چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


چالشها و چشم اندازهای ازدواج و همسرگزینی درایران امروز


چالشها و چشم اندازهای ازدواج و همسرگزینی درایران امروز
ازدواج وتشکیل خانواده ازقدیمی ترین نهادهای زندگی بشر است که ازدیر باز موردتوجه متفکرین علوم اجتماعی ، علوم اخلاقی ، علمای مذهبی وسایر دانشمندان قرارگرفته است. دردهه های اخیر به علت پیچیدگی های امورمربوط به ازدواج ، دامنۀ مسائل مربوط به آن به قلمروهای علوم دیگری همچون علم اقتصاد، جمعیت شناسی و علم سیاست نیز کشیده شده است .
هریک ازاین علوم به فراخور حیطۀ تخصصی اشان به جنبه هایی ازمسئلۀ ازدواج پرداخته ودرتبیین مسائل مربوط به آن ونیز ارائۀ راه حل هایی برای زدودن نابهنجاریهای عارض برآن با توجه به فرهنگ ، مذهب وشرایط اقلیمی گوناگونی که در جوامع مختلف وجود دارد ، کوشیده اند .
بدیهی است که ازدواج همچون هرپدیدۀ اجتماعی دیگری دارای هنجارهایی است که این هنجارها نسبت به هر جامعه ای ونیز هر مقطع زمانی متفاوت می باشند . در کشور ما نیز در دوران کنونی ، مسائل ازدواج دارای ویژگیهای خاص خود می باشد . ازیکطرف ایران همچون سایر کشورهای جهان سوم درمرحلۀ گذار از سنت به مدرنیته است که تغییرات اجتماعی وسیعی رادرهمۀ پدیده های اجتماعی ازجمله درازدواج وهمسرگزینی ایجاد کرده است ؛ تغییراتی که موجب شده است تا مردان وزنان نگرش نوینی ازپیوند زناشویی وازدواج داشته باشند وآنرا نه فقط به عنوان یک رابطۀ جنسی وتولید فرزند بلکه برای بوجود آوردن یک زندگی کمال گرا ، توأم باعشق وهمدلی وهمدمی بدانند . دنیای جدید باعث بالا رفتن سطح آگاهی های اجتماعی ، سواد عمومی وتحصیلات شده وبه موازات آن سطح توقعات وانتظارات مردان وزنان به مراتب بیشترازگذشته شده است . ازطرف دیگر درعصرمدرنیته ، تمایزات وتفاوتهای فرهنگی واجتماعی گروههای اجتماعی ونیز آحاد جامعه بیشتر شده وهمانندی های گذشته کم رنگ شده است . علاوه براینها درکشورما وقوع انقلاب اسلامی درسال ۱۳۵۷،موجب شد تاتغییرات دیگری درجامعه بوجود آید ؛ بخشی ازاین تغییرات ناشی ازروند اسلامی کردن جامعه درفردای انقلاب بود. بخشی دیگر به علت نقش اجتماعی زنان درجامعه وگرایش آنها به تحصیلات بالاتر واحراز صلاحیت هایی همانند مردان دربدست گرفتن مشاغل خارج ازمنزل قرارداشت . این همه باعث شد تاهمسرگزینی ازشکل سنتی خارج شده وبامسائل دیگری که درنوع خود درکشورماتازگی داشت ، مواجه شود . نکته دیگری که دردهۀ اول بعد ازانقلاب
( دهۀ ۱۳۶۰) بوجود آمد وبعدها پدیدۀ ازدواج وهمسرگزینی رابرای جوانان به شدت تحت تأثیر قرارداد، میزان بالای موالید درآن دهه بود که دردهۀ ۱۳۸۰آنچه راکه تحت عنوان " عدم تعادل جمعیتی درسن ازدواج " نامیده می شود ، راموجب شد . دراین مقاله سعی خواهدشد تامسائل ومشکلات عمدۀ همسرگزینی وازدواج رادرایران کنونی ازدیدگاه جامعه شناختی موردبررسی قراردهیم .
این مطالعه بااهداف زیر انجام شده است :
۱) بررسی اجمالی مسائل مربوط به ازدواج درجامعۀ ایران ازگذشته تاکنون
۲) بررسی عواملی که دردهه های اخیر موجب اختلال درامرازدواج جوانان شده است .
۳) عواملی که موجب تأخیر درامرازدواج شده است .
۴) بررسی عواملی که موجب بحران درهمسریابی زنان درسالهای اخیر درایران بوده است .
برای انجام این مطالعه ازروش کتابخانه ای ، مراجعه به اسناد ومدارک وآمارهای مربوط به موضوع مطالعه استفاده شده است . همچنین تجربیات ومطالعات قبلی نگارنده دررابطه با موضوع تحقیق و آراء ونظریات کارشناسان وصاحبنظران درامرازدواج وخانواده که نگارنده دردوران تحصیل ازاساتیدخود کسب نموده است ، دراین مطالعه نقش مؤثری داشته اند .
