شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
هنر و ماندگاری هنرمند
▪ چگونه هنرمند ماندگار میشود؟
ـ نکتهی دیگر اینکه ما باید در کنار به اصطلاح هنر کاربردی، هنرمندانی هم داشته باشیم که جنس آثارشان فراتر از حکومتها، نیازها و مشکلات زمان باشد و در محتوای آثارشان مفاهیم اصیل و باارزشی که بشریت در طول تاریخ و برای همیشه به آن نیاز دارد مطرح شوند، اما این موقعیت زمانی ایجاد میشود که یک هنرمند جوان درگیر واقعیتهای روابط انسانی و جامعه بشود و با توسعهی معلوماتش، مرحله به مرحله رشد کند تا در مقطعی از عمرش بتواند آن آثار را خلق کند؛ هرچند در حال حاضر داریم شرایطی را به وجود میآوریم که جوان بدون اینکه درگیر مسایل واقعی جامعه شود و بدون اینکه مطالعات جدی داشته باشد اثر هنری خلق کند و بعد هم برایش توقع درست میکنیم که این شعرهایش که بعضی از اوقات نه خودش چیزی از آنها میفهمد و نه دیگران، کتاب بشود و به او جایزه بدهند؛ چرا؟ چون در یک مقطعی اطرافش را میگیرند و بهبه و چهچه میکنند، یعنی ممکن است تشویقهای ناآگاهانهی جامعه مانع رشد افراد مستعد شود. در همینجا عرض میکنم چهقدر خوب است در یک فیلم بلند یا کوتاه، آثار تخریبیِ تشویقهای نابهجا در عالم هنر به نمایش درآید.
استعدادهای هنری باید سیر شکلگیری هنرمندان ماندگار تاریخ را بررسی کنند و دریابند که آیا اینها در آغاز جوانیشان حافظ شدهاند یا حافظ، یک عالم دینی بوده است که برای اصلاح مردم درس دین میخوانده و چون در سیر تحولاتش دانستههایش عمیقتر شد و خداوند نیز قریحهی شعر گفتن را به او عطا کرده، بهتر دیده که حرفهایش را در قالب جدیدی عرضه کند بنابراین شعرهای ماندگارتری در تاریخ از خود به یادگار گذاشت و یا مثالهایی که مولوی در قالب آنها توانسته ارزشهای اصیل انسانی را مطرح کند نشانگر حضور جدی او در روابط اجتماعی بودهاند.
بنابراین برای جامعهی هنریِ ما عنوان مبهم «هنر برای هنر» که خودشان هم نمیتوانند از عهدهی توضیح آن برآیند، یک انحراف تلقی میشود. با این شعارها، در عمل هنرمند از متن واقعیات جامعه دور میشود و مطالعات و تجربههای او جنبهی سازمانیافته و روشنی پیدا نمیکنند. حساسیت این موضوع زمانی بیشتر روشن میگردد که توجه کنیم هنرمند مثل فوتبالیست نیست که یک مرحله در زمین بدود، در مرحلهیی دیگر مربی باشد و در مرحلهی بعدتر هم برایش حقوق بازنشستگی در نظر بگیریم.
هنرمند در دوران کهولتش بیشتر نیازمند توجه است، چون نقطههای بلوغش در سن بعد از ۴۰ سالگی آغاز میشود. پس نباید گول تلویزیون و سینما را بخوریم که مثلاً یک دفعه یک جوان ۱۵، ۱۶ یا ۱۷ ساله را هر شب میآورند در تلویزیون و با او مصاحبه میکنند؛ اما به همان میزان که او را بالا میبرند، ممکن است از بالا رهایش کنند پایین!
دوست عزیزی یک بار میگفت: «جامعهی هنر مثل این میماند که روی شیر اطمینان آبگرمکن زنبور عسلی مینشیند و از همانجا یک دفعه آب فواره میزند و این زنبور با عشق بالا میرود اما نمیداند که یک دقیقهی بعد باید بهشدت سقوط کند! ما نباید فضایی درست کنیم که ظرف دو - سه سال به هنرمند جوان ما بگویند امضا بده، بعد هم پس از مدتی بگویند چرا فلانی پیدایش نیست!؟ این چنین هنرمندی متلاشی میشود! چرا که اصولاً شما هنرتان را به خاطر ابراز احساس و عاطفهی قوی مردم عرضه میکنید و این علاقه از میزان اثربخشی هنر شما به وجود میآید، وگرنه مردم تا اندازهیی عاشق چشم و ابروی شما هستند! چشم و ابرو هم آرامآرام ظاهرش را از دست میدهد. این اصالتهای وجودی آدمهاست که استمرار پیدا میکند، وگرنه چهقدر هنرپیشهی زن و مرد جوان داشتیم که دو - سه تا فیلم بازی کردند و در فیلم چهارم وقتی کارگردان دید که هیکلش بدقواره شده است سراغ یک نفر دیگر رفت و گفت این آقا چهرهی جذابی ندارد یا هیکلش بیتناسب است (!) و با همین اصطلاحات ساده، طرف را به حاشیه میکشانند و کارش تمام میشود! کمتر بازیگری است که به چهرهی ماندگار تبدیل شود. یک بازیگر ماندگار ممکن است در جوانی ظاهری زیبا داشته باشد، ولی او به این زیبایی اکتفا نمیکند و با سرعت خودش را پیدا میکند، چرا که میداند باید برود معلومات و یافتههایش را افزایش دهد تا در صحنه ماندگار شود، اینها در هر هزار نفر، پنج نفر هستند. هنرمند باید برود این پنج نفر راپیدا کند و مسیر زندگی آنها را مطالعه نماید. البته ما مدیران مراکز فرهنگی هم نیازمند این گونه مطالعات هستیم» .
رسالت هنرمند در حفظ و انتقال سنتهای اصیل فرهنگی
در هر فرهنگی یک سلسله اعتقادات، باورها، عادات، رسوم و کارکردهای فرهنگی وجود داشته که نقشی بسیار سازنده و ارزشمند در استحکام جامعه دارند. یک هنرمند متعهد باید ضمن شناخت آنها، در حد مقدورات خود با طرح این پدیدهها در آثار هنری در انتقال آنها به نسلهای بعدی کوشا باشد. یکی از پدیدههای زیبای فرهنگ ما، انجام کار خیر و نیکوکاری است که در حالتهای مختلفی چون نذر، وقف، صدقه و زکات جلوهگر میشود؛ این مسئله علاوه بر اینکه از توصیهها و تأکیدات دین الهی است، ریشه در فطرت ما نیز دارد.
«استاد مطهری» در جلد سوم مجموعهی آثار خود، مقالهیی با عنوان نیازهای فطری دارد که در آنجا با تشریح تفاوتهای انسان با سایر موجودات اشاره میکند که ما در کنار نیازهای جسمی و جنسی مشترکی که با سایر حیوانات داریم، پنج نیاز فطری در وجودمان به ودیعه گذاشته شده است:
۱) نیاز به پرستش خالق و قدرت برتر
۲) نیاز به حقیقتطلبی و کشف واقعیت زندگی، که باعث میشود نفس علم برای انسان لذتبخش باشد.
۳) نیاز به زیبایی، اعم از زیبایی که حواس پنجگانهی ما در جستوجوی آن است و زیباییهایی که روح و روان ما طلب میکند.
۴) نیاز به خلاقیت، یعنی همهی افرادی که طبیعت وجودیشان خراب نشده باشد دوست دارند چیزهای جدیدی خلق کنند.
۵) نیاز به کار خیر و خدمت به دیگران، که یکی از نویسندگان نام «نیک نیازی» را برای آن به کار برده است.
بنابراین اگر کار خیر نیاز روحی یک انسان سالم باشد، باید گفت در موقع انجام یک کار خیر هم استفادهکننده به آن کار نیاز دارد و هم انجامدهندهی کار نیازمند چنین اقدامی است؛ حال هنرمندی که میخواهد برای انجام تعهد اجتماعی خویش به این مسئله بپردازد، باید به این نکات توجه کند:
▪ فرهنگ غرب در اصل تضعیفکنندهی بخش مهمی از نیازهای فطری انسانها از جمله انجام کار خیر بوده و با پیشرفت فرهنگ غرب در جامعهی ما، خطر کاهش این ذخیرهی فرهنگی زیاد است و باید هرچه زودتر پیرامون طراوت بخشیدن به این ذخیرهی فرهنگی اقدام نمود.
▪ برای توسعهی فرهنگ کار نیک نباید آن را در ساخت فیزیکی مکانها خلاصه کرد، بلکه به جامعه میبایست انگارهیی روشن داد که هر کس در هر سطح از توان و در هر موقعیتی میتواند کار خیری متناسب با شرایط خود انجام دهد.
▪ در تدوین متون فیلمنامه به همهی انگیزههایی که میتوانند پشت یک کار خیر نهفته باشند باید احترام گذاشت و فقط کار خیر برای رضایت خداوند را که نقطهی اوج یک تصمیمگیری است، مد نظر قرار نداد. پاسخگویی به نیاز فطری، ادای دین به محبوب انسان، انگارهسازی برای دیگران و ... انگیزههای دیگری هستند که میتوانند در پشت این پدیدهی ارزشمند قرار گیرند و آن را به یک فرهنگ فراگیر تبدیل نمایند.
▪ در هر فرهنگی یک سلسله اعتقادات و باورهای مثبت پشتوانهی تحقق این مسئله است. همانطور که از گذشته، حال و آینده عواملی منفی میتوانند در مسیر اشاعهی فرهنگ کار خیر به وجود آیند، شناسایی عالمانهی آنها میتواند پیشنیاز خلق آثار ارزشمند هنری در این عرصه باشد.
▪ توجه شود هر کار خیری یک نتیجهی اولیه دارد و یک مجموعه نتایج ثانویه، برای مثال ساخت یک مدرسه علاوه بر به وجود آوردن فضای فیزیکی برای تحصیل دانشآموزان، نتایج بعدی آن یا در ایجاد انگیزهی انجام کار خیر در دانشآموزان است که ثمرهی آن برای نسل بعد ظاهر میشود یا دیگران را به این امر تشویق میکند و یا معلمان و مدیران مدرسه را به دلسوزی بیشتر وامیدارد.
هنرمند ایرانی میتواند با شناخت این نیازها و انگیزهها در جهت انجام تعهد اجتماعی و انسانی خویش هر چه موثرترگام بردارد
باید در کنار به اصطلاح هنر کاربردی، هنرمندانی هم داشته باشیم که جنس آثارشان فراتر از حکومتها، نیازها و مشکلات زمان باشد و در محتوای آثارشان مفاهیم اصیل و باارزشی که بشریت در طول تاریخ و برای همیشه به آن نیاز دارد مطرح شوند
حسن بنیانیان
منبع : سورۀ مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت انتخابات حجاب عراق دانشگاه تهران مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل آتش سوزی زلزله شهرداری تهران سازمان هواشناسی آموزش و پرورش هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم فضای مجازی قتل
تورم بانک مرکزی مسکن قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا
مهران غفوریان ساواک رضا عطاران تلویزیون موسیقی عمو پورنگ سریال سینمای ایران شهاب حسینی مسعود اسکویی دفاع مقدس عفاف و حجاب
فلسطین اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه اوکراین یمن
فوتبال استقلال باشگاه پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی صاعقه گوگل ناسا تلفن همراه عکاسی مدیران خودرو کولر
کبد چرب فشار خون چای دیابت بیماری قلبی