دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر انقلاب تشنه نوآوری و شکوفایی


تئاتر انقلاب تشنه نوآوری و شکوفایی
یک موضوع مهم در تئاتر امروز ایران این است که پیوند تئاتر با انقلاب اسلامی به طور خاص در چه زمانی اتفاق می افتد؟ پیش از آن این سؤال به ذهن خطور می کند که چه کسی این ایستایی را برای تئاتر رقم زده است. چه شده است که تئاتر نمی تواند در ارتقای فرهنگ ملی ما نقش اصلی خود را ایفا کند؟
چیزی که هست تئاتر ما اعتماد مسئولین را نسبت به عنایت به خود به عنوان یک شاکله فرهنگی تأثیرگذار به دست آورده است ولی سؤال اساسی این است که آیا محتوای فرهنگی آن تاکنون جلوه ای داشته است؟ اگر بگوئیم که حرکت تئاتر ما به سوی اهداف فرهنگی جامعه بطئی و کند بوده است سخنی بی راه نگفته ایم. اما باید دید این همه مشکلات فراروی تئاتر ما که با عدم تدبیر این گونه انباشته شده چیست؟ می توان از بین همه این مشکلات به مشکلات شاخصی اشاره کرد که مسئولین ما به سراغ حل آنها نرفته اند. درحالی که در دهه سوم انقلاب نیازمند یک نگرش نو به تئاتر هستیم. در این شکی نیست که تئاتری مورد قبول ما و ملت ماست که در پیوند عمیق با فرهنگ و دین و ملیت ما باشد. باید گفت هم هنرمندان ما و هم مدیران تئاتری ما با این باور به سراغ هنر تئاتر می آیند که فاقد نگرشی نو به آن بوده و آن را در درجه اول برای اثبات خود به عنوان یک هنرمند می نگرند.
آرمان اصلی دولت نهم مردم گرایی و عدالت خواهی بر مبنای دین عزیز اسلام است. حال اگر بخواهیم همین آرمان ها را در حیات تئاتر جستجو کنیم نقص کار برای ما روشن می شود و به راحتی می توان با فکر کردن به آنها درصدد رفع نواقص برآمد. شاید تنها وجهی از وجوه بالا: که دائما هم مورد عنایت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است: که بتوان کمی به آن تکیه کرد این است که استقبال تماشاگران به تئاتر و اجراهای آن زیاد شده است و هر بار که نمایشی در تالار وحدت یا در سالن اصلی اجرا شود به گفته مسئولان نمایشی مورد استقبال واقع می شود. این استقبال مردمی از تئاتر بسیار خوب است ولی آیا به تنهایی کفایت می کند؟ باید وجه اصلی یعنی اتکا به مبانی اسلام را نیز درنظر گرفت.مسئله اصلی این است که آیا تئاتر برای رسیدن به آرمان ها و اصول تلاشی انجام داده است و حرکتی به سمت آن داشته است؟ این ها نقاط ضعفی است که وجود دارد. آیا دولت نهم که با کمال افتخار در راه استقلال این ملت گام برداشته است و مجموعه نظام را سربلند کرده است نباید روحیه عزت طلبی و تزریق آن به آحاد ایرانیان مسلمان را از طریق تئاتر نیز مدنظر قرار دهد و هنرمندان ما گوشه ای از دغدغه فکری خویش را به آن اختصاص دهند؟نمی گویم هنرمند، مجیزگوی دولت شود و زبان به به و چه چه به طور مطلق بگشاید که این دور از شأن هنرمندان است. همان گونه که معتقدم قرار گرفتن هنرمندان در یک فضای انحصاری و اپوزیسیون شدن دولت و نظام نیز پسندیده نیست!
به عنوان نمونه مشخص نیست باچه توجیهی در عین اقتدار سیاسی دولت در برقراری روابط دیپلماتیک با عدالت خواهان آمریکای مرکزی و جنوبی و دست اتحاد دادن به آنان در آن سوی کره زمین، نمایشی هجو و ابهام برانگیز با نام «ماچیسمو» در بخش بین الملل جشنواره گنجانده می شود و سپس بی هیچ اما و اگری این نمایش توهین آمیز به ملت های آمریکای لاتین برای اجرای عمومی مجوز می گیرد و الخ!!
