پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


هنر و علم تربیت


هنر و علم تربیت
«پداگوژی» هنر و علم تربیت کودکان است و اغلب مترادف با واژه تدریس یا تعلیم و آموزش به کار برده می‌شود. به طور دقیق‌تر پداگوژی، آموزش معلم محوراست.
اکنون «پداگوژی» مفهوم گسترده‌تری یافته است و در موارد مختلفی به کار می‌رود از جمله؛ علم، اخلاق، فلسفه علمی، فنون مختلف و آفرینش آثار زیبا. اما مهمترین دستاوردی که از پداگوژی انتظار می‌رود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارت‌های خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان، به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی و یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی می‌توانند آن رابه دست آورند.
به این ترتیب، فراگیران وارد فرآیند کشف، نوآوری و در یک کلام، خلاقیت می‌شوند و اینجاست که هنرها و از جمله مهمترین و بهترین آنها برای دستیابی به این هدف،‌وارد میدان می‌شوند و «تئاتر پداگوژیک» مفهومی کاربردی و نوین پیدا می‌کند.
این مقاله در واقع درآمدی است بر مفهوم پداگوژی در تئاتر کودکان که حاصل مشاهدات و مطالعات اخیر نگارنده است؛
● پیشینه
در عین حال که واژه یا اصطلاح «پداگوژی» تازه و غریب به نظر می‌رسد، اما اگر کاربردهای آن توضیح داده شود، متوجه می‌شویم که هم اکنون بسیاری از روش‌ها و آداب آن در مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه‌ها به کار می‌رود زیرا که پداگوژی علوم مختلف و متنوعی را در بر می‌گیرد که در آن تربیت بدنی، ذهنی و اخلاقی به طور مستقل یا توامان صورت می‌پذیرد.
در یونان باستان، دایگان و یا بردگانی که وظیفه نگهداری و بردن و برگرداندن کودکان به مدرسه را داشتند، با این نام خوانده می‌شدند. عموم دانشمندان و اندیشمندان علم تعلیم و تربیت کودکان نیز به این اصطلاح اشاره کرده‌اند. اما در کشور ما، موارد بسیار محدود و معدودی از کاربرد این اصطلاح دیده می‌شود که آخرین آن در خصوص آموزش مهارت‌های فنی در سازمان فنی و حرفه‌ای کشور به کار برده شده است.
تعداد کتاب‌ها و یا مقالاتی که درباره پداگوژی و کاربردهای آن نوشته شده است، در کشور ما از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند هر چند در مراجعه به هر یک از موتورهای جستجوگر اینترنتی، با هزاران سایت روبرو می‌شویم که درباره پداگوژی و تئاتر پداگوژیک مطالب و توضیحات مفصل دارند.
● پداگوژی در تئاتر
نویسنده این مطلب، نخستین بار اصطلاح پداگوژی در تئاتر را صرفا در چند نقد مطبوعاتی و از زبان یکی از منتقدان شنیده است. برداشتی که از این اصطلاح در آن زمان می‌شد، حکایت از این داشت که پداگوژی در طبقات فرو دست اجتماعی که با فقر و مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند و اوضاع فلاکت‌باری دارند، معنا پیدا می‌کند.
یکی از منتقدان از جمله افرادی است که اصطلاح پداگوژی را درباره آثاری مثل نمایشنامه‌های «اسماعیل خلج» و نیز «ماشین‌نشین‌ها»ی اصغر فرهادی به کار برده است زیرا که در چنین آثاری شخصیت‌های درام، در محیطی پرمسئله و با ناهنجاری‌های مشهود فردی و اجتماعی زندگی نکبت‌باری دارند و گاهی از بیماری‌های روحی، روانی و حتی جسمی در رنجند.
نخستین برداشت از «تئاتر پداگوژیک» در اجرای نمایش‌های کودک و نوجوان کشورهای مختلف که در آن جشنواره حضور داشتند، این بود که در فرآیند آماده‌سازی و تمرین با کودکان، آنچه مهم است، حاصل کار و اجرای نهایی نیست بلکه شیوه‌ها و طرق تمرین و مدت زمان آن است که اهمیت فوق العاده می‌یابد. در واقع و از این منظر، فرآیند تئاتر پداگوژیک، به فرآیند «تئاتر درمانی» شباهت پیدا می‌کند.
همانطور که می‌دانیم «بسیاری از رویکردهای عملی، قوی و به روز در روان درمانی و تعلیم و تربیت، از روش تئاتر درمانی گرفته شده است.
«مورنو» نیز که پدر تئاتر درمانی نامیده می‌شود، تئاتر درمانی را به بیماران محدود نمی‌کرد، بلکه آن را در مورد بزهکاران، مجرمان، افراد عادی و جمعیت‌ها و موسسه‌ها هم به کار می‌برد. درواقع از نظر او تئاتر درمانی همچنان که برای افراد دارای اختلال روانی کاربرد داشت، در موقعیت‌های آموزشی و تمامی مشاوره‌ها و راهنمایی‌ها نیز به کار می‌رفت.
در آلمان نیز یکی از اهداف پروژه‌ای که قرار است روش‌ها و کاربردهای تئاتر پداگوژیک را رواج دهد، بهره‌گیری از روند آماده‌سازی و تمرین تئاتر برای غلبه بر مشکلات ذهنی و روانی کودکان است. مثل غلبه بر «ترس از تاریکی» که در بین کودکان سنین ۳ تا ۷ سال بسیار رایج است. به این ترتیب به جای اینکه از روش‌های مرسوم روان درمانی برای گفتگو و روانکاوی استفاده شود و روانکاو صرفا با کودک حرف زده و با او سوال و جواب کند، وی را وارد فرآیند «بازی» می‌کند.
