پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به مجموعه شعر « نسل عشق نام دیگر شماست» اثر عبدالحسین رحمتی


نگاهی به مجموعه شعر « نسل عشق نام دیگر شماست» اثر عبدالحسین رحمتی
شاید سال هاست که برای خواندن و خوانش شعر معیاری ساده و در عین حال عمیق را به کار می بریم. این معیار چیزی جز مصطلح آشنای «شعریت» نیست. ما در حوزه شعر نقد زبان شناختی داریم، فلسفه داریم، تحلیل زیبایی شناختی و هستی شناختی داریم، اما باز به «شعریت» برمی گردیم و همیشه می گویم؛ این شعر شعریت دارد یا این که خالص از شعریت است اما به راستی شعریت چیست
شاید شعریت با مفاهیم زیادی گره بخورد؛ به کارگیری حس در مواقعی که حس آفرین است، به کارگیری تخیل شاعرانه در مواقعی که خیال مخاطب توان درنوردیدن برخی فضاها را ندارد و یا به کارگیری عنصر اندیشه در زمانی که خواننده با تولید فکر زیبا و رؤیایی و در عین حال دست نایافتنی روبه رو می شود؛ شاید همانطور که سهراب گفته است؛ «فکر بوئیدن گل در کره ای دیگر» با همه این تفاسیر می توان شعریت و جوهره سرایش در شاعر با مصطلح تازه تری تعریف کرد؛ «دانایی کلامی»شاعر داناست و با دانایی حسی، فلسفی، فکری و زیبایی شناختی سخن می گوید؛ «چهره اش ماه، نه ماهی که زمینی شده است‎/ مثل خوابی است که یکبار ببینی شده است»
این بیتی از شعر «آسمانی» از مجموعه شعری جدید با عنوان «نسل عشق نام دیگر شماست» سروده عبدالحسین رحمتی است.
عبدالحسین رحمتی شاعری که در مجموعه جدید خود «روتیتر» شعر و قطعه ادبی را بالاتر از نام مجموعه خود گذاشته است، رویکردهای متفاوتی به اشعارش دارد. ما در این کتاب کم حجم و ۵۸ صفحه ای همچنان که خود شاعر هم با فراست مصطلح قطعه ادبی را به کار برده است با قطعه ادبی روبه رو می شویم. گاهی هم با کلامی روبه رو می شویم که به سوی اوج تصاویر بکر، درخشان و زیبایی شناسانه شاعری ایده آل خیز برمی دارد و لحن شاعر به کلامی زیبا و دست نایافتنی تبدیل می شود؛ «آسمانی ست صدایش، نفسش ـ عطر حیات ـ‎/ گرچه این حنجره چندی ست زمینی شده است» عبدالحسین رحمتی شاعر آئینی و دفاع مقدس در چیدمان اشعار خود در کتاب به ترتیب و توالی خاصی نظر داشته است.
اشعاری مذهبی، آئینی یا با مضمون دفاع مقدس در این کتاب آمده است. اما در بسیاری از موارد موضوعی بودن شعر همواره با همان خلق تصاویر شاعرانه همراه است. «ای کاش گم می شد دلم در باد ‎/ در کربلا در آتش بیداد»
آنچنان که از خلق این تابلوی شعری برمی آید، شاعر در پی کسب نماد معنوی و بیان آن به شیوه ای از تخیل شاعرانه و نشانه شناسی حسی است. او از گم شدن «دل» در باد می گوید و خلق این تابلوی حسی و خیالی بیش از هر چیزی به یک نقاشی شبیه است. منتهی نقاشی ای که از عمق اندیشه شکل می گیرد و تصویر صرفاً یک تصویر محض نیست. رحمتی دربرخی اشعار دیگرش رویکردی دیگر به زبان شعری نشان می دهد. این اشعار دقیقاً برعکس برخی از سروده های یاد شده که بر منطق تصویری کلام استوار است، کارکرد زبان معیار و کلام غیرتصویری را در پیش می گیرند: «آمدی! ولی غریب و بی قرار ‎/ مثل روزهای اول بهار»
شاعر در چنین ابیاتی به ظرافت سخن گفتن معمولی شعر می گوید. کلام منطقی پیچیده و تصویر پردازانه در ظاهر ندارد اما در باطن دارای تصاویر درونی است. تصویرسازی درونی در شعر یکی از سخت ترین مراحل شاعری هر شخص است. زیرا رسیدن به زبان شعری خاص و منحصر به فرد را نشان می دهد. بنابراین شاعر در فراز و فرودهایی به تشخص زبانی می رسد؛ زبانی که فقط مختص به اوست و با استفاده از این زبان به راحتی می تواند، مفاهیم را انتقال دهد؛ بی آنکه خود را به صناعات و تکلف های ساختاری و قواعدی دستوری کلام مقید بداند.

ایمان خداجو
منبع : روزنامه ایران