آیا واقعا به عواقب این کارها اندیشه می شود؟ تعجب از وجود نهادی در کنار تئاتر تحت عنوان کانون ملی منتقدان تئاتر جمهوری اسلامی ایران است و عدم موضع گیری آن! به راستی آیا این دفاع تئاتر از مواضع صلح طلبانه و عدالت خواهانه بین المللی جمهوری اسلامی است؟! تئاتر ما تا کی باید مهر سکوت بر لب داشته باشد و عدالت از کف بگذارد و هنوز هم با تردید نسبت به انقلاب و نظام نظر داشته باشد؟! حقیقتا بخش اعظم تئاتر امروز ایران، هیچ نسبتی با آرمان ها و شعائر انقلاب ندارد.
تئاتر، هنر والایی است که سیاسی بودن آن صرف اپوزیسیون نظام سیاسی حاکم بودن نیست. ما همان گونه که سیاست جدای از دیانت در دین اسلام نداریم، خود به خود سیاست جدای از فرهنگ و هنر و اجتماع و آدمی هم نداریم. ولی این سیاسی بودن باید تفسیر و تعبیر صحیح خود را داشته باشد. یک تفسیر ساده و ابتدایی از سیاسی بودن در جمهوری اسلامی ،مردم داری و مردم گرایی است. این تفسیر جدید و قاطعی از سیاست پیوسته با دیانت است. بنابراین تئاتر به عنوان یک مقوله فرهنگی نه باید از سیاست جدا قلمداد شود و نه از مردم. از افتخارات دولت نهم تأکید بر بازگشت به اصالت هایی است که انقلاب اسلامی بر آن متکی است. از جمله روش ها که باید در عرصه های فرهنگی نیز مورد امعان نظر واقع شود مردم گرایی فرهنگی و به طور اخص ایجاد موج جدیدی در تئاتر تحت عنوان تئاتر مردمی و نمایش برای مردم و مردم برای نمایش می باشد. این از جمله مصادیق ایجاد عدالت فرهنگی است ولی قبل از آن باید دید تئاتر ما در این مسیر قرار دارد؟! به نظر نگارنده مجموعه تئاتر کشور ما شعارهای مذکور را می دهد ولی گویی راه حرکت خویش به این سمت را نمی شناسد. تطبیق هدف مندی تئاتر با هدف مندی جامعه به سوی ترقی و تعالی از جمله مشکلات راهشناسی فراروی این هنر فاخر است. تئاتر ما باید با تعاریف جدید از مردم گرایی، از انقلاب ، از روشن فکران مسلمان! از مسلمانی و ایمان به میدان بیاید. تئاتر در گذشته هر حرکتی داشت تثبیت در جهت حفظ آن بود. ولی حالا باید حرکت ما به سمت اهداف والاتری باشد. حرکت در جهت شکوفایی و شکستن پوسته هایی از انحصار و نام ها! باید اتکاء به نام ها را تبدیل به اتکاء به مرام ها و روش ها نمود. اگر پویایی تئاتر را می خواهیم، انحصار نام ها راحذف و رقابت را جایگزین نماییم. تئاتر را باید به صورت یکی دیگر از ویترین های فرهنگی اصیل نظام جمهوری اسلامی تبدیل نماییم. اگر ما در مورد تئاتر این گونه اندیشه نماییم، مسلما هم رشد تئاتر را از نظر تکنیکی تضمین خواهیم نمود و هم رشد کیفی و محتوایی آن را تضمین خواهیم کرد. در سال آخر عمر دولت نهم باید این فرصت به هنرمندان مسلمان تشنه کار و خدمت بیش از بیش داده شود تا نگره های انقلاب اسلامی را در تمامی اجزای جامعه و توفیقات به دست آمده را در رگ های هنر نمایش جاری کرده و به جلوه برسانند. بدانیم که این تازه اول راه است. ابتدای راهی که در صراط مستقیم الهی می گنجد و ما را با لذت هنر آشنا می نماید. جز این مباد!
علی اکبر باقری ارومی
منبع : روزنامه کیهان