پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

نگاه شیفته اژدهای زرد به قاره سیاه


نگاه شیفته اژدهای زرد به قاره سیاه
در پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیك بین چین و آفریقا، پكن میزبان یك اجلاس مهم بود. اجلاسی كه یك عنوان معمولی یعنی همكاری های چین و آفریقا (FOCAC) را برگزیده بود، اما هدف اصلی خود را در بیانیه اش گوشزد كرد: ترسیم نقشه راه مناسب و یافتن فرایند عملی برای همكاری های سه سال آینده (۲۰۰۹-۲۰۰۷).
حضور رؤسای جمهور ۴۸ كشور آفریقایی وزن خاصی به ضیافت دیپلمات های پكن بخشید. ناظران از این گردهمایی به عنوان یك اتفاق نو یاد كردند به این اعتبار كه چنین محفلی ممكن است راهی تازه برای ورود اقتصاد بالنده چینی ها به بازارهای بكر قاره سیاه بگشاید. همایش بزرگ پكن حكایت از آن داشت كه صدای جهش بزرگ چینی ها به نقاط دوردست آفریقا رسیده است و می توان در اقبال جمعی مردان قاره سیاه به چین، نشانه پیدایی یك گرایش قوی در قاره سیاه به مدل توسعه چین را جست وجو كرد.
از همین رو بود كه رقیبان دور و نزدیك چین در شرق و غرب با حساسیت، نتایج مذاكرات حدود ۵۰ رهبر آفریقایی با چینی ها را رصد كردند. در این اجلاس دو طرف، تمام زمینه های بالقوه و بالفعل برای سرمایه گذاری چینی ها را بررسی كردند، از توسعه اقتصادی و مبادلات تجاری و انتقال فناوری و صنعت گرفته تا عرصه مبادلات فرهنگی و توسعه منابع انسانی. بنابراین مردان پكن در برهه ای كه ده ها طرح و تئوری توسعه در قاره سیاه به بن بست رسیده، پنجره ای جدید به روی دولت ها و ملت های این منطقه گشوده اند. آنها اكنون امیدوارند كه سیاهان خسته در جاده توسعه پكن را چون همراه و شریكی مطمئن ببینند.
اكنون اجلاس پكن بهانه خوبی است تا دیپلمات ها و رسانه ها ذهن خود را درگیر موضوعی جدید در عرصه روابط بین الملل كنند، این كه چینی ها چگونه راه دشوار نفوذ به بازارهای آفریقا را بر خود هموار كردند، این كه همگرایی یك قدرت بزرگ سیاسی و اقتصادی با قاره ای پر مسأله ممكن است چه تحولی در روابط بین المللی پدید آورد. این كه اجلاسی در اندازه همایش بزرگ پكن چه چالش هایی را فراروی رقیبان منطقه ای و بین المللی چین قرار می دهد و پرسش های بسیاركه حول همنشینی كشورهای قاره سیاه با اژدهای زرد قابل طرح است. در این نوشته سعی شده از منظرهای مختلف به این پرسش ها بپردازیم.
●گروه بین الملل
چینی ها مسافت طولانی دستیابی به آفریقا را یك شبه طی نكرده اند و حلقه های دوستی كه در ضیافت چهارم نوامبر شاهد بودیم آسان شكل گرفته است. دهه های متوالی است كه حكومت های پكن برای یك همكاری پایدار و استراتژیك با جوامع آفریقایی برنامه ریزی می كنند. متون تاریخی چین نكته های شنیدنی از تماس های دولتمردان و سیاحان چینی با اهالی آفریقا به ثبت رسانده اند، چنان كه در این متون آمده است: نخستین تماس چینی ها با مردمان قاره آفریقا، در قرن پانزدهم میلادی و دوران حاكمیت سلسله مینگ (۱۳۶۸-۱۶۴۴ میلادی) برقرار شده است. در این دوران دریانورد مشهور و مسلمان چین، محمد شعبان (جنگ خه) میان سال های
۱۴۳۳-۱۴۰۵ میلادی در ۲۷ سال، با هدایت بزرگ ترین ناوگان دریایی جهان در آن تاریخ، هفت بار فاصله بین بندر چوانجو (زیتون) و بندر هرمز در خلیج فارس و سواحل شرق آفریقا را طی كرده و ضمن تجارت و مبادله كالا، اطلاعات مربوط به سرزمین های مسیر حركت از جمله شرق آفریقا را به عنوان دستاورد سفر خود به امپراتور چین تقدیم كرد. از آن پس كشتی های تجاری كه میان خلیج فارس و دریای عمان و سواحل شرق آفریقا به چین مسافرت می كردند، زمینه های ارتباط میان سرزمین چین و قاره سیاه را تسهیل و شناخت مردمان چین و آفریقا را نسبت به یكدیگر بیشتر كردند، اما در عالم روابط دیپلماتیك، حلقه اتصال چینی ها به آفریقا، قاهره بود.
روابط سیاسی دو طرف با برقراری روابط دیپلماتیك بین چین و جمهوری عربی مصر در سال ۱۹۵۶ آغاز شد. شكل گیری این حلقه ارتباط باعث شد كم كم زمینه برقراری روابط دیپلماتیك با سایر كشورهای آفریقایی نیز فراهم شده و امروزه ۴۸ كشور از ۵۷ كشور آفریقایی با چین رابطه سیاسی دارند و فقط پنج كشور كوچك همچون بوركینافاسو، سوئیزلند، مالاوی، گامبیا و سائوتوم پرنسیپ با چین رابطه دیپلماتیك ندارند و در اجلاس همكاری های چین و آفریقا نیز حضور نداشتند.
اما در این میان حجم آمد و رفت و مراودات دیپلمات های پكن با آفریقایی ها شگفت انگیز است.
از نخستین سفر چوئن لای، نخست وزیر چین به قاره آفریقا كه در دهه ۱۹۶۰ صورت گرفت تاكنون بیش از هشتصد مورد هیأت بلندمرتبه در سطح رهبران میان چین و آفریقا مبادله شده كه تنها از سال ۲۰۰۴ تاكنون ۱۹ رئیس جمهور، ۸ نخست وزیر و ۲۱ وزیر امور خارجه آفریقایی به چین سفر كرده اند. آخرین بار در نیمه اول سال جاری میلادی هوجین تائو رئیس جمهور و ون جیابائو، نخست وزیر چین جداگانه از ده كشور آفریقایی بازدید كردند. با این حجم از سفر رهبران تشكیل نشستی كه رهبران آفریقا را در پنجاهمین سالگرد برقراری روابط به پكن گسیل كند چندان دشوار نبود.
●محصول تلاش چهل نسل رهبران
به جرأت می توان گفت برای رسیدن مناسبات چین و آفریقا به سطح كنونی، چهار نسل از رهبران پكن تلاش كردند از چوئن لای كه نخستین سفر به آفریقا را در دهه ۱۹۶۰ آغاز كرد تا هوجین تائو كه در اوایل سال جاری میلادی در یك تور دیپلماتیك چندین كشور آفریقایی را درنوردید هركدام با اندیشه ای نو راه را برای توسعه بیشتر روابط در آینده هموار كرده اند، از همین رو این روابط حسنه كه با تشكیل اجلاس سران چین و آفریقا به اوج خود رسید بدون استفاده از پشتوانه تاریخی و تلاش های گذشتگان امكان پذیر نبود. این پیشینه را مرور می كنیم به این دلیل كه نكاتی شنیدنی از ابتكارات بنیانگذاران روابط نوین دو طرف دارد.
●نخستین حلقه های دوستی
در بعد سیاسی و بین المللی،چینی ها از حیث سیاسی خود را وامدار دولت های آفریقایی می دانند. برای پكن این كشورهای فقیر، همراهان روزهای سخت بودند. با همراهی این كشورها بود كه چین از ۲۲ سال غربت و انزوا خارج شد.
در سال ۱۹۷۱ چین با كسب حمایت تعدادی از كشورهای دوست، از جمله كشورهای آفریقایی توانست عضویت سازمان ملل و شورای امنیت را به دست آورد. كشور چین قبل از عضویت در سازمان ملل تنها با ۶۴ كشور جهان كه اغلب از بلوك شرق بودند روابط دیپلماتیك داشت، در صورتی كه هم اكنون شركای سیاسی این كشور بالغ بر ۱۶۹ كشور است كه ۴۸ كشور از قاره آفریقا هستند. پس از این نیز چین با تكیه بر پشتیبانی كشورهای آفریقایی در مقابل حركت های ضدچینی كه از سوی برخی از كشورهای غربی و در رأس آنان آمریكا و تایوان سازماندهی می شد، از جمله پذیرفتن تایوان به عضویت سازمان ملل حقوق بشر، عضویت چین در سازمان تجارت جهانی و حتی به دست آوردن میزبانی بازی های المپیك ۲۰۰۸ و نمایشگاه جهانی ،۲۰۱۰ موفقیت های بزرگی را نصیب خود كرده است.
پكن تلاش دوستان پرشمار خود را بی جواب نگذاشت. در طول این دوران همیشه از موضع و خواسته های عادلانه كشورهای آفریقایی در سازمان ملل و دیگر مجامع بین المللی، از جمله مبارزات استقلال طلبانه و آزادیخواهانه آنان در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ حمایت كرد. پكن هفت بار نیروهای صلح بان زیر نظر سازمان ملل را برای استقرار صلح و ثبات در قاره آفریقا اعزام كرد، اما معماران روابط نوین چین و آفریقا به مراودات دیپلماتیك بسنده نكردند. تجارت و اقتصاد همپای دیپلماسی از این موج دوستی رونق گرفت.
حجم مبادلات تجاری بین چین و آفریقا در سال ۱۹۵۲ فقط ۱۲ میلیون دلار بود اما یك دهه كامل طول كشید تا این رقم به یك صد میلیون دلار برسد. از سال ۱۹۵۶ تاكنون بالغ بر ۸۰۰ پروژه بزرگ عمرانی در ۴۹ كشور آفریقایی در زمینه های مختلف انرژی، جاده و پل سازی، راه آهن، كشاورزی، ساخت بیمارستان و ورزشگاه، آموزشی و بهداشتی و دیگر زیرساخت های اقتصادی و صنعتی از سوی شركت های چینی به مرحله اجرا گذاشته شده است كه نقش مؤثری در تأمین نیاز مردم و رشد اقتصادی منطقه داشته است.
شاید اتفاق كم سابقه در فعالیت چینی ها در عرصه های اجتماعی و بهداشتی روی داد. آنها به طور گسترده به خدمات رسانی در زمینه های درمان و بهداشت پرداختند یعنی عرصه ای كه اغلب قدرت ها از حضور در آن طفره می روند.
از دهه ۱۹۶۰ كه مائو پزشكان چینی را با عنوان «فرشتگان سفید پوش» برای نجات جان محرومان آفریقا به این قاره اعزام كرد تاكنون، بالغ بر پانزده هزار دكتر و متخصص چینی در اقصی نقاط آفریقا بیش از ۱۷۰ میلیون بیمار از ۴۷ كشور را مورد مداوا قرار داده اند. آنها در زمینه های مبارزه برای مهار امراض فراگیر و واگیردار همچون مالاریا، سل، آبولا، ایدز و HIV، قحطی و گرسنگی و انجام تحقیقات علمی و پزشكی و تولید داروهای گیاهی ارزان قیمت و درمان امراض موسمی و منطقه ای، ساخت بیمارستان و مراكز بهداشتی ـ درمانی و آموزش نیروی انسانی مورد نیاز، با مسئولان درمانی و بهداشتی كشورهای آفریقایی همكاری كرده اند. چین در اجلاس اخیر سران نیز تعهد كرد برای ساخت ۳۰ باب بیمارستان مجهز و ۳۰ مركز تشخیص طبی و تولید داروهای ضدمالاریا اعتباری بالغ بر ۳۰۰ میلیون دلار را در اختیار كشورهای این منطقه قرار دهد.
●عرصه های فرهنگی و آموزشی
از همان ابتدای برقراری دوستی سیاسی بین چین و آفریقا، مردان پكن به سرمایه گذاری در زمینه آموزش بویژه منابع انسانی آفریقا چشم دوختند. براساس آمار اعلام شده در طول این مدت بیش از هفده هزار نیروی انسانی كارشناس، تكنیسین، استاد و معلم از قاره آفریقا از طرف چین در زمینه های گوناگون آموزش دیده و در فرایند توسعه اقتصادی و آموزشی دولت های خود ایفای نقش كرده اند. سالانه صدها دانشجوی آفریقایی با استفاده از بورس تحصیلی چین، از دانشگاه های این كشور در رشته های مختلف فارغ التحصیل شده و پس از بازگشت به كشور خود به كار در سطوح مدیریتی و مسئولیت های دولتی مبادرت می كنند كه این خود عاملی مهم در تحكیم مودت بین چین و آفریقا شده است.دولت چین در اجلاس اخیر قول داد تعداد بورسیه های اعطایی خود به كشورهای آفریقایی را در سه سال آینده از سالی دو هزار نفر به سالی چهارهزار نفر افزایش دهد. این آمار علاوه بر پذیرش سالانه یك هزار نفر از مسئولان و كارشناسان بخش آموزش و تربیت و تعلیم كشورهای آفریقایی است كه برای گذراندن دوره های تكمیلی با هزینه چین به این كشور می آیند. به این تعداد باید كارگاههای آموزشی را كه استادان چینی در محل برای آموزش های فنی و حرفه ای داوطلبان آفریقایی برگزار و هزاران نفر در آنها شركت می كنند، اضافه كرد. دولتمردان پكن در اجلاس اخیر این فاز از سرمایه گذاری خود را تكمیل كردند و قرار شد آنها علاوه بر ده ها باب مدرسه ای كه تاكنون در كشورهای آفریقایی ساخته اند یكصد باب مدرسه دیگر را با هزینه خود در كشورهای آفریقایی تأسیس كنند.
تأسیس مؤسسه كنفوسیوس برای گسترش فرهنگ و زبان چینی در قاره آفریقا (تاكنون ۶ مؤسسه از این نوع در كشورهای مختلف ایجاد شده است) و تأسیس كرسی های زبان چینی در دانشگاه های آفریقا و كرسی آموزش زبان های آفریقایی در دانشگاه های چین، از دیگر نكات قابل اعتنای همكاری های فرهنگی و آموزشی دو طرف است.تاكنون چین با ۴۵ كشور آفریقایی قرارداد فرهنگی امضا كرده و صدها برنامه مبادلات فرهنگی و هنری در زمینه های فیلم و سینما، خبر و مطبوعات، رادیو و تلویزیون، كتاب و انتشارات، نمایشگاه و جشنواره، مبادله هیأت های فرهنگی و هنری به مورد اجرا گذاشته است.
در حال حاضر چین ۲۶ كشور آفریقایی را برای مقصد توریستی برای جهانگردان چینی اعلام كرده و تنها در سال ۲۰۰۵ تعداد گردشگران چینی كه از آفریقا بازدید كردند به ۱۱۰ هزار نفر بالغ شد یعنی دو برابر نسبت به سال قبل.
دو دهه آخر قرن بیستم، نقطه عطفی در تاریخ چین محسوب می شود. اجرای اصلاحات و اتخاذ سیاست درهای باز اقتصادی در این دوره، كشور چین را به سطحی از توسعه اقتصادی و اعتمادبه نفس سیاسی رساند كه زمینه برای به دست آوردن جایگاه واقعی چین در عرصه بین الملل و سهم خواهی آن از منافع اقتصادی جهان فراهم شد.
هیأت حاكمه چین برای دستیابی به قدرت استراتژیك درعرصه جهانی به اتخاذ راهبردهای عملی دست زد. در این مسیر نخستین حوزه سهل الوصول برای پیاده كردن چنین راهبردی قاره آفریقا بود. لذا جیانگ زمین رئیس جمهوری وقت چین در سال ۱۹۹۹ با ارسال نامه ای رسمی به رهبران آفریقا، پیشنهاد تأسیس تشكیلاتی را ارائه كرد كه بتواند همكاریهای چین و آفریقا را سازمان داده و نهادینه كند.
این پیشنهاد به سرعت با استقبال سران آفریقا مواجه شد و نخستین نشست آن در سطح وزرای خارجه، اقتصاد و بازرگانی كشورهای آفریقایی و چین در تاریخ ۱۲-۱۰ اكتبر سال ۲۰۰۰ در پكن برگزارشد و به این ترتیب با گردهمایی ۸۰ وزیر از ۴۴ كشور آفریقایی و رؤسای ۱۷ سازمان بین المللی و منطقه ای سازمان (FOCAC) متولد شد.
●۵۸میلیارددلار، حاصل تجارت در قاره سیاه
شمار پروژه های اقتصادی و رقم حاصل از تجارت چینی ها در قاره سیاه شگفت انگیز است.
مبادلات تجاری چین و آفریقا از ۱۲ میلیون دلار در سال ۱۹۵۲ شروع شد ولی در سال ۲۰۰۴ به مرز چهل میلیارد و یك سال بعد یعنی سال ۲۰۰۵ از رقم ۵۰ میلیارد دلار گذشت.
پیش بینی می شود كه با مكانیسم درنظرگرفته شده در اجلاس (FOCAC) سالانه ده میلیارددلار بر این حجم مبادلات افزوده شده و رقم مبادلات تجاری بین چین و آفریقا در سال ۲۰۱۰ با ۲۰ درصد رشد متوسط سالانه به یك صد میلیارد دلار برسد.
حجم واردات چین از آفریقا در سال ۲۰۰۵ بیش از ۲۱‎/۱ میلیارددلار بود كه تراز تجاری به نفع آفریقا بود.همچنین تا پایان ۲۰۰۵ مجموعه سرمایه گذاری های چین در قاره آفریقا ۶‎/۲۵ میلیارد دلار بود كه یك پنجم كل سرمایه گذاری چین درخارج از كشور را به خود اختصاص داده و بیش از هشتصد شركت چینی در قاره آفریقا به فعالیت های اقتصادی در زمینه های انرژی، معدن، كشاورزی و تأسیسات زیرساختی می پردازند. این میزان از سرمایه گذاری درحد خود در رشد اقتصادی منطقه مؤثر بوده است. میزان واردات نفت خام چین از آفریقا در سال ۲۰۰۵ حدود ۳۸‎/۳ میلیون تن بوده كه ۳۰ درصد كل واردات این كشور را به خود اختصاص داده است.
دولتمردان چین برای حفظ بازار قاره سیاه و حفظ شركای آفریقایی خود به پاره ای ابتكارات دست زدند. آنها ۱‎/۳۸ میلیارد دلار از بدهی های ۳۱ كشور فقیر آفریقایی را بخشیدند، تعرفه ۱۹۰ عنوان كالای صادراتی چین به آفریقا را به صفر رساندند. علاوه بر این دولت چین درخلال برگزاری نشست رهبران، پنج میلیارد دلار اعتبار به صورت وام درازمدت برای اجرای چند پروژه بزرگ صنعتی، ارتباطاتی، استخراج معدن و نساجی تا سال ۲۰۰۹ در اختیار چندكشور آفریقایی قرارداد و ۱۶ قرارداد همكاری جمعاً به ارزش ۱‎/۹ میلیارددلار با چند كشور دیگر از جمله مصر، آفریقای جنوبی، سودان و غنا منعقدكرد. درحال حاضر نیز ۵۸ پروژه بزرگ در زمینه های گوناگون منابع طبیعی، ساخت و ساز، فناوری و ارتباطات، زیرساخت های اقتصادی و خدمات اجتماعی با وامهای تسهیلاتی اعطایی چین در ۲۶ كشور آفریقایی درحال اجرا است.
●چشم اندازی كه اجلاس چهارم نوامبر گشود
اجلاس (FOCAC) در پكن بزرگترین اجلاس رهبران كشورهای جهان در طول حیات جمهوری خلق چین است. نفس تجمع رهبران ۴۸ كشور در پایتخت چین دستاورد بزرگی برای چین به حساب می آید. در این نشست دو موضوع مهم بررسی روابط پنجاه ساله دوطرف بویژه دوره ۶ساله پس از تشكیل (FOCAC) و روابط آینده براساس همكاری های استراتژیك برابری سیاسی و اعتماد متقابل، همكاری های اقتصادی و مبادلات فرهنگی در دستور كار رهبران چین و آفریقا قرار داشت. در این اجلاس بود كه چینی ها پیشنهاد تسهیلاتی جدید برای كشورهای فقیر و توسعه نیافته آفریقا ارائه كردند تا رغبت و تمایل بیشتر دولت های آفریقایی به همكاری گسترده تر با پكن را برانگیزند.
علائم توفیق اجلاس پكن را می شد در چهره خندان رجال سیاسی چین به هنگام گزارش نتایج این ضیافت دریافت. هوجین تائو رئیس جمهوری چین نیز در پایان اجلاس به میان خبرنگاران آمد و اظهار داشت: «شركت كنندگان پذیرفتند كه نوع جدیدی از همكاری های استراتژیك بین چین و آفریقا در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی براساس سیاست درست برد - برد دوطرف شروع و گسترش یابد. این نوع از همكاری ها سود واقعی و آینده ای روشن را برای هر دوطرف در پی خواهد داشت. چین به عنوان دوست واقعی آفریقا همیشه شریك قابل اعتمادی برای صلح و ثبات این منطقه و مدافع حضور فعال و عادلانه آنان در نهادهای جامعه جهانی بوده و بتدریج بازار آزاد، سرمایه گذاری، انتقال تجارب صنعتی و تكنولوژی و تربیت نیروی انسانی متخصص و وادار كردن جامعه جهانی به توجه بیشتر به آفریقا را پیگیری و دنبال خواهد كرد.»
●رو در رو با حریفان بین المللی
سیاستمداران پكن در طراحی برنامه «نگاه به آفریقا» از یك شانس یا فرصت بزرگ برخوردار بودند آنها در سرزمینی گام نهادند كه میراثی از عصیان از عملكرد و رفتار قدرت های جهانی بر جای مانده بود. طبیعی بود كه این قدرت ها به مواجهه با شریك جدید آفریقایی ها بپردازند. لذا با گسترش حضور چین در آفریقا موج منفی از سوی رقبای چین بویژه كشورهای اروپایی و آمریكا برضد چین و كشورهای آفریقایی به راه افتاد. حریفان غربی چین فهرستی از اتهام ها را پیش كشیدند.
گفتند: سرازیر شدن انبوه كالاهای ارزان قیمت چین به آفریقا، مشكلات بزرگی برای صنعت ضعیف و متزلزل آفریقا به وجود خواهد آورد و مدعی شدند:
پكن به دلیل به دست آوردن انرژی ارزان ودستیابی به بازار آفریقا، چشم خود را به فساد و نقض آشكار حقوق بشر در قاره آفریقا وحكومت دیكتاتورها بسته است و دیكتاتورهای آفریقا برای در امان ماندن از انتقادهای شدیددولت های غربی خانه و پناهگاه جدیدی به نام چین یافته اند و آخرالامر عنوان كردند كه اجلاس سران چین و آفریقا دستاورد قابل لمسی برای مردم فقیر و محروم آفریقا نخواهد داشت.
این فهرست بلند اتهامات در روزهای منتهی به برگزاری اجلاس سران، در مورد حضور چین در آفریقا در رسانه های غربی و بعضاً آفریقایی اوج گرفت. پاسخ پكن به این جنجال ها این بود كه راهبرد اصلی این كشور در تعامل با جهان، برخلاف دیگر قدرت ها، برپایه دكترین «خیزش صلح آمیز چین» است. بنابراین همكاری های چین با آفریقا نخستین تجربه عملی برای راستی آزمایی قدرت نوظهور هزاره سوم است.
