دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آیا در تاریخ چیزی علت چیز دیگری است


آیا در تاریخ چیزی علت چیز دیگری است
برای دریافت این که آیا در تاریخ چیزی علت چیز دیگر است باید مبحث «علیت در تاریخ» مورد بررسی قرار بگیرد که در آغاز لازم است به چند نظریه مهم در این خصوص اشاره کنم. اولین نظریه علّی که در فلسفه مطرح شده، نظریه دیوید هیوم در قرن ۱۷ میلادی است. به طور ساده نظریه هیوم گویای این موضوع است که در صورتی که گزاره «الف» علت گزاره «ب» است که سه شرط حاکم باشد. اولین شرط این است که الف و ب باید دارای مجاورت مکانی و زمانی باشد (برای نمونه: اگر سنگ و شیشه را در نظر بگیریم، در صورت مجاورت مکانی و زمانی این دو شیشه می شکند) شرط دوم، تقدم زمانی علت بر معلول و شرط سوم اصلی است به نام قیاس Anology که هیوم در تعریف آن باز هم از گزاره های «الف» و «ب» استفاده می کند و می گوید که ما در بحث علیت نیازمند شرط کلی تری هستیم که هرگاه چیزی شبیه «الف» رخ داد، باید چیزی مشابه «ب» نیز رخ دهد. نظریاتی از این قبیل به نظریه های عمومیت گرا Generalist معروف است.
به عبارت دیگر از نظر هیوم، علیت رابطه ای موضعی و Local نیست و به وجود آمدن رابطه علی میان گزاره «الف» و «ب» وابسته به تمام زمان ها و مکان هاست. اما چیزی که باعث می شود ما نتوانیم از نظریه هیوم در باب علیت استفاده کنیم، همین شرط آخر یعنی قیاس است. چون یافتن مشابهت های تاریخی برای ساختن یک رابطه علی بسیار دشوار است. پس از بررسی علیت از نظر هیوم می رسیم به نظریه دوم، یعنی علیت در فیزیک. علیت در فیزیک چیزی نیست جز آنچه که ما به آن انتقال انرژی می گوییم و در واقع هرگونه رابطه علی در تاریخ ملزم به داشتن یک علت فیزیکی است. مسئله اینجاست که آیا همه رویدادهای موجود قابل تبدیل به رویدادی فیزیکی است حتی اگر بپذیریم که همه علت ها قابل تبدیل به علت های فیزیکی است، آنچه در فیزیک مطرح است، آن قدر ساده نیست که بتوانیم آن را به رویداد علی تبدیل کنیم. پس این گزینه ای مناسب برای به کار برده شدن در تاریخ نیست چون همان طور که ذکر شد، راه حل ساده و مناسبی نیست. سومین نظریه قابل طرح در باب علیت، شرطی خلاف واقع است؛ شرطی خلاف واقع جمله ای شرطی است که مقدم آن هیچگاه محقق نشده است. (برای مثال اگر من امروز به جای کوهنوردی به شنا رفته بودم، آنگاه سرما می خوردم.) ما از شرطی های خلاف واقع در زندگی خود بسیار استفاده می کنیم. مثلاً در بازی فوتبال، یکی از مواردی که داور خطای پنالتی می گیرد این است که اگر این خطا رخ نداده بود، این بازیکن در شرایط صددرصد گل زدن قرار می گرفت. ایده اصلی من برای طرح این نظریه این است که با استفاده از چنین تحلیلی (شرطی خلاف واقع) به این نکته خواهیم رسید که «چیزی علت است که اگر نبود، معلولی نمی بود» به قول لوئیس، آنچه غیابش باعث تغییرات گسترده تری در معلول می شود، علت های مهمتر و درخور توجه بیشتری هستند. با در نظر گرفتن نظریه شرطی خلاف، علیت مناسب تاریخ به دست می آید.
اما چگونه باید دید که آیا در غیاب گزاره «الف»، «ب» رخ می داد یا خیر این کار یعنی ساختن تاریخ برخلاف آنچه که روی داده است. بنابراین هم اکنون ما یک تاریخ مجازی یا Virtual در مقابل تاریخی حقیقی Factual داریم. اگر ما به وسیله تاریخ مجازی به همان گزاره «ب» موجود در تاریخ حقیقی برسیم، نتیجه این خواهد بود که گزاره «الف» علت اصلی ما نبوده است. مورخین نسبتاً روی خوشی به تاریخ مجازی نشان ندادند و آن را نوعی خیالپردازی تلقی می کنند، چون برای تغییر تاریخ به حالت مجازی، هیچ ملاکی وجود ندارد و آدمی می تواند تمام آرزوهایش را در قالب تاریخ مجازی به کار ببرد اما به رغم مخالفت اکثر مورخین، تاریخ مجازی در دهه های اخیر توسعه یافته و تحت نام - به تلقی من - تاریخ چه می شد اگر history if is What شهرت یافته است. به عنوان نمونه: اگر مسیح مصلوب نمی شد و توسط قاضی بخشوده می شد، چه می شد در واقع رویکرد شرطی خلاف واقع در علیت همان طور که دیدیم، ما را به سمت تاریخ مجازی می برد. همتای تاریخ مجازی در علوم تجربی را می توان فکر کردن به آزمایش هایی دانست که دانشمندان هرگز آن را انجام نمی دهند.
