یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برگی از تاریخ (۱۲ خرداد) (۲)


برگی از تاریخ (۱۲ خرداد) (۲)
● انتصاب نخستین رئیس بلدیه تهران ؛ دکتر خلیل علم الدوله ثقفی
۱۰۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۲۸۶ ه.ش ، دکتر خلیل علم الدوله ثقفی نخستین رئیس بلدیه تهران شد .
او یکی از نه فرزند حاج میرزا عبدالباقی اعتضاد الاطباء از پزشکان سنتی دوره قاجار بود . ثقفی نسب خاندان خود را با ۲۷ واسطه به مختار ثقفی رسانده است . اما در صحت این انتساب تردید وجود دارد .
وی پزشکی را از پدرش و علوم طبیعی و ریاضی را از محمد علی مهندس شیرازی و حکمت را از آقا محمد رضا قمشه ای آموخت .
در سال ۱۲۹۳ در رشته طب در دارالفنون مشغول به تحصیل شد و به سبب کوشش مستمر در تحصیل در ۱۲۹۷ نشان طلا گرفت و به دستیاری استادان دارالفنون برگزیده شد .
در سال ۱۳۰۴ در وزارت امور خارجه استخدام گردید و در سال ۱۳۰۵ از دارالفنون فارغ التحصیل شد . وی نخستین دانش آموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود .
ثقفی در سال ۱۳۱۲ به توصیه تولوزان ، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد و تولوزان شحصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت .
وی از سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ در پاریس و نیز مدتی در وین درس خواند . وی در سال ۱۳۱۵ از دولت فرانسه نشان علمی گرفت .
ثقفی پس از ورود به ایران به دربار راه یافت و در سال ۱۳۱۶ همراه هیاتی برای معالجه شاهزاده ملک منصور میرزا شعاع السلطنه فرزند مظفرالدین شاه قاجار به آلمان اعزام شد . اوپس از این بازگشت بعنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه منصوب شد و در سال ۱۳۲۰ لقب اعلم الدوله را شاه به وی اعطا کرد.
حضور ثقفی در دربار مظفرالدین شاه مقارن شدت گرفتن مخالفت مردم با خودگامگی حکومت قاجار و پیدایی انقلاب مشروطه بود . پس ار فوت مظفرالدین شاه ، ثقفی پزشک مخصوص ، معالج پسر او شعاع السلطنه شد.
محمدعلی شاه قاجار برای بی اعتبار نشان دادن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا شعاع السلطنه گواهی نامه اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کند و به تایید پزشکان دربار برساند .
اما ثقفی از انجام اینکار خودداری کرد . از اینرو بدستور شاه املاکش توقیف شد . ثقفی نیز به کمک میرزا حسن خان مشیر الدوله صدراعظم وقت به فرانسه گریخت .
پس از انکه مشروطه خواهان تهران را فتح کردند ثقفی به تهران آمد . پس از استقرار مشروطیت , در قانون اساسی از تهران به عنوان پایتخت و محل انعقاد مجلس شورای ملی نام برده شد. با تصویب قانون بلدیه در مجلس اول, ساماندهی شهر به این سازمان – که مرکب از اداره مرکزی , محاسبات , صحیه و معاونت عمومی , ساختمان مهندسی و تنظیف , ارزاق و احصائیه و امور خیریه بوده واگذار و دکتر خلیل اعلم الدوله ثقفی به عنوان نخستین رئیس بلدیه تهران برگزیده می شود.
وی سه سال در این سمت ماند تا اینکه در سال ۱۳۳۱ به علت بروز بلوایی در بلدیه استعفاء داد . وی در سال ۱۳۳۳ درگذشت.
‌● اعتراض دکتر مصدق به دولت انگلستان
۵۵ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۳۱ ه.ش ، وزارت امور خارجه ایران (دولت دكتر مصدق) طی یادداشتی به دولت انگلستان تاكید كرد كه امضای هرگونه قرارداد انگلستان با بحرین را ، نقض تعهدات و دورویی محض نسبت به ایران می داند.
در این یادداشت آمده بود كه دولت انگلستان طبق اسناد موجود از زمان شاه عباس به بعد، بارها پذیرفته است كه مجمع الجزایر بحرین گوشه ای از قلمرو ایران است. بنابراین، نباید با متمردین این جزایر قرار داد امضاء می كرد. دولت انگلستان با این عمل غیر قابل قبول، تعهدات خود و موازین بین المللی را نقض كرده و شئون و حیثیت خود را نادیده گرفته است . نسخه ای از این یادداشت به سفارت انگلستان در تهران تسلیم شده بود.
● درگذشت سید آزادگان ، حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی
۷ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۷۹ شمسی ، سید علی اکبر ابوترابی در حالی که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاء الله پیوستند.
حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی، در سال ۱۳۱۸ هجری شمسی در قم متولد شد. پدر بزرگوارش آیت الله سید عباس ابوترابی، فرزند آیت الله سید ابوتراب و مادرش دختر آیت الله سید محمد باقر علوی قزوینی است. حجت الاسلام ابوترابی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان را با موفقیت سپری کرد و در سال ۱۳۳۶، موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. پس از اخذ دیپلم با توصیه پدر بزرگوارش به تحصیل دروس دینی علاقمند شد و در سال ۱۳۳۷ به مشهد مقدس عزیمت نمود و در مدرسه نواب اقامت گزید.
با آغاز نهضت امام خمینی (ره) در سال ۴۲، همراه با حاج آقا مصطفی وارد جریانات سیاسی شد و در تظاهرات مردم قم در ۱۵ خرداد سال ۴۲، حضوری فعال داشت. در هجوم عوامل رژیم ستمشاهی به مدرسه فیضیه، مورد ضرب و شتم مأمورین شاه قرار گرفت. در پی تبعید حضرت امام (ره) به نجف اشرف، ایشان نیز به نجف مشرف و مشغول تحصیل شد و در محضر امام راحل(ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهره مند شد.
پس از حدود شش سال تحصیل در نجف، هنگامی که اعلامیه های امام خمینی (ره) را در کیف خود جاسازی کرده بود تا به ایران بیاورد، در مرز خسروی باز داشت شد و ساواک ایشان را به زندان قصر شیرین، سپس به زندان کرمانشاه و زندان کمیته مشترک و پس از آن به زندان اوین منتقل کرد و او را مورد شکنجه و بازجویی قرار داد. پس از آزادی از زندان، فصل جدیدی در فعالیتهای سیاسی ایشان آغاز شد و همراه با شهید مجاهد، سید علی اندرزگو علاوه برمبارزات سیاسی، به سازماندهی جهاد مسلحانه همت گماشتند و در این دوره بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفتند.
با آغاز مبارزات انقلابی مردم ایران، او سر از پا نمی شناخت و خواب را بر خویش حرام کرده بود به طوری که خود ایشان می گفت: ”در آن روزهای پر التهاب، کار ما سنگین بود و بسیار اتفاق می افتاد که در طول شبانه روز کمتر از یک ساعت می خوابیدیم”. در جریان پیروزی انقلاب با همکاری برادرشان حجت الاسلام سید محمد حسن ابوترابی، در تصرف پادگان لشکر قزوین نقش کلیدی داشتند و از خروج اسلحه و ادوات و تجهیزات جنگی ممانعت کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامی قزوین به خدمت محرومان و مستضعفان پرداخت و پس از آن با رأی مردم، به عضویت شورای شهر قزوین انتخاب و رئیس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوی جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در ستاد جنگهای نا منظم به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت و شخصاً به ماموریت های شناسایی رزمی و دشوار می رفت. آزادی منطقه پر حادثه و خطرناک ((دب حردان)) به فرماندهی وی و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکی از اقدامات ایشان است.
مرحوم ابوترابی سرانجام در روز ۲۶ آذر ماه سال ۵۹ در جریان یکی از مأموریتهای شناسایی که برای تکمیل شناسایی قبلی خویش انجام داد تا نیروهای ستاد جنگهای نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند، بر اثر اشتباه یکی از همراهان خود، در حالی که هفت کیلومتر از نیروهای خودی دور شده و تا ۲۰۰ متری دشمن پیشروی کرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسایی دشمن بعثی قرار گرفت و گرچه می توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وی پرداختند و نهایتاً به اسارت دشمن در آمد. مرحوم ابوترابی پانزده ماه اول اسارت را در سلولهای زندانهای بغداد و تحت شدید ترین شکنجه ها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللی ایجاد نشد تا پس از سپری کردن سختی های فراوان و دو بار تا پای چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهی و امدادهای غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانی منتقل شد.
این عارف مجاهد، پس از ده سال اسارت سرانجام در سال ۱۳۶۹، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامی بازگشت و به جای آنکه پس از سی سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهی دشوارتر را در پیش گرفت و همراهی آزادگان و پی گیری مشکلات آنان را وظیفه خود می دانست و در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاریخ ۷/۷/۶۹ با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولی فقیه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعی خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهوری اسلامی باشند.
در دوره های چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی، با رأی بالای مردم قدرشناس تهران به عنوان نفر دوم و سوم مجلس راه یافت و در خانه ملت، با نطق های خود، مسئولین و کارگزاران نظام را به رعایت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزشهای دینی نمود. مرحوم ابوترابی، تقویت و دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه را واجب می دانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبری ارادت و اعتقاد ویژه ای داشت و اطاعت از ایشان و تقویت معظم له را در هر مجلس و محفلی متذکر می شد. آن مجاهد خستگی ناپذیر، سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد ۷۹ در حالی که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاء الله پیوستند. این بزرگوار در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) غرفه ۲۴ به خاك سپرده شد.

منابع :
۱- مهر
۲- روزنامک
۳- ویکی پدیا
۴- وبلاگ سیمرغ
۵- سایت والس
۶- سایت خانه مهر
۷- سایت حقوقدانان
۸- ایرانگار
۹- سایت تهران در گذر زمان
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید