دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

درچاه تنهایی درنگ نکنید


درچاه تنهایی درنگ نکنید
تعریف درست از انسان به عنوان یک واحد زیستی روانی اجتماعی (Biopsychosocial) نشانه تکامل عوامل متعددی است که هم تشکیل‌دهنده تمامیت او است و هم برای حل مسایل و مشکلات خارج از نُرم او در هر حوزه بایستی به آن پرداخته شود.
تنها سلامت جسمی کافی نیست باید سلامت روانی و نیز اجتماعی انسان هم به همان اندازه مورد توجه قرار گیرد. در خصوص روان و ذهن (Mind) انسان هر نوع آسیب‌شناسی روانی (سپیکوپاتولوژی) مانند افسردگی و اضطراب، همچنین شخصیت (Personality) یا صفات شخصیتی (Traits) نقش مهمی در روابط انسان‌ها با یکدیگر دارند.
صفات شخصیتی خود تحت تاثیر عوامل بیولوژیک مانند توان هوشمندی، رشد تفکر و زمینه یادگیری از محیط همچنین عوامل اجتماعی مانند میزان تحصیلات و شرایط اجتماعی‌اقتصادی قرار می‌گیرند.
یکی از معیارهای مهم سلامت روان و «حس خوب بودن» هر فرد بستگی به روابط انسانی یعنی الگوهای ارتباطی با شریک زندگی، فرزندان، افراد خانواده گسترده و دوستان و همکاران دارد. هر نوع اشکال ارتباطی بین فرد و دیگران می‌تواند به علایم بالینی در رفتار و اختلال در عملکرد وی منجر شود. در این صورت اگر یک اختلال روان‌شناختی زمینه‌ای هم وجود داشته باشد تشدید پیدا کرده و مشکلات را مضاعف می‌کند چنین پدیده‌ای مشکلات ارتباطی خوانده می‌شود.
از جمله عواملی که می‌تواند در مشکلات ارتباطی نقش موثر داشته باشد نوع شغل، مقدار زمانی که صرف ارتباط خود با اعضای خانواده یا دیگران می‌شود، استرس‌های شغلی و منتج از همه اینها نحوه ارتباطی فرد با افراد مهم زندگی او است.
پزشکان با توجه به شرایط خاص شغلی در معرض برخی مشکلات ارتباطی قرار دارند که اتفاقا کمتر مورد توجه خود یا حتی همکاران‌شان قرار می‌گیرد. پزشکان افراد هوشمندی هستند که بعضا سعی در مخفی‌ نگه‌داشتن مشکلات ارتباطی خود داشته و یا در زمینه ارتباط با اعضای خانواده، دوستان غیرهمکار و یا افراد جامعه ممکن است به نوعی خود را متفاوت تصور کنند و به عبارت دیگر نسبت به نحوه ارتباط خود بینش لازم را نداشته در حالی که خود را افرادی آگاه، مقتدر، صاحب نظر در امور و عالم‌ می‌شناسند که چنین نگرشی ولو درست هم باشد مساله‌ساز خواهد بود.
عمل‌های جراحی طولانی و پی‌درپی، فعالیت‌های Procedural پایان‌ناپذیر، کشیک‌ها و آنکال‌های مستمر، مطب‌های شلوغ و طولانی‌مدت، خستگی‌های نامحدود را به بار می‌آورد که سلامت روانی پزشک را به خطر انداخته و توان ایجاد ارتباط صحیح با دیگران را به حداقل می‌رساند. به خصوص پزشکان جوان‌تری که ازدواج کرده یا صاحب فرزند هستند با عملکرد و برنامه شغلی خود و زمانی که باید مصروف ارتباط با افراد خانواده خود کنند تاثیر بسیار زیادی بر رشد روانی کودکان و نوجوانان در خانواده و نیز سلامت روانی همسر خود می‌گذارند. صرف‌نظر از شغل و موقعیت خاص، مشکلات ارتباطی می‌تواند از دو نقطه‌نظر بالینی کانون توجه باشد یکی زمانی که به فرد استرس وارد می‌شود که موجب اختلال در عملکرد او می‌گردد دیگر زمانی که اشکال ارتباطی مقدم بر مسایل بعدی و یا همراه با مشکلات شخصیتی یا رفتاری زمینه‌ای فرد شکل می‌گیرد. در این حال علایم روان‌شناختی متعددی بروز کرده و مشکلات ارتباطی را دامن می‌زند. به این ترتیب پرداختن به صرف علایم و درمان آنها کافی نیست بلکه به مشکلات ارتباطی بایستی توجه خاصی شود و درمان مناسب صورت گیرد. جهت اطلاع لازم است یادآوری شود که «مقیاس سنجش میزان عملکرد ارتباطی» می‌تواند میزان اشکال ارتباطی را معین کند. برخی عوامل سبب‌شناختی در ایجاد مشکلات ارتباطی موثر شناخته شده است. یکی از عوامل مهم چگونگی پیوند عاطفی (Attachment) است.
پیوند عاطفی فرد مضطرب و وسواسی وی را به بدبینی و حسادت و افزایش احتمال جدایی می‌کشاند. پیوند عاطفی فرد مردم‌گریز (Avoidant) منجر به تمایل به تنهایی و قطع رابطه عاطفی در هنگام مواجهه با استرس می‌شود. فقدان یا کمبود ارتباط کلامی والدین با فرزند، حمایت‌های بیش از حد، آزادی نامحدود و یا محدودیت‌های غیرلازم، بی‌توجهی به نیازها و آزار کلامی و جسمی به اشکال ارتباطی بین والدین و فرزندان منجر می‌شود. میان همسران انتقاد، انتظارات غیرمنطقی، طردکردن دیگری و از این قبیل نشانه اشکال ارتباطی فیمابین است.
با این زمینه‌ها نقش رابطه پزشک با افراد خانواده اهمیت بیشتری می‌یابد چرا که انتظار از پزشکان توجه به صفات شخصیتی خود و توجه به چگونگی رفتار با افراد خانواده و برنامه شغلی خود در جهت ارتقای بهداشت روانی است. برخی همکاران ممکن است آگاهانه یا ناخودآگاه و بعضا به تصور اینکه درست عمل می‌کنند کمبود حضور خود در خانواده را با تامین یا افزایش رفاه مادی جبران کنند در حالی که این نگرش لزوما اثر مثبتی را به دنبال نداشته و ممکن است فاصله میان اعضای خانواده یا دیگر افراد را بیشتر کند و حتی برای خود فرد توقعاتی را ایجاد کند که خود منشا بسیاری از مشکلات ارتباطی بعدی می‌شود. از طرف دیگر ممکن است مشکلات ارتباطی با اعضای خانواده به عملکرد شغلی پزشک لطمه زده و اثراتی که اشکال در عملکرد پزشک بر وی می‌گذارد به صورت چرخه معیوب درآمده و موجب تشدید مشکلات ارتباطی شود.
با توجه به مجموعه اشارات فوق در خصوص همکارانی که با مشکلات ارتباطی روبه‌رو هستند پیشنهاد می‌شود به نکات زیر توجه اساسی شود:
صرف‌نظر از تحصیلات، موفقیت‌ها و موقعیت‌ اجتماعی بازنگری آگاهانه نسبت به رفتار با دیگران به خصوص اعضای خانواده مورد توجه جدی قرار گیرد. شاید هیچ‌کس بهتر از همسر یا فرد مهمی که پزشک با او در ارتباط مستمر و مستقیم است نتواند بازگوکننده عملکرد یا خصوصیات منفی رفتاری او باشد. نه تنها در فرصت‌های مختلف به صورت آشکار سعی در تقویت ارتباط انسانی با افراد شود بلکه در فرصت‌های خاصی که عضو دیگر خانواده به نقد رفتار وی می‌پردازد به دقت توجه کند و حتی وی را در بسط و تحلیل موضوع تشویق نماید. پزشک هم ممکن است همانند دیگر اقشار جامعه نیاز به مشاوره تخصصی نسبت به مشکلات ارتباطی خود با دیگران داشته باشد.
مقاومت در این امر به هر دلیل منطبق با موازین علمی نبوده و به زیان خود فرد و افراد در ارتباط با او منجر می‌شود. بازنگری مستمر و آگاهانه پزشکانی که مشکل ارتباطی دارند نسبت به برنامه شغلی در حیطه فعالیت اصلی خود و یا فعالیت‌های جنبی اعم از فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی یا فردی بایستی اجتناب‌ناپذیر باشد.
در مواردی که مشکل ارتباطی موجب تاثیر بر عملکرد پزشک می‌شود به علایم آسیب‌شناختی روانی و زمینه‌های رفتاری خود توجه نمایند و در صورتی که دیگران آمادگی یافته و به هر شکلی انتقال می‌دهند به پیشنهادات‌شان اهمیت دهند.
منبع : هفته نامه سپید