شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دوازده پیشنهاد راهبردی برای تحقق انسجام اسلامی


دوازده پیشنهاد راهبردی برای تحقق انسجام اسلامی
امسال از طرف مقام معظم رهبری به عنوان سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیده شد. كسانی بر این عقیده اند كه اگر عنوان آن سال «اتحاد اسلامی و انسجام ملی» بود مناسبت تر می‌نمود. اما آن چه مهم است تحقق آن در عینیت جامعه و تلاش همگان برای رسیدن به آن است.
بدون تردید با وجود همه دشمنی‌هایی كه با این اصل به خصوص در بخش وحدت اسلامی آن می‌شود، ایده وحدت اسلامی كه منادی آن در دهه‌های اخیر امام خمینی بود، یك ایده استوار، معقول، شدنی و حیاتی برای حفظ هویت اسلامی شرق است. در این زمینه، باید یكسره كوشید و از ابراز نظرهای افراطی هراسی به خود راه نداد و در هر دو بخش چه این سوی و چه آن سوی، با افراطی‌ها مبارزه كرد، كسانی كه برای ریختن خون مسلمانان از شیعه و سنی ارزشی قائل نیستند و خود جای گرم و نرمی دارند و بدون واهمه از انفجار و انتحار، با دلمشغولی‌های آرام خویش زندگی می‌كنند.
در اینجا تنها بر اساس تجربه مطالعاتی در زمینه تاریخ و سیاست، اصولی را كه رعایت آنها می‌تواند به امر وحدت اسلامی كمك كند ارائه می‌كنیم. هرچند ممكن است، سخن تازه‌ای در این زمینه نبوده و شاید صرفا تدوین آن تا اندازه‌ای تازه باشد.
۱) در درجه نخست دولت‌های اسلامی، الزاما می‌بایست وحدت را به عنوان یك اصل مسلم باور كرده و آن را مبنای سیاست‌های عمومی خویش قرار دهند تا بتوان پیشرفتی در این زمینه داشت. یكی از مهم‌ترین نتایج این امر طراحی سیاستی است كه بتواند امت اسلامی را به وحدت برساند. مهم ترین این سیاست‌ها، حركت در جهت از بین بردن تعصب و طائفی گری است كه هم برای ایجاد وحدت سیاسی در كشورها اهمیت دارد و هم برای ایجاد همگرایی در كلیت جهان اسلامی. بلافاصله باید تذكر داد كه بیش از حد دولتی كردن سیاست وحدت طلبی، واكنش‌هایی را میان مردم و برخی رهبران سنتی برای مخالفت پدید می‌آورد، اما باید برای آن‌ها چاره‌ای اندیشید، زیرا ما برای آینده هیچ راهی جز این اتحاد نخواهیم داشت. آنچه تاكنون شاهد آن بوده ایم، به خصوص از ناحیه برخی از كشورهای عرب منطقه، ابراز نظرهای صوری برای وحدت، اما در عمل میدان دادن به اختلاف افكنان بوده است. بدون تردید چیزی كه می‌تواند زمینه این امر را فراهم كند، تصویب قوانینی در سازمان‌های اسلامی برای جلوگیری عملی از این اقدامات و امكان بازرسی و بازخواست از دولت‌های متخلف است. تمركز دولت‌ها بر وحدت همچنین می‌تواند خنثی‌كننده تلاش‌های بیگانگان برای ایجاد اختلاف و استفاده از مسائل طائفی و مذهبی برای رسیدن به مقاصدشان باشد.
۲) یك گام مهم، ارائه پژوهش‌های عملی برای تبیین حقایق تاریخی از دیدگاه علمی بدون تعصبات مذهبی است. از آن جایی كه بسیاری از تعصبات در اطراف مسائلی دور می‌زند كه پایه علمی ندارد، این تحقیقات می‌تواند روشنگر بسیاری از نكات باشد. البته در این باره باید افرادی كه خودشان از تعصب به دور هستند، كتاب و مقاله بنویسند و در نگارش هم حرمت همه چیز را پاس بدارند و در نوع نگارش، لطمه‌ای به عواطف و احساسات مذهبی نزنند. روشن است كه نشر این قبیل پژوهش‌ها كه باید با زبان كاملا علمی نوشته شده و تحریك كننده نباشد، می‌تواند دست كم روی قشری از فرهیختگان تأثیر بگذارد و از طریق آنان به توده‌های مردم منتقل شود. در سال‌های اخیر روشنفكران جهان اسلام، تألیفاتی در این زمینه داشته‌اند كه گرچه برخی با واكنش‌های منفی مواجه شده، اما روی نسل جدید تأثیر خاص خود را داشته و می‌توان امید داشت كه به مرور فراگیر شود.
