پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


زباله‌؛ طلای‌ کثیف‌ یا نقره‌ کثیف‌؟!


زباله‌؛ طلای‌ کثیف‌ یا نقره‌ کثیف‌؟!
● گفت‌وگو با دكتر ادوین‌ صفری‌ استاد دانشگاه‌
انسان‌ امروز بیش‌ از هر زمان‌ دیگری‌ زباله‌ تولید می‌كند. روزانه‌ بیش‌ از ۳/۵ میلیون‌ تن‌ زباله‌ در جهان‌ تولید می‌شود كه‌ سهم‌ كشور ما از این‌ میزان‌ ۴۰ هزار تن‌ و سهم‌ كشور آلمان‌ ۹۰ هزار تن‌ در روز است‌. با این‌ تفاوت‌ كه‌ در كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ مانند آلمان‌ ۸۰ درصد زباله‌ و در ایران‌ ۸ درصد زباله‌ بازیافت‌ می‌شود.
با پیشرفتهای‌ انسان‌ و بهره‌ برداری‌های‌ گوناگون‌ از طبیعت‌، میزان‌ زباله‌ تولیدی‌ انسانها رو به‌ افزایش‌ نهاد. اما به‌ موازات‌ آن‌ شیوه‌ های‌ دفع‌ و بازیافت‌ نیز بهبود یافتند و امروز اگر مدیریت‌ پسماند به‌ صورت‌ كارآمد صورت‌ گیرد، زباله‌ دیگر یك‌ معضل‌ نیست‌. ایالات‌ متحده‌ امریكا روزانه‌ ۱۳ میلیون‌ دلار از راه‌ بازیافت‌ زباله‌ درآمد دارد.
یكی‌ از مشكلات‌ زیست‌ محیطی‌ كشور ما دفن‌ غیر بهداشتی‌ پسماندها است‌ كه‌ آلودگی‌ آب‌ و خاك‌ را به‌ دنبال‌ دارد و از دیگر سو به‌ دلیل‌ عدم‌ اجرای‌ طرح‌ های‌ تفكیك‌ و شیوه‌ سنتی‌ جمع‌آوری‌ زباله‌، روزانه‌ میلیاردها ریال‌ صرف‌ جمع‌ آوری‌ زباله‌ می‌شود. برای‌ كارآمد كردن‌ سیستم‌ مدیریت‌ پسماند كشور ما چه‌ می‌توان‌ كرد؟ و چگونه‌ می‌توان‌ یك‌ سیستم‌ یكپارچه‌ مدیریت‌ پسماند ایجاد كرد؟ و از مشكلات‌ زیستی‌ محیط‌ دفع‌ مواد زائد كاست؟ برای‌ پاسخگویی‌ به‌ چنین‌ سوالاتی‌ با دكتر ادوین‌ صفری‌ دكترای‌ عمران‌ و محیط‌ زیست‌ و عضو هیات‌ علمی‌ دانشكده‌ محیط‌ زیست‌ دانشگاه‌ تهران‌ گفت‌وگویی‌ انجام‌ دادیم‌ كه‌ در پی‌ می‌خوانید.
آیا براستی‌ زباله‌ طلای‌ كثیف‌ است؟
زباله‌ تا چندین‌ سال‌ پیش‌ به‌ عنوان‌ موادی‌ بود كه‌ قابل‌ استفاده‌ نبود و دور ریخته‌ می‌شد، ولی‌ بتدریج‌ با پیشرفتهایی‌ كه‌ صورت‌ گرفت‌ مشخا شد كه‌ از آنها می‌شود استفاده‌ كرد و مجددا وارد چرخه‌ صنعت‌ كرد. تجربه‌ نشان‌ داده‌ اگر زباله‌ به‌درستی‌ مدیریت‌ شود عملیات‌ بازیافت‌ و بازیابی‌ آن‌ به‌ گونه‌یی‌ علمی‌ صورت‌ بگیرد و انرژی‌ آن‌ مهار شود، آنگاه‌ از این‌ راه‌ سود اقتصادی‌ به‌ دست‌ می‌آید و در این‌ صورت‌ ممكن‌ است‌ زباله‌ طلای‌ كثیف‌ نباشد ولی‌ نقره‌ كثیف‌ خواهد بود.
پس‌ بالاخره‌ طلا یا نقره‌ ناب‌ می‌توان‌ از آن‌ استخراج‌ كرد؟
در ایران‌، زباله‌ خانگی‌ بیشترین‌ سهم‌ تركیب‌ زباله‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد كه‌ بالغ‌ بر ۷۰ درصد آن‌ پس‌ مانده‌ های‌ غذایی‌ و مواد فساد پذیر است‌ كه‌ می‌توان‌ از آنها كمپوست‌ یا مواد آلی‌ مورد نیاز تهیه‌ كرد. از ۳۰ درصد بقیه‌ در حدود ۲۰ درصد درصدش‌ قابل‌ بازیافت‌ است‌. پس‌ فقط‌ در واقع‌ ۱۰ درصد زباله‌ های‌ تولید شده‌ ما دور ریختنی‌ و غیر قابل‌ استفاده‌ است‌ و از زباله‌ می‌توان‌ هم‌ به‌ لحاظ‌ انرژی‌ و هم‌ به‌ لحاظ‌ موادی‌ كه‌ كاربردی‌ و مورد نیاز صنعت‌ است‌، بهره‌ گرفت‌.
