سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

لزوم توجه به دیپلماسی پنهان


لزوم توجه به دیپلماسی پنهان
قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت درباره فعالیت های هسته ای ایران كه به ظاهر علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران است از دو منظر قابل بررسی است. نخست نگرش خوش بینانه به این معنی كه صدور چنین قطعنامه ای چون مبنای حقوقی ندارد و دارای عبارات قابل تفسیر است، برای ایران و سایر كشورها الزام آور حقوقی نیست. دوم نگرش بدبینانه به این معنی كه آمریكا روز به روز درصدد تحمیل نقطه نظرات ضدایرانی خود بر جامعه جهانی است، لذا بحران هسته ای وارد مرحله جدید و تندتر از سابق شده است.
الف ـ نگرش خوش بینانه
۱ در حقیقت پس از صدور قطعنامه GOV/۲۰۰۵/۷۷ مورخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ شورای حكام مبنی بر اینكه پرونده ایران بایستی تحت ماده XIIC اساسنامه آژانس ابراز عدم پایبندی ایران بررسی شود پای شورای امنیت جهت پیگیری پرونده ایران باز شد، هر چند كه قطعنامه صد درصد و بدون تردید غیرقانونی بود چون كه طبق اساسنامه آژانس هنگامی می توان به ماده XIIC اشاره كرد كه بازرسان عدم پایبندی كشور را به دبیركل گزارش كرده باشند ولی هرگز چنین موضوعی در هیچ یك از گزارش های دبیركل مشاهده نشد لیكن كشورهای بانی قطعنامه فوق سه كشور اروپایی و بانی واقعی در پشت پرده آمریكا به تمامی حقوق بین الملل لگد زدند و قانون زور را جایگزین كرده و پایه اقدامات غیرقانونی بعدی را ریختند.
اما از دید خوشبینانه، این قطعنامه چیز جدیدی نیست. بلكه تكرار همان سخنان قبلی است مگر اینكه یك مهلت یك ماهه عملا همان زمانی كه ایران اعلام داشته بود به بسته پیشنهادی پاسخ می دهد داده است و ممكن است در این یك ماه اتفاقات جدیدی رخ دهد و یا دیپلماسی پنهان ایران بتواند كاری از پیش ببرد تا جلوی وخامت اوضاع را بگیرد.
۲ برحسب اظهارات گفته شده در جلسات شورای حكام مورخ سپتامبر ۲۰۰۵ و نیز اظهارات اخیر چین از جمله در جلسه رای گیری قطعنامه در شورای امنیت و برخی دیگر كشورها، نقش شورای امنیت صرفا برای تقویت نقش آژانس است و قصد ندارد كار را از آژانس بین المللی انرژی اتمی بگیرد لذا در بند شش قطعنامه از پشتیبانی روند در آژانس حمایت می كند.
۳ اشاره به بند ۴۰ منشور درخواست اقدام موقتی از كشورها به معنی این است كه تعلیق موقتی خواهد بود و دائمی نیست.
۴ با توجه به اینكه در بند هفت مقدماتی و بند چهار اجرایی به راه حل دیپلماتیك تاكید شده است و از پیشنهاد «بسته» حمایت كرده است، لذا در صورت شروع مذاكرات و بررسی بسته پیشنهادی، احتمال برون رفت از بحران و عادی شدن مسیر وجود خواهد داشت.
۵ با توجه به عبارات بند هشت اجرایی، در صورتی كه ایران به این قطعنامه پایبند باشد، اقدامات ماده ۴۱ فصل هفت منشور تحریم ها اعمال نخواهد شد. به عبارت دیگر با توجه به اینكه هر كشوری از اعضای اصلی شورای امنیت می تواند «پایبندی به قطعنامه» را به میل خود تفسیر كند، هنوز جای چانه زنی برای مجاب كردن برخی از اعضای اصلی شورای امنیت جهت جلوگیری از صدور قطعنامه بعدی وجود دارد.
۶ اینكه به پیشنهاد روسیه و چین بعضی كلمات تعدیل شدند، نشانه ضعیف بودن قطعنامه است، مثلا در پیش نویس اولیه قطعنامه:
۱۶ در بند مقدماتی هشت پیش نویس از «وجود تهدید در رابطه با صلح و امنیت جهانی» ذكر شده بود كه در قطعنامه نهایی حذف شد.
۲۶ در بند مقدماتی ۹ از ماده ۳۹ فصل هفت منشور ذكر به میان آورده بود كه بعدا حذف شد. ماده ۳۹ می گوید: «شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز را احراز و توصیه هایی خواهد كرد یا تصمیم خواهد گرفت كه برای اعاده صلح و امنیت بین المللی به چه اقداماتی طبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود.
با حذف این ماده كه با تلاش روسیه و چین صورت گرفت، می توان نتیجه گرفت به عبارت دیگر هنوز صلح و امنیت جهانی تهدید یا نقض نشده است.
۳۶ در بند دو اجرایی قبلا كلمه «decide» بود یعنی كه «شورای امنیت تصمیم گرفت كه ایران باید همه فعالیت ها را تعلیق كند.» كه به جای آن كلمه «demand» ذكر شد. یعنی شورای امنیت خواستار تعلیق است ولی تصمیمی هنوز در این باره نگرفته است.
۴۶ همچنین در بند دو مقدماتی پیش نویس تعلیق ساخت نیروگاه آب سنگین نیز خواسته شده بود، لیكن در متن نهایی حذف شد.
۵۶ در بند پنج اجرایی قبلا از همه دولت ها می خواست كه فورا Immediately گام هایی Take steps برای جلوگیری از حمل و نقل اقلام، مواد، كالا و تكنولوژی مرتبط به غنی سازی و موشك ها بردارند. كه در متن نهایی كلمه فورا حذف شد و به جای «برداشتن گام هایی» كلمه «هوشیار باشند» ذكر شد كه بار حقوقی كمتری دارد.
۶۶ در بند هشت اجرایی كه از ماده ۴۱ فصل هفتم منشور استفاده كرده است، در پیش نویس نوشته شده بود كه تحت این ماده «جهت اطمینان از پایبندی» گام های بعدی برداشته خواهد شد.
در متن جدید به جای آن از عبارت «اقناع ایران برای پایبندی» استفاده شده است. به عبارت دیگر ظاهرا جایی را برای مذاكره جهت اقناع ایران باز گذاشته است. لازم به ذكر است كه از محتوای كلام برمی آید این اقناع همانند تعلیق داوطلبانه یك طرفه است. یعنی ایران باید اقناع شود.
۷۶ در بند ۹ اجرایی قبلا نوشته شده بود كه گام های بعدی شورای امنیت لازم نیست چنان كه ایران «پایبندی كامل قابل راستی آزمایی» داشته باشد كه در متن جدید به این صورت درآمد: «گام های بعدی لازم نیست چنان كه ایران به این قطعنامه پایبند باشد» و كلمات «كامل» و «قابل راستی آزمایی توسط آژانس» از آن حذف شد یا به عبارت دیگر جایی را برای چانه زنی كه آیا ایران پایبند بوده یا خیر باز گذاشته است.
ب ـ نگرش بدبینانه
بدون اینكه قصد داشته باشیم كه صدور این قطعنامه را پایان دیپلماسی اعلام كنیم و مطالب اظهار شده در بند الف فوق الذكر را كاملا باطل بشماریم، لیكن از این واقعیت نیز نباید غافل شد كه یكی از مبانی اصلی سیاست خارجی آمریكا تضمین امنیت اسرائیل است و در این رابطه با تمام توان سعی در برداشتن موانع خواهد كرد لذا داشتن چرخه سوخت توسط ایران را به عنوان یك توان بالقوه علیه امنیت اسرائیل هرگز برنخواهد تافت.
با این استدلال از اولین روزی كه نیت ایران برای داشتن چرخه سوخت اعلام شد آمریكا ارجاع موضوع به شورای امنیت را به بهانه تهدید علیه صلح و امنیت جهانی مطرح كرد و از ابتدا نیز رایس اظهار داشت در این باره عجله ندارد و به تدریج جامعه جهانی را با خود متحد خواهد كرد. ابتدا اتحادیه اروپا را با خود همراه كرد سپس در بین جنبش عدم تعهد شكاف انداخت و سرانجام نیز روسیه و چین را به قبول نظرات خود واداشت. با این نگرش بدیهی است آمریكا قصد دارد این راه را تا انتها ادامه دهد مگر اینكه به صورت تاكتیكی به مناسبت شرایط روز، مراحل آن را به تعویق بیندازد. لذا:
آمریكا و سه كشور اروپایی پیش نویس قطعنامه را طوری تنظیم كرده اند كه هرگز برای ایران قابل اجرا نباشد یعنی این قطعنامه برای اجرا نشدن و در نتیجه تصویب قطعنامه های بعدی صادر شده است دلایل آن نیز به شرح زیر است:
۱ در بند چهار مقدماتی هیچ رابطه ای بین «مسائل باقی مانده به خصوص آنها كه جنبه نظامی دارند» و اینكه «آژانس قادر نیست نتیجه گیری كند كه فعالیت اظهار نشده در ایران نیست» وجود ندارد. چون آژانس بارها اعلام كرده كه اظهار این عبارت كه «هیچ فعالیت اظهار نشده وجود ندارد» زمان بر است حتی برای ۱۴ كشور اروپایی هنوز چنین تضمینی را آژانس نداده است. مثلا در مورد ژاپن چندین سال به طول انجامید تا چنین عبارتی را آژانس اعلام كند.
لذا ابراز «نگرانی شدید» از این موضوع به معنی این است كه حتی اگر ایران همه خواسته های شورای حكام را بپذیرد، بنا به شواهد و اظهارات رسمی و غیررسمی حداقل ۲۰سال طول خواهد كشید تا آژانس چنین عباراتی را برای ایران بیان كند. در حقیقت بیان این عبارت كه ابتدا از زبان دبیركل در گزارش هایش به شورای حكام بیان شد GOV/۲۰۰۴/۸۳ ۱۵ نوامبر ۲۰۰۴ بند ۱۱۲ و گزارش های بعد از آن نقشه از پیش طراحی شده آمریكا و اسرائیل بود اسرائیل قبلا اظهار داشته است كه در پشت پرده برای تصویب قطعنامه های ضدایرانی شورای حكام، شدیدا لابی كرده است تا بتوانند موضوع را به این مرحله از شورای امنیت بكشانند.
۲ همین موضوع «قادر نبودن آژانس» با بیان دیگر در بند ۵ مقدماتی آمده است و «از اینكه طبق گزارش ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ آژانس به رغم سه سال تلاش هنوز شكاف های اطلاعاتی وجود دارد لذا آژانس قادر نیست از فقدان مواد و فعالیت های اعلام نشده تضمینی دهد.» مجددا ابزار نگرانی شدید شده است. لازم به ذكر است اینكه چرا موضوع هسته ای ایران كشدار شده است موضوع سه سال تلاش اشاره شده در فوق نبایستی سوژه ای برای ملامت عناصر داخلی به عنوان كم كاری یا عدم همكاری با آژانس شود. بعضا مشاهده شده است كه اظهاراتی دال بر اینكه به دلیل تندتر شدن مواضع ایران كار به اینجا كشیده، بیان می شود. در حالی كه بدترین قطعنامه ها علیه ایران در زمانی صادر شد كه ایران تعلیق را پذیرفت.۱ پس اگر مشكل آنها صرفا تعلیق بود چرا در آن زمان هر بار به بهانه ای قطعنامه ای علیه ایران صادر می شد و حتی اگر صغری و كبری پیش نویس قطعنامه به طور مستدل مردود اعلام می شد و آژانس مجبور به اعتراف و عذرخواهی می شد، باز در متن قطعنامه تغییری حاصل نمی شد در حوزه سیاسی نیز، بدترین قطعنامه ها در زمانی صادر شد كه ایران سیاست گفت وگوی تمدن ها را مطرح ساخته بود.
دلیل آن نیز طبق بینش بدبینانه این است كه برای آمریكا فرق نمی كند ایران آیا كلیه فعالیت های هسته ای را تعلیق كرده است یا خیر بلكه او می خواهد همانند لیبی همان گونه كه سفیر آمریكا در بیانیه اجلاس شورای حكام در ژوئن ۲۰۰۵ اظهار كرد ایران كلیه تاسیسات هسته ای خود را دمونتاژ كند و به همراه مواد آن به آمریكا بفرستد تا هیچ خطری اسرائیل را تهدید نكند. لذا باید آن قدر موضوع پرونده هسته ای ایران كشدار شود تا نتیجه مطلوب آمریكا حاضر شود.
این موضوع به وضوح در گزارش های دبیركل آژانس مشاهده می شود. فی المثل یكی از موضوعاتی كه آژانس از تاریخ سپتامبر ۲۰۰۴ GOV/۲۰۰۴/۶۰ بند ۲۳ تاكنون در تمام گزارش های خود تكرار كرده است، موضوع P۲ تحت عنوان GAP است.
بازرسان آژانس از ایران سئوال كردند كه چگونه ایران اظهار داشته است نقشه سانتریفوژ نسل دوم یا P۲ در تاریخ ۱۹۹۵ از واسطه ها دریافت شده است لیكن در سال ۲۰۰۲ شروع به ساخت این دستگاه كرده است چگونه ممكن است مدت چند سال ایران بر روی این موضوع كار نكرده باشد
ایران بارها استدلال كرد و چندین بار به بازرسان آژانس نیز اجازه مصاحبه در این باره را داد كه این موضوع، به همین نحو كه اظهار شده است، بوده است و در این فاصله GAP هیچ كاری انجام نشده است. آژانس موضوع P۲ را باز نگه داشته است تا ایران ثابت كند كه كاری انجام نداده است
در حقیقت برخلاف منطق كه می گوید «البنته علی المدعی» یعنی به جای آنكه آژانس ثابت كند خلاف یا قصور در عدم اظهار فعالیتی صورت گرفته است، ایران باید ثابت كند كه اصلا فعالیتی انجام نگرفته است با وجود این ایران براساس گفته های خود بازرسان آژانس استدلال كرد كه با توجه به اینكه برنامه سایت تولیدی نطنز ۵۰ هزار دستگاه سانتریفوژ اصولا براساس سانتریفوژهای P۱ پایه گذاری و طراحی و سرمایه گذاری شده است. به همین دلیل برنامه ای نداشت كه در آن زمان روی سانتریفوژهای P۲ سرمایه گذاری كند و به همین دلیل در طی آن سال ها كاری برای P۲ انجام نشده است و اگر انجام شده بود، دلیلی نداشت كه پنهان شود ولی آژانس می گوید كه قانع نشده است و هیچ دلیلی نیز برای عدم اقناع خود ندارد. این بهترین دلیل است كه آژانس خود در مطول كردن برنامه مقصر است. لذا نباید ایران را متهم كند كه به رغم سه سال تلاش هنوز مسائل باقی مانده حل نشده است.
۳ در بند ۶ مقدماتی ابراز نگرانی شدید شده است از اینكه چرا ایران همكاری های داوطلبانه تعلیق داوطلبانه و اجرای داوطلبانه پروتكل الحاقی قبل از تصویب مجلس را قطع كرده است. اولا تنها فعالیت هایی كه ایران قانونا موظف به اجرای آن است، سند ۲۱۴ پادمان است كه به تصویب مجلس وقت رسیده است و در اجرای این سند ایران كوتاهی نداشته است.
ثانیا در بسیاری از قطعنامه های شورای حكام به داوطلبانه بودن و غیرالزام آور بودن اقدامات داوطلبانه فوق الذكر اشاره شده است. قطعنامه ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳ بند ۱۰، قطعنامه ۱۳ مارس ۲۰۰۴ بند ۳، قطعنامه ۱۸ ژوئن ۲۰۰۴ بند ۸، قطعنامه ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۴ بند۳ در همه این قطعنامه ها از «تعلیق داوطلبانه» یاد شده بود ولی در قطعنامه ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴ بند ۳ از «تعهد داوطلبانه» ذكر به میان آمد. پس از آن با فشار كشورهای عدم تعهد در قطعنامه ۱۱ اوت ۲۰۰۵ بند d و ۳ «اقدامات داوطلبانه غیرالزام آور» ذكر شد ولی مجددا در قطعنامه ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ بند ۴ ii عبارت «تعلیق كامل و پایدار» همه فعالیت ها به كار رفت این همان قطعنامه ای بود كه در بند XIIC اشاره شد و ۱۴ كشور به آن رای ندادند. لذا با كدام منطق قطع فعالیت داوطلبانه غیرالزام آور و نیز برنامه صلح آمیز ایران به معنی «اشاعه سلاح هسته ای» و «تهدید صلح و امنیت جهانی» محسوب می شود بند ۹ مقدماتی این گونه مقدمه چینی غیرحقوقی بوده و صرفا سیاسی است و گرنه چگونه برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل، هند و پاكستان «اشاعه» یا proliferation شمرده نمی شود همچنین چگونه موضوع قصور مصر گزارش البرادعی به شورای حكام ۲۸ فوریه ۲۰۰۵ و كره جنوبی گزارش البرادعی ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۴ كه پرونده ای مشابه پرونده ایران داشتند انجام فعالیت های هسته ای بدون اطلاع دادن به آژانس در شورای حكام ظرف یك روز حل شد اینها نمونه هایی از وجود استاندارد دوگانه در آژانس است.۴ اجباری كردن تعلیق تحت ماده ۴۰ فصل ۷ منشور در بند ۱۰ مقدماتی این قطعنامه هیچ مبنای حقوقی ندارد. استناد به فصل هفتم منشور هنگامی است كه صلح و امنیت جهانی به خطر بیفتد. چه اتفاق خاصی رخ داده است كه صلح و امنیت جهانی به خطر افتاده است آیا ایران سلاح هسته ای به كار برده است آژانس در چند گزارش خود اعلام كرده است كه هیچ دلیلی مبنی بر انحراف ایران به سمت ساخت سلاح هسته ای ندیده است. GOV/۲۰۰۳/۷۵ ۱۰ نوامبر ۲۰۰۳ بند ۵۲ ، ۱۵ نوامبر ۲۰۰۴، GOV/۲۰۰۴/۸۳ بند ۱۱۲، ۲ سپتامبر ۲۰۰۵ GOV/۲۰۰۶/۶۷ بند ۵۱ ، ۲۷ فوریه ۲۰۰۶ GOV/۲۰۰۶/۱۵ بند ۵۳. پس چگونه برنامه ای كه به زعم آمریكا صرفا یك توان است و ممكن است این توان یك روزی منحرف شود می تواند صلح و امنیت جهانی را به خطر بیندازد لازم به یادآوری است كه این قطعنامه درست در زمانی تصویب می شود كه اسرائیل نه تنها مردم سرزمین فلسطین را می كشد بلكه به خاك لبنان تجاوز كرده و فاجعه قانا را به راه می اندازد و شورای امنیت با وتوی آمریكا حتی حاضر به برقراری آتش بس نمی شود، چه رسد به محكوم كردن جنایات اسرائیل و حتی نمی تواند كشتار نمایندگان سازمان ملل توسط اسرائیل را نیز محكوم كند.
۵ در بند یك اجرایی از ایران می خواهد كه بدون تاخیر، درخواست های آژانس را برای اعتمادسازی اجابت كند این در حالی است كه البرادعی در گزارش های خود روند اعتمادسازی را طولانی GOV/۲۰۰۶/۱۵ بند ۵۳، بعضا به ۲۰ سال نیز در مذاكرات شفاهی اشاره شده است می داند.
۶ در بند دوم درخواست تعلیق همه جانبه حتی تحقیقات، را می كند. سئوال اینجا است كه اگر بر فرض این استدلال پذیرفته شود كه تولید صنعتی اورانیوم غنی شده با غنای پایین ممكن است روزی تبدیل به غنای بالا مناسب برای سلاح هسته ای شود، چگونه می توان پذیرفت كه «تحقیقات» نیز منجر به سلاح هسته ای می شود در این صورت بایستی همه دانشگاه ها را تعطیل كرد. از آنجا كه ایران حاضر نخواهد شد فعالیت های هسته ای خود را تعطیل كند و از این حق خود را محروم كند، لذا این قطعنامه از ابتدا برای اجرا نشدن صادر شده است.
۷ در بند ۳ اجرایی برای راه حل مذاكرات دیپلماتیك، دو پیش شرط می گذارد اول تعلیق دوم پایبندی كامل به خواسته های شورای حكام كه قابل راستی آزمایی باشد در حالی كه در گذشته برای شروع شدن مذاكرات، تنها موضوع تعلیق را مطرح می كردند و موضوع حل مسائل باقیمانده برعهده آژانس گذاشته می شود. اینجا است كه كم كم مشاهده می شود این قطعنامه از ابتدا برای انجام نشدن تهیه شده است. چگونه ممكن است خواسته های شورای حكام كه با شانتاژ و تهمت آمریكا و انگلیس به این شورا تحمیل شد و هیچ گاه پایان ندارد، به طور كامل و قابل راستی آزمایی برآورده شود و در انتهای این بند نیز مانند دایه مهربان تر از مادر اظهار می دارد كه «این به نفع ایران است». بر فرض كه ایران همه فعالیت ها را هم تعلیق كند، خواسته های آژانس كه با تهدید و تطمیع برخی از اعضای شورای حكام طی قطعنامه های غیرقانونی متعدد بر روی هم انباشته شده است، هرگز پایان ندارد. لذا چگونه به نفع ایران است كه وارد یك بازی شود كه قرار نیست پایان یابد در بند ۴ اجرایی نیز می گوید: «در این رابطه یعنی موضوع بند ۳ اجرایی شورای امنیت از پیشنهاد ۱۵ بسته حمایت می كند.» بسته پیشنهادی، موقعی مفهوم «مشوق» را داشت كه زبان زور در پشت آن نبود. چون از ابتدا اروپا آن را به عنوان «مشوق» مطرح كرد و از ایران خواست «با حوصله» آن را مطالعه كند. حتی روسیه در ملاقات ها، زمان ۲ ماه را نیز برای مطالعه بسته به ایران پیشنهاد كرده بود. به ایران نیز از ابتدا گفته شده بود این یك «عناصر» پیشنهادی است و به معنی «همین است و جز این نیست» نیست ولی بعدا گفته شد كه ایران باید به آن پاسخ مثبت دهد. وقتی كه هنوز مهلت تعیین شده به انتها نرسیده بود تا معلوم شود این پیشنهاد چقدر مثبت است، ناگهان قطعنامه ای صادر شد و معلوم شد كه همه این مسائل برای بازی دادن ایران بوده است و مشوق نیز در كار نبوده است مشوق های مذكور هیچ كدام ضمانت اجرایی نداشته اند. به نظر می رسد در این قطعنامه هم تعلیق را اجباری می كند، هم اجرای پروتكل الحاقی، هم اینكه حل مسائل باقیمانده را به ۲۰ سال بعد موكول می كند و هم اینكه ایران را مجبور می كند به «بسته» پر از ابهام پاسخ مثبت دهد.
۸ در بند ۵ از هم اكنون از همه كشورها می خواهد كه هشیار باشند تا انتقال هر گونه اقلام، مواد، كالا و تكنولوژی كه می تواند در برنامه هسته ای و موشكی به كار رود «پیشگیری» كنند، اولا موضوع موشكی چه ربطی به موضوع هسته ای دارد به ظاهر شاید در چنین شرایطی می خواهند انتقام موشك باران حزب الله علیه اسرائیل را از ایران بگیرند ولی موضوع پیشرفت موشكی ایران سال ها است كه موجب نگرانی دشمنان ایران است. در حالی كه طبق ماده ۵۱ منشور ایران حق ذاتی دفاع از خود را دارد. اینجا است كه مجددا معلوم می شود از وقتی كه آمریكا داستان كشف یك Lap Top حاوی اطلاعات هسته ای ایران را ساخت )خبرگزاری فرانسه، ۹ اكتبر ۲۰۰۵، www.spaceware.com/News/IRAN) Michael Adler و ادعا كرد برنامه موشكی ایران مرتبط با برنامه هسته ای است كجا را نشانه گرفته بود. متاسفانه آژانس نیز این داستان ها را چند بار از ایران سئوال كرد و به رغم تكذیب ایران، آژانس در چندین گزارش خود آن را تكرار كرد. گزارش هاینونن معاون البرادعی ۳۱ ژانویه ۲۰۰۶ بند ۳ پاراگراف آخر، GOV/۲۰۰۶/۱۵ ۲۷ فوریه ۲۰۰۶ بند ۳۸، GOV/۲۰۰۶/۲۷ ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ بند ۲۸ و GOV/۲۰۰۶/۳۸ ژوئن ۲۰۰۶ بند ۱۹ تا آتش تهیه برای چنین قطعنامه ای را بریزد. این هم دلیل دیگری است كه آژانس تحت تاثیر شدید آمریكا و اسرائیل است و این ادعا به راحتی قابل اثبات است و شواهد بسیار در این باره ازجمله افشای اسناد ایران كه به آژانس داده شده بود و شكایات ایران موجود است. از جمله این شواهد نیز وجود یك صهیونیست به نام گلد اشمیت در پست معاونت آقای البرادعی بود كه پس از بازنشستگی رسما طی مقاله ای اظهار داشت كه موضوع ایران باید به شورای امنیت ارجاع شود. خود البرادعی نیز در مصاحبه با نیوزویك به تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۶ اظهار داشت: «دیپلماسی فقط صحبت كردن نیست. دیپلماسی باید با زور پشتیبانی شود.» یعنی این برنده جایزه صلح نوبل در مورد ایران تجویز زورگویی را می كند. TAEA.ORG/Diplomacy AND FORCE
۹ در بند اجرایی شش از آژانس « به خاطر نقش بی طرفانه او حمایت می كند تا مسائل باقی مانده را حل كند و از ایران می خواهد كه بدون تاخیر شفافیت خواسته شده توسط آژانس را اجرا كند.» علاوه بر دلایل از قبل شمرده شده اولا آژانس هرگز بی طرف نبوده است و دلایل بسیار زیادی وجود داشته و دارد. گزارش های البرادعی اكثرا دوپهلو بوده است و طوری تهیه شده است كه آمریكا و سه كشور بتوانند از محتویات آن، قطعنامه های ضدایرانی را استخراج كنند و ایران را محكوم كنند. دلیل دیگر اینكه آژانس هرگز خواسته های جنبش عدم تعهد را اجابت نكرد و صرفا خواسته های آمریكا و اروپا اجرا كرد. سوم اینكه آژانس هر ادعای بی ربطی علیه ایران را بررسی و فورا در خواست بازرسی و شفاف سازی می كرد و هر چه ایران ادعاهایی بی پایه را با استدلال رد می كرد، ادعای دیگری مطرح می شد نمونه آن بازرسی از مراكز نظامی غیرمرتبط به مسئله هسته ای است حتی به طور غیرقانونی از ادعای یك سازمان بدنام تروریستی منافقین مبنی بر وجود اورانیوم غنی شده در كارخانه تانك سازی حمایت كرد و پس از بازرسی و اثبات خلاف آن ۱۵ نوامبر ۲۰۰۴ ، GOV/۲۰۰۴/۸۳ بند ۹۷ هیچ عذرخواهی نكرد. چهارم اینكه پس از هر قولی كه به ایران مبنی بر پایان دادن به ابهامات، داده می شد آژانس آن را به عمد به فراموشی می سپرد. فی المثل در اولین بازرسی كه از پارچین انجام شد قرار گذاشته شد كه اگر شواهدی مبنی بر ادعاهای دروغ آمریكا نیافتند، این آخرین بازرسی از پارچین باشد. آژانس قول داد و بر آن اساس، مجوز بازرسی پارچین داده شد لیكن آژانس پس از آن به رغم آنكه در گزارش خود اظهار كرد ادعاهای اظهار شده بی اساس بوده است و در نمونه های برداشته شده نیز چیزی یافت نشد، ۲ سپتامبر ۲۰۰۵ ، GOV/۲۰۰۵/۶۷ بند ۴۱ درخواست بازرسی مجدد را كرد و یا در بازرسی اواخر سال ۱۳۸۴ كه از یك دانشگاه به عمل آورد آژانس قول داد كه این آخرین بازرسی در ارتباط با اقلام دو منظوره باشد. لیكن پس از انجام بازرسی بلافاصله و قبل از اینكه نتیجه نمونه ها معلوم شود درخواست بعدی را كتبا ارائه كرد. گزارش معاون البرادعی هاینونن ۳۱ ژانویه ۲۰۰۶ بند ۳ پاراگراف ۵ اینها همه نشانه عدم صداقت و عدم بی طرفی آژانس است و اینكه مسائل باقی مانده هیچ وقت تمام نخواهد شد بلكه اضافه هم خواهند شد.
۱۰ در بند ۷ مهلت یك ماهه برای اجرای قطعنامه و نیز پایبندی ایران به خواسته های آژانس را داده است در حالی كه بر فرض هم، تعلیق صورت گیرد، در این فرصت همان گونه كه در بالا اشاره شد، حل مسائل باقی مانده محال است و در نتیجه به نظر می رسد گزارش بعدی البرادعی از هم اكنون نوشته شده است. براساس اطلاعات اقدامات بعدی هم از قبل توسط آمریكا و اروپا تهیه شده است یعنی اقدامات مرحله ای و این موضوع قبلا نیز در جراید غربی منتشر شده است و اینكه در بند آخر می گوید «اقدامات بعدی لازم نیست اگر ایران به این قطعنامه پایبند باشد» به یك شوخی بیشتر شبیه است چون پایبندی ظرف یك ماه در حالی كه البرادعی مهلت ۲۰ ساله می خواهد تا تایید كند، بی معنی خواهد بود.
ج ـ نتیجه
۱ به هیچ وجه گمان نمی رود كه با انجام «تعلیق» پرونده هسته ای ایران بسته خواهد شد.
۲ بر فرض انجام تعلیق اجرای سایر اقدامات اطمینان ساز از جمله اجرا و تصویب پروتكل الحاقی نیز باید انجام پذیرد.
۳ آژانس و مدیر كل آن هیچ اختیاری از خود ندارند و به خصوص پس از اینكه موضوع به شورای امنیت رفته است، لذا همكاری فراتر از تعهدات با آژانس نتیجه ای برای ایران نخواهد داشت.
۴ تعریف واژه «اعتمادسازی» در دست آمریكا و متحدانش است. لذا هر اقدام كه از طرف ایران انجام پذیرد، از طرف آمریكا علیه ایران قابل تفسیر خواهد بود.
۵ بر فرض انجام تعلیق و اجرا و تصویب پروتكل، خواسته مدیر كل، اقدامی فراتر از پروتكل است كه هیچ حد و مرزی ندارد.
۶ انجام اقدامات فراتر از پروتكل با توجه به وسعت خاك ایران، حداقل ۲۰ سال به طور می انجامد.
۷ در این مدت نیز هیچ چشم اندازی برای جلب رضایت غرب وجود ندارد و چه بسا از هر اقدامی، ابهامی جدید ناشی شود و موضوع پیچیده تر شود.
۸ ایران بنا بر تحلیل بسیاری از سیاسیون داخلی و خارجی مبنی بر پذیرش مذاكره با آمریكا جهت برون رفت از بحران، قبول كرد كه موضع بسته پیشنهادی را با دید مثبت ارزیابی كند.
این به معنی پذیرش مذاكره با آمریكا بود. لیكن آمریكا و اروپا با بردن موضوع به شورای امنیت نشان دادند كه به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند.
۹ در حال حاضر بازی وارد یك سیكل معیوب شده است. تعلیق، پیش درآمد پذیرش بسته پر از ابهام و همكاری كامل با آژانس تا ۲۰ سال، پیش درآمد مذاكرات
۱۰ تنها راهی كه برای ایران باقی است بهم زدن صحنه بازی فوق و پی ریزی سیاست جدید و یادگیری در صحنه بین الملل است. برای در امان ماندن از مكر دشمنان نیز دیپلماسی پنهان می تواند چاره ساز باشد. در این دیپلماسی باید زمان انتهای بازی و تعاریف كاملا معلوم باشند و مشخص شود كه دوستان ما در قبال دوستی با ما چه چیزی به دست می آورند. پایداری ایران باید همراه با تقویت صحنه داخلی پشتیبانی مردم، تقویت هر چه بیشتر توان باشد و در صحنه بین المللی نیز باید از انزوا پرهیز كرد. لذا فعلا ضرورتی برای خروج از پیمان های بین المللی مشاهده نمی شود مگر زمانی كه شرایط آن را بر ما تحمیل كند.
سیداحمد میرزایی
منبع : روزنامه شرق