۳) باید توجه داشت كه بروز تعصبات مذهبی، بیش از آن كه از ناحیه اكثریت باشد كه نیازی به آنها ندارد، از ناحیه جامعه اقلیتی است كه در میان یك اكثریت زندگی می‌كند و تحت فشار آنهاست. دلیل این امر آن است كه هر اقلیتی وقتی خود را در تهدید ببیند، روی مسائل خاص خود تكیه می‌كند و با شدت و حدت بیشتری به حفظ آنها می‌پردازد. بنابرین تا وقتی مشكل اقلیت‌ها حل نشود، و آنان احساس نكنند كه می‌بایست روی تفاوت‌های خودشان برای حفظ هویتشان انگشت بگذارند، ماجرای اختلاف میان آنان و دیگران حل نخواهد شد. اقلیت باید احساس كند تفاوتی با دیگران ندارد و این امر تنها با اعطای حقوق حقه او امكان پذیر است.
۴) رهبران هر مذهبی، می‌بایست برای وحدت، زمینه‌سازی كنند. این كار در دو مرحله انجام می‌گیرد: اول ایجاد زمینه‌های ذهنی كه‌ اندیشمندان باید فراهم كنند. دوم توصیه‌های عملی و راهبردی كه نمی‌تواند از سوی علمای درجه سوم و حتی دوم مطرح شود. این اقدام برای آن كه به نتیجه برسد، باید از سوی بالاترین مقامات مذهبی كه مورد اعتماد مردم و هم مذهبان خود هستند، اعلام شود. اظهار نظر در این باره از سوی دیگران ممكن است زمینه‌ای را فراهم كند، اما بسا تردیدهایی را هم به وجود می‌آورد. باید تلاش كرد تا رهبران مذهبی اصلی،رهبری جریان وحدت اسلامی را در دست بگیرند.
شاید همین جا نكته دیگری هم اهمیت داشته باشد و آن این است كه نباید اصلاح صرفا از سوی محافل روشنفكری مذهبی باشد. زیرا این جماعت در میان توده‌های مردم نفوذ چندانی ندارند و هر از گاهی به لائیك بودن هم متهم می‌شوند. قشری كه باید وحدت را بپذیرد و ترویج كند، قشری است كه به طور مستمر به عنوان رهبر مذهبی، كار هدایت مردم را بر عهده دارد. مردم به امام جماعت مسجد خود بیش از یك استاد دانشگاه بها می‌دهند. البته در این سالها قدری فضا تغییر كرده اما همچنان این مسئله‌ وجود داشته و خواهد داشت كه اعتماد مردم به رهبران درجه اول مذهبی است كه صرف نظر از قیل و قال‌های علمی، مسائل دینی را بسیار صریح و بدن تردید بیان می‌كنند.
۵) یك اقدام اساسی برای وحدت، پدید آوردن شعارها و نمادها، برای وحدت است كه می‌باید در دستور كار مراكز تبلیغی و رسانه‌ای قرار گیرد. برای این كار باید تمامی مراكز هنری آماده شوند. یك مثال خوب تاریخی، نشریه‌ای است كه حدود پنجاه سال پیش از این در تهران با نام مسلمین به چاپ می‌رسید و نشریه‌ای وحدت گرا بود. دراین نشریه به اخبار جهان اسلام به طور یكسان نگاه می‌شد و به هیچ وجه طائفی گری در آن دخالت داده نمی‌شد. بحث هندوستان، اندونزی، مسائل آفریقا و غیر آن. اما جالب بود كه به لحاظ شعاری، روی جلد آن، در حاشیه، در سه سمت بالا و چپ و راست، تصویر كوچك شده ده‌ها مسجد بزرگ جهان اسلام را كه هر كدام از یكی از شهرهای برجسته در جهان اسلام بود، انتخاب كرده و تقریبا به صورت دائمی این حاشیه را روی جلد نشریه به چاپ می‌رساند. دنبال كردن بحث‌های مربوط به تمدن اسلامی و تبیین نظریاتی برای بازگشت به شكوه و عظمت جهان اسلام كه معلول نوعی اتحاد میان اقوام و ملت‌های اسلامی در قرن چهارم و پنجم هجری بود، می‌تواند در آماده كردن اذهان امت برای وحدت و در نهایت رسیدن به مجد و عظمت پیشین مؤثر باشد.
۶) یك اقدام لازم برای ایجاد زمینه ذهنی آن است كه محققان و نویسندگان و رسانه‌ها درباره بیان ضرر و زیان اختلافات مذهبی در گذشته و این كه تا چه‌اندازه خسارت‌بار بوده و هر بار سبب از میان رفتن نیرو و انرژی بخش مهمی از جهان اسلام شده، بدون آن كه این اختلاف مشكلی را حل كرده و در بسته‌ای را گشوده باشد، تحقیق كنند و كتاب بنویسند و خبر و گزارش تهیه كنند. به عبارت دیگر، بیان تجارب تلخ اختلاف‌ها می‌تواند راه را برای ساختن ذهنیتی در جهت بی فایده بودن تكرار آن مسائل هموار كند. البته گفتنی است كه برخی از طوایف، دقیقا از این مسائل برای تعمیق و توسعه اختلافات استفاده كرده هر بار می‌كوشند تا با مرور بر آن تجربه‌ها، دیگری را مقصر نشان داده و زمینه را برای خشمگین كردن طائفه مقابل فراهم سازند.۷) فاصله معرفتی میان دو طایفه مذهبی، دشواری‌هایی را در داشتن یك تصور شگفت از یكدیگر در اذهان آنان فراهم می‌سازد. راه حل این نیست كه ما دو طایفه را از صحنه حذف كنیم تا وحدت فراهم شود، راه حل قرآنی (اصل تعارف میان اقوام و قبایل) آن است كه این تفاوت را زمینه آشنایی آنان نسبت به یكدیگر قرار دهیم. به عبارت دیگر راه حل رفع این مشكل آن است كه زمینه‌هایی برای معرفت متقابل میان آنان فراهم آید. این زمینه‌ها به خصوص با تأكید روی جنبه‌های مثبت دیندارانه از طرف هر یك نسبت به دیگری است تا تصور نكند گروه مقابل كافر هستند و اساسا توجهی به دین ندارند. این معرفت را می‌توان با رفت و آمدهای وسائل مذهبی كه به نوعی با هنر نیز ممزوج باشد شبیه فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی و یا پدیده‌های هنری دیگر توسعه داد.
۸) تاریخ تمدن اسلامی نشان می‌دهد كه در دنیای اسلام، همگرایی با تأكید روی عرفان و معنویت بسیار سریع فراهم می‌آمده است. زمانی كه دنیای اسلام علائق عرفانی گسترده داشت، توانسته بود نسل‌ها و نژادها و طوایف مختلف را زیر سایه وحدتی فراگیر جای دهد و از آنان یك امت واحده كه زبان یكدیگر را راحت می‌فهمیدند بسازد. تصوف منهای جنبه‌های منفی آن، به دلیل آموزه‌های معنوی و تأكیدی كه روی جنبه‌های الهی موجود در انسان ـ‌كه مهم ترین جنبه‌های مشترك انسانها محسوب می‌شودـ‌ دارد می‌توانست و می‌تواند زمینه این وحدت را در سرتاسر جهان اسلام فراهم كند. اگر در دستگاه تصوف اصلاحاتی صورت بگیرد و شكل حزبی آن كه فرقه سازی است و خود اسباب مخالفت و معارضت است كنار گذاشته شده و تنها آموزه‌های اصلی آن در رواج معنویت به عنوان مهم ترین هدف دین مورد توجه قرار گیرد، می‌توان امیدوار بود كه به مقدار زیادی همگرایی و وحدت اسلامی مورد نظر فراهم آید. شاید همین امر سبب آن شد تا در مصر مسأله تقریب پذیرفته شده اما در سعودی كه تفكر وهابی شدیدا ضد فلسفه و تصوف است نه.
۹) در حال حاضر بحث عَوْلمه و جهانی شدن بحثی فراگیر است. این رویه به دنبال یكسان سازی در جهان از طریق تبلیغ ارزش‌های اجتماعی و انسانی فراگیر است. مسلم این تجربه‌ها به كار ما می‌آید. ما باید در مقابل آن، نظریه جهانی شدن اسلامی را مطرح كنیم. یعنی اكنون كه فضایی در جهت جهانی شدن فراهم آمده، دقیقا آن را به سمت جهانی شدن اسلامی یا یك پارچه كردن جهان اسلام بكشانیم. طبعا برای این كار باید ارزش‌های تعریف شده در اسلام را تا آنجا كه بتواند تمامی جهان اسلام و طوایف درونی آن را پوشش دهد، تعریف كنیم و بشناسانیم و بر اساس آنها نوعی جهانی شدن اسلامی را تبلیغ كنیم. با این كار، هم در مقابل جهانی شدن به سبك غربی‌ها ایستاده ایم و هم وحدت طوایف داخلی جهان اسلام را استوار كرده‌ایم.
۱۰) جلوگیری از كارهای افراطی و محكوم كردن اعمال غیر انسانی افرادی كه جزو افراطی‌ها هستند، یكی از كارهایی است كه باید دنبال شود. در قدم نخست این اعمال كه به نام دفاع از مذهب علیه دیگران خشونت به خرج داده می‌شود باید محكوم گردد.
به علاوه نباید برای آنها زمینه سازی صورت گیرد، یعنی از سوی افراد غیر مسؤول یا مسؤول مطالبی ابراز شود كه نوعی پوشش مشروعیت گونه پنهانی برای آنها درست كند.
بر دولت‌هاست تا عملا در برابر این قبیل اعمال حساسیت خاص نشان بدهند و چنان كه پیگیری جدی نكنند، عاملان آن اعمال تصور خواهند كرد اعمالشان مورد تأیید برخی از دولت‌هاست.
این برخورد سرد، مشكل دیگری را هم پدید خواهد آورد و آن این كه جناح مقابل برای به كار گرفتن خشونت توجیه مشروعی به دست می‌آورد و بعد از آن است كه یك دور غیر قابل انتها پدید خواهد آمد كه آغاز و شروع كننده مشخص نخواهد بود.
در اینجا باید گفت، رفتارهای وحشیانه‌ای كه این روزها در عراق بر ضد شیعه به بهانه‌های مذهبی و سیاسی صورت می‌گیرد یا حركت‌های تروریستی كه در پاكستان بر ضد شیعه صورت می‌گیرد، یكی از مهم ترین مسائلی است كه باید از سوی دولت‌های اسلامی محكوم شود. زیرا این قبیل مسائل در آینده فجایع دیگری را به دنبال خواهد داشت كه در حال حاضر قابل پیش بینی نیست.
اما نكته دیگر آن است كه این قبیل اقدامات، یك مشكل دیگر هم ایجاد خواهد كرد و آن این است كه برای مثال، موضع جناح افراطی داخل شیعه را چندان استوار می‌كند كه دیگر جایی برای سخن گفتن از وحدت در میان شیعه باقی نمی‌گذارد. افراطی‌ها برای جناح میانه رو چنین استدلال می‌كنند با این قبیل اعمال چرا شما شعارهای وحدت گرایانه سر می‌دهید؟ طبیعی است كه در میان طرفداران هر مذهب، این قبیل جناح‌بندی‌ها وجود دارد و شروع این قبیل اعمال در یك سمت، موضع این جناح را در سمت مقابل تقویت می‌كند.
به علاوه این قبیل رفتارها اگر با سكوت برگزار شود، دامنه اش به كشورها و جوامع دیگر هم كشانده می‌شود. زیرا وقتی در جایی امكان تلافی نباشد، این اقدام در جای دیگری دنبال می‌شود.
۱۱) نكته دیگر آن است كه عالمان و اندیشمندانی كه در تلاش برای وحدت میان مسلمانان هستند، می‌بایست از اظهار نظرهایی كه سبب تحریك هم مذهبان آنان می‌شود جلوگیری كنند. در واقع آنان باید توجه داشته باشند كه روی یك لبه باریك و در عین حال تیز حركت می‌كنند. آنان باید مراعات احساسات مذهبی هر دو طرف را بكنند. هرگاه آنان، اظهاراتی بكنند كه تحت عنوان اطلاح طلبی نوعی مخالفت با عقاید و باورهای پذیرفته شده داشته باشد، طبعا نقش آنان دیگر نقشی وحدت آفرین نیست. بسا این كارها لازم باشد اما نه از زبان كسی كه دنبال وحدت است. این كار را باید علمای اصلاح‌طلب انجام دهند و تبعات آن را هم بپذیرند. اما كسی كه طالب وحدت است، اگر در این زمینه‌ها اظهار نظر كند، سبب برآشفتن هم مذهبان خود شده و آنان را نسبت به اهداف خود مشكوك می‌كند.
۱۲) در جریان وحدت، می‌بایست هر چه بیشتر به دنبال مقاطعی از تاریخ گشت كه بتواند نقطه اتكای هر دو طرف باشد. برای مثال، سیره نبوی باید با نهایت اهمیت در این چند جامعه شیعه دنبال شود. مسلما در طرح سیره نبوی (ص) امكان آن هست كه بدون مسائل فرقه‌ای به آن پرداخته شود و بر اسلامیت به طور كلی و تجربه اسلامی منهای آنچه كه به مسائل مذهبی مربوط می‌شود تأكید صورت گیرد. ما هرچه قدر بتوانیم روی احیای اسلام از طریق آثار مشترك تلاش كنیم، هم دین را حفظ كرده ایم و هم از آثار ویرانگر فرقه‌گرایی پرهیز نموده‌ایم.
پژوهشگر: رسول جعفریان
منبع:www.pasokhgoo.ir
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی