سه شنبه, ۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 28 May, 2024
مجله ویستا

آمریکایی ها با چه کسانی کنار می آیند


آمریکایی ها با چه کسانی کنار می آیند
اگر در یك انتخابات بازنده شوند به انتخابات آینده می توانند امیدوار باشند و از اقدامات خشونت آمیز پرهیز كنند. ضمناً عصبانیت تروریست ها به سمت حكومت خودشان متمركز می شود. خوب، شاید. اما این استدلال هم می تواند منطقی باشد كه شاید تروریست ها اصلاً به اصول و قواعد دموكراسی پایبند نباشند یعنی هیچ اعتقادی به حاكمیت اكثریت و حفظ حقوق اقلیت نداشته باشند و اگر نتوانند اهداف خود را از طریق سیاست دموكراتیك تحقق ببخشند چرا باید اصول دموكراسی را به اهداف خود مقدم بدارند. ممكن است در روند دموكراتیك شركت كنند تا به اهداف خود برسند و در صورت عدم تحقق اهدافشان به خشونت متوسل شوند. اگر دموكراسی نتایج دلخواه تروریست ها را برآورده نكند قطعاً به دموكراسی حمله خواهند كرد. به رغم آن كه در ژانویه ۲۰۰۵ انتخابات موفقی در عراق اتفاق افتاد اما جلوی خشونت و ترور را نگرفت.گروه های تروریستی سازمان های برخاسته از توده مردم نیستند، تكیه آنها هم به توده مردم نیست، اغلب این گروه ها كوچك و زیرزمینی هستند. این گروه ها سازمان یافته نبوده و براساس اصول دموكراسی شكل نگرفته اند. در اكثر موارد عده ای مرید گرد رهبرانی پرجذبه جمع می شوند و دست به اعمالی می زنند كه حتی اگر خواست توده را برآورده كند هرگز از سوی توده مردم حمایت نمی شود. این افراد اگر در انتخابات برنده میدان نباشند حاضر به مصالحه هم نخواهند بود و بر طی مسیر خودشان تاكید می ورزند. القاعده به عنوان عمده ترین و اصلی ترین دشمن آمریكا در جنگ علیه تروریسم مطمئناً حتی اگر تمام كشورهای عربی، دموكراتیك شوند دست از مبارزه بر نخواهد داشت. اسامه بن لادن به وضوح گفته است كه دموكراسی نمی خواهد و قصد دارد مدل خلیفه ای صدر اسلام را احیا كند.از نظر او رژیم طالبان در افغانستان به این مدل اسلام بسیار نزدیك شده بود. در اكتبر سال ۲۰۰۳ «در پیامی به عراقی ها» دنیای عرب را سرزنش كرد «كه به دنبال راه حل دموكراتیك صلح جویانه با جهود و نصاری هستند به جای آن كه در راه خدا به جهاد بپردازند.» بن لادن دموكراسی را با كلمات «روش گمراه كننده و منحرف» و «اعتقاد جاهلان و كفار» توصیف كرده است. «ابومصعب الزرقاوی» متحد بن لادن در عراق در ژانویه ۲۰۰۵ واكنش شدیدتری نسبت به بن لادن نشان داد و در مورد انتخابات عراق مستقیماً گفت: «در دموكراسی قانونگذار انسان است ... و این اصل و اساس ارتداد، كفر و شرك است و با اصل توحید منافات دارد چون انسان جاهل و خطاكار را شریك خدا قرار می دهد.» رهبران القاعده فقط به دلیل عقاید ایدئولوژیك نیست كه با دموكراسی مخالفند بلكه می دانند در انتخابات آزاد نمی توانند به قدرت برسند. القاعده به اولویت های ایالات متحده در خاورمیانه به ویژه دموكراسی اعتراض دارد. اگر در خاورمیانه دموكراسی به وجود آید و رابطه این كشورها با آمریكا و اسرائیل بهبود یابد و این كشورها همسو با اهداف آمریكا با این كشور همكاری كنند احمقانه خواهد بود اگر تصور كنیم به ضدیت با آمریكا خاتمه داده ایم و ریشه همه كمك ها به مخالفان آمریكا را خشكانده ایم و مردم خشمگین از آمریكا كمك های خود را به القاعده هدایت نخواهند كرد. اگر دموكراسی ایجاد شود، بهترین شكل حكومت لیبرال دموكراسی است، اما لزوماً جلوی تروریسم را نخواهد گرفت.
• صداهای خشمگین
احتمالاً دولت های جدیدی كه در اثر دموكراسی در خاورمیانه شكل می گیرند به اندازه حكومت های استبدادی كنونی با آمریكا همكاری نخواهند كرد. تا جایی كه می توان افكار عمومی را در كشورهای خاورمیانه سنجید، تحقیقات نشان می دهد كه اعراب از دموكراسی به شدت حمایت می كنند. زمانی كه فرصتی پیش می آید تا مردم این منطقه در انتخابات واقعی شركت كنند حضور آنان در پای صندوق ها به مراتب بیشتر از انتخابات در آمریكا است. اما اكثر مردم عرب نسبت به ایالات متحده دید منفی دارند. اگر حكومت های عرب به شكل دموكراتیك انتخاب شوند و نماینده حقیقی افكار عمومی باشند، بدون تردید ضد آمریكایی تر خواهند بود. ایجاد دموكراسی در خاورمیانه عربی در آینده ای قابل پیش بینی، ایجاد حكومت های اسلامگرایی خواهد كرد كه تمایل كمتری به همكاری با ایالات متحده دارند؛ به خصوص در اهداف مهم آمریكا از جمله داشتن پایگاه نظامی در منطقه، صلح با اسرائیل و جنگ با تروریسم.به طور كلی اعراب مشكلی با دموكراسی ندارند گرچه بعضی از تئوریسین ها و ایدئولوگ های اسلامگرا با اصول دموكراسی مخالفند. در سال ۲۰۰۳ «پروژه های دیدگاه های جهانی» موسسه پیو در چند كشور عربی نظرسنجی انجام داد. از مردم این كشورها پرسیدند آیا دموكراسی یك شیوه غربی است و در كشورهای عربی كارایی ندارد؛ ۸۳ درصد كویتی ها، ۶۸ درصد اردنی ها و ۵۳ درصد فلسطینی ها معتقد بودند كه دموكراسی در كشورشان كارآمد خواهد بود. فقط عده قلیلی نظر مخالف داشتند.نظرسنجی سال ۲۰۰۲ موسسه زوگبی اینترنشنال نشان داد اكثر مردم نظرسنجی شده مصر، كویت، لبنان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نسبت به آزادی ها و دموكراسی ایالات متحده نظر مثبت داشتند اما دیدگاه آنان نسبت به سیاست های ایالات متحده در قبال خاورمیانه بسیار منفی بود. همان نظرسنجی نشان داد در این هفت كشور مردم داشتن حقوق مدنی و شخصی را بر داشتن بهداشت جسمی ترجیح دادند حتی در اولویت های آنان حقوق مدنی و شخصی اهمیت بیشتری نسبت به مسئله فلسطین و وضعیت اقتصادی داشت.دیدگاه طرفدار دموكراسی در كشورهای عربی بسیار بیشتر است و میزان مشاركت مردم در انتخابات بسیار بالاست. در انتخابات عراق به رغم وجود خشونت و تحریم از سوی سنی ها ۵۳ درصد از مردم عراق در انتخابات ژانویه شركت كردند. (سنی ها ۲۰ درصد جمعیت عراق را تشكیل می دهند.) در آوریل ۲۰۰۴ حدود ۵۸ درصد واجدان شرایط در الجزایر در انتخابات رئیس جمهوری شركت كردند. در آوریل ۲۰۰۴ میزان مشاركت فلسطینی ها با وجود تحریم حماس ۷۳ درصد بود. انتخابات پارلمانی كویت ۷۰ درصد مردم را به پای صندوق های رای كشاند. ۷۶ درصد از واجدان شرایط در یمن هم در سال ۲۰۰۳ پای صندوق های رای رفتند. گرچه در دنیای عرب نیروهای ضددموكراسی فعالند اما انتخابات همیشه با شور و هیجان برگزار شده است. بررسی ها و تحقیقات دقیق نشان می دهد، اینكه می گویند فرهنگ عرب ها با دموكراسی جور درنمی آید، پایه و اساس ندارد.مشكل پیشبرد دموكراسی در كشورهای عربی این نیست كه آنها دموكراسی را دوست ندارند، بلكه مشكل این است كه احتمالاً واشینگتن دولتی را كه در اثر دموكراسی به وجود می آید دوست ندارد. چون ایجاد دموكراسی حقیقی در دنیای عرب كه نماینده واقعی مردم عرب باشد سیاست های ضدآمریكایی را در این كشورها تقویت خواهد كرد. در ماه های فوریه و مارس ۲۰۰۳ نظرسنجی در شش كشور عربی توسط زوگبی اینترنشنال برگزار شد.این نظرسنجی به كمك «كرسی انورسادات برای صلح و توسعه» در دانشگاه مریلند انجام شد. این نظرسنجی نشان داد اكثریت قریب به اتفاق پاسخ دهندگان دیدگاه منفی در قبال ایالات متحده داشتند. لبنانی ها نسبت به سایر عرب ها دید مثبت تری داشتند. بالاترین درصد دیدگاه مثبت نسبت به آمریكایی ها ۳۲ درصد و در میان لبنانی ها بود. دلیل اصلی این نتایج این بود كه این نظرسنجی پیش از جنگ عراق یا در حین آن انجام شده بود. سایر نظرسنجی ها هم كم و بیش همین نتایج را نشان داده اند. موسسه نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۰۲ دریافت كه ۶۲ درصد اردنی ها و ۴۶ درصد سعودی ها نسبت به ایالات متحده دید منفی دارند. فقط در لبنان میزان دیدگاه مثبت و منفی تعادل داشت. بعد از آغاز جنگ در عراق دیدگاه مردم عرب نسبت به آمریكا منفی تر شد و آمار موسسه پیو هم همین حقیقت را نشان داد. اگرچه كه با نظرسنجی نمی توان دلایل اصلی این دیدگاه منفی را كشف كرد اما می توان گفت مردم منطقه نسبت به سیاست های ایالات متحده ناخشنود هستند اما ارزش ها و ایده آل های مردم آمریكا را رد نمی كنند. نظرسنجی ها هم نشان می دهد دیدگاه های منفی مردم عرب نسبت به آمریكا از سیاست های آمریكا در منطقه ناشی می شود نه از ارزش هایی مثل آزادی و دموكراسی و غیره.اكثر مردم عرب اعتقاد دارند كه ایالات متحده دموكراسی را بهانه قرار داده والا حمله به عراق به خاطر تمایل واشینگتن به افزایش كنترل نفت، محافظت از اسرائیل و تضعیف دنیای اسلام بوده است.آمار پیو نشان می دهد كه فقط ۱۷ درصد مردم مراكش و ۱۱ درصد از مردم اردن تلاش آمریكا را صادقانه و مخلصانه ارزیابی كرده اند.در مورد سیاست های آمریكا در قبال مسئله فلسطین اصلاً نیازی به برگزاری نظرسنجی نیست چون هیچ یك از مردم عرب سیاست های آمریكا در قبال اسرائیل را نمی پسندند. تردیدی نیست كه افكار عمومی معمولاً بسیار شكننده است. این دیدگاه منفی افكار عمومی عرب در قبال آمریكا با چند رویداد قابل تغییر است.بعضی این فرضیه را مطرح می كنند كه اگر ایالات متحده از رژیم های استبدادی در دنیای عرب حمایت و پشتیبانی نكند این دیدگاه منفی مردم عرب نسبت به آمریكا كم می شود، اما نمی توان با اطمینان به این فرضیه دل بست. بعضی از وقایع و رویدادها عكس این موضوع را نشان داده است. به عنوان مثال با وجودی كه ایالات متحده دشمن سرسخت حكومت استبدادی در سوریه است اما در دیدگاه منفی مردم نسبت به ایالات متحده هیچ تاثیری نگذاشته است.بنابراین می توان گفت دیدگاه مردم عرب نسبت به ایالات متحده منفی است و این موضوع فقط به یك عامل مثل حمایت آمریكا از حكومت های استبدادی در دنیای عرب بستگی ندارد. حتی اگر روند دموكراسی در دنیای عرب شتاب بگیرد و در اثر آن ضدیت با آمریكا كاسته شود هیچ تضمینی وجود ندارد كه حتماً یك حكومت طرفدار آمریكایی ها بر سر كار آید. شواهد نشان می دهد در كشورهای غیرعرب خاورمیانه (ایران) دیدگاه های مردم نسبت به آمریكا مثبت تر از دیدگاه رژیم آن است. با این وجود دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۵ در ایران نشان داد با وجودی كه مردم ایران نسبت به حكومتشان دید مثبت تری نسبت به آمریكا دارند اما در دور دوم انتخابات این دیدگاه به انتخاب یك فرد طرفدار برقراری ارتباط با آمریكا منجر نشد.تاریخ هم نشان می دهد انتخابات مشروع و دموكراتیك در كشورهای عربی بیشتر به نفع اسلامگرایان تمام شده است. در انتخابات اخیر در دنیای عرب، اپوزیسیون سیاسی در انتخابات پیروز شده و عملكرد بسیار خوبی هم پیدا كرده است. در مراكش حزب جدید «عدالت و توسعه» كه یك حزب اسلامگرای شدید است ۴۲ كرسی از ۳۲۵ كرسی نمایندگان مجلس را در سال ۲۰۰۲ به خود اختصاص داد (با توجه به این حقیقت كه پس از تشكیل این حزب، این اولین انتخاباتی بود كه در آن شركت كرده بودند) دو حزب دیرپای اتحادیه سوسیالیست ها و حزب مستقل به ترتیب ۵۰ و ۴۸ كرسی به دست آوردند. در همان سال در بحرین اسلامگرایان ۲۱ كرسی از ۴۰ كرسی مجلس نمایندگان را تصرف كردند و این در حالی صورت گرفت كه گروه سیاسی شیعه این انتخابات را تحریم كرده بود و به تغییر قانون اساسی اعتراض داشت. در انتخابات پارلمانی یمن در سال ،۲۰۰۳ گروه اصلاحات یمن یا حزب «اصلاح» كه تركیبی از اسلامگرایان و عناصر قبیله ای بود، ۴۶ كرسی از ۳۰۱ كرسی را به خود اختصاص داد و اپوزیسیون تشكیل داد. در كویت هم ۱۷ كرسی از ۵۰ كرسی پارلمان نصیب اسلامگرایان شد. در یمن هم حزب اخوان المسلمین ۱۷ كرسی از ۱۱۰ كرسی را به دست آورد.امسال هم همین الگو در سایر انتخابات تكرار شد. در انتخابات شهرداری عربستان سعودی ۶ نفر از ۷ نفر اجازه حضور در ریاض، جده و مكه یافتند. در عراق فهرست آیت الله سیستانی باعث شد ۱۴۰ نفر از ۲۷۵ نماینده عراق را اسلامگرایان تصاحب كنند در حالی كه ۴۵ كرسی به افراد سكولار و ۷۵ كرسی به كردها رسید.در فلسطین هم محمود عباس از حزب ملی گرای فتح در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، اما بخشی از دلیل آن عدم شركت حماس در انتخابات بود. در عوض در انتخابات شهرداری ها حماس قوی تر ظاهر شد و در اواخر ۲۰۰۴ كنترل ۷ شهر از كرانه باختری را به دست گرفت. دوسوم كرسی نمایندگان هم در حال حاضر در اختیار حماس است. پیش بینی شده است كه در انتخابات پارلمانی آینده، حماس كرسی های بیشتری تصاحب كند.گرایش كاملاً واضح است، اسلامگرایان در انتخابات آزاد نتایج بهتری به دست می آورند. در كشورهایی كه حزب حاكم وجود دارد یا آن كه پادشاه آن مخالف اسلام سیاسی است اسلامگرایان دوم می شوند و اپوزیسیون را تشكیل می دهند. فقط در مراكش احزاب سكولار و چپگرا تاریخ طولانی تری دارند و حضورشان تثبیت شده است. در لبنان هم یك سیستم بسیار پویا متشكل از مسلمانان و مسیحیان سیاست را تعیین می كنند. در لبنان هم رقابت میان اسلامگرایان و سایر احزاب سیاسی به چشم می خورد. به نظر نمی رسد كه در آینده نزدیك این الگوها دچار تغییر یا تحول جدی شوند. فقط در مراكش و لبنان مردم با تصدی روحانیون مخالفند.روندها نشان می دهد هرچه كشورهای عرب دموكراسی را بیشتر تجربه می كنند تعداد اسلامگرایانی كه به قدرت می رسند كمتر می شود. حتی اگر این اسلامگرایان اصول دموكراسی را بپذیرند و خشونت را مردود بدانند باز هم وقتی به قدرت می رسند بعید است كه از اهداف و سیاست های آمریكا در منطقه حمایت كنند.تلاش دولت بوش برای بسط دموكراسی در دنیای عرب بعید است تاثیری بر تروریسم و ضدیت با آمریكا داشته باشد. در حال حاضر اگر آمریكا قصد پافشاری در مورد پیشبرد دموكراسی دارد باید نگاهی به تجربیات انتخاباتی این منطقه بیندازد. با وجود آنكه احزاب سكولار در كشورهای عربی ریشه دوانده اند اما اسلامگرایان نیز از قدرت و نفوذ زیادی برخوردارند و این اسلامگرایان در كشورهایی مثل تركیه كه تاكید زیادی بر حكومت غیرمذهبی دارد شعارهای خود را تعدیل كرده اند. در لبنان هم اسلامگرایان از شانس كمتری برای تصاحب اكثریت برخوردارند. در عوض در كشورهایی مثل عربستان سعودی كه سركوب صورت می گیرد احتمال پیروزی اسلامگرایان بیشتر می شود.بنابراین ایالات متحده باید سیاستی را در پیش بگیرد كه فضای سیاسی بیشتری برای لیبرال ها، سكولارها، چپگرایان، ملی گرایان و به طور كلی غیراسلامگرایان فراهم آورد و برای آن كه منافعش را در خاورمیانه دنبال كند باید به حمایت از گروه هایی بپردازد كه در صورت رسیدن به قدرت حاضر به همكاری با ایالات متحده هستند. مهمترین و موثرترین شیوه این است كه آمریكایی ها فشار خود را بر رژیم های عرب در شرایطی افزایش دهند كه این رژیم ها در حال سركوب فعالان لیبرال هستند. همان طور كه بر دولت مصر فشار آورد تا «سعدالدین ابراهیم» را از زندان آزاد كند، آمریكا همین فشار را باید بر عربستان سعودی وارد می آورد درست وقتی كه دولت این كشور زندان طولانی برای یكی از فعالان سیاسی در نظر گرفت. همچنین آمریكا باید تمام تمركز خود را معطوف كشورهایی كند كه در آن گروه های رقیب احزاب اسلامگرا شكل نگرفته است.بوش همواره تاكید كرده كه نباید انتظار نتایج سریع داشت چون این روند سال ها طول می كشد و به زحمت یك نسل نیاز دارد اما در عمل زمانی كه صحبت از دموكراسی در خاورمیانه می شود شواهدی از انتخابات عراق، افغانستان و فلسطین ارائه می كند و سعی دارد به اثبات برساند كه ایده او كارگر می افتد. اما واقعیت این است كه تشكیل احزابی كه قدرت رقابت در انتخابات را داشته باشند كار زمان بری است. نكته دیگری كه باعث نگرانی می شود این است كه واشینگتن بی دلیل به خود مطمئن است كه می تواند مسیر سیاست كشورهای خاورمیانه را پیش بینی یا هدایت كند. هیچ دولتمردی امضا نمی دهد، حداقل نزد افكار عمومی و هیچ كس آنقدر ساده لوح نیست كه انتظار داشته باشد دموكراسی بسط یافته در منطقه خاورمیانه به تشكیل حكومت هایی منجر شود كه برای همیشه همكاری با آمریكا را در پیش بگیرند. با وجود این به نظر می رسد طرفداران ایده بسط دموكراسی در خاورمیانه عربی فرض را بر این گذاشته اند كه گذار دموكراتیك خاورمیانه مانند سایر كشورهای در حال گذار به دموكراسی در شرق اروپا، آمریكای لاتین و شرق آسیا، رژیم هایی را پدید خواهد آورد كه اگر حامی آمریكا نیستند حداقل مانع تحقق منافع آمریكا در منطقه نشوند. اما آن طور كه شواهد نشان می دهد ظاهراً این طرفداران بسط دموكراسی در خاورمیانه به این نكته توجه نكرده اند كه لیبرال دموكراسی در شرق اروپا، آمریكای لاتین و شرق آسیا به این دلیل مستولی شد كه مهمترین رقیب ایدئولوژیك آن یعنی كمونیسم به طور كامل از سكه افتاده بود و دیگر اعتباری نداشت. در حالی كه در دنیای عرب یك ایدئولوژی جایگزین یا رقیب برای لیبرال دموكراسی وجود دارد كه حقیقی است. دنیای عرب به این اعتقاد دارد كه «آخرین راه حل اسلام است.» كار به جایی رسید كه ممكن بود غرور بیجا و بلندپروازی احمقانه واشینگتن در عراق در هم شكسته شود جایی كه حتی با حضور ۱۴۰ هزار سرباز آمریكایی سیاست های ایالات متحده ساری و جاری نشد و برنامه هایش تحقق نیافت. به هر حال دولت بوش هم به قدر كافی در این وظیفه خطیر از خود شكیبایی و فروتنی به خرج نداد. اگر ایالات متحده واقعاً به طرح بسط دموكراسی در خاورمیانه به عنوان «پیكاری كه یك نسل طول می كشد» اعتقاد دارد كل ملت آمریكا باید با تمام ویژگی های آن آشنا شوند.
منبع: فارن افرز
*اف گرگوری گاس سوم F.Gregory Gause III استادیار علوم سیاسی دانشگاه ورمانت و مدیر مطالعات خاورمیانه است.

اف گرگوری گاس سوم*
ترجمه: علیرضا عبادتی
منبع : روزنامه شرق