پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مسافر بدون بلیت قطار هسته ای


مسافر بدون بلیت قطار هسته ای
در ایستگاه ژنو یک مسافر بدون بلیت منتظر قطار هسته ای ایران است که البته در صورت حسن نیت و تغییر رویکرد و در نهایت دادن جریمه می توان برایش یک صندلی دست و پا کرد.
اعلام ناگهانی حضور “ویلیام برنز” مرد شماره سه وزارت امور خارجه آمریکا در مذاکرات ژنو بین دکتر جلیلی و سولانا شاید رمزگشایی زود هنگام نامه غیر رسمی سولانا و وزرای خارجه شش کشور۱+ ۵ به جلیلی باشد ویا شاید ناشی از بی اعتمادی آمریکا به سولانا و یا همانطور که مقامات آمریکایی گفته اند برای تبیین موضع کاخ سفید در خصوص مذاکرات است . اما مهم این است که حساسیت این دور از مذاکرات با حضور نماینده رسمی آمریکا دو چندان شده است البته به شرطی که این حضور به معنای تغییر رویکرد آمریکا و پرهیز از خطاهای گذشته در قبال ملت ایران باشد.
“آمریکایی‌ها همیشه راه درست را انتخاب می‌کنند اما دقیقا بعد از آن که تمام راه‌های اشتباه را امتحان کردند.” این ضرب المثل دیپلماتیک یک عکس فوری از سیاست خارجی آمریکا طی ۳۰ سال گذشته در قبال ایران است. آمریکایی ها پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیده اند که راهی جز مذاکره بدون پیش شرط و در وضعیت احترام متقابل با ایران ونیز به رسمیت شناختن هویت وموجودیت انقلا‌ب اسلا‌می ایران ندارند. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در بیانات اخیر خود درباره مذاکرات اخیر بین ایران و اروپا تنقیح مناط فرمودند و ضمن تاکید بر اجماع بین مقامات ایرانی در این موضوع افزودند: “مذاکره در صورتی پیشرفت خواهد داشت که فضای تهدید بر آن حاکم نباشد، اروپایی ها باید توجه داشته باشند که طرف مذاکره آنان، ملت ایران است و ملت ایران نیز ملتی غیور است که از تهدید خوشش نمی آید و زیر بار هیچ تهدیدی هم نخواهد رفت.”
اما چرا وضعیت کنونی به شرط تغییر رویکرد آمریکا برای مذاکره مهیا است؟
در حال حاضر یک دولت نیرومند در ایران بر سر کار است که با اقتدار سکان سیاست خارجی کشور را در دست دارد و حاضر نیست ذره ای از منافع ملی ایران کوتاه بیاید. رویکرد مردمی دولت باعث شده است که فاصله ای بین دولت و مردم وجود نداشته باشد و یک پشتوانه عظیم اجتماعی دستگاه سیاست خارجی را در مذاکرات اخیر حمایت کند.کشور به لحاظ کیفیت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در اوج خود قرار دارد. وفاق ملی بر سر موضوع هسته ای در وضع مطلوبی است و مسئولان و مردم یکصدا مصمم به احقاق حقوق کشور هستند. در مقابل دوران زوال ابرقدرتها به خصوص آمریکا آغاز شده است.قطبیت رنگ باخته و معادلات بین المللی به سوی یک دنیای بی قطبی در حرکت است. تضاد منافع در بین قدرتهای بین المللی که اخیرا در مورد زیمبابوه به نمایش گذاشته شد به اوج خود رسیده است. چین، روسیه و حتی اتحادیه اروپا دیگر حاضر نیستند هزینه تک روی ها و جنگ طلبی آمریکایی ها را بپردازند.
وضعیت کنونی بهترین موقع برای بازنگری آمریکایی ها در سیاست خارجی نسبت به ایران و جبران اشتباهات گذشته است. ۳۰ سال از قطع رابطه ایران و آمریکا می‌گذرد و آمریکایی‌ها در این مدت تمام اشتباهات ممکن را تجربه کرده‌اند. بلوکه کردن اموال و دارایی‌های ایران پس از انقلاب‌اسلامی، اجحاف غیرقابل چشم‌پوشی به جمهوری اسلامی در بیانیه الجزایر که تا به امروز نیز ادامه دارد، همراهی وحمایت از دیکتاتور بدعاقبت عراق در حمله به خاک ایران، درگیری مستقیم نظامی با جمهوری اسلامی در آب‌های خلیج‌فارس و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرباس،‌تحریم‌های اقتصادی علیه ملت و دولت ایران، به رسمیت نشناختن مشروعیت و جایگاه بین‌المللی جمهوری اسلامی وحمایت همه جانبه از گروه‌های اپوزیسیون وضد نظام ایران و...
اما امروز آمریکا به این نتیجه رسیده که تنها راه باقیمانده که احتمالا درست نیز هست مذاکره، گفتگوی مستقیم و به رسمیت شناختن جایگاه منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای جمهوری اسلامی است.
آمریکایی ها حتی به صراحت درخواست گشایش دفتر حافظ منافع در ایران را مطرح کرده اند. ولی در این بین تکلیف ۳۰سال اشتباه،‌اجحاف، قلدری و خون هزاران جوانی که به ناحق به زمین ریخت چه می‌شود؟
آمریکایی‌ها از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ملت ایران بدهکار هستند و هر ساله بر میزان این بدهی افزوده شده است. چه کسی باید این بدهی را بپردازد؟
ا‌گر به تعبیر “نیکلاس برنز” معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا و سلف سابق آقای ویلیام برنز “دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی پیرامون مذاکرات تا کنون درنگ کرده و پاسخ روشنی ارائه نمی‌کند” به خاطر این است که هنوز کسی پاسخ این سوال را به ملت ودولت ایران نداده است و آمریکایی ها تضمین لازم را برای تغییر رویکرد خود در قبال ایران نداده اند.
عیار سنجی بسته پیشنهادی ایران به اروپا نشان می دهد که در این بسته علاوه بر موضوع هسته ای، مسائل دیگری درباره تعریف روابط ایران با غرب ارائه شده است که می تواند آینده تعاملات تهران با غرب را قابل پیش بینی کند. عقب نشینی دیپلماتهای آمریکایی از پیش شرط کذایی خود درباره تعلیق ، فضای کنونی را آبستن یک فرصت بی نظیر در ۳۰ سال گذشته برای آمریکایی ها کرده است تا بخشی از مشکلات لاینحل خود را حد اقل در قبال ملت ایران فرو بکاهند و تعریف شفافی از نوع رابطه خود با ملت ایران عاری از هر گونه تهدید و اجحاف ارائه دهند.
صالح اسکندری
منبع : روزنامه رسالت