پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پژوهشگر سیاست‌گذاری علم وتکنولوژی: درک مفهوم نظام ملی نوآوری مستلزم درک عمیق مکتب اقتصاد تطوری ـ تفکیک مفهومی نظام تولید و نظام نوآوری ـ بخش اول


پژوهشگر سیاست‌گذاری علم وتکنولوژی: درک مفهوم نظام ملی نوآوری مستلزم درک عمیق مکتب اقتصاد تطوری ـ تفکیک مفهومی نظام تولید و نظام نوآوری ـ بخش اول
▪ خبرنگار:
در این گفت و گو قصد داریم به بررسی مفهوم نظام ملی نوآوری بپردازیم. برای ما توضیح دهید که مراد از این واژه در ادبیات سیاست‌گذاری علم و تکنولوژی چیست؟
ـ مهندس ملکی:
موضوع مطالعاتی رشته ‌سیاست‌گذاری علم و فن‌آوری، علم ، فن‌آوری و نوآوری است. در دنیا این سه واژه را در کنارهم و به شکل مطالعات علم، فن‌آوری و نوآوری S.T.I) Science Technology Innovation ) بکار می‌برند.
نظام ملی نوآوری متشکل از کلیه مؤلفه‌ها، عناصر، سازمان‌ها، نهادها، قوانین و مقرراتی است که از فرآیند تولید، انتشار و بهره برداری از نوآوری پشتیبانی می‌کنند. میزان موفقیت یک کشور در نظام ملی نوآوری را سرعت شکل‌گیری، توسعه، تکامل و به ثمر رسیدن یک ایده جدید و نهایتاً بهره‌مندی جامعه از آن ایده و تناسب آن ایده با نیازهای مردم آن کشور، مشخص می‌کند.
براساس این تعریف زمانی به یک کالا و محصول جدید نوآوری می‌گوییم که به دست کاربر نهایی رسیده و جامعه از آن بهره‌مند شده باشد. با این تعریف تخصصی به ایده یا فکر جدیدی که هنوز به مرحله تولید نرسیده است، نه نوآوری، بلکه "اختراع" یا "خلاقیت" می‌گویند.
تفکیک مفهومی تولید و نوآوری بسیار مهم است. تولید بیانگر کمیت فعالیت های اقتصادی است، اما نوآوری نشانگر کیفیت تولیدات و در عمل ضامن رقابت پذیری بین المللی و پایداری رشد اقتصادی است.
یک کشور مواد خام را از طبیعت استخراج کرده و صادر می‌نماید ، اما کشور دیگر سعی می‌کند با بهره‌گیری از قابلیت‌های تکنولوژیک مواد خام را تغییر داده و ارزش افزوده آن‌ها را ارتقاء بخشد. در عرصه رقابت جهانی، کشورهایی که از سنخ دوم هستند، در بلند مدت به سرعت از کشورهای سنخ اول فاصله می‌گیرند و کشورهای غیر نوآور به صورت نسبی عقب می افتند.
اصولاً مفهوم نظام ملی نوآوری (national system of innovation) در مقابل نظام ملی تولید (national system of production) شکل گرفت. نظام ملی تولید عبارت است از کلیه سازمان‌ها، شرکت‌ها و صنایعی که در کشور به تولید کالا و ارائه خدمات می‌پردازند، اما نظام ملی نوآوری متشکل از موسسات و سازمان‌هایی است که سعی می‌کنند کیفیت خدمات و کالاها را ارتقاء بخشیده، به تولید دانش بپردازند و از طریق آن کالاهای پیچیده‌تر و با کیفیت‌تری ارائه کنند. البته این موارد در عمل به هم تنیده‌اند و نمی‌توان این دو بخش را از یکدیگر جدا کرد. یک شرکت در کنار بخش‌های تولیدی، بخش‌ تحقیق و توسعه ( R & D ) نیز برای بررسی روش‌های بهبود محصولات تولیدی خود دارد.
▪ خبرنگار:
چه عناصری تعیین کننده‌ی کیفیت و میزان موفقیت یک کشور در نظام ملی نوآوری است و وضعیت کشور ما در این زمینه چگونه است؟
ـ مهندس ملکی:
برای درک وضعیت پذیرش نوآوری در کشور باید بررسی کنیم که مسوولین تاچه اندازه از آن پشتیبانی و استقبال کرده و زمینه را برای شکل‌گیری نوآوری و بهره‌مندی مردم از این مباحث جدید فراهم می‌کنند. متأسفانه در کشور ما زنجیره ایده تا بازار با موانع بسیاری روبروست. متخصصان و فارغ‌التحصیلان با سختی‌ها و مشکلات بسیاری در این زمینه مواجه می‌شوند؛ درحالی‌که این افراد با همین توانمندی، سطح دانش و تخصص در سایر کشورها بسیار سریع‌تر می‌تواند این فرآیند را طی ‌کنند.
شاخص زنجیره ایده تا بازار برای ارزیابی و مقایسه‌ی نظام ملی نوآوری در کشور خودمان با سایر کشورها بسیار مناسب است و به سادگی با بررسی فعالیت متخصصان و فارغ‌التحصیلان در مقایسه‌ای بسیار کوتاه می‌توان به نتیجه رسید. در این بررسی متوجه خواهیم شد که سرعت طی شدن زنجیره از ایده تا بازار چه اندازه است، در این راه با چه دشواری‌هایی مواجه هستیم و دولت تا چه اندازه فضا را برای طی این مسیر و برطرف کردن مشکلات آماده کرده است.
▪ خبرنگار:
بررسی زمینه‌ی پیدایی هر مفهوم، کمک بسیار زیادی در درک معنای آن می‌کند، درباره خاستگاه نظری شکل‌گیری مفهوم نظام ملی نوآوری توضیح دهید.
ـ مهندس ملکی:
در یک تحلیل تاریخی، خاستگاه نظری شکل‌گیری مفهوم نظام ملی نوآوری عمدتاً در ادبیات توسعه اقتصادی بوده و از یک رویکرد انتقادی به اقتصاد مرسوم در دنیا برخاسته است. در حقیقت، به این مؤلفه به عنوان یک مؤلفه کلیدی مهم در توسعه بلندمدت کشورها کمتر توجه شده بود. تا ۳-۲ دهه پیش اکثر نظریه‌پردازان توسعه به ویژه نظریه‌پردازان توسعه اقتصادی، بر اساس مدل‌سازی‌های ریاضی و کمی، سرمایه‌گذاری را اصلی‌ترین متغیر توضیح دهنده رشد و توسعه کشورها، می‌دانستند. به این معنا که برای توسعه کشور می‌بایست در زمینه‌های مختلف سرمایه‌گذاری کنیم تا نرخ سرمایه‌گذاری رشد کند.
اما پس از چندین دهه از ارائه این رویکرد نظری، اقتصاددانان دریافتند در بلندمدت کشورهایی که حجم سرمایه‌گذاری نسبتاً بالایی در آن‌ها صورت گرفته بود، از رشد و توسعه‌ای که انتظار آن را داشتند، برخوردار نشده‌اند؛ درحالی‌که بسیاری از کشورهایی که سرمایه‌گذاری‌های محدودی داشتند، از سرعت رشد و تو سعه کمی و کیفی خوبی بهره‌مند شده‌اند. برای مثال کشورهایی همچون کشورهای شرق آسیا که از آنها به ببرهای آسیا(Asian tigers) تعبیر می‌شود، با سرمایه‌گذاری در مدت قابل قبولی به نتایج مطلوبی رسیدند، در حالی‌که کشورهای جنوب آمریکا با وجود بهره‌گیری از سرمایه‌گذاری‌های بالا و وام‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، نه تنها رشد قابل توجهی نکردند، بلکه همچنان اقتصادی ضعیف و نحیف داشتند.
نظریه پردازان توسعه اقتصادی با مطالعه این شواهد دریافتند که سرمایه‌گذاری می‌بایست به متغیر دیگری که توانمندی توضیح این پدیده‌های متناقض را داشته باشد، مشروط ‌شود؛ چراکه استفاده از هر ساز و کاری از جمله اخذ وام‌های بین‌المللی و استقراض از مردم، برای سرمایه‌گذاری و تجهیز منابع کشورها در زمینه‌های مختلف لزوماً نتیجه‌بخش نیست. سرمایه‌گذاری‌ درصورتی می‌تواند منجر به رشد و توسعه بلندمدت و پایدار کشورها شود که به موازات آن قابلیت‌های نوآورانه آن کشورها نیز رشد کرده و به تدریج در یک یا چند زمینه‌ی تخصصی قابلیت‌های نوآورانه داشته باشند. در حقیقت، تفاوت کلیدی عملکرد کشورهای شرق آسیا همچون ژاپن، کره و مالزی با کشورهای آمریکای لاتین در این بود که کشورهای شرق آسیا از سرمایه‌گذاری‌ها به شکل جهت‌دار استفاده کرده بودند و به موازات رشد تولید، رشد نوآوری نیز در آن‌ها اتفاق افتاد.
▪ خبرنگار:
به این ترتیب می‌توان زمینه‌ی نظری پیدایی مفهوم نوآوری را در مکتب اقتصاد تطوری جستجو کرد.
ـ مهندس ملکی:
رویکرد اقتصادی مرسوم تا چند دهه اخیر، بر رفتار بازارها و تحلیل چگونگی به تعادل رسیدن و از تعادل خارج شدن آن‌ها متمرکز بود. در حالی‌که مکتب اقتصاد تطوری یا تکاملی (Evolutionary Economics) به جای تعادل‌ها به "تکامل‌ها" یا "تطورها" می‌پردازد و بر تحلیل آن‌ها متمرکز می‌شود. البته داده‌های مربوط به میزان عرضه و تقاضا که بر روی تعادل‌ها تأثیر می‌گذارند هم‌اکنون نیز بسیار مورد نیاز است. به‌طور مثال، وزارت بازرگانی از طریق همین داده‌ها نظام عرضه و تقاضا و میزان کالاهای مورد نیاز جامعه را هدایت می‌کند.
البته لازم به توضیح است که مفهوم تطور لزوماً مثبت نیست و ممکن است همراه با افت باشد. تطور به معنای از نوعی به نوعی شدن است، اما تکامل یک بار ارزشی مثبت نیز دارد؛ بنابراین از لحاظ لغوی اصطلاح اقتصاد تطوری اگرچه چندان مرسوم نیست؛ اما در معنا صحیح‌تر است.
مسئله‌ای که مورد بررسی قرار گرفت این بود که چگونه است که اقتصاد کشورهایی همچون کشور ما سال‌های طولانی بر روی تولید مواد خام و کالاها و خدمات با ارزش افزوده‌ی پایین برنامه‌ریزی شده است اما کشورهایی مثل کره و حتی نروژ - که در سال‌های گذشته وضعیتی مشابه کشور ما داشتند، سیری تکاملی را در توسعه نوآوری طی کرده و ترکیب محصولات صادراتی این کشورها کاملاً تغییر کرده است. در این کشورها، همان مسئله ساده‌ای که در ابتدا به آن اشاره شد ( زنجیره ایده تا بازار ) مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب، زمینه و فشار وارد شده از طرف بازار به گونه‌ای تنظیم و کنترل شد که تولید در این کشورها به سمت کالاهایی با ارزش افزوده بالاتر پیش رفت. این در حالی بود که در بسیاری از کشورها نظام ملی نوآوری بسیار ضعیف و یا اصلا شکل نگرفته بود و این وضعیت سبب می‌شد که کیفیت و حتی در برخی موارد کمیت کالاهای تولیدی ارتقایی نداشته باشد.
در کشور ما، بر روی مکتب اقتصاد تطوری به اندازه اقتصاد نهادگرا فعالیتی صورت نگرفته و در حد ترجمه چند مقاله به آن پرداخته شده است. البته در حال حاضر، اقتصاد تطوری و نهادگرا در دنیا پیوند بسیار خوبی با یکدیگر برقرار کرده‌اند. به‌طور مثال، در کشور آمریکا ، یک انجمن علمی مربوط به اقتصاد مرسوم وجود دارد که با قدرت زیادی به فعالیت مشغول است. انجمن‌های علمی دیگری نیز در رابطه با مکتب اقتصاد تطوری و اقتصاد نهادگرا وجود دارند که با هم ارتباط وسیعی دارند(۱). دلیل پیوند این دو مکتب، تأکید زیاد اقتصاد نهادگرا بر روی تحول نهادهای جامعه است. به این معنا که به میزانی که یک جامعه و یک اقتصاد بتواند متناسب با رشد تکنولوژی و نوآوری، نهادهای پشتیبان را نیز توسعه و تکامل بخشد، آن جامعه در پشتیبانی از نوآوری موفق‌تر خواهد بود. چراکه سیستم اجتماعی یک سیستم پویا است و بنابراین می‌بایست حاوی نهادهای پویا باشد تا بتوانند از آن رشد ، پشتیبانی کند.
اگرچه مفهوم نظام ملی نوآوری از مکتب اقتصاد تطوری بدست آمد اما مفهوم نظام ملی نوآوری بیش از اقتصاد تطوری مورد توجه و بهره برداری قرار گرفت. این مسئله چند دلیل عمده داشت:
دلیل اول آن کاربردی بودن مفهوم نظام ملی نوآوری است. مفاهیمی که تولید می‌شوند، هرچه کاربردی‌تر باشند سریع‌تر به عرصه عمل می‌رسند و سیاست‌گذاران سریع‌تر از آن استقبال می‌کنند.
دلیل دیگر این بود که این مفهوم در طی تحقیقات اقتصادی در سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی (OECD) که یک سازمان معتبر و اثرگذار بین المللی است شکل گرفت. اقتصاد دانان در این سازمان توانستند منابع مالی خوبی برای تحقیق در این زمینه جذب کنند و مطالعات تجربی بسیار جامعی با پشتیبانی مالی این سازمان انجام دهند.
سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی (OECD) ، تحقیقات کاربردی زیادی در مطالعات سیاست‌گذاری و راهبردی کشورها انجام می‌دهد. این سازمان همچنین برای ترغیب دولت‌ها به منظور به کارگیری این مفاهیم نفوذ بالایی دارد. از این رو نظام ملی نوآوری با سرعت بالایی در کشورهای عضو این سازمان رشد پیدا کرد، به‌گونه‌ای که هم‌اکنون سازمان‌های ملی و بین‌المللی متعددی از مفهوم نظام ملی نوآوری در سیاستگذاری بهره می برند وحتی در کشورهای در حال توسعه و آفریقایی هم سازمان‌های متولی‌ای وجود دارند که کلمه نوآوری حتی در نام آن‌ها به کار رفته است.
بنابراین تحلیل‌های سیاستگذارانه بر اساس چارچوب نظام ملی نوآوری رواج زیادی در دنیا پیدا کرده است. به عنوان نمونه، از آخرین مستنداتی که سازمان ملل بر روی آن تأکید بسیاری داشت، سند اهداف توسعه هزاره سوم "MDG) " Millennium Development Goals) است. این سند بین‌المللی، ده هدف جهانی از قبیل حذف فقر و ریشه‌کنی برخی از بیماری‌ها را دنبال می‌کند. پشتوانه آن ، سندی به نام " نوآوری: کاربرد دانش در توسعه " (۲) (Innovation : applying knowledge in development) است. در حقیقت، این سند یکی از تعاریف کاربردی و دقیق نوآوری را "کاربرد دانش در توسعه" نامگذاری کرده است. البته در سند توسعه هزاره سوم تنها اهداف تبیین شده است و چگونگی تحقق آن مشخص نیست. بدین منظور مطالعات جانبی در این زمینه در دانشگاه هاروارد - به عنوان دانشگاه محور- و با همکاری چند دانشگاه دیگر صورت گرفت و به نقش علم، فن‌آوری و نوآوری در تحقق آن اهداف به ویژه برای کشورهای در حال توسعه و آفریقایی پرداخته شد. مطابق با این سند می‌بایست توانمندی ملی کشورها را به سطحی برسانیم تا این کشورها بتوانند اهداف مورد نظر سند هزاره سوم را محقق نمایند. به عنوان مثال، برای حل مشکل ایدز در کشورهای جهان سوم به جای خرید دارو از سایر کشورها به ایجاد شرکت‌های قوی‌ داروسازی با قابلیت‌های نوآوری در حوزه سلامت بپردازیم تا قادر به شناسایی و مهار بیماری جدید و یا تولید دارو برای آن باشیم. البته لزومی ندارد یک کشور همه دانش‌های مورد نیاز خود را تولید کند، اما باید قابلیت استفاده از دانش‌های موجود و تولید دانش‌های ناموجود برای حل مسائل وارداتی را داشته باشد. بنابراین، زمانی که قابلیت استفاده از دانش روز دنیا برای حل مسائل کشور را بدست آوردیم، می‌توانیم ادعا کنیم که یک کشور نوآور هستیم.
باید توجه کنیم که با پیش روی کشورها به سمت اقتصاد جهانی و شکل‌گیری عرصه رقابت جهانی، مسئله نظام ملی نوآوری و اهمیت توانمندی کشورها در پشتیبانی از نوآوری از اهمیت بیشتری برخوردار شد. ممکن است این‌گونه پنداشته شود که در حرکت به سوی اقتصاد جهانی ، مفاهیم ملیت و نظام ملی معنای خود را از دست خواهند داد؛ اما مطالعات تجربی خلاف این را نشان داده و می‌گوید اگرچه رقابت اقتصادی تبدیل به عرصه رقابت جهانی شده است اما پیروزی در این رقابت جهانی برخواسته از توانمندی‌های ملی است و شرکت‌های بزرگ در کشورهای مختلف بر اساس توانمندی‌ها و با تکیه بر نهادهای ملی پشتیبانشان در عرصه جهانی در حال رقابت با یکدیگر هستند. در واقع آن‌چه که منجر به ارتقاء توانمندی‌های این شرکت‌ها می‌شود، همان نظام ملی نوآوری است.
پاورقی:
۱- برای اطلاعات بیشتر در رابطه با این انجمنهای علمی رجوع کنید به http://www.orgs.bucknell.edu/afee/index.htm
۲- www.unmillenniumproject.org/documents/Science-complete.pdf
منبع : خبرگزاری ایسنا