پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

میراثی که دولت بوش باقی می‌گذارد


میراثی که دولت بوش باقی می‌گذارد
دولت بوش با به کارگیری استراتژی تنش، ۸ سال به کار خود ادامه داد و برای ساکنان آینده کاخ سفید میراث سنگین جنگ‌هایی را که آغاز کرد و مشکلات حل‌نشده‌ای را که این جنگ‌ها به دنبال داشته است به جا خواهد گذاشت که باید برای آنها به راه‌حلی دست یافت. ‌علاوه بر جنگ‌ها و پیامد‌های آنها، زندان گوانتانامو و زندان‌های سری که سیا در بسیاری از کشور‌ها ایجاد کرده است هم برای جانشینان باقی خواهد ماند که باید تکلیف‌شان روشن شود. در ضمن آمریکا بیش از هزار پایگاه نظامی در خارج از کشور دارد که احتمالا شامل ۵۰ پایگاهی است که در عراق ایجاد شده است و دولت بوش علاقه‌مند است پس از بازگرداندن سربازان آمریکایی به خانه، این پایگاه‌ها پا برجا باشند. ‌
چه باراک اوباما و چه جان مک‌کین به کاخ بیضی‌شکل ریاست‌جمهوری راه یابند، با نتایج ۸ سال سوءسیاست خارجی و داخلی، شکست‌ها و مشکلات حل‌نشده روبه‌رو خواهند بود و همچنین با جو ایجادشده از بحران بین‌المللی قفقاز که ریچارد چنی و سایرین در دولت بوش برای افزایش احتمال انتخاب مک‌کین به آن دل بسته‌اند. ‌
اگر این بحران به انتخاب مک‌کین کمک کند، میراث بوش برای او مشکل بزرگی نخواهد بود زیرا مک‌کین مردی است که به خط سیاسی سلف خود پایبند است، از تهاجم‌های نظامی در جهان اسلام گرفته تا جنگ بی‌پایان و بی‌نتیجه با تروریسم و مداخله برای کنترل مناطق آشوب‌زده و ناآرام در اروپا و دریای خزر و دریای سیاه. مداخله‌گران آمریکایی معمولا در چارچوب آزادی و خیرخواهی با کشور‌هایی که سلطه آنها را تحمل نمی‌کنند، برخورد می‌کنند و اغلب برای این کار به زمامداران این کشور‌ها چهره‌ای <شیطانی> می‌بخشند، که اکنون مصداق شیطان، روسیه است و زمامداران آن و پس از آن لابد چین و هر کشور دیگری که سلطه آمریکا بر جهان را به چالش بگیرد. ‌
ادامه برخورد‌ها در عراق و افغانستان به اضافه بحران احتمالی داخلی پاکستان نیز حتی پیش از کار دولت جدید از راه می‌رسد. گروه‌های هماهنگ و منظم بنیادگرا هم که با طالبان پیوندی نزدیک دارند به حضور فزاینده خود در پاکستان ادامه می‌دهند، ظاهرا بدون وجود راه‌حلی که رضایت واشنگتن را جلب کند. ‌ در تمام این موارد مداخله آمریکاییان دلیل برخورد‌هاست که معمولا برای آمریکاییان پذیرفتنی نیست. در هیچیک از این درگیری‌ها آمریکاییان نمی‌توانند به راه‌حلی برسند، حتی در عراق که نومحافظه‌کاران، آن را موفقیت جلوه می‌دهند، در حالی که موفقیت اکنون تنها رسیدن به سطحی از ثبات در زمان صدام حسین است! چیزی که اتفاق افتاده است این است که آمریکا با بی‌رحمی این کشور را متلاشی کرده است و اکنون عراق در اثر ادامه جنگ فرسوده و خسته شده است. ‌
مشکل دیگر، جنگ در سومالی است که پیش‌تر به آن اشاره شد. در سومالی مبارزان سومالیایی و ائتلاف <محکمه اسلامی> در مقابل اشغال ناموفق کشورشان به وسیله ارتش اتیوپی - که سیا آن را طرح‌ریزی کرده است- قرار گرفته‌اند که برای حل آن هم باید منتظر دولت جدید ماند چون هر راه‌حلی که اسلام‌گرا‌ها یک طرف آن باشند از نظر نومحافظه‌کاران مردود است. ‌
درام <گرجستان- اوستیا- آبخازیا- روسیه> هم به نظر می‌رسد تا ژانویه بدتر خواهد شد و مناسبات دوجانبه آمریکا - روسیه اگر بدتر نشود، به همین شکل باقی خواهد ماند، همین‌طور هم روابط سه‌جانبه بین روسیه، آمریکا و اروپاییان عضو وحشت‌زده ناتو که از ابتکار عمل در مورد منافع خود ناتوانند. ‌
از نظر نومحافظه‌کاران ایالات متحده باید به هر قیمتی سلطه خود را بر سراسر جهان گسترش دهد؛ جهانی که طبق نظریه ‌هابز اداره خواهد شد. نومحافظه‌کاران در گفتار‌های خود و رسانه‌های خود نتوانسته‌اند مشخص کنند که این امر به چه مفهوم است و در این ۸ سال هم دموکرات‌ها سکوت کرده‌اند چون از این می‌ترسند که به عنوان دشمن وطن طرد شوند.
سناتور جوزف بایدن، طبق تحلیل‌ها، از این جهت به نامزدی معاونت ریاست‌جمهوری از طرف باراک اوباما انتخاب شد که <همه‌چیز> را می‌داند و این <همه‌چیز> همان چیز‌هایی است که همه‌کس در واشنگتن می‌داند و به آن اندیشیده است ولی اصلا به این فکر نمی‌افتد که آنها را مورد سوال قرار دهد. ‌
‌ کسی که ساکن آینده کاخ سفید خواهد بود اگر می‌خواهد مشکلات را حل کند و بحران‌ها را کاهش دهد، به نظر من راهی ندارد جز اینکه به لفاظی‌ها در مورد جنگ پایان دهد و به جای تهدید و ارعاب ایران، با این کشور مذاکره کند و توجه داشته باشد که منافع مشترک ایران و عراق در ثبات افغانستان و عراق قرار دارد. باید اهمیت سیاسی حماس و حزب‌الله را در یک <دنیای واقعی> پذیرفت و مذاکره با فلسطین و اسرائیل را نه زیر نفوذ لابی اسرائیل، بلکه بر پایه واقعیات آغاز کرد. ‌
کسانی که از اوباما حمایت می‌کنند از یک <طرح مارشال>‌* جدید برای خاورمیانه حرف می‌زنند؛ طرحی که شباهت دارد به پیشنهاد هفته گذشته کاندولیزا رایس برای زدودن فقر در خاورمیانه و دموکراتیک کردن آن و در نتیجه تبدیل این منطقه به طرفدار آمریکا و دوست اسرائیل. افسوس که ما از این حرف‌ها زیاد شنیده‌ایم. آمریکا در انجام اینگونه کار‌ها ناتوان است و مشکل خاورمیانه تنها پول نیست. در ضمن با چشمداشت به منافع و استقلال کشور‌ها نمی‌توان آنها را به طرفدار و دوستدار تبدیل کرد.
نوشته: ویلیام فاف
ترجمه: پوراندخت مجلسی
٭ طرحی برای بازسازی اروپای پس از جنگ ‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی