شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی انقلاب فرهنگی


ظهور انقلاب اسلامی ایران و گسترش امواج آن در جهان، دین را به مانعی جدی در مسیر جریان یكپارچه شدن روند مادی كردن دنیا تبدیل كرده است. اساسا انقلاب اسلامی ایران حركتی جهانی در مقابل تمدن های خود ساخته بشری و مدرنیسم می باشد، امروز این مطلب بر همگان روشن شده كه تمدن های شرقی و غربی هر دو بر یك موضوع اتفاق نظر دارند و آن دین زدایی از حیات اجتماعی بشر است و تعریف عدالت اجتماعی را نیز در حوزه های مختلف مستقل از آرمانها و ارزشهای الهی می دانند بنابراین طبیعی خواهد بود كه بر مبنای دیدگاه مادی نفی معنویت و قدیسیت از حیات ا جتماعی بشر از اركان تحقق عدالت اجتماعی است در مقابل این نحوه نگاه تمدنهای مادی كه در اشكال مختلف خود با دخالت دین در تعریف عدالت اجتماعی تعارض دارد، انقلاب اسلامی ایران مدعی عینیت بخشیدن عدالت اجتماعی بر اساس محوریت دین است نظام اعتقادات بر- خاسته از انقلاب این باور را پدید آورده كه در عرصه حیات اجتماعی تنها طریق دستیابی به عدالت اجتماعی پیروی از توحید و مبنا قرار دادن ادیان ابراهیمی در تنظیم حیات اجتماعی بشر است اما صورت مساله اساسی بخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی این است كه چگونه این ارزشها و آرمان ها محقق می شوند؟ آیا می توان با توجه به سازو كار- هایی كه برای تحقق مدرنیسم به وجود آمده به تحقق آرمانها و ارزشهای اسلامی امید وار بود؟ یا اینكه تحقق عینی ارزشهای اسلامی ساز و كار ادبیات خاص و نرم افزار متناسب خود را می طلبد. به نظر می رسد دستیابی به تمدن اسلامی و تحقق ارزشها و آرمانها آن جز از طریق سازو كار های متناسب با خود آن ممكن نخواهد بود. طبیعی است كه اگر نظام جمهوری اسلامی نتواند این لوازم و سازو كارها را فراهم كند در جدال بین نسخه های كارشناسی موجود كه مبتنی بر جریان مدرنیته است و ارزشهای دینی ، ارزشها منزوی خواهند شد. بنابراین برای تحقق آرمانها و ارزشهای دینی ، الزاما نا چاریم سازو كاری متناسب را فراهم كنیم. با كمی دقت پی خواهیم برد كه فراهم كردن این سازو كارها بدون یك كار عمیق فرهنگی امكان پذیر نیست، اساسا وقوع یك انقلاب فراگیر وهمه جانبه باید به فرایند های عمده اصلاح یا دگر گونی در حوزه مفاهیم، ساختار و محصولات اجتماعی در ابعاد سیاسی ، فرهنگی،اقتصادی باینجامد.بنابراین بلوغ و تكامل انقلاب نیز مستلزم گذر از سه مرحله انقلاب سیاسی، انقلاب فرهنگی و انقلاب اقتصادی است. انقلاب اسلامی ایران اولین مرحله از این سیر را با موفقیت بی نظیری پشت سر گذاشت و توانست انگیزش اجتماعی را حول محور دین در شكستن نظام قبلی (ستم شاهی) سازماندهی كند و مردم با پاسخ مثبت و اقبال عمومی خود موفق به تغییر ساختار سیا سی جامعه شدند. برای ورود به مرحله دوم كه به حق مرحله حساس و چالش برانگیزی در نزد نخبگان جامعه می باشد انقلاب فرهنگی زیر نظر ستادی با ماموریت سرپرستی و هدایت انقلاب فرهنگی تاسیس و شروع به كار كرد. كه امروز آن را با نام شورایعالی انقلاب فرهنگی می شناسیم. رهنمود های مكرر حضرت امام خمینی(ره) به عنوان معیار اصلی انقلاب در زمینه اصلاح ساختار فرهنگی بیانگر حسا سیت ایشان در خصوص خطر كم بهاءدادن یا امكان اشتباه در فهم انقلاب فرهنگی بود. در یكی از فر مایشات ایشان چنین آمده : در باره فرهنگ هر چه گفته شود كم است میدانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یك رژیم پیدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژیم در صراط مستقیم انسانی والهی پای بند باشند و بر استقلال و آزادی ملت از قیود شیطانی عقیده داشت باشند و آنرا تعقیب كنند و ملت نیز به تبعیت از اسلام و خواسته های ارزنده آن پای بند باشند دیری نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگی بر همه غلبه كند و همه را خواهی نخواهی به انحراف كشاند و نسل آینده را آنچنان كند كه انحراف به صورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و كشور آن آورد كه در طول ستمشاهی و خصوصا پنجاه سال سیاه بر سر كشور آمد. ۲۲/۱۱/۶۱
خروج از فرهنگ بد آموز غربی و نفوذ جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها در سطح كشورآ نچنان محتاج تلاش و كوشش است كه برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت كشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه كرد.۱۹/۹/۶۳
در خصوص ارزیابی انقلاب فرهنگی در كشور و نهاد مسئول آن اگر در دو دهه قبل بحث جدی به میان می آمد شاید با واكنش نه چندان مثبتی روبه رو نمی شدیم اما امروز بعد از گذشت حدود ۲۴ سال از عمر پر بركات انقلاب اسلامی هر منصف این اجازه را می دهد كه این بحث به نقد و بررسی جدی گذاشته شود. اصولا انقلاب فرهنگی باید زمینه پیدایش ادبیات اداره بر مبنای فرهنگ دین را فراهم كند و تا زمانی روش اداره فرهنگ جامعه در عرصه های مختلف دستخوش تحول نشود دستیابی به فرهنگ مورد نیاز جامعه اسلامی ممكن نیست و در صورتیكه نظام اسلامی به فرهنگ جدیدی دست پیدا نكند نمی تواند آرمانهای خویش را به صورت هماهنگ در همه عرصه های حیات بشری محقق كند. بنابراین همانگونه كه ساختار سیاسی قبلی دچار تحول گردید. نمی توان ساختار فرهنگی قبلی را بدون تغییر حفظ نمود طبیعی است در صورت حفظ ساختار فرهنگی قبل از انقلاب دچار یك نحوه چالش منفی شویم كه از برخورد دو ساختار متفاوت به وجود آمده (یعنی ساختار قدرت بعد از انقلاب با ساختار فرهنگ بعد از انقلاب ) و از آنجا كه نظام فرهنگی باید برای دستگاه سیاسی جدید اقدام به پرورش نیرو انسانی نماید. اما برای تحقق چنین پرورشی چگونه باید اقدام به تغییر اساسی در این نیروها كرد؟ باید بدانیم كه ماشین فرهنگ متكی به روش تولید اطلاعات است.حال اگر ماشین فرهنگی جامعه و روش تولید اطلاعات آن متناسب با ساختار سیاسی قبل از انقلاب باشد مسلما نیروهایی كه پرورش می دهد موضوعا نمی توانند نیرو هایی باشند كه بصورت منطقی از انقلاب دفاع نمایند و نتیجه آن خواهد شد كه نیروهای پرورش یافته توان دفاع علمی از انقلاب را نخواهند داشت. بنابراین تغییر و تكامل تعاریف،مفاهیم،علوم و كلیه معارف مورد نیاز و هماهنگ با تكامل انقلاب اسلامی ضرورتا و قهرا امری تمام است كه از آن می توان به عنوان ضرورت انقلاب فرهنگی نام برد.چرا كه اگر این تغییر و تكامل حاصل نشود هر چند افراد جامعه سیر آموزش و پرورش را طی كرده باشند اما این پرورش در بستری خواهد بود كه كارآمدی آن متناسب با مرحله قبل از انقلاب میباشد طبیعی است كه عناصر كارآمدی برای ماشین جدید سیاسی نمی توانند باشند و به گفته حضرت امام (ره ) و لو این اشخاص دلسوز و معتقد به انقلاب اسلامی باشد اما به دلیل پذیرفتن روابط قبلی عامل انحراف فرهنگی و سدی در مقابل ایجاد و توسعه فرهنگی انقلاب خواهند شد. چرا كه آن دسته از اطلاعات حوزوی و دانشگاهی كه در دسترس آنان است مربوط به ماشین تولید فرهنگی قبل از انقلاب می باشد كه خصوصا ماشین منطقی آن زمان را داراست لذا در عین تلاش جدی و انگیزه صالح نیز نمیتوان با چنین ابزار نا قصی، از عهده جوابگویی به تغییر ساختار فرهنگی،اداری و... نظام اسلامی برآمد.البته اگر ابزار قوی متناسب با سطح نیازمندیهای تكاملی انقلاب اسلامی در كنار دلسوزی و تلاش مستمر این افراد توامان در اختیار آنا ن قرار گیرد می توانند معظلات موجود را از سر راه بردارند. نظام اسلامی بارها از افرادی كه پرورش یافته ماشین فرهنگ گذشته بودند برای ایجادتحولات فرهنگی،انقلاب در ساختار اداری جامعه اسلامی دعوت به عمل آورد اما مؤثر واقع نشد. آیا مگر می توان با چنین نگرشی به چنان هدف بزرگی رسید؟ آیا غیر از ان است كه محصول كار دانشگاهها ، نسخه های برخواسته از تفكر تجربه گرایی منهای ا رزش گراییست. و محصول كار حوزه ها هم فقاهتی است كه توجه به زمان و مكان ندارد و حداكثر پاسخگویی به مسائل مستحدثه و نه احداث حوادث ،است. آنچه در این میان قصد دارم به شما عزیزان منتقل بكنم یك سیاه نمایی نیست بلكه توجه به یك واقعیت تلخ برای ادامه و اصلاح كار است. مقام معظم رهبری در این خصوص در دیدار با وزیر و معاونین وزارت علوم و فن آوری و مسئولین دانشگاههای سراسر كشور در تاریخ ۲۹/۲/۷۵ چنین فرمودند: حقا و انصافا دانشگاههای ما نسبت به اوایل انقلاب (رشد خوبی)كرده است. من این را با همه وجود معتقدم. نه فقط از لحاظ علمی ،بلكه حتی از لحاظ روشن بینی دینی و عمق ایمان مذهبی هم یپش رفته است. از این جهت دچار مشكل نیستم ، لیكن آنچه باید بشود ، نشده است. یعنی هنوز دانشگاه اسلامی نشده است... برادران عزیز ، دانشگاه اسلامی نیست. باید اسلامی بشود و این نمی شود مگر با یك تحول عمیق ، بنیادی، دل سوزانه، بلند مدت، برنامه ریزی شده و همه جانبه از سوی شما. و حضرت امام خمینی خطاب به حوزویان ابراز داشتند : مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی كند كه وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جاست كه اجتهاد مصطلح د ر حوزه ها كافی نمی باشد. بلكه یك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه -ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و بطور كلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حكومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد. (۱۰/۸/۶۷) در خصوص بررسی مقایسه ای انقلاب فرهنگی نیز در انقلاب های مشابه دنیا مثل انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) و انقلاب روسیه(۱۹۱۷) و انقلاب چین(۱۹۴۰)فقط نقلاب چین مدعی انقلاب فرهنگی بود. كه در سال ۱۹۶۶ یعنی ۲۶ سال بعد از انقلاب سیاسی اقدام به انقلاب فرهنگی نمودند. در چین انقلاب فرهنگی انعكاس انقلاب سیاسی و انقلاب اقتصادی از لحاظ ایدئولوژیك بود كه البته امواج انقلاب فرهنگی نیز در چین نیز از نیمه های دهه ۱۹۷۰ كم كم فرو نشست. در ارزیابی وضعیت انقلاب فرهنگی در ایران كه همزمان با پیروزی انقلاب شروع شد كه از نقاط مثبت و منحصر به فرد انقلابب اسلامی ایران است. اما بعد از گذر ۲۴ سال از انقلاب هنوز به نتیجه شایسته ای متناسب با نیاز مندیهای اصیل انقلاب دست پیدا نكرده ایم مهمترین عامل و مانع در تحقق انقلاب فرهنگی را در برداشتهای سطحی از انقلاب فرهنگی می توان جستجو كرد در نگا ه اول بعضی ها معتقد بودند كه مقوله فرهنگ مدیرت پذیر نیست. لذا قائلند یك نهاد ستادی قادر نخواهد بود فرهنگ را مدیریت كند زیرا فرهنگ تحت تاثیر روابط مختلف جوامع شكل می گیرد و چون افراد جامعه مختار هستند نمی تواند فرهنگ را به آنان بخشنامه كرد. در نگاه دوم بعضیها معتقدند فرهنگ مدیریت پذیر است اما انقلاب در فرهنگ واژه درستی نیست انقلاب یعنی دگر گونی و پایه ریزی كردن بر اساس نگرش جدید در حالی كه فرهنگ جوامع اینگونه درست نمی شود لذا نگاه جهان گرایانه به فرهنگ ایجاد می كند كه در باشگاه جهانی فكر كنید بنابراین یك تاثیری دارید و یك تاثیری می پذیرید لذا نگاه دوم می گوید مدعیان انقلاب فرهنگی بصورت جزیره ای فكر می كنند و می گویند اینكه در این جزیره هر چه بخواهید در آن انجام دهید ممكن نیست بلكه حداكثر كاری كه می توانید تعمیر و اصلاح و پرورش انسان های مهذب است.
منبع : ویژه نامه جنبش نرم افزاری نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه تبریز
منبع : خبرگزاری فارس