▪ نگاهی به ازدواج در ایران در اعصار گذشته :
خانواده وازدواج ازنهادهای نخستین است به این معنی که درتمام دورانهای زندگی بشر ودرهمۀ جوامع وجود داشته است . همانگونه که خانواده درگذر تاریخ اشکال متنوعی رادرهرجامعه ای به خود گرفته وازخانواده های گسترده ، پدرتباری ، پدرسری ، مادرتباری ، مادرسری و..... صحبت به میان می آید ، ازدواج وهمسر گزینی نیز شیوه های گوناگونی درهرنقطه ازجهان ودرایران داشته است . هرچند بسیاری از انواع خانواده ها وشیوه های ازدواج وهمسر گزینی درکشورما ازبین رفته ویارواج خودراازدست داده است ، اما درجای جای این کشورپهناور می توان آثاری از قدیمی ترین انواع آنهارا پیدانمود . آنچه مسلم است ، همچنانکه نهاد خانواده درایران تغییرات اساسی بخود دیده است ، ازدواج وهمسرگزینی نیز تحول بنیادی پیدانموده است. شهلا اعزازی دراین مورد چنین می نویسد :
" دردوران قبل ، همسر گزینی به شدّت تحت فشار اجتماعی بود . انتخاب همسر نه بر اساس میل وعلاقۀ دوطرف به ازدواج ، بلکه به دلیل " جبر اجتماعی " صورت می گرفت . درجامعه ای که فردیت مطرح نبود، علائق فردی نیز ارزشی نداشتند .... تنها راه ارتقاء پایگاه اجتماعی ، ازدواج بود هرچند که زن متأهل معمولأ تحت سلطۀ مادرشوهر بود وشوهر نیز برروی او اعمال قدرت می کرد ، امابتدریج با انتقال اقتدار شوهر به زن درحیطه های خاص ، زن تبدیل به فرد فرمان دهنده وپس از فوت مادرشوهر ، به بالاترین مقام خانه می رسید به این ترتیب برای دختران ، ازدواج تنها امکان کسب یک نقش اجتماعی قابل قبول جامعه بود . مردها نیز مجبوربه ازدواج بودند ، زیرا ادارۀ واحد خانه که درعین حال محل تولید نیز بود ، بدون وجودزن که قسمتی از کارها رابرعهده گیرد امکان نداشت . باازدواج ، مردمجرد تبدیل به مرد متأهل می شد که اهمیت اجتماعی بالاتری ازمرد عزب داشت . درعین حال پس از ازدواج دارای فرزندانی می شد که هم به او کمک می کردند وهم به عنوان ورثه ، از مایملک خانوادگی محافظت می کردند ....... ازدواجهای مجدد به فراوانی دیده می شد ، بطوریکه افراد هرچند گاه یکبار ، باهمسر جدیدی زندگی خودرا آغاز می کردند . علت آن ، میزان بالای مرگ ومیر زنان ومردان بود . مرگ ومیر زنان معمولأ ناشی اززایمان بود . مردی که همسرش فوت می کرد ، بخصوص اگر فرزند یافرزندانی داشت ، نمی توانست بدون کمک زن امور خانواده رابچرخاند ، پس باگذشت زمانی کوتاه دوباره ازدواج می کرد وچون اصل عمدۀ ازدواج ، فرزندآوری بود سعی می کرد بازن جوانتری که قادر به آوردن فرزندان بیشتری باشد ، ازدواج کند . ( اعزازی،۷۶ : ص ۲۳)
مرگ ومیرمردان به سبب بیماری ، اتفاقات طبیعی یاجنگ بود . بامرگ همسر ، زنان نیز مجبوربه ازدواج مجدد بودند ؛ زیرا وجود مرد برای ادارۀ اموراقتصادی خانواده ضرورت داشت .
ازویژگیهای ازدواج درایران گذشته می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
- ازدواج باخویشاوندان نزدیک بسیاررواج داشته است بطوریکه می گفتند عقد پسرعموودخترعمو درآسمانها بسته شده است .
- دربسیاری ازنقاط ایران دختررا ازهمان آغاز تولد "ناف بر " می کرده اند ، یعنی اورابه نام یکی ازپسران فامیل برای ازدواج نامزد می کرده اند .
- دراکثر نقاط ایران ،مراسم وتشریفات جشن ازدواج بسیاروسیع ومتنوع بوده است وگاهی به چند روز می رسیده است .
- پدرومادرنقش اساسی وتعیین کننده درانتخاب همسر برای فرزندان خود داشته اند . دراکثر موارد دختران هیچ نقشی درانتخاب شوهر آیندۀ خود نداشته اند .
▪ بحث های نظری
الف) مفهوم ازدواج : ازدیرباز جوامع مختلف پیوند میان زن وشوهر رابه عنوان ازدواج مورد قبول قرارداده اند . اما درطول زمان انواع مختلفی ازازدواجها پدید آمده است . باوجود تنوع درازدواج دردوران مختلف ودرجوامع گوناگون ، مشابهتها وعناصر نسبتأ ثابتی دراین پدیدۀ اجتماعی وجود داشته است . کارلسون ازدواج را اینگونه تعریف می کند : " ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دوفرد یک مرد ویک زن که برخی شرایط قانونی راتحقق بخشیده اند ومراسمی برای برگزاری زناشویی خودبرپاداشته اند وبه طورکلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرارگرفته وبدان ازدواج اطلاق شده است. " ( ساروخانی، ۱۳۷۰:ص ۲۳)
زیگان نیز ازدواج رااینگونه تعریف می نماید : " ازدواج عبارت است از پیوند میان دوانسان ازدو جنس مخالف که ازطریق این پیوند رسمی وقانونی مجازند که بایکدیگر مناسبات جنسی برقرارنمایند . " ( مهدوی ، ۱۳۷۷) . لوی اشتراوس رابطۀ فرهنگ وطبیعت رادرپدیدۀ ازدواج مورد تأکید قرارمی دهد : " ازدواج برخوردی است داراماتیک بین فرهنگ وطبیعت ، یامیان قواعد اجتماعی وکشش جنسی ."( ساروخانی ، ۱۳۷۰: ص ۲۳) . درمجموع ، تعاریفی که از"ازدواج " شده است ، عناصر ذیل رامورد توجه قرارداده اند :
- پیوند زناشویی میان زن وشوهر ،
- قانونی ومشروع بودن پیوند ( باتوجه به فرهنگ جامعه ) ،
- زندگی دائمی ( در برخی فرهنگها مثل اسلام ، ممکن است که ازدواج دائمی نباشد. ) ،
- کنش متقابل .
به عبارت دیگر مجموعۀ تعاریف ازدواج ، آنرا به عنوان پدیده ای اجتماعی می دانند که طی آن ، به منظور تشکیل وادامۀ زندگی زناشویی ، بین زن ومرد پیوندی قانونی ومشروع برقرارمی گردد که از یکسو متکی برنیازهای طبیعی است و ازطرف دیگر درارتباط باهنجارهای اجتماعی صورت می گیرد . این هنجارها مبتنی برفرهنگ ، قوانین وشرایط وتجربیات هرجامعه ای متغیر می باشند .
ب) ازدواج بعنوان یک مسئله اجتماعی : سی رایت میلز در کتاب بینش جامعه شناختی مسائل فردی و اجتماعی رابه عبارت زیر تفکیک می نماید : " گرفتاریهای خصوصی ناشی ازشخصیت فرد ورابطۀ نزدیک اوبادیگران است . آنهابه شخصیت فرد وجنبه هایی اززندگی اجتماعی او که مستقیمأ وشخصأ ازآنها باخبر هستند ، مربوط می شوند . به بیان دیگرگرفتاریهای خصوصی یافردی اموری شخصی هستند . مسائل عام به اموری اطلاق می شوند که حاکم برشرایط خاص درزندگی افراد هستند . آنها به سازمان وشرایط موجود دردرون نهادهای یک جامعه وچگونگی ساخت وسیع و زندگی تاریخی افراد مربوط می شوند . به بیان دیگر یک مسئلۀ عمومی ناشی ازبحران درنظام نهادهاست " (میلز ، ۱۳۶۰: ص ۲۳).
ج) ازدواج وعدم تعادل ساختی درجامعه : مرتن نیز باتأکید برتعادل ناشی از پذیرفتن اهداف ووسایل نهادی شده درجامعه ، سعی درتبیین نظام هماهنگ اجتماعی دارد . مرتن یک نظام اجتماعی راتوصیف می کند که ازیکپارچگی ضعیفی برخوردار است ؛ نظامی که بواسطۀ تأکید بیش ازحد براهداف اجتماعیِ موفقیت وعدم تأکید لازم بروسائل نیل به آن اهداف ، دستخوش یک نوع سوء یکپارچگی ( Mal Intergration ) می شود . درچنین وضعیتی مردم برای حصول به موفقیت به شیوه های نابهنجار روی می آورند . حاصل فونکسیونی این وضعیت ، زوال بیشتر مقرارت اجتماعی است . این امر موجب عدم تعادل ساختی درجامعه می شود ودرنتیجه مقررات اجتماعی بیش از پیش بی اهمیت می گردد . حالت افراطی این وضعیت ، بطور منطقی موجب بی قانونی ، عدم یکپارچگی ورهایی کامل فردیت خواهد بود ( اسکیدمور ،۱۳۷۲:ص۱۶۱).
د) ازدواج وشرایط آنومیک درجامعه : می توان گفت که درشرایط عدم تعادل ساختی وبی سازمانی اجتماعی یک نوع بی نظمی اجتماعی حاکم می گردد که درچنین شرایطی هرپدیدۀ اجتماعی دروضعیت هرج ومرج قرارمی گیرد ؛ وضعیتی که امیل دورکیم به آن آنومی می گوید . دورکیم بامبناقراردادن تغییرات اجتماعی ، نهایتأ به این نتیجه
می رسد که تخصصی شدن وتمایزات فردی موجب ایجاد وضعیتی می شود که " درحالت نابسامانی ( سردرگمی افراد درتشخیص ارزشها ) نیازهای افراد تشدید می شود " ( مهدوی ، ۱۳۷۴: ص ۷۶).
ه) ازدواج ومدرنیسم : ازسوی دیگر یکی ازمباحث بسیارمهم در مقولۀ تغییرات اجتماعی بحث مدرنیسم است که به عنوان یک پدیدۀ دارای اثرات غیر قابل انکاری بررخساره های زندگی اجتماعی انسان از جمله خانواده و ازدواج می باشد. ازجملۀ این تأثیرات می توان به دگرگونی ارزشها وهنجارها اشاره نمود . درجامعه های درمعرض مدرنیسم ، همه چیز درحال تحول است . به دلیل وابستگی بخشهای مختلف جامعه به یکدیگر ، شروع تحول دریک بخش سریعأ بخش های دیگر رامتأثر می نماید . درکشور ما نیز مدرنیسم ازحدود نیم قرن پیش بخش هایی از جامعه رامتحول کرده است . این تحولات موجب تحول درخانواده وازدواج و همسرگزینی نیز شده است . کاهش تعداد ازدواجها و افزایش سن ازدواج ازاینگونه موارد هستند .
و) ازدواج و عدم تعادل جمعیتی در سن ازدواج : برخی مطالعات به بررسی ارتباط بین پدیده های جمعیتی و وضعیت ازدواج پرداخته اند. عدم تعادل دروضعیت ازدواج عمدتأ درقالب مطالب مربوط به تنگنای ازدواج (Marriage Squeeze) درادبیات جمعیت شناسی ارائه شده است. این مطالب به عدم تعادل درتعداد زنان ومردان موجود درسنین ازدواج مربوط می شوند . یکی از این مطالعات بابررسی جریان های مهاجرت روستا به شهر وخروج مردان جوان ومجرد ازروستا ، عدم تعادل دروضعیت ازدواج درروستاها رابررسی کرده است . (جعفری مژدهی ، ۱۳۸۲ : ص۸۵ ) یکی دیگر ازمطالعات مرتبط باموضوع عدم تعادل دروضعیت ازدواج به پدیدۀ ترجیح جنسیتی درخانواده ها برای داشتن فرزند پسر ( نسبت به فرزند دختر ) اشاره دارد (همان : ص۸۶ ) . دراین مطالعه مطرح شده است که اگر خانواده های موجود دریک جامعه به داشتن فرزند پسر علاقۀ بیشتری داشته باشند وازطرفی امکان جلوگیری از به دنیا آمدن فرزندان نیز وجود داشته باشد ، نسبت جنسی درآن جامعه بیش از حد معمول خواهد شد . به طوری که درسالهای آتی که این افراد به سنین ازدواج برسند ، درتعداد دختران وپسران موجود درسنین ازدواج عدم تعادل به وجود خواهد آمد .
دریکی ازاین مطالعات به این نکته اشاره شده است که دریک کشور باجمعیت درحال افزایش ، اگرمردان بازنان جوانتر ازخود ازدواج کنند ، نوعی عدم تعادل دروضعیت ازدواج به وجود می آید . ( همان : ص۸۶ )
در مطالعه حاضرنیز براساس این نظریه ، وضعیت ازدواج درایران مورد بررسی قرار می گیرد . بررسی تئوریهای مختلف پیرامون ازدواج نشان می دهد که مشکلات گوناگونی درامر ازدواج جوانان وجوددارد . بعضی ازاین مشکلات مربوط به فرد وبعضی دیگر مربوط به جامعه می باشند . مهمترین عوامل مؤثر برازدواج ومشکلات آن برمبنای نظریات مطرح شده رامی توان شامل موارد ذیل دانست :
- مشکلات ساختی جامعه به صورت مسائل عام اجتماعی درآمده وجامعه رادستخوش تغییرات درهمۀپدیده ها ازجمله ازدواج وهمسرگزینی می نماید .
- بااستفاده ازدیدگاه دورکیم " تمایزات فردی " به عنوان یکی ازمهمترین عوامل مؤثر برمشکلات جوانان درازدواج وهمسرگزینی می باشد .
- ازبین عوامل مطرح شده درارتباط باخانواده وازدواج ، عامل همسان همسری بیش ازسایر عوامل ازسوی جامعه شناسان مورد تأکید قرارگرفته است .
- هریک ازتئوریهای جامعه شناختی ، به نوعی برارزشهای اجتماعی ونقش آنها درامرازدواج تأکید کرده اند . ازجمله موارد مشخص ترارزشهای اجتماعی ، می توان به توقعات وانتظارات جوانان ( دختروپسر درآستانۀ ازدواج ) ازیکدیگر و خصوصیات همسر اشاره نمود . همچنین دراین ارتباط شرایط ومشکلات مربوط به خانواده های (دختروپسر ) که ازنسل قبلی هستند ، نیز مورد توجه قرارگرفته است . - چون ازدواج نوعی انتخاب محسوب می شود ، گروه مرجع افراد درشکل گیری انتخابهایشان نقش مهمی راایفاء می کنند .
- عدم تعادل جمعیتی درسنین ازدواج ، می تواند مشکلات جدی برای همسرگزینی جوانان ایجاد نماید .
▪ مشکلات همسر گزینی وازدواج درایران
۱) تمایزات اجتماعی :
- همانگونه که امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی قرن نوزدهم خاطر نشان می کند ،در دنیای امروز ، افزایش جمعیت و گسترش تقسیم کاراجتماعی و بوجود آمدن مشاغل متنوع ، موجب ارتباطات اجتماعی زیاد ،تراکم اخلاقی وارزشها و هنجارهای گوناگون درجامعه شده است. ( گی روشه، ۱۳۶۶:ص۴۳ )
هرچند تنوع ارزشها وهنجارها درجوامع مختلف ، ازدیر باز وجود داشته ، اما آنچه که ویژگی جامعۀ جدیداست ، وجود این تنوع دریک جامعۀ واحد می باشد . به گفتۀ دورکیم جامعۀ قدیم که مبتنی بر
" همانندی " بوده ، جای خودرا به جامعۀ جدید که دارای خصیصۀ "تمایز پذیری اجتماعی " است ، می دهد . درجامعۀ جدید در مقایسه با جامعۀ قدیم ، افرادبا یکدیگر متفاوت هستند و هر قشر و گروه دارای ارزشها ، هنجارها ، الگوهای رفتار ورسوم اجتماعی خاص خود می باشد .
درنیمۀ دوم قرن بیستم و در آستانه قرن بیست و یکم ، تنوع وناهمانندی هنجارهای اجتماعی علاوه براینکه جوامع کشورهای غربی راازتمایزپذیری اجتماعی بیشتری برخوردارنمود ، درکشورهای جهان سوم نیز ، باتوجه به ورود تحولات ناشی ازمدرنیته به این جوامع ، آنها را نیز تحت تأ ثیر قرارداده ویک دستی وهمانندی اجتماعی گذشته اشان راتبدیل به تمایز اجتماعی نمود . درنتیجۀ این تغییرات ، گروهها واقشار اجتماعی ، حتی افراد یک شبکۀ خویشاوندی وبالاتر ازآن افراد یک خانواده ، دیگر مثل جامعۀ گذشته دارای افکار ، عقاید ، الگوهای رفتار مشابهی نیستند بلکه هرگروه وحتی هرفردی ازالگوهای رفتار متفاوتی پیروی می نماید .این امر خود رادرازدواج وهمسرگزینی به وضوح نشان می دهد .
دختران وپسران دردوران کنونی ، برای یافتن شریک زندگی خود ، علاوه برمشکلات عدیدۀ دیگر که شرح آنها درادامۀ این مطلب خواهد آمد ، از نظر یافتن یک همسر همسان با خود نیز دچار مشکل هستند . آنها دیگر مثل دوران گذشته نمی توانند همسر خودراندیده ونشناخته انتخاب نمایند وامیدوار به همسانی فکری ، ارزشی وهنجاری در زندگی مشترک آینده اشان باشند . لذا توجه جوانان به همسانی فکری ، اخلاقی وهنجاری درامر همسر گزینی بصورت یکی از مشکلات آنها در آمده و در بسیاری موارد بعنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است . آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امر می تواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود. دکتر ساروخانی در این مورد می گوید : " هر قدر زوجین از دیدگاههای اجتماعی نظیر تحصیل و اشتغال یا فردی و جسمانی نظیر سن و یا فرهنگ و یا طبقات تراز یکدیگر باشند ، به همان نسبت میزان طلاق رو به کاهش می گذارد . در مقابل ، هر قدر زوجین از نظر خُلق و خوی و منش مکمل یکدیگر باشند ، باز به همان نسبت میزان طلاق کاهش می یابد . " ( ساروخانی ، ۱۳۷۲: ص۱۱۳ ).
۲) تفاوت نسلها :
یکی دیگر ازمشکلات جوانان در امر همسر گزینی وازدواج ، مربوط به قرار داشتن جامعۀ ایران درمرحلۀ گذار از سنت به مدرنیته می باشد . این امر درمسئله ازدواج خودرا به شکل تفاوت نسلها نشان می دهد . روند تحولات درارزشها ، رسوم والگوهای رفتاری به قدری سریع است که آنرا درفاصلۀ دونسل ( والدین وفرزندانشان ) می توان تشخیص داد. فرزندان تأثیر بیشتری ازقالب های دنیای مدرن می پذیرند ودرانتخاب همسر ، معیارها وملاک های دنیای متمدن رابیش از الگو های ارزشی والدینشان درنظر می گیرند . امروزه برای زنان معیارهایی ازقبیل نقش اجتماعی ، تحصیلات دانشگاهی ، تساوی حقوق با مردان ، اشتغال درکارهای خارج ازمنزل و....... ازمسائلی است که مورد توجه آنان درانتخاب شوهرانشان می باشد ؛ وبرای مردان جوان نیز تصمیم گیری درپذیرش ویاعدم پذیرش خواسته های دختران جوان درامور مذکوردرفوق نقش تعیین کننده ای درانتخاب همسرانشان دارد . ازطرف دیگر والدین درایران هنوزنقش تعیین کننده ای درمشاوره بافرزندانشان درانتخاب همسر دارند وبعضأ الگوهای ارزشی اشان متفاوت بافرزندانشان است که موجب چالش بین معیارهای والدین وفرزندان می شود .
بنظرمی رسد درجامعۀ کنونی ایران دراکثریت خانواده ها بین فرزندان ووالدین در مورد ملاک های همسرگزینی یک نوع مصالحه بوجود آمده است ؛ هرطرف تاحدودی به نفع طرف دیگر از ترجیحات خود کاسته و سلائق وخواسته های خود راتعدیل نموده است . در واقع ، والدین وفرزندان توانسته اند تا حدودزیادی برسر انتخاب همسر به گزینه های یکدیگر توجه نموده و به توافق برسند . با این وجود تفاوت ارزشهای والدین و فرزندان در بسیاری از خانواده ها همچنان بعنوان یکی از مشکلات همسرگزینی جوانان وجود دارد .
۳) نظام حقوقی ایران درارتباط با حقوق زنان :
یکی دیگر ازمشکلات مربوط به ازدواج که منشاء بوجود آمدن مشکلات عدیدۀ دیگر شده است ، مشکلات مربوط به حقوق زنان مصرّحه درقوانین مربوط به ازدواج وطلاق می باشد . بنا به گفتۀ بسیاری ازحقوقدانان وکارشناسان مسائل مربوط به خانواده ، ونیز واقعیات موجود درپرونده های محاکم مربوط به مسائل خانواده وطلاق ، درجامعۀ فعلی ایران باوجود تجدید نظرها واصلاحات فراوانی که پیش از انقلاب اسلامی وبعد ازآن درمواد قانونی ازدواج وطلاق صورت گرفته است ، هنوز نارسایئهای بسیاری درزمینۀ برقراری عدالت وعدم تبعیض بین حقوق مرد و زن وجود دارد . بعضی از این نارسایئها مربوط به تفاسیر اشتباه از دستورات فقهی اسلام و ناشی ازعدم توجه به شرایط وموقعیت های زمان ومکان می باشد . به عبارت دیگر قوانین و هنجارهای اجتماعی که درزمانهایی می توانسته اند در استحکام خانواده ها مفید باشند ووظایف وتکالیف زن وشوهر رادرزندگی زناشویی ویا هنگام بروز اختلاف بین زوجین ، تعیین نمایند ، درحال حاضر باتوجه به تغییرات زیاد درخواسته ها وانتظارات زن ومرد که ناشی از تأثیر فرهنگ وتمدن جدید است ، ممکن است مناسب نباشند . لذا اینگونه قوانین، نظام حقوقی رادرتأمین خواسته های زوجین ، مخصوصأ زنان دچار چالش نموده ومشکلات فراوانی رادرارائه راه حل های متناسب با وضعیت کنونی خانواده ها ، بوجود آورده اند . ازجملۀ این مشکلات می توان به شرط عٌسر وحرج درتقاضای زن برای طلاق شوهرش نام برد ." عٌسر وحرج به عنوان یکی از مواردی است که بر مبنای آن زنان می توانند از دادگاه درخواست طلاق نمایند . به بیان دیگر ، در صورتی که ادامۀ زندگی زناشویی به دلایل مختلف برای زوجه غیر قابل تحمل شود ، وی مجاز است از دادگاه رفع پیوند زناشویی را خواستار شود ." ( مرتضی حاجی پور ، ۱۳۸۳ : ص۱۶۷ ) چنانچه مرتضی حاجی پور در مقاله خود آورده است : " بررسی ها نشان می دهد که این کلّیت در عمل مشکلاتی را به وجود می آورد چرا که عٌسر وحرج مفهومی است نسبی که ارتباط عمیقی با روحیات فرهنگی و ایدئولوژیکی اشخاصی ( قضاتی ) دارد که قرار است در این مورد به اظهار نظر بپردازند . " ( همان : ص۱۸۱ ) وی همچنین اضافه می کند : " ابهام در مفهوم عسر و حرج و نسبیت آن بر حسب زمان و مکان واکنش های متفاوتی را نسبت به موضوع مورد ادعا در دادگاه ها ( اعم از بدوی و عالی ) به وجود می آورد . به عبارت دیگر ، مفهوم عسر و حرج بر حسب شرایط مکانی و زمانی متغیر است به نحوی که برای زنان مثلاً فلان منطقۀ روستایی عسر و حرج همان مفهومی را ندارد که برای زنان مثلاً تهرانی ممکن است داشته باشد . این نسبیت باعث می شود برای قضاتی که در فرهنگی خاص تربیت شده اند ، عسر و حرج ادعایی زنان مثلاً تهرانی قابل درک نباشد مگر آنکه به نحوی از انحاء از جمله ضرب و شتم شدید ، رها کردن زوجه برای مدت طولانی ، اعتیاد شوهر به نحوی که خانواده را کاملاً متلاشی سازد ، صرفنظر کردن زن از تمام حقوق خود و .....تجلی خارجی یابد . " ( همان : ص۱۸۰ ) بطورکلی می توان چنین نتیجه گیری کرد که باتوجه به قوانین موجود مرد خیلی راحت تر وزودتر می تواند همسرش رابه دادگاه کشانده وزن خود را طلاق دهد ولی زن درصورت تصمیم به طلاق شوهرش - براثر اعتیاد به مواد مخدر، خیانت به وفاداری زناشویی و....... اولأ نمی تواند به راحتی این اموررابرای دادگاه محرز نماید ، ثانیأ راه فرارمردان ازاین اتهامات باتوجه به قوانین موجود بسیار راحت می باشد .در مجموع ، این نارساییهای حقوقی موجب شده اند تا دختران و والدین آنها نسبت به پذیرش خواستگاران ، سخت گیر و محتاط باشند و التزام هایی را به صورت مهریه و طرق دیگر از پسر و خانواده اش خواستار شوند. همچنین ، قوانین مربوط به ارث در نظام حقوقی ایران نیز مشکلاتی را برای زنان بوجود می آورد که در مورد آنها در مبحث" مشکلات مربوط به افزایش میزان مهریه" توضیح داده خواهد شد .
۴) مشکلات مربوط به افزایش میزان مهریه :
همانگونه که درمورد وضعیت حقوق زنان درنظام حقوقی خانواده درایران گفته شد ، زنان ازهنگام انتخاب همسر ومراحل بعد ازآن تا موقع ازدواج ، بدلیل عدم تأمین حقوقی درصورت وقوع اختلاف باشوهر ویا الزام به طلاق ، دارای دغدغۀ دفاع ازحقوق مشروع خود هستند . به این جهت درهنگام عقد ازدواج ضمن شروط خود ، میزان مهریه را به گونه ای تعیین می کنند تا اولأ ازسوء استفادۀ شوهر درصورت بوالهوس بودن وتصمیم به طلاق زن به بهانه های واهی پس از ازدواج ، جلوگیری نمایند ودرثانی اگر بنا به هردلیلی ازدواج ، منجر به طلاق شد ، زن ازنظر تأ مین هزینۀ زندگی خود برای بقیۀ عمر دچار مشکل مالی واقتصادی نباشد .