برای شناخت یک شرطی خلاف واقع معتبر، یکی از ساده ترین ملاک ها این است که تالی یک جمله شرطی خلاف واقع خوب باید از جمع مقدم و قوانین طبیعت به دست آید، البته که ما قوانین تاریخی، آنگونه که در علوم تجربی موجود است، نداریم، پس به دست آوردن و داشتن چنین تاریخ مجازی ای با این ملاک امری ساده نیست. ملاک دیگر وجود نوعی ثبات در قانون های موجود در آن - تاریخ مجازی - است. دیگر مشخصه ای که می توان به عنوان معیاری برای تشخیص یک شرطی خلاف واقع یا یک تاریخ مجازی خوب ذکر کرد: حداقل بازنویسی قانون است. یعنی تاریخی قابل اتکا است که بتوان در مقدمه اش تغییراتی کوچک و نه گسترده ایجاد کرد. برای مثال دو جمله - قضیه - داریم:
۱) اگر مسیحیان در زمان جنگ های صلیبی از بمب های هسته ای برخوردار بودند آنگاه.‎/‎/
۲) اگر هیتلر در جنگ دوم جهانی از بمب های هسته ای برخوردار بود آنگاه.‎/‎/
در این جا می بینیم که در قضیه دوم نیازمند تغییر کمتری نسبت به قضیه اول هستیم، زیرا فاصله زمانی هیتلر در مقایسه با زمان جنگ های صلیبی، با عصر بمب هسته ای به مراتب کمتر است.
به عنوان نتیجه، در ادامه بحث باید گفت که تاریخ در برخی برهه ها سیستمی آشوبناک است. سیستم آشوبناک در فیزیک متشکل از تعداد زیادی متغیر است به نحوی که یک تغییر کوچک در ورودی سیستم به تغییری بزرگ در سیستم خروجی می انجامد. مثال کلاسیک، سیستم های جوی و آب و هوایی است. به طوری که تغییرات بسیار کوچکی در سیستم آب و هوایی نقطه کوچکی از جهان شاید باعث توفانی شدید در بخش دیگری از جهان شود. زمانی که برای محاسبه این موارد نیاز داریم به مراتب بیش از زمان موجود در عمل است. پس تغییرات کوچک در تاریخ می تواند منجر به تغییرات بسیار عمیقی در تاریخ دوره های بعد شود. بنابراین در بررسی تاریخ باید به طور دقیق و ریزبینانه ببینیم که هر حادثه تاریخی معلول چه علتی بوده و این علت مربوط به چه زمانی است. مورد دیگر این است که ما درخصوص بررسی تاریخ نباید موضعی عمل کنیم بلکه می بایست دیدی کل گرایانه داشته باشیم. درست است که ما قوانین خوبی در تاریخ مجازی نداریم اما می توانیم ایدئولوژی هایی را که جایگزین مناسبی برای قانون باشند، به جای قوانین بنشانیم.
چنان که «تتلاک» چنین اقدامی انجام داده است و در نتیجه عمل خود گفته است که: به مقدار زیاد و معناداری صحت و اعتبار تاریخ مجازی یا شرطی خلاف واقع وابسته به ایدئولوژی است اما به عنوان نقدی وارد بر این موضوع می توان گفت که اگر ما وابستگی تاریخ مجازی به ایدئولوژی را بپذیریم، طرح سودمندی نیست، زیرا اینگونه مورخان چیز جدیدی از تاریخ نمی آموزند و با توجه به وابستگی های ایدئولوژیک، بسیاری از بسترهای موجود زمانه را به قول تتلاک نمی بینند و از آن غافل می مانند. ذکر این نکته هم اهمیت دارد که تتلاک با وجود اعتقاد به جایگزینی ایدئولوژی در مقام قوانین، آدمی را زندانی افکار ایدئولوژیک خود نمی داند. در پایان شاید بتوان این ملاک را ارائه داد که آن شرطی های خلاف واقع یا تاریخ مجازی که نسبت به تغییرات ایدئولوژی های زمانه ثبات بیشتری داشته باشند، عینی تر و قابل اطمینان تر هستند، در نتیجه حجم قابل توجهی از تاریخ مجازی که ثبات زیادی در برابر تغییرات ایدئولوژیک ندارد، قابلیت اطمینان نیز ندارد. به عبارت دیگر شرطی های خلاف واقع قابل اطمینان دامنه محدودتری نسبت به ادعای مورخین دارند. پس تحلیل علیت در تاریخ بر مبنای تاریخ مجازی به دست آمده از شرطی های خلاف واقع نیز، کاملاً و به طور صددرصد امکانپذیر نیست. در واقع بحث علیت در تاریخ به صورت سؤالی باز باقی می ماند
دکتر حسین شیخ رضایی
مکتوب حاضر متن خلاصه و ویرایش شده سخنرانی دکتر حسین شیخ رضایی پیرامون «علیت در تاریخ» است که در تاریخ ۱۶ آبان ماه سال جاری در مؤسسه معرفت و پژوهش ارائه شد.
منبع : روزنامه ایران