چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ده رقمی کم بها!


ده رقمی کم بها!
فیلم سینمایی «ده رقمی» به تهیه کنندگی و کارگردانی همایون اسعدیان تولید شده و نویسنده فیلمنامه آن علیرضا محمودی است و ساخت موسیقی آن را رضا صدری به عهده داشته است. قصه فیلم چیز جدیدی نیست بلکه فقط پرداخت آن عوض شده و به قول ظریفی کمی واکس خورده و ملات آن اضافه شده است.
داستان فیلم از این قرار است که کد فیروز سیزده( جواد رضویان) از روز تولد نحس بوده و باعث شده که هر جا پا می‌گذارد آنجا نابود شود و به قول یکی از خلافکاران با هر کس و هر گروه و هر مال خر که همراه شد آنها را راهی هتل کرده است و در یکی از سرقت‌ها دزد به دزد می‌زند و فیروز سیزده ماحصل یک سرقت حرفه‌ای را که قالی میلیاردی است از یک خانه به سرقت می‌برد و بعد با یک دختر جوان آشنا می‌شود و داستان عشق زن به مرد تکرار می‌شود و بعد خواهر فیروز سیزده برای چشم روشنی این «فرش» را به دختر خود می‌دهد و فرزند او روی آن یادگاری می‌نویسد که به این زودی‌ها پاک نمی‌شود. القصه اضافه کنید به این جریان‌ها مقدار چاشنی طنز و کمدی که می‌شود فیلم سینمایی «ده رقمی» کاری از همایون اسعدیان. اصولا پردازش یک درام نیاز به یک موضوع و مستمسک دارد تاداستان را پیش ببرد. دراینجا این نقش را فرش قدیمی عهده‌دار است ومحور داستان محسوب می‌شود. فرش از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده و به نوعی هویت ملی،تاریخی و فرهنگی ما محسوب می‌شود یعنی در همه جای دنیا فرش ما را می‌شناسند.
فضای این فیلم یک فضای فانتزی است و تعقیب و گریز و تصادف و زد و خورد آن به شکل واقعی دیده نمی‌شود و بیشتر برای خالی نبودن عریضه است تا مولفه‌های کارآمد. یعنی بسیار مصنوعی است و این شاخص سطح کیفی فیلم را تنزل داده است . پرداخت طنز در این اثر به خوبی صورت گرفته اما موضوع آن ،آن را شبیه و دچار یک لمپنیسم کرده البته تعارض در ذرات کمدی است ولی باید دید استفاده از چه ابزاری برای بیان تعارض هنر اصلی سازنده است؟
نکته بعدی استفاده از طنز کلامی و گفتاری است که این جریان فکری در صدا وسیما به وفور یافت می‌شود و با اصل رسانه دیداری بودن سینما و سیما در تعارض کامل است و بیشتر به درد رادیو می‌خورد اما همچنان نویسندگان آثار هنری و تصویری بیشتر روی آن تمرکز کرده وهیچ چاره‌ای برای برون رفت از این جریان که بیش از یک دهه بر هنر هفتم سیطره دارد اندیشه نشده است.
در مورد تیپ‌شناسی فیلم همایون اسعدیان عزیز باید گفت که این‌ رویکرد وامدار نقش‌های قبلی بازیگران است وهیچ شخصیت پردازی در مورد نقش‌های آن صورت نگرفته و جواد رضویان همانی است که در تلویزیون ظاهر می‌شود و همین طور بهاره رهنما و بهنوش بختیاری و دیگران. پس این یک نقطه ضعف این اثر محسوب می‌شود چون نویسنده هیچ زحمتی به خود نداده واین است که منتقدان مدام بر طبل ضعف ساختاری فیلمنامه در سینمای ایران می‌کوبند. البته به نظر می‌رسد که این اثر به دلیل ضبط و پخش سریع مثل سریال‌های نود شبی تلویزیون دچار این بحران شده چون از حرکات بازیگران آن پیداست آن را در زمستان ساخته‌اند.
در این فیلم یک بدعت و ‌نوآوری هم می‌بینیم که مورد پسند خانم‌ها نیست البته اسعدیان برای سنت‌شکنی و ساختارشکنی آن را در فیلم گنجانده و آن این است که به جای اینکه یک مرد به زن ابراز علاقه کند وعاشق او شود این بار زن به زندگی مشترک علاقه‌مند است و به نوعی از مرد تقاضای ازدواج می‌کند و این رویکرد هر چند به لحاظ فیلمسازی نکته نسبتا جدیدی است البته به غیر فیلم دختر ایرونی، ولی به لحاظ اجتماعی و اخلاقی تبعات سنگینی برای یک زن دارد زیرا اگر یک مرد به خواست زن جواب مناسب ندهد شخصیت زن و وقار او زیرسوال می‌رود و به نوعی دچار سرخوردگی می‌شود . موضوعی که عرف جامعه هم بر آن تاکید دارد و معتقد است که باید شخصیت زن در این جریان حفظ شود چون جایگاه اجتماعی او این را ایجاب می‌کند. پایان این فیلم هر چند یک پایانی اخلاق گرا و آرمانی است ولی این موضوع از دو جهت قابل تامل است؛ اول اینکه بسیار شعار زده است و پیام اخلاقی و فلسفی به صورت مستقیم به بیننده القا و دیکته می‌شود و این با روح سینما که باید پیامش در لفافه گفته شد در تعارض است. آن قدر در مورد شعار و شعارزدگی صحبت شده که نوشته و گفته منتقدین هم به مرز شعار زدگی رسیده است! اما چاره‌ای نیست تا وقتی که این جریان فکری به سمت وجهتی درست هدایت نشود کاری از منتقدان جز تکرار گذشته ساخته نیست .
نکته بعدی پایان فیلم است که به نوعی یک سرخوردگی در مخاطب ایجاد می‌کند و تمام لذت حاصل از تماشای فیلم و شلوغ بازی‌ها و طنز کلامی و جنجال‌ها به هدر می‌رود چون کارگردان به جای تماشاگر تصمیم می‌گیرد و حق انتخاب و یک فضای بازفکری را از بیننده می‌گیرد و این از اسعدیان کمی عجیب می‌نماید. البته باید تنگناهای کارگردان در ساخت و اکران یک اثر را در نظر گرفت که با این حساب پایان بسته فیلم کمی طبیعی به نظر می‌رسد ولی به هر صورت می‌توانست پایانی متفاوت و متفکرانه را رقم بزند.
احمد عراقی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید