جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انسان توسعه و بهداشت روانی


انسان توسعه و بهداشت روانی
● تاریخچه:
پیدا کردن آغازهرنهضتی به خصوص نهضتهای علمی به علت داشتن منابع گوناگون وچند جانبه مسئله مشکلی است، در حقیقت روانپزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه وتازه‌ترین علم به شمارآورد . قدیمی ترین ازاین لحاظ که بیماری های روانی ازقدیم وجود داشته است. وبقراط در۳۷۷ تا ۴۶۰ سال قبل ازمیلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد. علل سرشتی وفرضیه مزاج ها ازهمان زمان بقراط وجالینوس وجود اهمیت تاریخی داشته است .
می گوییم بهداشت روانی، تازه ترین علم است برای اینکه تقریبا ازسال۱۹۳۰ میلادی بعد ازتشکیل اولین کنگره بین المللی بود که روانپزشکی به صورت جزئی ازعلوم پزشکی پذیرفته شد وسازمان های روانپزشکی ومراکزپیشگیری درکشورهای مترقی یکی بعد ازدیگری فعالیت خود را شروع کردند. ازفعالیت های این سازمانها درجریان جنگ جهانی دوم عملا کاسته شد وبدین ترتیب می توان روانپزشکی را به صورت تازه ترین علم بعد ازجنگ جهانی دوم به حساب آورد.
ازمدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن هجدهم وهمزمان با انقلاب کبیرفرانسه ازتاریخچه بهداشت روانی اطلاعات کافی دردست نیست. به علت جهل وبی سوادی ازبروزبیماری های روانی، اختلالات رفتاری وبیماری های روانی را به دخالت ارواح خبیثه وشیاطین، قدرت های ماورای انسانی ونفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید، ماه ورعد وبرق در بدن می دانستند وعقیده داشتند که این بیماری‌ها با نیروهای ماوراالطبیعه ووساطت افراد مقدس درنزد خدا بهبود می یابند. واین شفاعت موقعی اتفاق می افتاد که بیماردرخواب باشد. اولین‌باربقراط فیلسوف مشهوریونانی بودکه خرافات را درباره بیماری های روانی کنارگذاشت واختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید، درباره مالیخولیا وجنون زایمانی تعریف وتوصیف کرد و مغزرا مرکزاصلی روان دانست. جالینوس علت بیماری های روانی را اختلال عمل مغزمی دانست. دراوایل قرن سیزدهم واوایل رنسانس، ارتباط جسم وروان ویکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرارگرفت وعلاوه برفرضیه ابوعلی سینا مسئله این ارتباط به اسپانیا وکشورهای دیگرکشانده شد واین موضوع، زمینه ای برای فرضیه جدید درباره بیماری های روان تنی شد. این قرن را باید قرن سحروجادو، دخالت شیاطین وارواح درایجاد بیماری های روانی دانست. اولین روانپزشک به نام”جان وی یر”که درسال۱۵۱۵ دردهکده ای درمرزآلمان وهلند به دنیا آمده بود پس ازاتمام دوران پزشکی درپاریس علاقه مند به مطالعه درباره رفتارانسانی وبیماری های روانی شد ودرسال۱۵۶۳ کتابی درسوئیس نوشت که امروزاهمیت زیادی درباره تاریخچه روانپزشکی دارد .
“جان وی یر” به علت علاقه مندی درنوشتن رساله هایی درباره تشخیص بیماری های روانی، صرع، وحشت شبانه، علائم هیستریک، توهمات افسردگی وسایر پدیده های روانی مرد قرن۱۶ نام گرفت. اگرچه نوشته های اوبا مخالفت وطرد او ازطرف گروه زیادی ازاطباء ونویسندگان آن زمان روبروشد ولی با رشد روانشناسی پویا مجددا نوشته های تاریخی”وی یر “ ارزش خود را درروانپزشکی پیدا کرد. اولین روانپزشک کشورانگلستان” ویلیام بتی “ درسال۱۷۵۳ میلادی بود واطلاعات جسته وگریخته وجود دارد که تا قرن چهاردهم مکان هایی برای مواظبت ونگهداری بیماران روانی درمونت کاسینوایتالیا و بیمارستانی درلیون فرانسه وجود داشته است‌. در اسپانیا اولین بیمارستان روانی در سال ۱۴۰۹ در شهر والانسیا به وسیله یک کشیش اسپانیایی ایجاد ایجاد شد و علت آن رفتار استهزاآمیز و آزار دهنده افراد نسبت به بیماران روانی در ملاء عام و خیابانهای آن زمان بوده است. بیماران روانی در ملاء عام و خیابانهای آن زمان بوده است. بیماران روانی خفیف به صورت فقرا وولگردان در کوچه وبازار ،به وسیله خنده وتمسخر بچه ها وآلت دست بزرگتران می‌شدند‌. دربیمارستانتبلم لندن تا قرن ۱۹ خوراک وپوشاک وجای کافی برای بیماران وجود نداشت و مسئولان بیمارستان بیماران را درروزهای یکشنبه درمعرض دید وتماشای مردم در مقابل دریافت مختصر پول قرارمی دادند وازاین راه سالیانه۴۰۰ پوند انگلیس عاید بیمارستان می شد تا کمبود بودجه را جبران کنند .
● بهداشت روانی در دورانهای مختلف :
۱) بهداشت روانی و پیشگیری اولیه در دوران قبل از تولد و زمان تولد
دراین دوره سهم عوامل ارثی و مادرزادی در ایجاد اختلالات روانی بیش از سایرعوامل است . علاوه برعوامل بالا عوامل محیطی ، شرایط اقتصادی خانواده ، نگرانی ها و اضطراب‌های دوران حاملگی ، بیماری های مادر در دوران حاملگی ، ضربه های قبل از تولد و ضربه های زایمانی وسایر عوامل جسمانی و روانی مادر همگی ممکن است درتعیین سرنوشت کودک موثر واقع شود وصدمات جبران ناپذیری به وجود آورد. ازنظر بهداشت روانی وپیشگیری ازاین عوامل به این شرح است: ممانعت از ازدواج خویشاوندان نزدیک و ازدواج های زودرس ، تشخیص و تعیین عوامل ارثی بیماری‌زا و جلوگیری از ازدواج افرادی که نسل معیوب به وجود می آورند ، مراقبت ازسلامتی مادردردوران حاملگی وجلوگیری ازکمبود مواد پروتئینی، ویتامین ها ،ابتلا به بیماری ها وعفونت ها ،همکاری با متخصصان بیماری های زنان وزایمان درباره اجرای موازین بهداشتی دردوران حاملگی وبالاخره تنظیم طرح های لازم به منظور دادن آموزش کافی به مردم و آشنا ساختن آنان به زیان های جبران ناپذیری که ممکن است در نتیجه کوچکترین اهمال دراین دوره به وجود آید . جلوگیری ازحوادث زایمان وصدمات مغزی که هنگام تولد ممکن است پیش آید ازنظر بهداشت روانی بسیارمورد توجه است. باید مراقبت پیش آید از نظر بهداشت روانی بسیارمورد توجه است . باید مراقبت کامل ازنظرحفظ کودکان درمقابل ضربه ، کمبود اکسیژن وخفگی وغیره به‌عمل آید.
۲) بهداشت روانی در آغاز کودکی
دردوران شیرخوارگی، مسائل مربوط به بهداشت وواکسیناسیون کودک، تغذیه، شیردادن ورعایت نظم وترتیب دراین مورد و زیان های ممانعت ازاستفاده از شیرمادر بایستی مورد توجه قرارگیرد .
باید دانست که مادراولین کسی است که نوزاد با او رابطه عاطفی برقرارمی کند واگردرنحوه ایجاد این رابطه اختلالی حاصل شود ، اثرات آن دردوران زندگی درنحوه همسازی کودک ویا نوجوان با محیط و برقراری مناسبات صحیح با افراد دیگر آشکارمی شود.
بدیهی است که اساس و بنای روانی فرد در دوران کودکی پی ریزی می شود . وظیفه پزشکان خانواده ، پرستاران ، مددکاران اجتماعی و مشاوران مراکز بهداشت روانی است که به عنوان بیماریابی رفتارهای غیرطبیعی این کودکان راکشف و در رفع علل مولد آن کوشش کنند و همکاری لازم را با خانواده بیمار بنمایند . در غیر این صورت ممکن است کودک درآینده به بیماری‌های روانی و رفتارهای غیر طبیعی یا ضد اجتماعی که مولد محیط نامساعد و ناسالم خانواده است ، گرفتار شود . در دوران کودکی عدم مناسبات صحیح بین پدر و مادر و مناقشات میان آنها ، تبعیض وتشویق بی جهت میان کودکان روان کودک را نامتعادل می کند .
کودک برای پایه گذاری بنای روانی و عاطفی و ایجاد شخصیت صحیح احتیاج به محبت والدین و احساس امنیت در خانواده دارد .کودک باید بتواند پایه های زندگی روانی آینده خود را بر اساس عواملی مانند احساس محبوب بودن و امنیت در خانواده ، همسازی و انطباق صحیح با محیط خانواده و خارج ، ارضای تمایلات بطور منطقی و مطلوب پی ریزی کند‌.
اگر پدر و مادر به این ضروریات توجه نکنند‌، احتیاجات کودک به نحو کامل درک نمی‌شود و ثبات عاطفی در خانواده به وجود نخواهد آمد ، در این صورت کودکی که در حال رشد است دچار نابسامانی های روانی خواهد شد‌.
۳) بهداشت روانی در دوران بلوغ
بلوغ را می توان یکی از مهمترین دوره های زندگی دانست که ازنظر فیزیولوژیکی، فیزیکی وروانی تحولات بسیارعمیقی در فرد ایجاد می کند و باعث می شود که نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد. نوجوان در این مرحله ا زنظر جسمانی در حال رشد ، از لحاظ عاطفی نارس ، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحت تاثیر است .
بلوغ یک دوران بی سر و سامان و به عبارت دیگر دوره ای از زندگی است که شخص غالبا دستخوش کشمکش های گوناگون است . از نظر بهداشت روانی شناخت این تحولات به خصوص در آن قسمت ها که تغییرات چشمگیر در رفتار و کردار نوجوانان آشکار می شود ، بسیار پر اهمیت است و برای آموزش و آماده کردن نوجوانان ، پدران ومادران برای رویارویی با مسائل و مشکلات مربوط به این دوره از زندگی امری است که مورد قبول همه روانپزشکان وروانشناسان قرار گرفته است . عدم آشنایی و توجه به تغییرات روانی در این دوره ممکن است منجر به بروز مناقشات خانوادگی و اجتماعی شود و منشاء بسیاری از انحرافات اخلاقی ، پناه به اعتیاد ، دزدی و انواع تبهکاری در نوجوانان شود .
معمولا اکثر پزشکان فقط به سلامت جسمی فرد بیمار توجه می کنند و همچنین معلمان مدارس مرتکب چنین اشتباهی می شوند و به جای توجه به رفتار و عکس العمل های نوجوان فقط به رشد جسمانی ، پیشرفت و معدل او توجه دارند و به هیچ وجه مشکلات عاطفی و روانی او را در حل مشکلاتش ، مدنظر قرار نمی دهند . مراقبت از رشد روانی نوجوانان توسط پزشک و آموزگار امری ضروری است و بایستی رفتارهای غیر طبیعی به موقع تشخیص داده شود تا از بروز هرگونه ناراحتی روانی جلوگیری شود‌.
برای درک دنیای روانی نوجوان و مشکلات او توجه به دو نکته اساسی زیر لازم است :
۱) طرز فکر نوجوان نسبت به خود ، همکلاسی‌ها ، همبازی ها ، افراد بزرگ تر ، افراد کوچکتر ، برادران ، خواهران ، پدر و مادر‌.
۲) طرز فکر او درباره کار ، هدف های آینده‌، آرزوها و امیالی که در سر می پروراند و طرح‌هایی که برای زندگی آینده خود پی ریزی می کند‌.
در بسیاری ا زموارد که تفاهم مطلوب و صحیحی میان پدر و مادر وجود ندارد ، نوجوان به طور خود آگاه یا ناخود آگاه متوسل به ایجاد جبهه بندی های مختلف در خانواده می شود و افراد خانواده رابه دو یا چند گروه تقسیم و به جان یکدیگر می اندازد .
در هیچ دوره ای از زندگی به اندازه دوران بلوغ ، فرد احتیاج به حمایت ، کمک و تفاهم ندارد . در این سنین مسائل مهمی نظیر ارتباط با دیگران ،ادامه تحصیل پیدا کردن کار و حرفه مورد علاقه و مسئله ازدواج مطرح می شود که نتیجه و تاثیر آن عوامل از نظر بهداشت روانی خیلی مورد توجه قرار می گیرد .
● هدف بهداشت روانی
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی ، تامین سلامت فکر و روان افراد جامعه است . برای رسیدن به این هدف احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان ،همکاری سازمانهای دولتی ، برنامه ریزی ، بودجه برای ایجاد و گسترش سازمانهای روانپزشکی و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه داریم .
به طور خلاصه و فهرست وار اهداف و نتیجه کلی از بهداشت روانی را در۲ بخش اصلی برمی شماریم .
۱) بخش خدماتی :
جهت تامین سلامت فکر و روان افراد جامعه ، پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی ، بیماریابی و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و یا بستری ، کمک های مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی ، اجتماعی وخانوادگی شده اند .
۲) بخش آموزشی :
آموزش بهداشت روانی به افرادی که با بیماران عصبی سروکاردارند وهمچنین آموزش بهداشت روانی همگانی وآشناکردن مردم جهت همکاری واستفاده ازسرویس های موجود درصورت مواجه با استرس ها ومشکلات روانی ،آموزش روانپزشکی به دانشجویان پزشکی وپیراپزشکی، تنظیم برنامه های بازآموزی کوتاه مدت روانپزشکی برای پزشکان عمومی جهت آشنایی بیشترعلوم روانپزشکی ونظایرآن .
امیرعباس میرزاخانی
منبع : روزنامه رسالت