پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


روزی روزگاری گلابدره


روزی روزگاری گلابدره
گلابدره رودی كه در حاشیه خیابان مقصود جریان دارد، به واسطه پل كوچك چوبی روی آن محل اجتماع مردم بود و از قدیم به عنوان یك مكان خاطره ساز در تهران شناخته می‌شد.
میل به زندگی گروهی و برآورده ساختن نیازهای فردی، آدمی‌را به سوی زندگی در اجتماعات گسترده و كالبد شهرها سوق داد‌و نیاز به امنیت و توسعه دانش بشری و رشد روز افزون جمعیت سبب بزرگ شدن شهرها شد.
جدا از تغییراتی كه در هر دوره زمانی خاص و به واسطه نگرش و نیازهای آدمیان در شكل شهرها به وجود می‌آمد، بی شك انقلاب صنعتی و تبعات آن، كالبد شهر‌ها را بیش از هر دوره دیگری دگرگون ساخت.
برج‌های بلندمرتبه اواخر قرن نوزدهم در ایالات متحده و به ویژه در شهر شیكاگو و برج ایفل در فرانسه، اولین مهمان‌های ناخوانده عصر نوین تكنولوژی بودند كه در شهرها ظاهر شدند. ظهور خودرو نیز سبب تغییر مقیاس‌ها و ابعاد شهری شد. انسان و دید انسانی كه به عنوان مقیاس اصلی شهری شناخته می‌شد، جای خود را به مقیاس خودرو داد. خیابان‌های عریض و اتوبان‌ها خیلی سریع جای خیابان‌های باریك قدیمی‌را گرفت. به همین دلیل آسمانخراش‌ها و اتومبیل دو شاخصه اصلی شهرهای دوران مدرن شد. این تحولات هر چند به مذاق آدمیان خوش آمد اما غرق شدن در تبعات آن، سبب ایجاد لطمه‌های فراوانی بر پیكره شهرها شد. از بین رفتن بسترهای طبیعی شهرها، تخریب طبیعت، ایجاد آلودگی‌های محیطی و كاهش منابع طبیعی از جمله این آسیب‌ها بود كه شهرها بر طبیعت وارد ساختند و كوششهای بعدی نیز هیچ گاه به اندازه لازم مفید نبود.
شهر تهران كه زمانی نامش تداعی كننده كوههای البرز، رودخانه‌های بی‌شمار و طبیعتی زیبا بود، امروز یادآور شهری دود گرفته و آلوده است. آنچه در طول تاریخ هزار ساله تهران سبب توجه و روان شدن جمعیت به سوی آن شد طبیعت زیبای آن بود.
در تاریخ آمده است كه طغرل سلجوقی به محله تجریش علاقه زیادی داشت و بنا بر روایتی بومی، تجریش محل مرگ طغرل، پادشاه سلجوقی است كه در سال ۴۵۵ ه.ق،در دهكده تجریش وفات یافت و جسدش رابه ری بردند. هوای معتدل، طبیعت كوهپایه‌ای و رودهای روان تهران سبب توجه پادشاهان صفوی، به این دهكده شمالی شد. به دستور شاه طهماسب صفوی دور تا دور تهران دیوار و برج و بارویی احداث شد كه تا زمان حكومت قاجار نیز پا برجا بود.
آغامحمدخان قاجار نزدیك ۲۵۰ سال قبل، تهران را به پایتختی برگزید و تهران به شهر اول مملكت تبدیل شد. از همان زمان قصبه‌های شمالی خارج از حصار تهران به عنوان گردشگاه مورد توجه مردم بود.
تجریش به واسطه قرار گرفتن در كوهپایه‌های جنوبی البرز و نیز وجود رود گلابدره بسیار مورد توجه بود.
در كتاب تاریخ جغرافیایی شمیران آمده است: (امامزاده صالح (ع) كه قدم در شمیران گذاشت اهالی از بیم گرگ‌ها، زمین‌ها را رها كرده و به حوالی امامزاده روی آوردند و خانه‌ها ساختند و تجریش فعلی را به وجود آوردند.) اما تجریش فعلی از دهكده‌ای كوچك تا به این زمان، وسعت زیادی پیدا كرده است.
