شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
کشورهای مطرح و منطقه نفوذ
در معادلات کشورهای بزرگ که به ضرورت حجم توانمندیهای آنان و از همه مهمتر در خصوص بعضی از آنها به جهت جذابیتهای هنجاری که به نمایش میگذارند، تاثیرگذارترین بازیگران در صحنه جهانی محسوب میشوند، تمامی مناطق جغرافیایی از اهمیت و اعتبار یکسان برخوردار نیستند. با در نظر گرفتن تعریفی که این کشورها از اولویتها در چارچوب منافع ملی (در رابطه با بعضی از کشورهای جهان باید صحبت از منافع فردی یا گروهی کرد) دارند پرواضح میگردد که نباید ارزش و اعتبار همسان به تمامی جغرافیاها اعطا کرد.
با در نظر گرفتن منافع ملی، استراتژیای که مبنای عملکرد قرار گرفتن است و نقشی که بازیگر برای خود در صحنه جهانی برگزیده است، کشورها مشخص میکنند که چه جغرافیایی برای آنان از اهمیت فزاینده برخوردار است. این به معنای آن نیست که توجه به دیگر مناطق نمیشود بلکه این درک سبب میشود که منابع و توانمندیهای کشور متوجه یک منطقه خاص شود. لیکن اگر فرصت برای تاثیرگذاری و اشاعه نفوذ در مناطق خارج از حوزه اولویت به وجود آید بهطور کامل و همهجانبه تعقیب خواهد شد. سه کشور آمریکا، روسیه و چین که تمامی ویژگیهای یک بازیگر برتر یعنی وسعت زیاد، منابع زیرزمینی فراوان، جمعیت مکفی، مولفههای توسعه و پیشرفت اقتصادی و تکنولوژی نظامی ضروری برای ایفای بزرگی را دارا هستند به دلیل تعریفی که از منافع ملی دارند، عناصر شکل دهنده استراتژی و جهتگیری آن و در نهایت به لحاظ نقشی که با توجه به ظرفیتها و ارزشهای رهبران برای خود در صحنه جهانی قائل هستند، نگاه را معطوف به جغرافیاهای خاص نمودهاند.
در این چارچوب است که کشورها برای خود منطقه نفوذ مشخص کردهاند. این بدان معناست که هر بازیگر بزرگی در منطقه نفوذ خود تا زمانیکه بتواند نظم را در آن منطقه بر اساس اولویتها و ارزشیهای خود حیات دهد و از توان تاثیرگذاری و اعتبار برخوردار باشد، از قدرت مانور بالاتری در مقام مقایسه با رقبای بزرگ خود بهرهمند است و نقش مهمتر و نیازهای حیاتی او به اهمیت شناخته میشود. در این مناطق دیگر کشورهای بزرگ هنگامی به چالش میپردازند که نظم حاکم به سوی زوال برود و کشور دارای نفوذ تاریخی قادر نباشد نیازهای منطقه را به وسیله خود برآورد. شوروی در برابر واکنش آمریکا به حضور نظامی این کشور در کوبا عقبنشینی را برگزید چرا که آمریکای لاتین جزء منطقه نفوذ آمریکا محسوب میشود. دولت آمریکا برای وادار ساختن کره شمالی به دست کشیدن از توانمندی هستهای بهطور یکجانبه عمل نکرده است.
این کشور برخلاف سیاستی که در عراق پیشه کرد در رابطه با کرهشمالی به جنگ متوسل نشده است. آمریکا صدام حسین را متهم کرد که درصدد دستیابی به سلاحهای هستهای است و در این راه گام برداشته است. آمریکاییان این نظریه را پیش کشیدند که دستیابی صدام حسین به تکنولوژی و در نهایت سلاح هستهای در تعارض با منافع آمریکا است، پس حمله به این کشور را در دستور کار قرار دارند. با توجه به اینکه به دنبال سقوط شوروی، عراق عملا در خارج از حوزه نفوذ تمامی کشورهای بزرگ قرار داشت به همین روی آمریکاییان در راستای تامین آنچه از نظر آنها ضروری بود، حمله به عراق را پیش گرفتند. ولیکن در خصوص کره شمالی، با اینکه عملا به بمب هستهای دستیافته است و دارای توان موشکی برای ضربه هستهای به آمریکاست، آمریکا سیاست مذاکره را انتخاب کرده است.
کره شمالی حوزه نفوذ کشور چین است و این آمریکا را مجبور میسازد که در عین توجه به منافع خود در چارچوب منافع ملی کشور چین تصمیم بگیرد که چه اقدامی را در رابطه با توان هستهای کشور کرهشمالی به انجام برساند. برای چین منطقه حیاتی و کلیدی، شرق آسیاست پس این منطقه دارای اولویت در استراتژی این کشور است. چین سیاست خارجی خود را بر اساس منطقهگرایی قرار داده است. این کشور خواهان داشتن یک سیاست خارجی در برد جهانی نیست. با در نظر گرفتن اینکه کشور چین درصدد توسعه اقتصادی به عنوان اولویت اولیه است، پس پرواضح میگردد که سطحی از توان نظامی را خواهان باشد که لطمهای به نرخ رشد اقتصادی وارد نکند. به همین روی این کشور نمیتواند به نمایش قدرت در تمامی جهان بپردازد.
با در نظر گرفتن این واقعیات است که کشور چین دغدغه خود را معطوف به شرق آسیا نموده است. پس میبایستی کشورهای آمریکا و روسیه بپذیرند که برای چین در این منطقه قدرت مانور قائل شوند. کشور روسیه هم به مانند چین نشان داده است که سیاست خارجی خود را بعد جهانی نمیدهد و خواهان آن نیست که در تمامی نقاط جهان حضور فعال داشته باشد. این کشور نقطه توجه را آسیای مرکزی و اروپا قرار داده است. از نظر این بازیگر، آسیای مرکزی نقطه کلیدی برای امنیت روسیه قلمداد میشود. با در نظر گرفتن نوع منابع طبیعی، ارزشهای حاکم بر منطقه، همسایگی این منطقه با روسیه و وجود گسترده مواد مخدر، پرواضح است که از نظر آمریکا و چین کشور روسیه از قدرت مانور فزونتر برخوردار باشد. آمریکا بر خلاف دو کشور روسیه و چین دارای سیاست خارجی با برد کاملا جهانی است و در نتیجه منطقی است که این کشور به علت حجم قدرت و نیازها به نمایش قدرت در تمامی گیتی بپردازد. با این حال باید توجه شود که منطقه استراتژیک برای آمریکا خاورمیانه است و به همین روی است که روسیه و چین برای آمریکا در این منطقه حیطه مانور فراوانی را قائل هستند و به چالش این کشور در منطقه نمیپردازند. کشورهای روسیه، چین و آمریکا بر اساس یک اصل نانوشته تاریخی و سنتی برای یکدیگر قائل به منطقه نفوذ هستند. کشورها با توجه به منافعی که دارند مشخص میکنند که منطقه نفوذ آنها کدامین جغرافیاهاست و انتظار دارند که دیگر بازیگران هم به آن توجه کنند.
دکترحسین دهشیار
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت انتخابات حجاب عراق دانشگاه تهران مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل آتش سوزی زلزله شهرداری تهران سازمان هواشناسی آموزش و پرورش هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم فضای مجازی قتل
تورم بانک مرکزی مسکن قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا
مهران غفوریان ساواک رضا عطاران تلویزیون موسیقی عمو پورنگ سریال سینمای ایران شهاب حسینی مسعود اسکویی دفاع مقدس عفاف و حجاب
فلسطین اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه اوکراین یمن
فوتبال استقلال باشگاه پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی صاعقه گوگل ناسا تلفن همراه عکاسی مدیران خودرو کولر
کبد چرب فشار خون چای دیابت بیماری قلبی