جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

به بهانه سالروز درگذشت سعدی سینمای ایران


به بهانه سالروز درگذشت سعدی سینمای ایران
نمی دانم آیا دیگر ملتها نیز همچون ماهستند یا خیر؟ منظورم خصلت مذموم مرده پرستی است که ما ایرانیان به آن شهره عام وخاصیم.این روزها که جامعه هنری ما پشت سرهم دچار شوک ‌های جدید بخاطر کوچ پیاپی هنرمندان می شود این آسیب فرهنگی بیشتر خود نمایی می کند.
چهاردهم آذر دوازدهمین سالگرد رحلت مرحوم علی حاتمی است.کارگردان بزرگ وبی نظیر سینمای ایران که به قول جمشید مشایخی سعدی سینمای ایران بود. فیلمسازی ملی که ازتیتراژفیلمهایش ایرانی بودن اثر هویدا بود. یاد کرد ن از رفتگان بسی نیکوست ومورد تاکید بزرگان اما شایسته نیست درلا‌یه رویین بمانیم.
آیا شایسته نیست پس ازقریب ۱۲ سال ازمرگ حاتمی شهرک سینمایی غزالی را که یادگار مرحوم حاتمی ازمجموعه هزاردستان است به نام او بیاراییم ؟آیا شایسته نیست دانشجویان تئاتر وسینما ونمایش این کشور ۲واحد سینمای ملی وبومی واصیل ونوستالژپک حاتمی را بگذرانند؟ تا حداقل به این بهانه ۱۵ اثر سینمایی وتلویزیونی او را با رویکردی کارشناسی وتحلیلی ببینند.؟آیا زمان آن فرانرسیده که فیلمنامه‌های حاتمی درقالب مجموعه آثار او به ظرافت وشایستگی چاپ ومنتشر شود وهم اهل ادب وهم اهل تاریخ وهم اهل سینما ازآن بهرمند گردند ؟آیا همه نمی دانیم که آرزوی ناکام مرحوم حاتمی ساخت مجموعه (( آخرین پیامبر)) بود وفیلمنامه آن راهم نوشت ولی مرگ امانش نداد. آیا زمان آن نرسیده که بزرگی ازبزرگان سینمای دینی ما این آرزو راتحقق بخشد ؟
شاید بتوان برای فرهنگ وهنر این سرزمین به بهانه نام ویاد حاتمی کارهای دیگری هم کرد ولی چند پیشنهاد با لا‌ را دریابیم ومابقی را وا نهیم برای دوران شکوه وعظمت فرهنگی این دیار. که عظمت واقتدارفرهنگی درگرو عمل امروز ماست.روح بزرگان فرهنگ وهنر وادب این دیار نیازمند تجلیل‌های تشریفاتی وتمجیدهای متعارف ما نیست که سخت نیازمند عملکرد واقدامات موثر وفرهنگ ساز و مانای نسل کنونی است.
علی حاتمی در طول فعالیت‌های هنری اش همیشه نگران ارزش‌هایی بود که اکنون تجدد و مدرنیسم لا‌یه ضخیم و پرده زمختی بر روی آن کشیده و آن‌ها را محو و کمرنگ ساخته است. حاتمی آن چنان تاریخ را صمیمانه و ملموس روایت می کرد که دلنشین و دوست داشتنی بود. او راوی لحظه‌های تلخ و شیرین زندگی ایرانیان در خلا‌ل روزگاران بود. دوربین سینما بسان ابزاری در دستان توانمند حاتمی بود تا به واسطه آن غبار و پیرایه‌ها را از چهره تاریخ معاصر بزداید و جامعه ایرانی را از طریق فولکورها و سایر مظاهر فرهنگ و بومی با هویت واقعی اش آشنا سازد.
حاتمی همواره دغدغه روزگارانی را داشت که زندگی ایرانی آلوده مناسبات و معادلا‌ت پیچیده مدرنیسم نگشته و زندگی این گونه سرد، بی روح، خشن و فاقد معنی نگردیده بود.افسوس، آینه ای شکست و فرو ریخت که رنگ نمی پذیرد و دلی از تپیدن باز ایستاد که تیرگی راهی به آن نمی یافت. سوخته دلی از جمع سوته دلا‌ن رفت که سهم بسزایی در حفظ و گرامیداشت سنت‌های اصیل داشته و یادآور یادمان‌های گذشته بود.پیامداین واقعه محروم گشتن سینمای ایران از وجود انسانی لا‌یق، هنرمندی درد آشنا، ادیبی سخندان، مورخی تیزهوش و سخن پروری نغز گو و شیرین گفتار بوده است. در وصف این هنرمند مردمی همین بس که در اوج بیماری حتی طی آخرین روزهای زندگی حضور در عرصه هنر را به خزیدن در کنج انزوا ترجیح داد. بی تردید نور صحنه فیلم جهان پهلوان تختی از شمع وجود حاتمی تأمین می گشت که ذره ذره سوخت تا چراغ سینما در این ملک روشن بماند. یادش گرامی باد.
منبع : روزنامه سیاست روز