شاید با اطمینان بتوان گفت كه بزرگ ترین آبادی اطراف تهران كه سریع‌تر و پرشتاب‌تر از سایر آبادی‌های پیرامون تهران در شكم شهر ما جای گرفت و به سرعت هم جذب شد، تجریش یا شمیران بود. مردم تهران از دروازه شمیران و در مسیر جاده قدیم به سمت این منطقه حركت می‌كردند. جایی كه امروز آن را سید خندان می‌شناسیم، در واقع ایستگاه بین راهی مسافران تهران- شمیران بوده است كه به واسطه وجود قهوه‌خانه و صاحب خوش خلقش به این نام مشهور بود. مسافران پس از عبور از این ایستگاه و گذر از قلهك و یخچال به تجریش می‌رسیدند.
گلابدره رودی كه در حاشیه خیابان مقصود جریان دارد، به واسطه پل كوچك چوبی روی آن محل اجتماع مردم بود و از قدیم به عنوان یك مكان خاطره ساز در تهران شناخته می‌شد. اكنون از آن پل كوچك چوبی خبری نیست. از آن پل، امروز میدانی به نام سرپل تجریش باقی مانده است.
دانستن این مطلب كه رودها در كلانشهرهایی چون تهران علاوه بر نقش زیست محیطی (كنترل‌كننده میزان رطوبت، كاهش میزان آلودگی هوا) سبب ایجاد مكان‌های تفریحی نیز هستند اهمیت موضوع را بیشتر روشن می‌كند و اینكه از یازده رود تهران تنها رود فرحزاد از تبعات شهر نشینی در امان مانده است.
در شهر لندن رود تایمز به عنوان یك عامل اصلی در شكل شهر و نیز نواری برای تمركز انواع فعالیت‌های فرهنگی و مراكز تفریحی است اما در حاشیه رود گلابدره كه به اشتباه مسیل گلابدره خوانده می‌شود، هیچ نشانی از فعالیت دیده نمی‌شود.
رود گلابدره كه از كوه‌های شمال تهران سرچشمه می‌گیرد تا پیش از رسیدن به سرحد تهران شكل دهنده طبیعت زیبای شمال تهران است. این رود سپس وارد محدوده كاخ سعد آباد می‌شود اما داستان این رود پس از خروج از كاخ كاملا متفاوت است. بستر طبیعی رود تخریب شده و كانال‌های بزرگ بتنی به عنوان مسیری تحمیلی رود را احاطه می‌كنند. دیواره‌های بلند سنگی بین رود و شهر فاصله انداخته اند و رود همچون غریبی در میان هیاهوی شهر گم می‌شود. ما نیز این غریب را از خود رانده‌ایم. حریم ساخت و ساز در حاشیه رود نیز به كلی مورد تجاوز قرار گرفته است. فاصله بیست و پنج متری از خط القعر رودخانه در زیر ساخت و ساز حاشیه به كلی مدفون شده است. آب كه مایه اصلی زندگی است و در تعالیم دینی نیز بر حفظ آن تاكید شده است با بی رحمی‌تمام، تبدیل به مسیری برای حمل زباله تا مقصدی نامعلوم شده است. هرچه رود در مسیر خود پیش می‌رود، كدر تر و كثیف‌تر می‌شود. تونل‌های متعدد در مسیر رود سبب انباشت زباله و نیز آشیانی مناسب برای موش‌ها شده و این سرمایه و نعمت خداوند با بی‌توجهی از بین رفته است.
رود در نزدیكی سید خندان به زیر زمین می‌رود تا به تباهی تمام از بین برود. این رود در حاشیه جنوبی تهران بر سطح زمین می‌آید. گل آلوده، مملو از زباله‌های ریز و درشت از بطری‌های پلاستیكی گرفته تا لاستیك‌های خودرو و سرانجام نیز در دشت ورامین به طبیعت باز می‌گردد. رود قصه ما، بی‌هیچ گلایه‌ای همچنان در شهر ما جاری است و هر روز با لبخند از كوه به سمت شهر ما می‌آید بی‌آنكه بداند در نهایت همچون زباله‌ای از شهر ما دفع می‌شود و با جراحاتی فراوان به دل زمین فرو می‌رود و حتما از خود می‌پرسد كه به كدامین گناه این گونه با او رفتار شده است. وقتی از تجریش می‌گذری، از كنار خیابان مقصودبیك نگاهی به داخل گودال بزرگ كنارت بینداز، گاهی به زمین نگاه كن...‌
‌ شهاب میرزائیان
منبع : روزنامه سلامت