«درگیر کردن جسم و ذهن به اینکه رویدادی در حال وقوع در زمان جاری است، نظرات و احساس‌هایی را به سطح آگاهی فرد منتقل می‌کند که فقط در حالت گفتگو در مورد آن مسئله امکان‌پذیر نیست. وجوه غیر کلامی نه فقط در کم و کیف رابطه اثر دارد، بلکه سر نخ‌هایی از انگیزش‌ها و نگرش‌های نهفته درونی هستند.
به رفتار درآوردن یک احساس ، تفکر، و یا نگرش ویژه با استفاده از حرکات و حالات بدنی، درک و شناخت کامل‌تری از دنیای درونی به دست می‌دهد.»
در نمایشی دیگر که در جشنواره کودک و نوجوان آلمان به نمایش درآمد، تماشاگران از مطالب درج شده در بروشور نمایش متوجه شدند که تمامی کودکان دختر و پسر بازیگر در یکی از نمایش‌ها، حاصل ازدواج پدر و مادری بودند که یکی یا هر دوی آنها دارای بیماری ایدز بوده و لاجرم آنها نیز از همان آغاز تولد بیماری ایدز دارند و خود بر این نکته واقفند.
اکنون نمایش به یاری آنها آمده تا در فرآیند تمرین و زندگی گروهی با یکدیگر یقین حاصل کنند که با وجود داشتن بیماری مهلکی به نام ایدز نیز می‌توان زندگی کرد و به ادامه زندگی امیدوار بود.
جالب اینکه نخستین بار که «گروه درمانی» در سال ۱۹۰۵ انجام شد، در کنار بیماران روانی بستری و اعصاب و روان، مبتلایان به سل نیز در قالب «گروه درمانی» تحت درمان قرار گرفتند.
پداگوژی نیز به طور اعم در خصوص تمامی گروه‌های اجتماعی و به طور خاص در مورد گروه سنی کودک و نوجوان، روشی موثر و کارآمد برای اصلاح نابهنجاری‌های غیر بالینی نیز کاربرد دارد و اجرای نقش در تعلیم و تربیت، مشاغل و صنعت و در برنامه های پرورش روحی یا اصلاح ساختار جامعه و حتی پیدا کردن راه حل مسئله و یا فقط برای تفریح در زندگی روزمره مناسب است.
ناگفته پیداست که در مسیر «تئاتر پداگوژیک» برای کودکان، آموزش عمومی برای رفتارهای اجتماعی مثل رعایت قوانین، احترام به افراد اجتماع و ... نیز آموزش‌های اختصاصی مثل آموزش دروس گوناگون از طریق اجرای نمایش نیز دیده می‌شود.
مثلا در برخی کشورهای اروپایی رفت و آمد کودکان و نوجوانان در خیابان و رد شدن از خطوط عابر پیاده و ... از طریق نمایش صورت می‌گیرد. به این ترتیب که طی ایامی حیاط مدرسه همچون خیابان مشخص و خط‌کشی می‌شود و معلمان و حتی کودکان با لباس پلیس می‌ایستند و بچه‌های مدرسه، با تصور خیابان‌های اصلی شهر به عبور و مرور می‌پردازند و در محیطی کاملا بی‌خطر چنین مفاهیمی را یاد می‌گیرند.
در حاشیه یادگیری مفاهیم و مقررات راهنمایی و رانندگی، افرادی در نقش پستچی، رفتگر و ... نیز حضور می‌یابند و عملا به کودکان می‌آموزند که چه نقشی در جامعه دارند و شیوه رفتار شهروندان با آنها باید چگونه باشد. در این میان اگر فرد یا افرادی از کودکان دارای مشکل ارتباط یا هر مشکل رفتاری دیگری باشند، آن را بروز می‌دهند و اولین قدم برای حل مشکل در همین جا برداشته می‌شود زیرا وقتی فرد مسئله‌اش را در جمع و با کمک افراد دیگری نشان می‌دهد، به هنگام بحث و مشارکت بعدی، درمی‌یابد تنها او نیست که این مسئله را دارد و در میان افراد گروه خود نیز کسانی از این نظر مشابه او هستند.
درواقع، هنگامی که تفکری تجسم می‌یابدتا دیگران نظاره‌گر باشند و مورد پذیرش فرد هم واقع می‌شود، واقعی‌تر به نظر می‌رسد. این مفهوم عملی و نظری کاربرد مهمی در درمان و تعلیم و تربیت دارد. افراد، بیشتر نیاز دارند که واکنش‌های خود را عملی سازند تا اینکه در موردشان فقط حرف بزنند یا حرف بشنوند.
پداگوژی و تئاتر می‌توانند در کنار یکدیگر و بویژه در مورد کودکان و نوجوانان کاربردهای بسیار موثری داشته باشند. ذکر این نکته نیز ضروری است که در یک تقسیم‌بندی کلی، تئاتر در حیطه کودکان به دو بخش «تئاتر برای کودک» و «تئاتر با کودک» تقسیم می‌شود. در اولی یک گروه نمایش فارغ از مضمون و موضوعی که به دغدغه‌های دوران کودکی و رفتارهای خاص این دوران از نظر روانشناسی مربوط باشد، نمایشی را بیشتر جهت سرگرم کردن کودکان گروه های مختلف سنی تدارک می‌بینند که البته عموما جنبه‌های آموزشی هم دارد اما در دومی که تئاتر با کودکان است، بیش از همه، فرآیند تمرین و آماده‌سازی اهمیت می‌یابد. مفهوم تئاتر پداگوژیک را باید در این بخش جستجو کرد.
رحمت امینی
منبع : روزنامه رسالت