جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


در بهار ۸۶ لباس خانم‌ها چگونه است؟


در بهار ۸۶ لباس خانم‌ها چگونه است؟
نزدیک بهار است و امسال نیز مانند چند سال اخیر دولت به تکاپوی حل مساله پوشش زنان افتاده است. طرح ساماندهی مد و لباس از جمله طرح هایی است که از مجلس ششم دغدغه اش وجود داشت و در مجلس هفتم با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و لایحه یی با همین نام به مجلس داده شد تا به شکل جدی تری به این مساله پرداخته شود و سازمان هایی نیز ملزم به همکاری و همراهی در این طرح شوند و با تصویب در جلسه علنی مورخ ۱۲/۱۰/۱۳۸۵ تایید شورای محترم نگهبان برای قانونی شدن طرح اقداماتی به عمل آمد.
طبق ماده دو، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مکلفند در جهت ترویج نمادها و الگوهای پارچه و لباس ایرانی و بومی مناطق مختلف ایران نمادها و الگوهای این قانون را تشویق و ترغیب و تبلیغ کنند و در جهت پرهیز از تبلیغ الگوهای مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی اهتمام جدی ورزند.طبق ماده ۵، وزارت بازرگانی مکلف است برای دسترسی عمومی و حمایت از تولید و فروش پارچه ها و پوشاک منطبق با الگوهای ایرانی اسلامی، نمایشگاه های عرضه فصلی مد لباس و پوشاک برگزار کند.تاکنون نیز دو شوی لباس دولتی با نام «زنان سرزمین من» برگزار شده و لباس هایی به عنوان لباس ملی در این شو به نمایش گذاشته شده است.
برای باخبر شدن از تاثیر این مدل ها و طرح ها و آگاهی از مد بهار امسال سری به بوتیک ها و مانتوفروشی های شهر تهران می زنیم تا ببینیم دولت قصد دارد امسال با لباس خانم ها چه کند.
«از اماکن آمده بودند به برخی مدل هایمان مثل سارافون تذکر دادند، وقتی الان به ما تذکر می دهند حتماً دو ماه دیگر هم به شما تذکر می دهند.» این را یکی از مانتوفروشی های بالای شهر می گوید.
از او می پرسم آیا فقط تذکر می دهند یا دستور و پیشنهادی هم از قبل در مورد طرح و مدل لباس هایتان به شما اعلام می شود؟ در جواب می گوید؛ «نه چیزی وجود ندارد. ما مدل هایمان را از ترکیه می آوریم.»
تقریباً تمامی بوتیک داران لباس های خود را وارداتی اعلام می کنند؛ «مانتوها را ما خودمان از ترکیه می آوریم»، «تولیدکنندگان مانتوها را از ترکیه می آورند و ما از آنان می خریم»، «مانتوهایی که گران باشد، مدل و پارچه ها از ترکیه می آیند و تولیدکننده ها در اینجا می دوزند.»خانم فروشنده یی هم با افتخار اظهار می کند که پارچه های ما همه ترک هستند و طرح ها از ترکیه می آیند.
براساس ماده ۶، وزارت بازرگانی مکلف است برای حمایت از تولیدات داخلی با رعایت قانون مقررات صادرات و واردات مصوب سال ۱۳۷۲و اصلاحات بعدی آن، عوارض گمرکی بر واردات تجاری پوشاک و پارچه های خارجی وضع کند به نحوی که امکان رقابت برای تولیدکنندگان داخلی فراهم شود.
این در حالی است که تولیدکنندگان و عرضه کنندگان پارچه و لباس تمایلی به استفاده از پارچه های ایرانی ندارند. فروشنده یی توضیح می دهد؛ «جنس خارجی را بهتر می خرند و بیشتر صرف می کند.»اگرچه اجباری از سوی دولت برای تولید لباس ها براساس طرح ساماندهی مد و لباس اعمال نمی شود اما چنین طرحی نیازمند ضمانتی برای اجرا است که واگذاری آن به بخش های خصوصی از جمله طراحان و تولیدکنندگان و همکاری و یاری خواستن از بوتیک داران می تواند ضمانتی برای اجرای طرح باشد. در سطح شهر که می گردیم لباس های دست دوم خارجی (تاناکورا) هم طرفداران بیشتری نسبت به لباس و تولیدات ایرانی دارد. ورود این لباس ها به نوعی سبب رواج مدهای خارجی در کشور می شود.
البته در یک حاشیه تاریخی واردات پارچه به ایران را باید به سال های دور نسبت داد که بر اساس تمایل و خواست شاهان و درباریان متغیر بوده است. در دوره صفویه پارچه ها از نظر رنگ و شکل بسیار مجلل تر شده و گرایشی برای استفاده از پارچه های خارجی ایجاد می شود. اگرچه در دوره افشاریه و زندیه لباس ها همچنان ساده است و در دوره فتحعلی شاه قاجار لباس اهمیت زمان صفویه را بازمی یابد و استفاده از لباس های فاخر و مجلل باب می شود که بیشتر از دیگر کشور ها وارد ایران می شده و در دوره ناصرالدین شاه قاجار به اوج خود می رسد. آزادی از قیود و الزامات اجتماعی، فرهنگی و وضعیت خوب اقتصادی و تنوع طلبی قشر مرفه در دوره قاجار به این سو دروازه منسوجات خارجی را به ایران گشود. تا پیش از ورود پارچه های فرنگی از خارج به ایران مردم هر قشر و گروه جامه هایشان را بیشتر از پارچه هایی تهیه می کردند که در ایران می بافتند.
ساتن یا مانتوهایی که روی کمر، یقه و آستین آنها با ساتن کار شده ، پارچه های براق، پارچه های طرح دار، مخمل کبریتی و رنگ هم رنگ طوسی؛ اینها همه مد بهار امسال است که از زبان فروشندگان شنیده می شود.
در خیابان و بوتیک ها شور و نشاطی برای خرید وجود دارد و خانمی می گوید ترجیح می دهد لباس های عید خود را زودتر بخرد تا از شلوغی دم عید در امان باشد. وقتی از او درباره لباس های طراحی شده در شو زنان سرزمین من می پرسم، معتقد است؛ «این لباس ها نه تنها کاربردی نیستند بلکه زیبایی هم ندارند.»
خانم دیگری هم در حال چانه زنی برای خرید مانتویی است، لهجه یی اصفهانی دارد و معتقد است؛ «در دنیای امروز باید از پارچه ها استفاده بهینه کرد، نمی شود که سه تا شال برای پوشیدن یک مانتو سر کرد، در ضمن این لباس ها پوشیدنشان هم وقت زیادی می برد.»
خانم دیگری چنین بیان می کند؛ «در طراحی این لباس ها سلیقه چندانی به کار گرفته نشده ولی اگر مد بشه شاید بپوشم ولی بهتر است شرایط مد جهان هم از نظر رنگ و شکل در نظر گرفته شود چون به هر حال خانم ها دوست دارند لباس های به روز بپوشند.» فروشنده یی که صدای کلفتی هم دارد با اطمینان از درون بوتیک کوچک خود می گوید؛ «مد را ما هستیم که می آوریم خانم، ما می گوییم مردم چه بپوشند. دولت به این کارها کار ندارد.» فروشنده دیگری در همان بوتیک که به نظر کمی ملایم تر می رسد معتقد است؛ «انگار هر چه دولتی تر باشد مردم کمتر از آن استقبال می کنند.»
نکته قابل تاملی است زیرا که تغییرات لباس ایران در بسیاری موارد در برگیرنده اهداف سیاسی و الزامات دولتی بوده است.«در تاثیر پیغام سیاسی در دوره های پرتلاطم ایران کم نبوده است تحمیل اسلوب پوشاک از سوی خودی و بیگانه، صرفاً به انگیزه سیاسی، مذهبی، از قبیل کنار گذاشتن یا برداشتن کلاهی، پوشیدن یا نپوشیدن جامه یی، گرد یا تیز کردن آرایه یی، سرخ یا سیاه کردن لباسی و امثال آن در تمامی ادوار چه در دوره های کهن و چه در دوره های معاصر.»
بسیاری از شاهان و حکمرانان در دوران سلطنت خود استفاده از لباس یا کلاهی را در دوره خود باب کرده و پوشیدن لباس یا کلاه از دوره های قبل را منع کرده اند.
کلاه نادری، کلاه پهلوی یا کلاه دوران قاجاری همه عنوانی است بر تاکید این موضوع. گاه نیز به دلیل گرایش برخی شاهان به فرهنگ غربی و مدل های اروپایی، ایشان مسبب این تغییرات بوده اند مانند رواج شلیته های کوتاه (دامن پرچین و گشاد که بر روی شلوار می پوشیدند) به سبک بالرین های فرنگی در میان زنان حرمسرای ناصرالدین شاه و سپس میان مردم، و دیگر اجبار رضاخان در برداشتن حجاب که به «کشف حجاب» معروف شد و استفاده دوباره از آن پس از پیروزی انقلاب.اما آنچه در تمامی این تغییرات دوره های مختلف دارای اهمیت است کم دوام و کوتاه بودن دوره های مزبور است و در نهایت این سوال که آیا موفق بوده است یا خیر؟
وقتی نظر بوتیک داری را در مورد طرح ساماندهی مد و لباس می پرسم می گوید؛ «اینها همه حرف است. مگر من می توانم به شما بگویم خانم این مانتو را نپوش، شما قبول می کنید؟ کس دیگری هم نمی تواند بگوید.»
به طراح ها و برگزارکنندگان مراسم «زنان سرزمین من» که دقت می کنم متوجه می شوم در لباس هیچ یک از خانم ها اثری از طرح ملی یا نمادی از ملی بودن دیده نمی شود. حتماً این خانم ها نیز مانند بسیاری از مردم در دل می گویند کی حاضر است این لباس ها را بپوشد،فروشنده یی که به شدت سعی دارد مانتویی را به من بفروشد و در ازای هر سوال من سایزم را می پرسد تا مانتویی را امتحان کنم، می گوید؛ «ما خودمان به این مسائل توجه می کنیم و سعی می کنیم مانتوهایمان گشاد و بلند باشند ولی خانم هایی که اسپورت پوش هستند بیشتر ترجیح می دهند مدل های کتی که کمتر دست و پاگیر است بخرند.»
در ماده ۴ لایحه ساماندهی مد و لباس، اشاره به نمادهای ایرانی شده؛ نماد هایی که باید بر اساس الگوهای برخاسته از فرهنگ ایرانی باشد. در سیر تاریخی پوشاک ایران با وجود همه تغییرات، وجوه اشتراکی هم وجود دارد که در لباس مردان شامل کلاه، قبا و سربند می شود که بعد از ورود اسلام تبدیل به عمامه شد، در مورد لباس زنان اطلاعات چندانی در دست نیست و گاه آثار محدودی نیز باقی مانده که بیشتر شامل لباس خانم ها در بیرون از منزل است، مثل سربند هایی که بعد از ورود اسلام به ایران بلندتر و پوشیده تر شد. اما این گونه لباس ها نه تنها الان بلکه از بعد از دوره قاجار به کلی از رونق افتاد و تنها این مساله را باقی گذاشت که نماد ملی از کجا می آید،در مقابل ویترین یکی از مانتوفروشی ها وقتی جمله «چادر ملی موجود است» را می بینم وارد مغازه شده و از فروشنده می خواهم چادر را نشانم بدهد. می گوید؛ «همان چادر عربی است دیگر، آستین دارد.»
به نظرم بیشتر شبیه مانتویی است که کلاه داشته باشد، از نظر رنگ و طرح همین یک مدل است و استقبال خوبی نیز در میان خانم های چادری داشته است. «همین یک مدل است، به سفارش مشتریان می آوریم.» اما در مورد مانتوها، «همه طرح ها از تولیدی می آیند.»«آنچه در مجموعه پوشاک مردم یک گروه اجتماعی یا یک قوم و جامعه اهمیت دارد، یکی الگوهای فرهنگی است که مردم در انتخاب مواد، رنگ، شکل و اسلوب دوخت جامه ها و اندازه هریک از آنها به کار می برند و دیگری نقش و عملکردی است که برخی از تن پوش ها در زمینه های گوناگون فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، شغلی در مناسک و مراسم دینی و آیینی مردم ایفا می کند.»
باید توجه داشت که کیمونو در ژاپن، ساری در هند و لباس های عربی رایج در این کشورها و دیگر لباس های بومی و ملی موجود در کشورها در کوتاه مدت شکل نگرفته بلکه براساس شرایط آب و هوایی، فرهنگی و نظام های رفتاری این انسان ها از گذشته های دور تاکنون وجود داشته است اما در ایران لباس همواره از نظر جنس، رنگ و شکل در حال تغییر بوده، اگرچه در نقاط مختلف ایران نیز لباس های محلی و مخصوص به همان قوم رایج است و براساس شرایط جغرافیایی، آداب و رسوم، شغل ها و ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرد اما در شهرها لباس های رایج همان لباس های مرسوم در هر دوره بوده است.
به نظر می رسد طرح ساماندهی مد و لباس خود چندان بسامان نبوده و با وجود اقدامات دولت، صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت بازرگانی و نیروی انتظامی همچنان نتوانسته جایگاهی به عنوان لباس ملی که بیانگر هویت ایرانی و اسلامی باشد در میان مردم بیابد. لباس ملی باید بیانگر هویت ملی باشد و هویت ملی تنها دربرگیرنده زنان یک جامعه نمی شود و در هیچ کشوری این فقط زنان یک جامعه نبوده اند که لباس ملی بر تن کرده اند. باید توجه داشت که لباس امروز مردان کشورمان هم متعلق به ایران نبوده تا بیانگر هویت ایرانی باشد.
صبا صراف
منبع : روزنامه اعتماد