دولتمردان پكن در رویكردشان به آفریقا ناگزیرند برای اثبات حسن نیت خود، سیاست برد - برد را در منافع اقتصادی و حمایت از توسعه آفریقا و همكاری دوستانه در راستای حفظ منافع دو طرف اعمال كنند. زیرا به همان اندازه كه آفریقا برای بهبود وضعیت اقتصادی خود به سرمایه و همكاری ها و تجارب چین نیازمند است، چین هم برای كسب بازار لازم برای كالاهای تولیدی خود و از همه مهمتر برای جا انداختن تز «خیزش صلح آمیز چین» برای جامعه جهانی به همراهی دولت ها و بهره گیری از منابع طبیعی و بازار مصرفی آفریقا نیاز دارد. البته باید اذعان كرد كه سیاست گسترش نفوذ در آفریقا حلقه ای سیاست جهانی پكن است چنان كه همزمان در مناطق مختلف شرق آسیا، كشورهای عضو آسه آن، خاورمیانه، آسیای مركزی و حوزه آمریكای لاتین كه به حیاط خلوت آمریكا معروف است نیز به تلاش های خود ادامه می دهد و شاید همین گستردگی تلاش چین در همه مناطق است كه رقبا را به هراس انداخته است تا به نحوی آهنگ موفقیت های بین المللی چین را متوقف و یا به تأخیر بیندازند.
●نگاه ویژه محافل جهانی به تجربه چینی ها
به هر روی، موضوع هم پیمانی اقتصادی - سیاسی چینی ها با قاره سیاه امروز به موضوعی قابل تأمل برای ناظران، تصمیم گیران و مراجع بین المللی درآمده است. گفته می شود بانك جهانی بر آن است «مدل چینی» توسعه را در آفریقا معرفی كند.
برخی از تحلیلگران در پیوند دولت های چینی و آفریقایی عامل اصلی را پیشینه مشترك فرهنگی آنان می دانند. آنان می گویند: قرن بیستم دوران انقلاب ها و مبارزات ضداستعماری ملت ها بود كه چین و مردم آفریقا هر دو در این راه قدم گذاشته و برای به دست آوردن حقوق خود تلاش های زیادی كردند. در این زمینه نیز چین و آفریقا به عنوان دو دوستی كه مسیر سخت مبارزه را با هم و دوشادوش هم پشت سر گذاشته اند، در عصر توسعه نیز راه باقیمانده را در پرتو یك جهان بینی مشترك طی خواهند كرد.
آنچه مشهود است جهان و متولیان عرصه رشد اقتصادی جهان سالها است كه در نگاه به آفریقا فقط بر روی قحطی، امراض و مصائب و مشكلات آفریقا توجه خود را متمركز كرده و منابع سرشار طبیعی و منابع انسانی و... این قاره را فراموش كرده اند. اقلیم آفریقا از خیلی جهات با چالش روبروست و كار و تلاش و سرمایه گذاری در آن خطرپذیری بالایی دارد. (میزان سرمایه گذاری بین المللی در آفریقاتنها ۳ درصد از سرمایه گذاری جهان است)، ولی فرصت ها و زمینه های مثبت فراوانی هم دارد كه می توان برای رفع محرومیت و حل معضلات بر روی آنها حساب باز كرد.
در غیر این صورت این بخش ازجامعه جهانی كه دارای وسعتی بالغ بر ۳۰ میلیون كیلومتر مربع مساحت و بیش از ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت است، همچنان در گرداب فقر و خشونت غوطه ور خواهد شد، با ملاحظه این وضعیت تلخ است كه ارزش های پرستیژی حركت چینی ها در آفریقا روشن می شود.
تفوق اخلاقی چین نسبت به همتایان و یا رقبای اروپایی، امتیاز مثبت چینی ها در توسعه روابط برابر با آفریقاست.چینی ها با تابلو و شعار رفع فقر و اعاده رفاه و عدالت به این منطقه وارد شده اند اما تردیدنیست كه آنها در پس این مفاهیم انسانی سود و منافع خود را می جویند. آنها می دانند زیربستر این سرزمین پرآشوب چه گنجی نهفته است. چهل درصد منابع آبی جهان ، ۸۰ درصد معادن پلوتونیوم، ۶۰ درصد معادن الماس، ۵۰ درصد طلای جهان، قریب به ده درصد نفت جهان و ده ها امتیاز پنهان و آشكار دیگر. پس عاقلانه نیست چین كه آمادگی و اعتماد به نفس لازم را پیدا كرده برای به دست آوردن سهمی از این گنج قدم به پیش نگذارد.
علی محمد سابقی
منبع : روزنامه ایران