به عراق، امریکایی ها قصد داشتند در یک برنامه حساب شده مرا ربوده و به امریکا منتقل کنند تا با بهانه جویی در مساله تروریسم برای بازگرداندنم از جمهوری اسلامی باج خواهی کنند".
الف- ایشان از یک سو مدعی ترور خود شده اند و از سوی دیگر ادعا کرده اند که آمریکائی ها " قصد داشتند در یک برنامه حساب شده مرا ربوده و به آمریکا منتقل کنند تا با بهانه جویی در مسئله تروریسم برای بازگرداندنم، از جمهوری اسلامی باج خواهی کنند"! بنا بر این ابتدا لازم است توضیح دهند که قصد آمریکائی ها ناظر به کدام یک از سه گزینه زیر بوده است:
● ترور رئیس جمهور ایران
ربودن رئیس جمهور و انتقال ایشان به آمریکا برای باج خواهی از جمهوری اسلامی.
ربودن رئیس جمهور و انتقال وی به آمریکا برای ترور ایشان.
الف۱ ) چنانچه گزینه سوم مد نظر دکتر احمدی نژاد است، در این صورت با فرض عقلائی بودن رفتار آمریکائی ها برای ربودن احمدی نژاد و انتقال وی به آمریکا برای ترور ایشان به جای ترور در عراق، باج خواهی آنان برای یک رئیس جمهور متوفی فلسفه و موضوعیت خود را از دست خواهد داد!
الف۲) اگر هدف آمریکائی ها تنها ربودن ایشان برای باج خواهی و وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به
عقب نشینی از مواضع خود بوده است، در این صورت ادعای ترور ایشان موضوعیت خود را از دست می دهد. وانگهی آمریکائی ها را باید آنقدر ساده لوح پنداشت که هنوز نمی دانند کسانی که در جمهوری اسلامی برای ادامه فعالیت های هسته ای یا استمرار سیاست های رایج خود حاضرند که خطر و پیامدهای ناشی از تحریم های همه جانبه و حتی تهاجم نظامی احتمالی بیگانگان به کشورشان و چه بسا نابودی صنایع و تاسیسات زیر بنائی و تلفات انسانی را بپذیرند، در ازای به گروگان گرفته شدن یک شخص هر چند که رئیس جمهور عزیز ایران باشد، حاضر به عقب نشینی از مواضعی نخواهند شد که در فاصله سه دهه و خصوصا طی سال های اخیر بر آن ابرام و اصرار ورزیده اند!؟ مگر اینکه آمریکائی ها به این نتیجه رسیده باشند که شخص دکتر احمدی نژاد تافته جدا بافته ای است که حتی از امنیت و تمامیت ارضی ایران و منافع ملی و مصالح مردم و ملت ایران هم عزیزتر و مطلوب تر است!
● داستان سرائی، یا واقعیت؟
الف۳) اما اگر توطئه آمریکائی ها صرفا متوجه ترور رئیس جمهور ایران بوده است، انتقال ایشان به آمریکا قابل توجیه نیست. با این وصف در صورت ارتکاب چنین رفتار ناموجه و غیر عقلائی از ناحیه آمریکائی ها، از آنجا که اولا انگشت اتهام و مسوولیت این اتفاق به طور مستقیم متوجه اشغالگران عراق خواهد بود و کشوری که خود را پرچمدار مبارزه با تروریسم معرفی می کند، از این حیث ناگزیر است تا هزینه سنگینی در نزد افکار عمومی و به ویژه مردم آمریکا آنهم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور بپردازد، لاجرم عقل سلیم ایجاب می کند که برای تحمل چنین هزینه سنگینی، در ازای این اقدام منافع و دستاوردهای فراوانی هم نصیب آمریکائیان بشود، به نحوی که جبران کننده تبعات و هزینه های احتمالی ناشی از آدم ربائی و ترور و واکنش احتمالی جمهوری اسلامی علیه منافع آمریکا باشد. در این صورت این سوال مطرح می شود، با توجه به اینکه سیاست های کلی نظام در جای دیگری تعیین می شود، ترور دکتر احمدی نژاد برای آمریکائی ها چه حاصلی می توانست داشته باشد؟ همچنانکه با شهادت رجائی و سایر شخصیت های نظام و همه فشارهای بین المللی، تا کنون هیچ تغییر قابل توجهی در سیاست های جمهوری اسلامی ایجاد نشده است؟
از طرفی اگر آمریکائی ها نسبت به عملکرد احمدی نژاد واقعا چنان مستاصل و در مانده شده و در باتلاق گیر کرده اند که برای رهائی از آن آشکارا حاضرند تا با ترور و یا ربودن او، پیامدهای سنگین نقض قوانین بین المللی و متهم شدن به آدم ربائی و تروریسم دولتی و نظایر آنرا بپذیرند و بدین وسیله رسما بخش وسیعی از وجهه و اعتبار جهانی خود را از دست بدهند، چرا این تصمیم احمقانه را به بهانه مبارزه با تروریسم و تحت لوای قوانین داخلی، در خاک خود و در دانشگاه کلمبیا عملی نکردند!؟ و چرا علی رغم اصرار احمدی نژاد برای حضور در محل برج های دوقلو ، به بهانه اینکه قادر به حفظ امنیت ایشان نیستند، با این درخواست رئیس جمهور ایران مخالفت کردند؟! حال آنکه در صورت پذیرش این درخواست می توانستند مثلا از طریق عمال صهیونیسم به شیوه های مختلف به اهداف شوم خود مبنی بر ترور رئیس جمهور ایران نائل آیند! یا زمانی که احمدی نژاد با ولع فراوان اصرار داشتند که با جرج بوش مناظره نمایند، بهترین فرصت بود که با پذیرش این پیشنهاد، رئیس جمهور ایران را به محل دلخواه خود برای مناظره دعوت کرده و از این طریق به کمک ایادی "سیا" بصورت غافلگیرانه مقصود خود را عملی سازند؟
نویسنده : اکبر اعلمی
منبع : روزنامه مردم سالاری