پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انتقام


انتقام
انتقام آن است که اگر کسی با دیگری بدی کند او هم درصدد بدی کردن مثل آنچه او کرده یا بیشتر از آن برآید - اگرچه حرام باشد. زیرا هر انتقامی جایز نیست، چنانکه نباید غیبت را به غیبت و فحش را به فحش و بهتان را به بهتان و سخن‌چینی نزد ظلمه را به مانند آن ... و دیگر محرّمات را مکافات به مثل کرد.
رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اگر مردی ترا به عیبی که در تو هست سرزنش کند تو او را به آنچه در اوست سرزنش مکن.
(اِنِ امْرُؤٌ عَیَّرَکَ بِما فیکَ فَلا تُعَیّرْهُ بِما فیهِ)
و نیز فرمود:
دو نفر که به یکدیگر ناسزا می‌گویند دوشیطانند که هم را تکذیب می‌کنند.
(اَلْمُسْتَبّٰانِ شَیْطانانِ یَتَهاتَران)
و روایت شده است که شخصی در محضر پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) به ابوبکر دشنام داد و او ساکت بود و چون ابوبکر به تلافی آغاز کرد، پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) برخاست و به او خطاب کرد: ”فرشته از جانب تو به او جواب می‌داد، و چون به سخن آمدی فرشته رفت و شیطان آمد و در مجلسی که شیطان در آن است من نمی‌نشینم.“
پس هر گفتار یا کرداری که از روی ظلم از شخصی نسبت به دیگری صادر شود اگر در شرع قصاص و غرامتی برای آن معیّن شده به همان اکتفا کند و از آن تجاوز نکند، اگرچه باز عفو برتر و بهتر و به ورع و تقوی نزدیک‌تر است. و اگر در شرع جزائی معیّن برای آن نرسیده است، باید در انتقام و تشفّی به مقداری که در آن حرام و دروغ نباشد بس کند، مثل این‌که در مقابل کسی که دشنام دهد یا از او بدگوئی کند و مانند آن که در شرع مکافاتی برای آن معیّن نشده همین اندازه بگوید که ای بی‌شرم! ای بداخلاق! ای بی‌آبرو! ... و مانند اینها اگر این صفات را داشته باشد. یا بگوید: خدا جزای تو را بدهد و از تو انتقام بگیرد! یا: تو کیستی (که من جواب تو بگویم)؟ یا: ای جاهل! و ای احمق!
و این دروغ نیست، زیرا هیچ‌کس از جهل و حُمق خالی نیست. امّا جهل که معلوم است و امّا حمق به دلیل آنچه وارد شده که مردم همه در شناختن ذات خدا احمقند.
و دلیل بر جواز این مقدار از انتقام گفتار نبی‌اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که فرمود: ”گناه دو ناسزاگو بر کسی است که آغاز کرده به شرط آن‌که مظلوم تجاوز نکند“، و سخن امام کاظم (علیه‌السلام) دربارهٔ دو مردی که یکدیگر را دشنام دهند: ”آغازکننده به دشنام ستمکارتر است و گناه خود و گناه رفیقش به گردن اوست در صورتی‌که آن کس که به او ستم شده از حدّ نگذرد.“ این دو حدیث دلالت دارد بر این‌که کسی که ناسزا و دشنام را آغاز نکرده می‌تواند مقابله به‌مثل کند بدون‌ این‌که مرتکب گناه و تعدّی شود. و معلوم است که مراد از دشنام در این دو حدیث نمونهٔ کلماتی است که یاد شد نه فحش و سخنان دروغ.
شکّی نیست که نگاه داشتن خود و اقتصار بر مجرّد آنچه بعد از شروع در جواب جایز شناخته شده مشکل است، و شاید سکوت از جواب و حوالهٔ انتقام به ربّ‌الأرباب آسان‌تر و برتر است، البتّه تا حدّی که به بی‌غیرتی و بی‌حمیّتی نکشد. زیرا بیشتر مردم در وقت غضب از ضبط خود عاجزند و حال آنها در حدوث و زوال غضب مختلف است. پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ”بنی‌آدم بر طبقات گوناگون آفریده شده‌اند: بعضی دیر به غضب می‌آیند و زود برمی‌گردند (آرام می‌گیرند) و بعضی زود به خشم می‌آیند و زود برمی‌گردند، و گروهی زود به غضب می‌آیند و دیر آرام می‌گیرند و بعضی دیر خشمگین و دیر آرام می‌شوند. و بهترین اینها کسانی هستند که دیر غضبناک و زود راضی می‌شوند، و بدترین آنها کسانی‌آند که زود به خشم می‌آیند و دیر راضی و آرام می‌شوند.“ و در خبر دیگر آمده است که: ”مؤمن سریع‌الغضب و سریع‌الرّضاست، و این به جای آن.“
امّا راه علاج در ترک انتقام این است که: در بدی عاقبت آن در دنیا و آخرت بیندیشد و فوائد ترک آن را به یاد آورد، و بداند که واگذاشتن آن به منتقم حقیقی بهتر و برتر است، که انتقام او شدیدتر و قوی‌تر است. آنگاه در فوائد عفو و فضیلت آن تأمّل کند.