پس‌ دیگر نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ زباله‌ یك‌ ضایعه‌ است‌ و به‌ نوعی‌ ممكن‌ است‌ یك‌ بركت‌ باشد؟
اگر علمی‌ به‌ قضیه‌ نگاه‌ كنیم‌، معنی‌ اش‌ این‌ است‌ كه‌ یك‌ سری‌ مواد داریم‌ كه‌ صرفا دور ریز محسوب‌ نمی‌شوند و حتی‌ می‌توانند مورد استفاده‌ دوباره‌ قرار گیرند. از طرف‌ دیگر یك‌ سری‌ هزینه‌ های‌ پنهان‌ داریم‌ كه‌ عموما در محاسباتمان‌ در نظر گرفته‌ نمی‌شود؛ مثل‌ هزینه‌ هایی‌ كه‌ در آینده‌ در اثر دفع‌ ناقص زباله‌ بر ما تحمیل‌ می‌شود تا محیط‌ زیست‌ را پاكسازی‌ كنیم‌ و اگر ما نتوانیم‌ مدیریت‌ پسماند را به‌ شیوه‌ صحیح‌ و علمی‌ انجام‌ دهیم‌ در آینده‌ با محیطی‌ آلوده‌، هزینه‌ های‌ سرسام‌ آور و.... مواجه‌ خواهیم‌ شد.
آقای‌ دكتر! همانطور كه‌ می‌دانید بازیافت‌ با یك‌ شعار اساسی‌ و كلیدی‌ آغاز شد «اجازه‌ ندهید زباله‌ هایتان‌ به‌ مواد زاید تبدیل‌ شود» برای‌ تحقق‌ این‌ امر چه‌ باید كرد و چگونه‌ می‌توان‌ حجم‌ زباله‌ را كاهش‌ داد؟
در كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ در این‌ زمینه‌ اقدامات‌ اساسی‌ انجام‌ می‌دهند كه‌ مهمترین‌ آن‌ كاهش‌ زباله‌ در مبدا است‌. سپس‌ به‌ فكر كاهش‌ زباله‌ هایی‌ می‌افتند كه‌ برای‌ دفع‌ برده‌ می‌شوند و بازیافت‌ نمی‌شوند.
كاهش‌ زباله‌ در مبدا از چه‌ طریقی‌ میسر و ممكن‌ است‌؟
عموما كاهش‌ زباله‌ در مبدا با مشكلاتی‌ مواجه‌ است‌. پارامترهایی‌ نظیر فرهنگ‌ مصرف‌، فرهنگ‌ تولید، شیوه‌ بسته‌ بندی‌ محصولات‌ و.... بر این‌ امر موؤرند. از اركان‌ اصلی‌ موفقیت‌ در مبدا این‌ است‌ كه‌ مردم‌ نقش‌ خود را به‌ درستی‌ ایفا كنند و تفكیك‌ زباله‌ های‌ تر و خشك‌ را انجام‌ دهند و به‌ اصطلاح‌ آب‌ را از چشمه‌ تمیز نگه‌ دارند و آلوده‌ نكنند.
ولی‌ موفقیت‌ این‌ كار به‌ فرهنگ‌ سازی‌ و آموزشی‌ كه‌ مردم‌ می‌بینند بستگی‌ دارد. در ایران‌، بعضی‌ مواقع‌ بازیافت‌ تا حدود ۴۰ درصد یا ۵۰ درصد درصد جواب‌ داده‌ است‌ ولی‌ حفظ‌ كردن‌ این‌ میزان‌ و یا دستیابی‌ به‌ درصدهای‌ بالاتر بسادگی‌ امكان‌ پذیر نیست‌ و نیاز به‌ یك‌ برنامه‌ریزی‌ دراز مدت‌ دارد.
روزانه‌ بیش‌ از ۳/۵ میلیون‌ تن‌ زباله‌ در جهان‌ تولید می‌شود كه‌ بیش‌ از ۴۰ هزار تن‌ آن‌ در كشور ما تولید می‌شود. این‌ ۴۰ هزار تن‌ به‌ كجا می‌رود و چگونه‌ مدیریت‌ می‌شود؟
متاسفانه‌ ما تقریبا در تمام‌ شهرهای‌ كشور با معضل‌ زباله‌ روبرو هستیم‌. بیشتر مشكل‌ هم‌ مربوط‌ به‌ این‌ است‌ كه‌ زباله‌ های‌ ما در مبدا تفكیك‌ نمی‌شوند و مخلوط‌ جمع‌ آوری‌ و در زمین‌ دفن‌ می‌شود. دفنی‌ هم‌ كه‌ انجام‌ می‌شود به‌ صورت‌ بهداشتی‌ نیست‌. البته‌ این‌ را هم‌ بگویم‌ دفن‌ زباله‌ در زمین‌ به‌ خودی‌ خود، مقوله‌ وحشتناك‌ و بدی‌ نیست‌ و یكی‌ از روشهای‌ كم‌ هزینه‌ و موثر مدیریت‌ زباله‌ است‌. در امریكا نیز هنوز بیش‌ از ۵۰ درصد زباله‌ها دفن‌ می‌شوند ولی‌ این‌ دفن‌ باید براساس‌ اصول‌ بهداشتی‌ و مهندسی‌ صورت‌ بگیرد تا كمترین‌ اثرات‌ را روی‌ محیط‌ زیست‌ داشته‌ باشد. متاسفانه‌ تاكنون‌ در اكثر شهرهای‌ كشورمان‌ تلنبار زباله‌ داشتیم‌ تا دفن‌ بهداشتی‌ آن‌ .
