شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقاشی انتزاعی


نقاشی انتزاعی
● سطح
عامل تعیین کننده مبنا بودن فلان سطح چیست؟ ظاهرا"جواب این است که سطح مبنا شکلی است که مشخص کننده ترین ویژگی ها را دارد .مثلا" مفهوم مربع شامل چندین ویژگی است – یعنی شاخص هایی که در سایر اشکال هندسی وجود ندارد مثلا"چهارضلع مساوی ،چهار زاویه قائمه که ویژگی مثلث نیست و مفهوم سطح که در بالاترین درجه قرار دارد شامل شاخص های زیادی است که هنرمند انتزاعی در برخورد با آن جهان را نخست در آموزنده ترین سطح ها دسته بندی می کند .
در برخورد اول این سطوح (مربع،مثلث، دایره) پایه های هندسی اند که سایر سطح ها از تغییرات یا ترکیب آنها پدید می آیند ودر طبیعت سطوح هندسی زیادی وجود دارد که باید ویژگی های اساسی آنها و نحوه ارتباط شان با هم را بشناسیم و نیز بدانیم این دو نوع دانستگی(ویژگی هر سطح و ارتباط هر سطح با سطح دیگر)که به صورت یک سلسله سطوح هندسی نشان داده شده است، چیست؟
در نگرش به سطوح اگر به ماهیت درونی سطوح پی ببریم خواهیم توانست ارتباط میان عناصر درونی و عناصر بیرونی سطوح را با هم تمیز داده و انرژی های ذخیره شده در هر سطح را آزاد کرده تا زمینه ی فعال سازی هر یک از سطوح هندسی را فراهم سازیم . سطوحی که هر یک دارای ماهیت بی شمار و نامعلوم درونی اند به گونه ای که هر یک دارای ظرفیت القایی مخصوص به خود اند.
بنابراین وقت آن است که الگوبرداری و همانند سازی از اشکال طبیعت را رها کرده و به جریان های قالبی خاص پشت پا زده و دیدگاه خود را نسبت به طبیعت اشکال بر یادگیری مشاهده های اکتسابی عوض کرده به گونه ای که کشمکش های درونی اشکال را در نظر بگیریم و تمامی اصول قراردادی را که برای اجتناب از مجازات برگزیدیم رها کرده و در موقعیت های خاص قواعد مختلفی را به کار گیریم تا بتوانیم با تکیه بر دانستنی های خود در رابطه با ذات هر سطح بینش جست وجوگرایانه ی خود را بیان نماییم بطوری که مسایل درونی و معنوی انسان را بازگو کنیم و از این طریق ماهیت پنهان سطوح هندسی را آشکار سازیم .
در سبک انتزاعی هنرمند اصول فرعی را که به کارش نمی آید غربال و به حذف آن می پردازد و با دانش بر اندیشه های ژرف ،تاکید بر اصول و ذات درونی هر سطح دارد .
هنرمند انتزاعی در بکارگیری سطوح وقت زیادی را صرف نگریستن
فعالانه به پیرامون خود می کند و دور و برش را با نگاه نافذتری می نگرد و هرگاه نگاهش به تغییر سطحی در میدان دیدش بیفتد در آن مکث و تامل کرده و در برخود با سطوح به فعالیتی که تضاد بصری بالایی دارد می پردازد طوری که با بهره گیری از جوهر درونی اشکال در فن نمایش سطوح و تقسیم به جزءکردن آن در پی حل پرسش های چند مجهوله زندگی انسان برمی آید .این نمایش هندسی سطوح خواه به صورت سطوح اصلی و خواه با ترکیب آنها با یکدیگر هر یک بیانگر نوعی خصوصیات درونی هنرمند است که گاه با لرزیدن و جنبیدن و نوسان ها و مرتعش شدن و گاه با انطباق و روی هم قرارگرفتگی در سطح تابلو، طیف گسترده ای از افکار هنرمند را بازگو کرده که این خود نوعی انعکاس کامل و منظم اشکال در اثر چرخش است به گونه ای که این سطوح هر یک بیانگر نوعی تجزیه و خرد شدگی در برابر حقیقت اجسام باشد.
((سبز زیستن و آبی دیدن شلوار کتان قهوه ای شده پدرم حکایت از سفره ی بی نان وآب داشت و من هیچ نمی دانستم کجا باید بروم ، سایه پدرم چه سنگین و آهسته لاف عشق می زد و من بی خبر از عشق آن سایه را چیدم.))
محمد خداشناس گل افشانی


همچنین مشاهده کنید