در مجموع می توان گرایش به بالابردن مهریه را از طرف زنان وخانواده هایشان درهنگام عقد ازدواج ، موارد ذیل دانست :
الف) پیشگیری ازطلاق زن توسط مرد بدلایل واهی ویا بوالهوسی مرد.
ب) عدم امکان ازدواج مجدد برای اکثریت زنان مطلقه بدلیل :
- سنت هایی که درمورد ازدواج مجدد زنان مطلقه وزنان بیوه براثر فوت همسر درجامعه وجود دارد .
- پائین بودن نسبت جنسی درجامعۀ ایران - بگونه ای که درادامۀ بحث ، تحت عنوان " عدم تعادل جمعیتی در سن ازدواج درایران " خواهد آمد - که موجب می شود تا مردان عمدتاً همسرانشان را از دختران هرگز ازدواج نکرده انتخاب نمایند.
- باقی ماندن آثار نظام مردسالارانه دراکثر خانواده ها که اکثریت زنان رااز تملک دارایی های کسب شده پس از ازدواج محروم می نماید ، مضافأ به اینکه طبق قانون درصورت فوت شوهر ، زن فقط یک هشتم ازدارایی شوهرش را به ارث می برد واین سهم در مورد خانۀ مسکونی ، فقط ازاعیان ( ساختمان ) است و زن ازعرصه ( زمین زیر ساخت ) ارث نمی برد و این درحالی است که ارزش خانۀ مسکونی دراکثرشهرها ، باتوجه به بالابودن قیمت زمین ، مربوط به زمین زیر ساخت است وبنای ساخت های مسکونی نسبت به قیمت زمین ارزش چندانی ندارد . این امرنیز یکی از موجبات تمایل به افزایش مهریه ازطرف زنان درهنگام عقد ازدواج بوده و در صورت عدم توافق با داماد و خانواده اش ، بصورت مانعی در امر ازدواج قرار می گیرد .
۵) فقدان امکانات اولیه معیشتی برای شروع زندگی :
طبق آمارهای رسمی وغیر رسمی ، میزان بیکاری درکشورما به حدی است که ازمیانگین جهانی بسیار بالاتر می باشد وازمعضلات کشوربشمارمی رود . هرچند دامنۀ بیکاری ، همۀ اقشاراجتماعی رادربرمی گیرد، اما بیکاری فارغ التحصیلان - درسطوح کارشناسی ،کارشناسی ارشد وتاحدودی درمقطع دکتری برای بعضی ازرشته های تحصیلی - یکی از مسائل حاد جامعۀ امروز ما راتشکیل می دهد . علاوه برآثار وتبعات این معضل درزمینه های مختلف دیگر ، درامر ازدواج جوانان - مخصوصأ ازدواج مردان - بسیارنقش تعیین کننده ای ایفاء می نماید . بیکاری مردان ویاپائین بودن سطح دستمزدها برای جوانانی که باهردرجۀ تحصیلی مشغول به کارمی شوند ونیز عدم امنیت شغلی درهنگام اشتغال به کار ، ازموانعی است که موجب می شود تاپسران نتوانند اقدام به انتخاب همسر برای ازدواج وتشکیل خانواده نمایند .
۶) بالابودن توقعات وانتظارات زوجین برای تشکیل خانواده :
در ادامۀ مبحث مربوط به بیکاری وکمبود دستمزد باید این موضوع رادرنظرداشت که جوانان علاوه برمشکلات مربوط به کسب درآمد کافی برای شروع به زندگی ، ازسطح توقعات وانتظارات نسبتأ بالایی - نسبت به والدین ونسل های قبل ازخود - برخوردارمی باشند .
ازعمده ترین نیازهای معیشتی جوانان برای شروع به زندگی ، داشتن مسکن مستقل - هرچند بصورت اجاره ای ورهنی - می باشد که باتوجه به بالابودن نرخ های اجارۀ مسکن ، بسیاری ازجوانان امکان اجاره نمودن یک خانۀ کوچک رانیز دارانمی باشند . علاوه برآن ، داشتن اتوموبیل ویابسیاری ازلوازم منزل که درسالهای اخیر برای تشکیل خانواده ، مرسوم شده است ، موجب شده تاجوانان نتوانند بین درآمدهای خود وهزینه های ضروری زندگی تعادلی بوجود آورده وتشکیل یک خانوادۀ مستقل - ازوالدین خود- را امکانپذیر بدانند. باید توجه داشت که دردهه های اخیر باتوجه به تمایزات فرهنگی نسل جوان باوالدینشان ، امکان زندگی مشترک زوج تازه ازدواج کرده باوالدین شوهر و یا زن ، تقریبأ امکان ناپذیر شده است وفقط دربعضی ازخانواده های روستایی وبه نسبت بسیارکمتری درمناطق شهری ، این نوع زندگی مشترک زوجین باوالدین مقدور بوده است .
۷) بحران هویت دربین جوانان درجامعۀ کنونی ایران :
جوانان ایرانی درجامعۀ درحال گذار - ازسنت به مدرنیته - کشورمان به نوعی دارای بحران هویت می باشند؛ ازیک طرف تحت تأثیر نسل های قبل - والدین و مسئولین فرهنگی ، اجتماعی وسیاسی - ، خودراتحت فشارقوانین، رسوم وآداب وعادات برآمده ازسنت های اجتماعی ومذهبی می بینند ومجبوربه رعایت این هنجارها هستند وازطرف دیگر باگسترش ونفوذ رسانه های عمومی ازقبیل تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ورسانه های مکتوب ، خودرادردنیایی می بینند که باسنت های فرهنگی نسل قبلی اشان دارای فاصلۀ زیادی است . درتعارض وتقابل سنت ومدرنیته ، جوان ایرانی نه تنها هویت واقعی خودرادستخوش تلاطم وبی ثباتی می یابد بلکه درشناخت دیگران نیز نمی تواند معیارهای مشخص وتأیید شده ای راشناسایی نماید . قدرمسلم این مسئله برای جوانان درانتخاب همسری که بعنوان شریک زندگی ، نقش تعیین کننده واساسی درآینده اشان دارد ، ازاهمیت بسیاری برخورداراست . به عبارت دیگر پسر ویا دختری که نمی تواند خود رابشناسد وویژگی های مثبت ومنفی خودرا به درستی وباملاک های متیقن ارزیابی نماید، چگونه می تواند درارزیابی دیگری - همسر آیندۀ خود - موفق باشد . ازاینرو پسر یا دخترجوانی که به سن ازدواج رسیده است وباید همسر آیندۀ خودراازمیان دختران ویا پسران - خواستگار - خود انتخاب نماید ، دچار تردید ، وسواس ودودلی است ودرنهایت ، این امر می تواند موجب تأخیر درازدواج اوگردد . آمارهای تجرد قطعی ، که درسالهای اخیر روبفزونی گرفته است ، می تواند درکنارسایر عوامل ، درنتیجۀ این بحران - هویت - درجوانان باشد .
۸) عدم تعادل جمعیتی در سن ازدواج در ایران :
آمارها نشان می دهند که میزان رشد جمعیت ایران درفاصلۀ بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ علیرغم اینکه یک کاهش کلی داشته ، اما دردهۀ ۱۳۵۵تا ۱۳۶۵از رشد بسیار بالایی برخورداربوده است .
متوسط رشد سالیانه جمعیت به تفکیک جنس (۸۰-۱۳۳۵)
سال/ زن/ مرد
۱۳۳۵-۴۵/ ۳.۳۵/ ۳.۸۵
۱۳۴۵ـ۵۵/ ۳.۱۵/۳
۱۳۵۵-۶۵/ ۴.۸/ ۴.۵۶
۱۳۶۵-۷۰/ ۱.۲/ ۲.۷۶
۱۳۷۰-۷۵/ ۱.۸۲/ ۱.۲۱
۱۳۷۵-۷۶/ ۱.۶۶/ ۱.۵۷
۱۳۷۶-۷۷/ ۱.۵۴/ ۱.۵۴
۱۳۷۷-۷۸/ ۱.۶۹/ ۱.۵۲
۱۳۷۸-۷۹/ ۱.۵۸/ ۱.۵
۱۳۷۹-۸۰/ ۱.۵۶/ ۱.۴۸
نرخ رشد بالای جمعیت درایران طی دهۀ۵۵-۶۵منجر به افزایش قابل توجه جمعیت این دوره شده است ، بطوریکه جمعیت ۳۴میلیون نفری ایران در سال ۱۳۵۵برای سال ۱۳۶۵به بیش از ۴۹میلیون نفر افزایش یافته است :( مرکز آمارایران ، ۱۳۷۶) .
۱- ۲) جمعیت و متوسط رشد سالانه
سال/تعداد جمعیت/متوسط رشد سالانه (درصد)
آبان ۱۳۳۵/۱۸۹۵۴۷۰۴/۱/۳
آبان ۱۳۴۵/۲۵۷۸۸۷۲۲/۱/۳
آبان ۱۳۵۵/۳۳۷۰۸۷۴۴/۷/۲
مهر ۱۳۶۵/۴۹۴۴۵۰۱۰/۹/۳
مهر ۱۳۷۰/۵۵۸۳۷۱۶۳/۵/۲
آبان ۱۳۷۵/۶۰۰۵۵۴۸۸/۵/۱
این افزایش جمعیت ، به شکل های گوناگون ، نظام اقتصادی - اجتماعی کشور راتحت تأثیر قرار داده است . افزایش جمعیت ایران دردهۀ ۶۵-۵۵ که عمدتأ ناشی از افزایش موالید بوده ، درابتدا خودرا به صورت افزایش هزینه های مربوط به خدمات پزشکی ، بهداشتی وتغذیه نوزادان وکودکان نشان داد . پس ازآن وقتی این انبوه جمعیت سالهای خردسالی راطی کرد ، بخش آموزش وپرورش رادچار کمبود فضای آموزشی نمود وبحران کمبود امکانات آموزشی به تدریج ازمقاطع ابتدایی به مقاطع بعدی تحصیلی انتقال یافت . چنانچه آمار سالهای ۶۵- ۵۵ نشان می دهد ، عمدۀ موالید درآن دهه مربوط به دورۀ ۵سالۀ
۶۰-۶۵می باشد که دردورۀ پنج سالۀ ۸۰-۸۵(مقطع زمانی که درآن هستیم ) ازیکطرف به سن کاروتحصیل دردانشگاه رسیده اند و مشکلات خاص خود رابوجود آورده اند ، وازطرف دیگر واقع درسن ازدواج می باشند ، که موضوع مورد بحث دراین مقاله است .
چنانچه آمار ۱۳۷۵نشان می دهد جمعیت ۱۰تا ۲۰ساله ، که همانا متولدین ۵۵-۶۵ هستند ، ازتعداد بسیار بالاتری نسبت به جمعیت متولدین دهه های قبل وبعد ازآن برخوردارمی باشند .
جمعیت ۱۰تا ۲۰ساله درسال ۱۳۷۵ ، درحال حاضر ( سال ۱۳۸۵) درسنین ۱۹تا ۲۹سال قراردارند . با توجه به اطلاعات موجود درسرشماری سال ۱۳۷۵،میانگین سن ازدواج برای زنان ۲۲/۴سال وبرای مردان ۲۵/۶ سال بوده است و نیز درفاصلۀ سالهای ۱۳۶۵تا ۱۳۷۵سن ازدواج بطوریکنواختی ، هم برای مردان وهم برای زنان ، درحال افزایش بوده است :
بنابراین دوراز واقعیت نیست که درسالهای بعد ازآن تا حال حاضر نیز این رشد سن ازدواج همچنان ادامه داشته است . باتوجه به آمارهای موجود افزایش سن ازدواج دردهۀ ۶۵-۷۵ برای مردان ۱۸/. سال وبرای زنان ۲۵/. سال بوده است که اگر برای سالهای پس از آن نیز همین مقدارافزایش را پا برجا فرض نمائیم
لذا متوسط سن ازدواج درسال ۱۳۸۵برای زنان حدود ۲۴وبرای مردان حدود ۲۷سال می باشد . ازطرف دیگر چون میانگین سن ازدواج ارقام فوق است لذا طبیعی است که زنان ومردان چند سال قبل یا بعد ازآن وارد سن ازدواج شده اند . اگراین رقم را۲سال درنظر بگیریم زنان از سن ۲۲سالگی ومردان از سن ۲۵سالگی وارد سن ازدواج می شوند . به عبارت دیگر انبوه زنان متولد ۶۰-۶۵ از سال ۱۳۸۲ومردان متولد ۶۰-۶۵ از سال ۱۳۸۵وارد سن ازدواج می شوند . به عبارت دیگر درحال حاضر (۱۳۸۵) زنان متولد ۶۰-۶۵درسنینی هستند که مردان هم سنشان هنوز به سن ازدواج وارد نشده اند ، لذا ازنظر جمعیت شناسی با افزایش زنان واقع درسن ازدواج (نسبت به مردان واقع درسن ازدواج ) مواجه هستیم .
بطوراجمال می توان چنین نتیجه گرفت که باتوجه به اختلاف سن متوسط ازدواج برای دو جنس ، دختران متولد سالهای ۶۰-۶۵،که درایران تعداد موالید بسیاربالا بوده است ، همسران خودرا ازمیان مردان متولد ۵۵-۶۰انتخاب خواهند کرد که دراین دوره تعدادموالید بسیار پائین تر بوده است ولذا تعداد زنان درسن ازدواج بسیار بالاتر ازتعداد مردان واقع درسن ازدواج خواهد بود .
براساس اطلاعات مرکز آمارایران (۱۳۷۵ ) درسال ۱۳۸۵در مقابل۴۴۵۸۲۰۳ دختر ۲۰-۲۴ساله (۱۰-۱۴ساله های سال ۱۳۷۵،بدون احتساب مرگ ومیر آنها که البته دراین گروه سنی ناچیز است ) ، ۳۵۷۹۸۷۵مرد ۲۵-۲۹سال وجوددارد (۱۵-۱۹ساله های سال ۱۳۷۵) . بنابراین در"بازار ازدواج " دست کم تعداد ۸۷۸۳۲۸ دختر وجود خواهد داشت که قادر به یافتن همسر وادامه مسیر طبیعی تشکیل خانواده نخواهند بود . باتوجه به آمارهای مربوط به جمعیت ساکن درشهر وروستا ونیز میزان رشد جمعیت دراین مناطق ،حدود ۶۰درصد ازاین مازاد دختران درشهرها ساکن هستند .
نویسنده: اسماعیل جهانبخش
دانشجوی دکتری جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه
مأخذ آمار: مرکزآمار ایران
منابع :
- اسکید مور ، ریچارد. ۱۳۷۲ ، تفکر نظری در جامعه شناسی ( ترجمه علی محمد حاضری و دیگران ) ، تهران ، نشر سفید
- اعزازی ، شهلا. ۱۳۷۶ ، جامعه شناسی خانواده باتأکید برنقش ، ساختار وکارکرد خانواده دردوران معاصر ، تهران ، انتشارات روشنگران ومطالعات زنان
- امانی ، مهدی. ۱۳۸۰ ، مقاله : نگاهی به چهل سال تحول جمعیت شناختی ازدواج درایران از ۱۳۳۵تا ۱۳۷۵، نامۀ علوم اجتماعی ، شمارۀ ۱۷، بهاروتابستان ۱۳۸۰، تهران ، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
- جعفری مژدهی. ۱۳۸۲ ، افشین ، مقاله : عدم تعادل دروضعیت ازدواج درایران ، ، پژوهش زنان ، شمارۀ ۵، دورۀ ۱ بهار۱۳۸۲،تهران ، مرکز مطالعات وتحقیقات زنان دانشگاه تهران
- حاجی پور، مرتضی. ۱۳۸۳ ، مقاله : اختیارزوجه وابهام درمفهوم عٌسروحرج ، پژوهش زنان ، شمارۀ ۲، دورۀ ۲، تابستان ۱۳۸۳،تهران ، مرکز مطالعات وتحقیقات زنان دانشگاه تهران
- حسینی ، سید مهدی. ۱۳۸۰ ، مشاوره درآستانۀ ازدواج ، انتشارات آوای نور ، تهران
- فرجاد ، محمد حسین. ۱۳۷۲ ، آسیب شناسی اجتماعی خانواده وطلاق ، تهران ، انتشارات منصوری ، چاپ اول
- ریتزر ، جورج. ۱۳۷۴ ، نظریه های جامعه شناسی ( ترجمۀ محمد صادق مهدوی وهمکاران ) ، تهران ، دانشگاه شهید بهشتی
- رنجبر ، محمد رضا . ۱۳۷۴ ، ازدواج بدون طلاق ، تهران ، انتشارات آوای نور
- ساروخانی ، باقر. ۱۳۷۰ ، مقدمه ای برجامعه شناسی خانواده ، تهران ، انتشارات سروش
__________. ۱۳۷۲ . طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن ، چاپ اول ، تهران : دانشگاه تهران
- سگالین ، مارتین. ۱۳۷۰ ، جامعه شناسی تاریخی خانواده ( ترجمۀ حمید الیاسی) ، تهران ، نشر مرکز
- طالب ، مهدی. ۱۳۷۹، مقاله : شیوه های همیاری درازدواج درایران ، نامۀ علوم اجتماعی ، شمارۀ ۱۵، بهاروتابستان ۱۳۷۹، تهران ، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
- فرجاد ، محمد حسین. ۱۳۷۲ ، آسیب شناسی اجتماعی خانواده وطلاق ، تهران ، انتشارات منصوری ، چاپ اول
- کتابی ، احمد. ۱۳۷۹ ، مقاله :زناشویی باخویشاوندان بسیارنزدیک درایران باستان ، نامۀ علوم اجتماعی ، شمارۀ ۱۶، پاییز وزمستان ۱۳۷۹، تهران ، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
- مهدوی ، محمد صادق. ۱۳۷۴ ، عوامل مؤثر بررضایت زن وشوهر ، تهران ، انتشارات مبتکران
_____________. ۱۳۷۷ ، بررسی تطبیقی تغییرات ازدواج ، تهران ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
- میلز ، سی رایت. ۱۳۶۰ ، بینش جامعه شناختی ( ترجمۀ عبدالمعبود انصاری ، تهران) ، شرکت سهامی انتشار
- میشل ، آندره. ۱۳۵۴ ، جامعه شناسی خانواده وازدواج ( ترجمۀ فرنگیس اردلان) ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران
- مرکز آمارایران ، سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۳۵ ، ۱۳۴۵ ، ۱۳۵۵ ، ۱۳۶۵ ، ۱۳۷۵ .
_________ ، سالنامه های آماری ۱۳۸۰ ، ۱۳۸۱ ، ۱۳۸۲ ، ۱۳۸۳ ، ۱۳۸۴
منبع : جامعه‌شناسی ایران