دفن‌ غیر اصولی‌ و غیر بهداشتی‌ چه‌ تاثیری‌ بر كیفیت‌ آب‌ یا خاك‌ خواهد داشت‌؟
اصولادر دفن‌ غیر بهداشتی‌ مكانیزمی‌ برای‌ كنترل‌ آلودگی‌ اندیشیده‌ نمی‌شود. عمده‌ ترین‌ آلودگی‌ هم‌ «شیرابه‌» است‌ كه‌ می‌تواند به‌ آبهای‌ زیرزمینی‌ نفوذ كند. همچنین‌ تجمع‌ گاز نیز به‌ دلیل‌ عدم‌ تخلیه‌ ممكن‌ است‌ باعث‌ انفجار شود. ولی‌ در دفن‌ بهداشتی‌ مكانیزم‌های‌ لازم‌ برای‌ كنترل‌ این‌ آلودگی‌ها اندیشیده‌ می‌شود. در این‌ روش‌ دفن‌ به‌ گونه‌یی‌ صورت‌ می‌گیرد كه‌ شیرابه‌ وارد خاك‌ و آب‌های‌ زیرزمینی‌ نمی‌شود و تصفیه‌ می‌شود. در نتیجه‌ به‌ آبهای‌ زیرزمینی‌ آسیبی‌ نمی‌رساند. اخیرا در كشور ما تلاش‌ هایی‌ صورت‌ گرفته‌ كه‌ بازیافت‌ را به‌ شكل‌ صحیح‌ انجام‌ دهند و شكل‌ گیری‌ سازمان‌ بازیافت‌ گامی‌ در این‌ راستا قلمداد می‌شود.
اخیرا در منطقه‌ ۷ شهرداری‌ پروژه‌ یی‌ به‌ صورت‌ آزمایشی‌ به‌ اجرا درآمد كه‌ شهرداری‌ با نصب‌ سطل‌ زباله‌ های‌ مخصوص‌ كاغذ و شیشه‌ زباله‌ را به‌ شكل‌ تفكیك‌ شده‌ از مبدا جمع‌ آوری‌ می‌كرد. متاسفانه‌ این‌ طرح‌ مثل‌ بسیاری‌ از طرحهای‌ دیگر تداوم‌ نداشت‌ و پس‌ از مدتی‌ متوقف‌ شد. به‌ نظر شما چرا برنامه‌ها در ایران‌ به‌ سرانجام‌ نمی‌رسد؟
در این‌ مورد باید توجه‌ داشت‌ كه‌ این‌ كار زمانبر است‌. حتی‌ اگر برنامه‌یی‌ از همان‌ اول‌ به‌ صورت‌ درست‌ طراحی‌ شده‌ باشد، ممكن‌ است‌ در پیاده‌ كردن‌ با موانعی‌ روبرو شود كه‌ از قبل‌ قابل‌ پیش‌ بینی‌ نبوده‌. در این‌ مورد هم‌ نمی‌توان‌ انتظار معجزه‌ داشت‌، طبیعی‌ است‌ كه‌ چون‌ هنوز در فرهنگ‌ ما این‌ گونه‌ حركتها نهادینه‌ نشده‌ است‌، با موانع‌ و بن‌ بست‌هایی‌ روبرو شود.
آقای‌ دكتر! آیا بازیافت‌ تاثیری‌ هم‌ بركاهش‌ هزینه‌ خدمات‌ شهری‌ دارد؟
هم‌ می‌شود گفت‌ بله‌ و هم‌ می‌شود گفت‌ خیر. براساس‌ قانون‌، پرداخت‌ هزینه‌های‌ دفع‌ آلودگی‌، برعهده‌ تولید كننده‌ آن‌ آلودگی‌ است‌. اگر ما زباله‌یی‌ تولید می‌كنیم‌ باید هزینه‌ دفع‌ آن‌ را هم‌ بپردازیم‌. البته‌ اجرا كردن‌ این‌ قانون‌ در شرایط‌ فعلی‌ سخت‌ است‌. به‌ همین‌ دلیل‌ منابع‌ مالی‌ دفع‌ پسماند باید از جای‌ دیگری‌ تامین‌ شود. ولی‌ نكته‌ اساسی‌ این‌ است‌ كه‌ بازیافت‌ مواد علاوه‌ بر اینكه‌ كاهش‌ حجم‌ زباله‌ را در پی‌ دارد می‌تواند سودآور هم‌ باشد. افراد و شركتهای‌ خصوصی‌ می‌توانند در این‌ زمینه‌ سرمایه‌ گذاری‌ كنند. این‌ فكر زمانی‌ عملی‌ می‌شود كه‌ صنعتی‌ وجود داشته‌ باشد كه‌ ماده‌ بازیافتی‌ را خریداری‌ كند و به‌ اصطلاح‌ برای‌ ماده‌ بازیافتی‌ بازار خرید با قیمت‌ مناسب‌ وجود داشته‌ باشد. بحث‌ بازاریابی‌ محصولات‌ بازیافتی‌ بسیار حایز اهمیت‌ است‌ كه‌ متاسفانه‌ بسیار كم‌ رنگ‌ به‌ آن‌ پرداخته‌ شده‌ است‌ و بیشتر به‌ شكل‌ سنتی‌ وجود دارد.
با توجه‌ به‌ اینكه‌ در كشور ما چنین‌ مدیریت‌ و ساماندهی‌ كارایی‌ برای‌ بازیافت‌ وجود ندارد، ما با پدیده‌ یی‌ به‌ نام‌ «زباله‌ دزدی‌» مواجه‌ هستیم‌، آیا این‌ مورد سود دهی‌ دارد و عموما زباله‌ دزدها از زباله‌ چه‌ استفاده‌ هایی‌ می‌كنند؟
قطعا سود دهی‌ دارد. ولی‌ چند نكته‌ را نباید فراموش‌ كرد. عموما بخشی‌ از زباله‌ خشكی‌ كه‌ می‌تواند بازیافت‌ شود توسط‌ همین‌ زباله‌ دزدها جمع‌ آوری‌ می‌شود. این‌ اقدام‌ در نگاه‌ اول‌ یك‌ كار مثبت‌ ارزیابی‌ می‌شود. چون‌ باعث‌ كاهش‌ حجم‌ زباله‌ می‌شود و این‌ مواد را وارد چرخه‌ بازیافت‌ می‌كند. ولی‌ اینكه‌ زباله‌ كجا می‌رود و چه‌ مصرفی‌ دارد چندان‌ مشخا نیست‌ و معلوم‌ نیست‌ كه‌ از لحاظ‌ زیست‌ محیطی‌ و بهداشتی‌ چه‌ آسیب‌ هایی‌ را به‌وجود می‌آورند. اما در همین‌ حد كه‌ ما شاهد زباله‌ دزدی‌ هستیم‌، معنی‌ اش‌ این‌ است‌ كه‌ بازیافت‌، سودآور است‌. اما مساله‌ این‌ است‌ كه‌ این‌ افراد بطور غیر رسمی‌ درگیر این‌ كار هستند و به‌ صورت‌ بدوی‌ برای‌ بازیافت‌ اقدام‌ می‌كنند. لذا ما می‌توانیم‌ با برنامه‌ریزی‌ مناسب‌ همین‌ افراد را برای‌ بازیافت‌ صحیح‌ به‌ كار گیریم‌، چون‌ به‌ هر جهت‌ آنها راه‌ و چاه‌ را تا حدودی‌ بلد هستند. ما باید اگر تجهیزاتی‌ نیاز دارند در اختیارشان‌ بگذاریم‌ و در عوض‌ آن‌ بركارشان‌ كنترل‌ و نظارت‌ كنیم‌. باید مشخا باشد كه‌ زباله‌ از كجا جمع‌آوری‌ شده‌ است‌، چگونه‌ بازیافت‌ می‌شود و در كجا به‌ مصرف‌ خواهد رسید.
براساس‌ قانونی‌ كه‌ از سال‌ ۱۳۳۰مصوب‌ شده‌ است‌ جمع‌ آوری‌ زباله‌ برعهده‌ بلدیه‌ «شهرداری‌» گذاشته‌ شده‌ است‌. اما در اكثر كشورهای‌ پیشرفته‌، جمع‌ آوری‌، بازیافت‌ و دفع‌ زباله‌ توسط‌ بخش‌ خصوصی‌ انجام‌ می‌شود. فكر می‌كنید قوانین‌ و ساختار مدیریت‌ پسماند در كشور ما دارای‌ چه‌ ایرادات‌ و نواقصی‌ است‌؟
در چند سال‌ اخیر در كشور ما اگر چه‌ نمی‌توان‌ گفت‌ خصوصی‌ سازی‌،بلكه‌ به‌ نوعی‌ شاهد مشاركت‌ بخش‌ خصوصی‌ در جمع‌ آوری‌ زباله‌ هستیم‌ و پیمانكارهایی‌ كه‌ با شهرداری‌ قرارداد می‌بندند این‌ كار را انجام‌ می‌دهند. حتما می‌دانید كه‌ جمع‌ آوری‌، بخش‌ عمده‌یی‌ از هزینه‌ها را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد.
۷۰درصد هزینه‌ها مربوط‌ به‌ بخش‌ جمع‌ آوری‌ است!
در ایران‌ از این‌ میزان‌ هم‌ بیشتر است‌. زیرا ما دفن‌ را به‌ صورت‌ غیر بهداشتی‌ و غیر مهندسی‌ انجام‌ می‌دهیم‌، این‌ كار هزینه‌ خاصی‌ هم‌ نیاز ندارد. ولی‌ در سالهای‌ اخیر شاهد مشاركت‌ گسترده‌ تر بخش‌ خصوصی‌ در بخشهای‌ جمع‌ آوری‌ و بازیافت‌ بوده‌ ایم‌. از لحاظ‌ قانونی‌ هم‌ از این‌ كار دفاع‌ می‌شود و شهرداری‌ باید به‌ سمتی‌ پیش‌ برود كه‌ نظارت‌ عالی‌ را انجام‌ دهد.
واگذاری‌ امور جمع‌ آوری‌، بازیافت‌ و دفع‌ زباله‌ به‌ بخش‌ خصوصی‌ چه‌ منافعی‌ می‌تواند به‌ دنبال‌ داشته‌ باشد؟
به‌ هر جهت‌ سود، جنبه‌ اقتصادی‌ قضیه‌ است‌ كه‌ شركتها را به‌ این‌ كار علاقه‌ مند می‌سازد. ولی‌ در بعضی‌ موارد از جمله‌ درخصوص‌ بازیافت‌ اگر بازار مصرف‌ مواد بازیافتی‌ وجود داشته‌ باشد، این‌ كار دارای‌ سود دهی‌ خواهد بود. مثلا ۷۰ درصد زباله‌ ما مواد فساد پذیر است‌. در وهله‌ اول‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ تولید كمپوست‌ كارمطلوبی‌ باشد چون‌ هم‌ جلوی‌ آلودگی‌ محیط‌ را می‌گیرد و هم‌ محصولی‌ تولید می‌شود كه‌ در كشاورزی‌ دارای‌ استفاده‌ است‌.
این‌ فرایند هنگامی‌ می‌تواند سودآور باشد كه‌ بازار مصرف‌ مناسبی‌ داشته‌ باشد البته‌ بازار مصرف‌ به‌ صورت‌ پتانسیل‌ بالقوه‌ وجود دارد و بسیاری‌ از كشاورزان‌ مایل‌ به‌ استفاده‌ از كمپوست‌ هستند. سوال‌ این‌ است‌ كه‌ چه‌ كمپوستی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد؟ طبیعی‌ است‌ كه‌ كمپوستی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد كه‌ دارای‌ كیفیت‌ مناسب‌ باشد و كمپوستی‌ كیفیت‌ مناسب‌ دارد كه‌ فرایند تولید آن‌ به‌ گونه‌ درستی‌ انجام‌ شده‌ باشد و مواد ورودی‌ كه‌ به‌ این‌ كارخانه‌ می‌آیند باید مواد نسبتا خالا فسادپذیر باشند. برای‌ اینكه‌ مواد خالص تر باشند باید این‌ مواد تفكیك‌ شده‌ باشند و این‌ تفكیك‌ از مبدا باید صورت‌ گیرد. برای‌ پیشرفت‌ در این‌ زمینه‌ نیز به‌ فرهنگ‌ سازی‌ نیاز است‌.آقای‌ دكتر! آیا تصور نمی‌كنید ایجاد چنین‌ سیستمی‌ حضور و نقش‌ دولت‌ را پررنگ‌ تر می‌كند؟
به‌ هر حال‌ برای‌ اینكه‌ زنجیره‌ حفظ‌ شود، طبیعتا دولت‌ باید برنامه‌ های‌ خاصی‌ را داشته‌ باشد كه‌ براساس‌ آن‌ حركت‌ كند. به‌ نظر من‌ در این‌ موارد بخش‌ خصوصی‌ باید وارد شود ولی‌ برنامه‌ ریزی‌ های‌ این‌ كار را باید دولت‌ انجام‌ دهد.
یعنی‌ به‌ تعبیری‌ دولت‌ بستر سازی‌ها و هماهنگی‌ها را انجام‌ دهد و با سیاستهای‌ تشویقی‌ بخش‌ خصوصی‌ را وارد میدان‌ كند؟
هم‌ اكنون‌ هم‌ به‌ نوعی‌ این‌ اتفاق‌ رخ‌ می‌دهد. دولت‌ هم‌ اكنون‌ به‌ كسانی‌ كه‌ علاقه‌ مند به‌ سرمایه‌ گذاری‌ در این‌ بخش‌ هستند وام‌ كم‌ بهره‌ می‌دهد.
چرا پروژه‌ های‌ تفكیك‌ زباله‌ از مبدا در كشور ما موفق‌ نبوده‌اند؟
عوامل‌ زیادی‌ بر عدم‌ موفقیت‌ تفكیك‌ از مبدا موثرند كه‌ اولین‌ دلیل‌ آن‌ نبود آموزش‌ صحیح‌، اطلاع‌ رسانی‌ و آگاهی‌ عمومی‌ است‌. این‌ها فاكتورهای‌ بسیار مهمی‌ است‌ اما یكی‌ از فاكتورهای‌ بسیار تاثیرگذار اعتماد مردم‌ و خانواده‌ها به‌ سیستمی‌ است‌ كه‌ متولی‌ این‌ كار است‌. در تهران‌ در مناطق‌ مختلف‌ كار تفكیك‌ از مبدا شروع‌ شد و گروههای‌ مردمی‌ و «ج‌.پ.ج»ها وارد بحث‌ آموزش‌ شدند و یكسری‌ از تجهیزات‌ اولیه‌ را در اختیار خانواده‌ها قرار دادند ولی‌ این‌ طرح‌ موفق‌ نبود. به‌ دلیل‌ اینكه‌ برنامه‌ منسجمی‌ وجود نداشت‌ یعنی‌ حركتی‌ صورت‌ می‌گیرد و تا مدتی‌ ادامه‌ پیدا می‌كند و بعد رها می‌شود. من‌ فكر می‌كنم‌ به‌ دلیل‌ عدم‌ انسجام‌ این‌ برنامه‌، اعتماد از خانواده‌ها سلب‌ می‌شود.
بسیاری‌ از خانواده‌ها نمی‌دانند تفكیك‌ زباله‌ چه‌ فایده‌یی‌ دارد. به‌ همین‌ دلیل‌ همزمان‌ با فرهنگ‌سازی‌ و آموزشی‌ كه‌ صورت‌ می‌گیرد یكسری‌ زیر ساختها لازم‌ است‌ كه‌ باید ایجاد شود و مردم‌ باید محصولات‌ بازیافت‌ شده‌ را ببینند و مثلا مشخص باشد كه‌ این‌ كاغذ بازیافتی‌ است‌. از سوی‌ دیگر به‌وجود آمدن‌ فرهنگ‌ تفكیك‌ زباله‌ در دراز مدت‌ جواب‌ می‌دهد و نمی‌توان‌ انتظار داشت‌ كه‌ در عرض‌ یك‌ سال‌ یا دو سال‌ به‌ همچین‌ چیزی‌ برسیم‌. این‌ نیازمند آموزش‌ است‌ و باید آموزشها از یك‌ مقطع‌ سنی‌ كم‌ آغاز شود و به‌ صورت‌ پیوسته‌ باشد. اشكال‌ اساسی‌ این‌ قضیه‌ این‌ است‌ كه‌ بین‌ اجزا آن‌ سیستمی‌ كه‌ مدیریت‌ مواد زاید جامد را بر عهده‌ دارند هماهنگی‌ كافی‌ و لازم‌ وجود ندارد. یعنی‌ ممكن‌ است‌ در بخش‌ جمع‌ آوری‌ خیلی‌ خوب‌ عمل‌ كنیم‌ ولی‌ در بخش‌ دفع‌ یا بازیافت‌ عموما به‌ شیوه‌ اصولی‌ عمل‌ نمی‌شود به‌ همین‌ دلیل‌ ما باید به‌ حفظ‌ این‌ زنجیره‌ بیندیشیم‌ و راه‌ كارهایی‌ برای‌ آن‌ پیدا كنیم‌.
شاید بشود گفت‌ به‌ واقع‌ شهروندان‌ نقش‌ اصلی‌ را در این‌ زمینه‌ دارند آنها هم‌ هنگامی‌ می‌توانند نقش‌ خود را به‌ درستی‌ ایفا كنند كه‌ آموزشهای‌ لازم‌ را دیده‌ باشند. به‌ نظر می‌رسد جدای‌ از بحث‌ مدیریت‌ زباله‌، هنوز دیدگاه‌ حفظ‌ محیط‌ زیست‌ در كشور به‌ نحو شایسته‌ نهادینه‌ نشده‌ است‌. این‌ موضوع‌ را می‌توان‌ در كتابهای‌ درسی‌ نیز پیگیری‌ كرد. در كشورهای‌ پیشرفته‌ موضوع‌ حفظ‌ محیط‌ زیست‌ در مدارس‌ آموزش‌ داده‌ می‌شود. ولی‌ در ایران‌ هنوز به‌ اهمیت‌ حفظ‌ محیط‌ زیست‌ پی‌ برده‌ نشده‌ است‌ ! فكر نمی‌كنید یكی‌ از مشكلات‌ ریشه‌ یی‌ ما همین‌ موضوع‌ باشد؟
اصلا دقیقا همین‌ است‌. كشورهایی‌ كه‌ در حفظ‌ محیط‌ زیست‌ پیشرو تلقی‌ می‌شوند، در یك‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ به‌ این‌ موفقیت‌ دست‌ پیدا نكرده‌اند. چندین‌ سال‌ تلاش‌ مداوم‌ پشت‌ این‌ قضیه‌ بوده‌ است‌. بطوری‌ كه‌ عده‌ قابل‌ توجهی‌ از مردم‌ به‌ این‌ درك‌ می‌رسند كه‌ حفظ‌ محیط‌ زیست‌ به‌ نفع‌ خودشان‌ است‌ و عده‌یی‌ هم‌ براساس‌ قوانین‌، مقررات‌ و جریمه‌ هایی‌ كه‌ در جامعه‌ اجرا می‌شود ملزم‌ به‌ حفظ‌ محیط‌ زیست‌ می‌شوند و كم‌ كم‌ عادت‌ می‌كنند. مثل‌ بستن‌ كمربند ایمنی‌ كه‌ تقریبا الان‌ همه‌ در كشور از آن‌ استفاده‌ می‌كنند. كه‌ ابتدا یكسری‌ آموزشهای‌ جسته‌ گریخته‌ آغاز شد و بعد با یك‌ الزام‌ قانونی‌ پیگیری‌ شد و الان‌ به‌ یك‌ عادت‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. حفظ‌ محیط‌ زیست‌ هم‌ باید چنین‌ مسیری‌ را طی‌ كند ولی‌ این‌ موضوع‌ خیلی‌ پیچیده‌ تر است‌ و باید آموزشها به‌ صورت‌ منسجم‌، مداوم‌ و پیوسته‌ باشد.
فكر می‌كنم‌ بحث‌ كلان‌ تر قضیه‌ این‌ باشد كه‌ كلان‌ شهرهای‌ بزرگ‌ در ایران‌ با فرهنگ‌ روستایی‌ شكل‌ گرفته‌اند و هنوز فرهنگ‌ شهروندی‌ در آنها رشد نكرده‌ است‌؟
توسعه‌ شهرهای‌ بزرگ‌ تقریبا همینطور بوده‌ است‌ . هرچه‌ جمعیت‌ شهری‌ كمتر باشد، برنامه‌ هایی‌ كه‌ طرح‌ریزی‌ می‌شوند، درصد موفقیت‌ بالاتری‌ خواهند داشت‌. ولی‌ هنگامی‌ كه‌ توسعه‌ آن‌ شهر به‌ صورت‌ بی‌ رویه‌ صورت‌ می‌گیرد و جمعیت‌ زیاد می‌شود دیگر به‌ این‌ سادگی‌ نمی‌توان‌ برنامه‌ ریزی‌ كرد. در اصل‌ رابطه‌ بین‌ این‌ دو خطی‌ نیست‌ و باید فاكتورهای‌ دیگر نیز در نظر بگیریم‌. مثلا در خود تهران‌ نمی‌توان‌ یك‌ سیاست‌ واحد را برای‌ تفكیك‌ از مبدا ارایه‌ داد. بلكه‌ لازم‌ است‌ نوع‌ آموزش‌ و شیوه‌ بازیافت‌ در مناطق‌ مختلف‌ تهران‌ متناسب‌ با وضعیت‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌ و اقتصادی‌ آن‌ مناطق‌ طرح‌ ریزی‌ و عملیاتی‌ شود.
شاید لازم‌ باشد در این‌ زمینه‌ مطالعات‌ عمیقی‌ برروی‌ فرهنگ‌ بومی‌ هر منطقه‌ صورت‌ گیرد!
شما می‌توانید از افرادی‌ كه‌ ساكن‌ مناطق‌ كه‌ دارای‌ وضعیت‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ بالاتری‌ هستند از طریق‌ آموزش‌ بخواهید كه‌ تفكیك‌ از مبدا را انجام‌ دهد ولی‌ ممكن‌ است‌ در بعضی‌ از مناطق‌ كه‌ سطح‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ پایین‌ تری‌ دارند آموزش‌ و اطلاع‌ رسانی‌ جواب‌ ندهد و لازم‌ باشد زباله‌ها خریداری‌ شود و به‌ مشوق‌ احتیاج‌ باشد. در اصل‌ ما دو مكانیسم‌ اصلی‌ داریم‌. اول‌ اینكه‌ در هر شرایطی‌ آگاهی‌ بدهیم‌ و انتظار داشته‌ باشیم‌ كه‌ این‌ آگاه‌ شدن‌ تاثیر گذار باشد و دوم‌ اینكه‌ ما باید مشوقهایی‌ را در نظر بگیریم‌. هنگامی‌ كه‌ مردم‌ از كاری‌ منتفع‌ می‌شوند، بهتر مشاركت‌ می‌كنند.
آقای‌ دكتر در جامعه‌ شناسی‌ بحثی‌ تحت‌ عنوان‌ تاخر فرهنگی‌ مطرح‌ می‌شود كه‌ بیان‌ می‌كند كه‌ همیشه‌ بین‌ فرهنگ‌ مادی‌ و معنوی‌ در كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ فاصله‌یی‌ وجود دارد. یعنی‌ مصادیق‌ فرهنگ‌ مادی‌ به‌ راحتی‌ وارد می‌شود ولی‌ فرهنگ‌ استفاده‌ از آن‌ منتقل‌ نمی‌شود. مثلا موبایل‌ وارد می‌شود ولی‌ فرهنگ‌ استفاده‌ از آن‌ تعلیم‌ داده‌ نمی‌شود. آیا این‌ پدیده‌ در تولید زباله‌ می‌تواند موثر باشد؟
قطعا تاثیر زیادی‌ دارد. شاید به‌ زبان‌ دیگری‌ بشود از تعارضات‌ تجدد و تمدن‌ یاد كرد. یعنی‌ در حقیقت‌ ما وسایل‌ جدیدی‌ را در اختیار داریم‌. ولی‌ فرهنگ‌ استفاده‌ از آن‌ را نمی‌دانیم‌. ولی‌ نكته‌ یی‌ را هم‌ نباید فراموش‌ كرد و آن‌ اینكه‌ چون‌ این‌ لوازم‌ اكثرا در كشور ما تولید نشده‌ است‌ لذا فرهنگ‌ استفاده‌ از آن‌ هم‌ رشد نكرده‌. در این‌ گونه‌ موارد آموزش‌ و ترویج‌ ارزشهای‌ مربوط‌ به‌ آن‌، از اولویت‌ های‌ اساسی‌ تلقی‌ می‌شود.
آقای‌ دكتر! روزانه‌ میلیونها تومان‌ برای‌ جمع‌آوری‌ و دفن‌ زباله‌ در ایران‌ هزینه‌ می‌شود و ما هیچ‌ وقت‌ بررسی‌ نكرده‌ ایم‌ كه‌ اگر بازیافت‌ را انجام‌ دهیم‌ و برای‌ این‌ كار هزینه‌ كنیم‌ تا چه‌ میزان‌ از هزینه‌های‌ نهایی‌ كاسته‌ می‌شود؟
خوبی‌ قضیه‌ این‌ است‌ كه‌ حداقل‌ در چند سال‌ اخیر حاضر هستیم‌ كه‌ این‌ كار را انجام‌ دهیم‌ و اگر چه‌ نه‌ همه‌ ولی‌ درصد زیادی‌ از متولیان‌ امر به‌ این‌ نكته‌ رسیده‌اند كه‌ باید این‌ كار انجام‌ شود. ولی‌ علت‌ اینكه‌ انجام‌ نمی‌شود فاكتورهای‌ مختلفی‌ دارد. مشكل‌ كار اینجا است‌ كه‌ ما با یك‌ پدیده‌ گسترده‌ روبرو هستیم‌ كه‌ تا حالا كار خاصی‌ برایش‌ انجام‌ نداده‌ ایم‌ و تازه‌ می‌خواهیم‌ شروع‌ كنیم‌، سیستمی‌ كه‌ تقریبا همه‌ جایش‌ اشكال‌ دارد را تصحیح‌ و مدیریت‌ كنیم‌. این‌ یك‌ سیستم‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ است‌ كه‌ باید تمام‌ اجزایش‌ به‌ موازات‌ هم‌ ترمیم‌ و توسعه‌ پیدا كند. كه‌ این‌ كار علاوه‌ بر مدیریت‌ صحیح‌ به‌ منابع‌ مالی‌ فراوان‌ نیز نیاز دارد. یكی‌ از مشكلات‌ همین‌ است‌ كه‌ منابع‌ مالی‌ مشخصی‌ برای‌ بازیافت‌ در نظر گرفته‌ نشده‌ است‌.
یكی‌ از مهمترین‌ مشكلاتی‌ كه‌ در بحث‌ مدیریت‌ پسماند در كشورمان‌ با آن‌ روبرو هستیم‌ دفع‌ زباله‌ های‌ بیمارستانی‌ است‌. وضعیت‌ دفع‌ مواد بیمارستانی‌ را به‌ چه‌ شكل‌ می‌بینید؟
براساس‌ قانون‌ پسماند كه‌ در سال‌ گذشته‌ تصویب‌ شد مدیریت‌ مواد زائد بیمارستانی‌ بر عهده‌ تولید كننده‌ است‌ كه‌ عملا خود وزارتخانه‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكی‌ مسوولیت‌ دفع‌ مواد زاید بیمارستانی‌ را بر عهده‌ دارد. در داخل‌ خود مجموعه‌ بیمارستانی‌ نیز زباله‌ باید به‌ بخش‌های‌ مختلف‌ تفكیك‌ شود كه‌ مهمترین‌ آن‌ بخش‌های‌ عفونی‌ و غیرعفونی‌ است‌ ولی‌ در عین‌ حال‌ بحث‌ داروهای‌ تاریخ‌ مصرف‌ گذشته‌، مواد رادیواكتیو مواد نوك‌ تیز و لبه‌ دار و.... نیز وجود دارد كه‌ این‌ بخش‌ها باید جداسازی‌ شود كه‌ متاسفانه‌ این‌ كار بطور كامل‌ صورت‌ نمی‌گیرد. و حتی‌ اگر هم‌ انجام‌ می‌شود، چون‌ در انتهای‌ قضیه‌ ظرفیت‌ سازی‌ برای‌ دریافت‌ این‌ مواد تفكیك‌ شده‌ وجود ندارد این‌ مواد به‌ صورت‌ مخلوط‌ دفن‌ می‌شود. اما چیزی‌ كه‌ در تهران‌ اتفاق‌ می‌افتد این‌ است‌ كه‌ براساس‌ دستورالعملهای‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ یك‌ استانداردهای‌ حداقل‌ برای‌ دفن‌ زباله‌ وجود دارد كه‌ این‌ استانداردها در حداقل‌ خود مراعات‌ می‌شوند. در شرایط‌ فعلی‌ ما به‌ واقع‌ در سطح‌ كمترین‌ حد استاندارد دفن‌ زایدات‌ بیمارستانی‌ قرار داریم‌ كه‌ باید بر این‌ كار نظارت‌ دقیق‌ تری‌ شود.
در بخش‌ كشاورزی‌ هم‌ ما با ضایعاتی‌ روبرو هستیم‌. براین‌ اساس‌ برآورد می‌شود كه‌ ضایعات‌ كشاورزی‌ در سال‌، ۵ میلیارد دلار می‌شود كه‌ این‌ مقدار ضایعات‌ غذایی‌ می‌تواند ۱۵تا بیست‌ میلیون‌ نفر را هم‌ سیر نماید به‌ نظر شما در مورد این‌ بخش‌ چه‌ كارهایی‌ می‌توان‌ انجام‌ داد؟
مهم‌ این‌ است‌ كه‌ ما باید تولید زباله‌ را كاهش‌ دهیم‌ مثلا فرض‌ كنید همین‌ نانی‌ كه‌ تولید می‌شود اگر فرآیند تولید آن‌ صحیح‌ نباشد و فرهنگ‌ مصرف‌ نیز غلط‌ باشد، منجر به‌ هدر روی‌ بخش‌ زیادی‌ از نان‌ و تولید زباله‌ می‌شود. اگر چه‌ ما نان‌ را مقدس‌ می‌دانیم‌ و اگر در پیاده‌رو افتاده‌ باشد آن‌ را كنار می‌گذاریم‌ ولی‌ به‌ مسائل‌ كلان‌ تر آن‌ توجه‌ نمی‌كنیم‌. اگر محصول‌ تولید شده‌ كیفیت‌ مناسب‌ نداشته‌ باشد زودتر به‌ زباله‌ تبدیل‌ می‌شود. بنابراین‌ الگوی‌ درست‌ تولید و مصرف‌ باید در سرلوحه‌ كار ما قرار بگیرد كه‌ نیازمند كار طولانی‌ مدت‌ است‌.
بوروكراسی‌ شدید نیز مزید بر علت‌ است‌! هنوز در كشور ما فرهنگ‌ پاسخگویی‌ تلفنی‌ شكل‌ نگرفته‌ است‌ و برای‌ هر كاری‌ باید درخواست‌ كتبی‌ نوشته‌ شود و سپس‌ سازمان‌ مربوطه‌ نیز باید از جاهای‌ دیگر استعلام‌ كند و بعد جواب‌ شما به‌ صورت‌ كتبی‌ داده‌ شود و این‌ در ساده‌ ترین‌ شكل‌ خود یعنی‌ هدر روی‌ مقدار زیادی‌ كاغذ! من‌ فكر می‌كنم‌ فرهنگ‌ زندگی‌ در تولید زباله‌ بسیار موثر است‌؟
زباله‌ چیزی‌ است‌ كه‌ به‌ همه‌ و همه‌ چیز ربط‌ پیدا می‌كند. به‌ همین‌ دلیل‌ نمی‌توان‌ تنها بخشی‌ از قضیه‌ را سامان‌ داد و انتظار داشت‌ اوضاع‌ روبه‌ راه‌ شود. به‌ همین‌ دلیل‌ از مدیریت‌ یكپارچه‌ مواد زاید نام‌ برده‌ می‌شود.
اگر بخواهیم‌ مدیریت‌ پسماند را به‌ همین‌ شكل‌ ادامه‌ بدهیم‌، چه‌ دورنمایی‌ می‌توان‌ برای‌ آن‌ ترسیم‌ كرد؟
اگر به‌ همین‌ شكل‌ كنونی‌ بخواهیم‌ ادامه‌ بدهیم‌ باید بگویم‌ كه‌ دورنمایش‌ اصلا مناسب‌ نیست‌. ولی‌ اگر برنامه‌هایی‌ كه‌ در ذهن‌ مدیران‌ پسماند وجود دارد محقق‌ شود، بازده‌ كار خیلی‌ هم‌ می‌تواند عالی‌ باشد ولی‌ این‌ كار در دراز مدت‌ و با مشاركت‌ همه‌ جواب‌ می‌دهد. ما در مورد این‌ موضوع‌ باید هم‌ خوشبین‌ باشیم‌ و هم‌ واقع‌ بین‌، خوش‌ بینی‌ قضیه‌ در این‌ است‌ كه‌ تا سال‌ گذشته‌ قانون‌ جامعی‌ در مورد پسماند نداشتیم‌. ولی‌ الان‌ این‌ قانون‌ با تمام‌ نواقصش‌ وجود دارد. شكل‌ گیری‌ سازمان‌ بازیافت‌ یك‌ گام‌ اساسی‌ روبه‌ جلو است‌. در چند سال‌ گذشته‌ واقعا كارهایی‌ برای‌ بهبود مدیریت‌ پسماند شروع‌ شده‌ است‌ و مطالعاتی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ و این‌ مساله‌ بطور جدی‌ شروع‌ شده‌ است‌. ولی‌ این‌ مسائل‌ هنگامی‌ پاسخ‌ می‌دهد كه‌ از آنها حمایت‌ مالی‌ و علمی‌ صورت‌ بگیرد. در این‌ صورت‌ زباله‌ دیگر یك‌ ضایعه‌ نخواهد بود. اگر می‌خواهیم‌ دور نمای‌ خوبی‌ داشته‌ باشیم‌ باید یك‌ استراتژی‌ و برنامه‌ مشخص داشته‌ باشیم‌ و باید مسیر حركت‌ را مشخص كنیم‌ و مرتب‌ در شیوه‌ اجرا و برنامه‌ هایمان‌ بازنگری‌ داشته‌ باشیم‌. ما نباید آتش‌ را خاموش‌ كنیم‌، بلكه‌ نباید اجازه‌ بدهیم‌ جایی‌ آتش‌ بگیرد.
مهرداد ناظری‌ روزبه‌ زعفرانی‌
منبع : روزنامه اعتماد