پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تجارت و تعامل فرهنگ‌ها


تجارت و تعامل فرهنگ‌ها
فروم در كتاب آزادی خود، احترام را به مفهوم قبول دیگران همان‌گونه كه هستند می‌داند و معتقد است، دیگران را باید همان‌گونه كه هستند قبول كنیم، نه آن‌گونه كه ما می‌خواهیم باشند.
این موضوع در تجارت نیز صادق است و از این رو برای داشتن تجارتی موفق در جامعه چند فرهنگی ابتدا باید سایر فرهنگ‌ها را بشناسیم و آن‌ها را همان‌گونه كه هستند قبول كنیم و بعد نیازهای مصرفی‌شان را شناخته و به رفع این نیازها بپردازیم.
در عصر حاضر همهء ما كم‌تر فرصت داریم زندگی و دیگران را با حوصله تماشا كنیم تا به خودمان مجال درك دیگران را با نگرش‌های مختلف بدهیم و بدانیم در پی با حوصله زندگی كردن، آرامشی است كه به ما كمك می‌كند به درك عمیقی از زندگی با محیط اطراف‌مان برسیم و به سایر اقوام و فرهنگ‌ها با وجود همهء اختلاف‌ها احترام بگذاریم. لازمهء احترام به دیگران، قبول اصل نسبیت فرهنگی است. اینشتین با قانون نسبیت نامش را به عنوان یكی از تاثیرگذارترین مردان سدهء بیستم بر جای نهاده است; از آن نوع مردانی كه به جز اسم‌شان، اندیشه و اثرشان نیز در تاریخ مانده است. نسبیت به زبان ساده یعنی باید هرچه زودتر دست از مطلق‌اندیشی برداشته و باور كنیم كه محدودیم و تنها بخشی از حقیقت را می‌توانیم درك كنیم و باید به بخش دیگری از حقیقت كه نزد دیگران است احترام بگذاریم. باید از مرز قبول كردن بگذریم و به ایمان برسیم كه ما ذره‌ای هستیم در هستی و تنها می‌توانیم اصواتی را بشنویم و تصاویری جذب كنیم و اجسامی را لمس كنیم كه در مجموع با حواس محدود خود دریافت‌هایی از محیط داشته باشیم; همین.
اصل نسبیت فرهنگی در تجارت و به‌خصوص در تجارت با سایر فرهنگ‌ها كاربردهای بسیار وسیعی دارد چراكه شركت‌ها روز به روز در بازارهای جهانی فعال‌تر می‌شوند و مجبورند با فرهنگ‌های مختلفی از كشورهای متفاوت تعامل كنند.
قبول اصل نسبیت فرهنگی زاویه دیدها را تغییر می‌دهد و این تغییر در زاویه دید ما را به فروتنی و تواضع در برابر طبیعت زندگی و سایر فرهنگ‌ها و جوامع می‌رساند. این تغییر نگرش برای داشتن زندگی و تجارتی موفق ضروری است. فروتنی به مفهوم خود را كم‌تر از دیگران دیدن نه،‌بلكه خود را در برابر نظام طبیعت هیچ دانستن. در واقع در دنیایی با این همه تغییر و تلون داشتن دیدی نسبی نسبت به زندگی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. این دیدگاه نخستین گام است برای رسیدن به اولین پله در مسیر تفكر جهانی. سه ویژگی اساسی دنیایی را كه ما در آن زندگی می‌كنیم از دنیایی كه پدران‌مان در آن می‌زیستند شاخص می‌نماید; سه ویژگی اساسی كه رابطه‌ای متقابل با جهانی شدن دارند هم ایجادكنندهء شرایط برای جهانی شدن هستند، هم خود مولود پدیدهء جهانی شدن‌ هستند; نزدیكی بیش‌تر، محل استقرار و نگرش این سه ویژگی اصلی هستند. نزدیكی زاده بعد زمان در عصر ماست كه به افراد در سراسر دنیا اجازه می‌دهد ظرف چند ثانیه صدای یكدیگر را بشنوند. مدیران حالا باید مشتریان را بدان‌گونه تصور كنند كه همه در فاصله‌ای یكسان و كم از شركت قرار دارند.
محل استقرار و بعد مكان ویژگی دیگر است. پدیده‌هایی مثل شركت‌های شبدری و سازمان‌های یادگیرنده و شبكه‌های پویا و تیم‌های خودگردان و ساختارهای ماتریسی و پیوندی، در واقع واقعیت‌هایی هستند كه رابطه‌ای متقابل با شرایط زندگی در عصر ما دارند. این‌كه طراحی كالایی در یك كشور انجام می‌شود و قطعات مختلف آن در كشورهای مختلف ساخته می‌شوند و در نهایت در كشوری دیگر مونتاژ انجام می‌شود، مفهوم مكان را در تجارت تغییر داده است.
ویژگی سوم تغییر نگرش مدیران است. زاویه دید مدیران و تجار بسیار بازتر از گذشته شده است و حالا مدیران به‌جز توجه به داخل كشورشان با نگرشی منبسط، توجهی ویژه به بازارهای جهانی دارند.این سه شاخصه با زندگی در عصر حاضر پیوند خورده‌اند و دنیا تشكیل شده است از مردمی با فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مختلف. حتی نحوهء غذا خوردن در بسیاری از خرده‌فرهنگ‌های یك فرهنگ بزرگ تفاوت دارد. انعطاف در برابر سایر فرهنگ‌ها در شناخت و تعامل با آن‌ها و پذیرش هر فرهنگی به همان صورت كه هست لازمهء رشد و بقا به خصوص در زمینهء تجارت در عصر كنونی است.
دكتر فاطمه احسان
منبع : روزنامه سرمایه