دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


اشتباهات تاریخ نگاری مشروطه


اشتباهات تاریخ نگاری مشروطه
مع الوصف، از تفاوتهای جزئی و كلی كه بگذریم موارد شباهت زیادی می توان بین وضعیت امروز و دیروز كشورمان یافت كه بر اساس آن می توان، بلكه می باید، از حوادث تاریخ مشروطیت، درسها و نكته های بس ارزنده ای همچون نكات زیر را آموخت:
۱) لزوم هشیاری در قبال افسونها و تهاجم های رنگارنگ استعمار.
۲) ضرورت تأمل و دقّت در «ماهیّت» - «مبدأ» و «مآل » فرمولهای سیاسی - اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی و هنری وارداتی از شرق و غرب جهان و نیز لزوم در نظرگرفتن درجه امكان یا امتناع انطباق آنها با موازین شرعی و سازگاری شان با فطرت و طبیعت خاص ملّی و دینی مردم این دیار، و پرهیز از قبول دربست و كوركورانه نسخه درمان های وارداتی.
۳) وجوب ایستادگی در برابر تحمیلات و تحكّمات قدرتهای استكباری، و پایمردی بر سر اصول و مبانی اصیل فكری و فرهنگی خویش.
۴) لزوم اتحاد هر چه بیشتر و مستحكمتر میان اهل حق ّ و ولایت، و تلاش جهت حل ّ و فصل پخته اختلافات سلیقه ای و جزئی، و سوق افراد و گروهها به سوی تعامل و تبادل فكری و علمی دوستانه.
۵) عدم تسامح و غفلت نسبت به خطر عوامل نفوذی استعمار و فرق ضالّه.
۶) لزوم پیوند میان «نیرو و نشاط جوانان» با «پختگی و تجربه پیران».
۷) پرهیز از عملها و واكنشهای افراطی یا تفریطی، و برخوردهای كور و ماجراجویانه.
۸) تعقیب رویّه عقلائی و شرعی «دفع افسد به فاسد» و متقابلاً پرهیز هوشمندانه از افتادن در دام «دفع فاسد به افسد»، كه این دومی چیزی جز درآمدن از چاله و غلطیدن در چاه نیست.
۹) جلوگیری از افتادن زمام امور و جریانات سیاسی و اجتماعی به دست عناصر خام، ناپخته، احساساتی، عجول، تندرو و ندانم كار - خاصّه آنان كه بقای موجودیت خویش را در غوغاگری هاو آشوب طلبی های كور می دانند - و تلاش جهت قرار گرفتن زمام و سررشته امور كشور در كف باكفایت رجال پخته، بردبار، دوراندیش، دلسوز و مجرّب.
اینها و امثال اینها، درسهای مهم و عمده ای است كه بیش از هر چیز، می توان و می باید، از تاریخ گذشته این سرزمین (بالأخص دوران مشروطه) فرا گرفت و در زمان و مكان خویش، بجا و پخته، به كار بست.
● تواریخ مشروطه
▪ نمونه هایی از اشتباهات فراوان مورخان مشروطه:
۱) خلط اشخاص و رویدادها با یكدیگر
۲) اشتباه در گزارش حوادث
ـ عمق تحریف در تواریخ مشروطه
ـ حملات مورخان مشروطه به یكدیگر
در مروری بر آثار مورخان مشروطه (اعم از قدیم و معاصر)، جای جای به اغلاط و اشتباهات تاریخی متعددی برمی خوریم كه در بسیاری موارد (و نه تمام آنها) حاكی از ناآشنایی كافی مورخان با رویدادهای تاریخی این دوران، و عاملان و نقش آفرینان آن است. بعضی از این مورخان، حتی در مسائل عادی و پیش پا افتاده تاریخ اشتباه كرده و آدمی گاه درمی ماند كه آنان، با این حدّ نازل از آگاهی تاریخی، یا عدم دقت، چگونه از پس تبیین و تحلیل عمیق و همه جانبه مسائل كلان و پیچیده آن روزگار برمی آیند؟!
اشتباهات موجود در تواریخ مشروطه، گستره و عمقی بسیار داشته و دامنه وسیع آن، خطا در تفسیر و برداشت از متون و حتی خوانش اسناد، تا خلط اشخاص و رویدادها با یكدیگر، و نادرستی گزارشها و تحلیلها را فرامی گیرد، كه ذیلاً، نمونه وار، به پاره ای از آنها اشاره می كنیم.
● نمونه هایی از اشتباهات فراوان مورخان مشروطه
۱) خلط اشخاص و رویدادها با یكدیگر
▪ خلط اشخاص با یكدیگر
موارد زیر، نمونه ای از خلط میان افراد و شخصیتها با یكدیگر در آثار مربوط به مشروطیت است:
خلط و اشتباه میان حاج شیخ محمد واعظ سلطان المحققین با حاج شیخ مهدی سلطان المتكلمین در گزارشهای سفارت انگلیس در صدر مشروطه. (۳۷)
خلط حاج شیخ مهدی سلطان المتكلمین با میرزا نصرالله ملك المتكلمین توسط ملكزاده. (۳۸)
خلط سید هاشم قندی (تاجر مشهور بازار تهران، كه در شوال ۱۳۲۳ ق به دستور علأالدوله - حاكم وقت تهران - و به جرم گران كردن قیمت قند چوب خورد) با حاج سید حسین مقتول در تظاهرات ضد استبدادی مردم تهران در جمادی الاول ۱۳۲۴ ق)(۳۹) و نیز خلط حزب دمكرات و اعتدالیون (كه در مشروطه دوم پدید آمدند) با احزاب دوران مشروطه اول(۴۰) و خلط میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینی (نخست وزیر مشروطه در زمان مظفرالدین شاه) با میرزا حسین خان مشیرالدوله نائینی (صدراعظم ناصرالدین شاه، دهها سال پیش از مشروطه)(۴۱) و خلط میرزا محمدجعفر صدرالعلماء (از علمای مشهور، متنفذ و فعال تهران در مشروطه اول و دوم، و برادر داماد سید عبدالله بهبهانی) با سید یعقوب صدر العلمأ خراسانی (وكیل دمكراتها از خراسان در مجلس دوم شورای ملی)(۴۲) توسط احمد بشیری مترجم و ویراستار گزارشهای سیاسی وزارت خارجه روسیه تزاری در باره انقلاب مشروطیت ایران (كتاب نارنجی).
خلط میرزا محمدخان قوام الدوله آشتیانی (برباد دهنده مرو، و جدّ آقایان وثوق الدوله و قوام السلطنه) با میرزا محمدعلی خان قوام الدوله تفرشی (میزبان ادیب پیشاوری در تهران، و جدّ ابوالقاسم فروهر وزیر دوران پهلوی) توسط اسماعیل رائین. (۴۳)
خلط قوام الدوله (میرزا شكرالله خان معتمد خاقان اصفهانی) با قوام الدوله (میرزا محمدعلی خان تفرشی)(۴۴) و نیز خلط عباسقلی خان قریب با عباسقلی خان نواب توسط حمیدرضا شاه آبادی. (۴۵)
خلط میان مظفرالدین شاه و ولیعهدش (محمدعلی میرزا) با محمدعلی شاه و ولیعهد وی (احمد شاه بعدی) توسط ایرج افشار(۴۶)، و. . .
۲) خلط حوادث و رویدادها با یكدیگر
از سری خلط رویدادها و جریانات با یكدیگر در تواریخ مشروطه، می توان به خلط چند مورد تحصن علما در حضرت عبدالعظیم علیه السلام (پیش و پس از تأسیس مشروطیت) با یكدیگر اشاره كرد كه یكی از آنها، كه در تاریخ به «مهاجرت صغرا» شهرت دارد، در فاصله ۱۶ شوال - ۱۶ ذی قعده ۱۳۲۳ ق، با شركت سیدین طباطبایی و بهبهانی (و بدون حضور شیخ فضل الله نوری) در اعتراض به مظالم حكومت عین الدوله روی داد و دیگری، در فاصله ۱۱ جمادی الاول - ۸ شعبان ۱۳۲۵ ق، با شركت شیخ فضل الله (و بدون حضور سیدین) در اعتراض به عملكرد جناح تندرو و سكولار مشروطیت صورت گرفت، و چنانكه می بینیم - در عین وحدت «مكان» - «زمان» و «هدف» و «صحنه گردانان» آن دو تحصن با یكدیگر اختلاف فاحش داشت.
افزوده بر این دو تحصن، تحصن معترضانه دیگری، باز توسط جمعی از روحانیون تهران، پس از تأسیس مشروطیت در حضرت عبدالعظیم (ع) رخ داد كه این بار، هیچ كدام از شیخ و سیدین، در آن شركت و نقش نداشتند و گردانندگان این تحصن، برخی از وعاظ و روحانیون متوسط پایتخت (سید محمد تفرشی، شیخ زین الدین زنجانی و سید اكبرشاه) بودند. تحصن اخیر نیز در محرم ۱۳۲۵ یعنی حدود ۴ ماه پیش از تحصن شیخ نوری در حضرت عبدالعظیم (ع) انجام گرفت (به تفاوتهای این سه تحصن، نیك دقت كنید).
حال به اشتباهاتی كه از سوی مورخین درباره سه تحصن مزبور صورت گرفته توجه كنید:
▪ مهدی بامداد، شیخ فضل الله را از شركت كنندگان در مهاجرت صغرا (تحصن اول) شمرده(۴۷) كه نادرست است.
▪ محمد مهدی شریف كاشانی تحصن سید محمد تفرشی و شیخ زین الدین زنجانی و سید اكبرشاه در حضرت عبدالعظیم علیه السلام (۱۲ محرم ۱۳۲۵) را با تحصن شیخ نوری در آن مكان مقدس (۱۱ جمادی الاول ۱۳۲۵) تقریباً خلط كرده و فاصله حدوداً ۴ ماهه بین آنها را «چند روز»! گرفته است. (۴۸) وی، همچنین، از یحیی دولت آبادی به عنوان یكی از شركت كنندگان در مهاجرت صغرا نام می برد(۴۹) كه اشتباه است و ویراستار كتاب وی نیز این نكته را تذكر داده است.
▪ اسماعیل رائین، شیخ نوری را جزء حاضرین در مهاجرت صغرا شمرده(۵۰) كه اشتباه و ناشی از خلط مهاجرت صغرا با تحصن شیخ در مشروطه اول است. اشتباه فوق به كتاب آقای حسین آبادیان نیز راه یافته است. وی می گوید: نوری در تحصن حضرت عبدالعظیم (ع) (كه به مهاجرت صغری شهرت دارد) رئیس متحصنان بود(۵۱)، حال آنكه شیخ اصولاً در آن تحصن شركت نداشت تا رئیس آن باشد.
▪ شمحمدعلی تهرانی (كاتوزیان) شروع تحصن شیخ در حضرت عبدالعظیم (ع) را پیش از ۱۱ جمادی الاول (تقریباً حدود ۹ جمادی الاول) گرفته(۵۲) كه درست نیست و تحصن مزبور روز ۱۱ جمادی الاول آغاز شده است. (۵۳) نیز حاجی میرزا ابوطالب زنجانی را جزء حاضران در آن تحصن شمرده(۵۴) كه اشتباه است.
در تاریخ، اثری از حضور زنجانی در تحصن حضرت عبدالعظیم (ع) به چشم نمی خورد و او، تنها در ماجرای توپخانه و حوادث مرتبط با آن (ذی قعده ۱۳۲۵) با شیخ همراهی داشت. (۵۵) این سخن كاتوزیان نیز كه می نویسد: پس از تحصن شیخ در حضرت عبدالعظیم علیه السلام و نامه پراكنی به علمای بلاد، صاحب عروه «تلگرافی مبنی بر حرمت مجلس به طهران نمود»(۵۶) درست نمی باشد و نه تنها دلیلی بر آن نیست، بلكه قرائن بر خلاف آن گواهی می دهد. از جمله، آنكه: تلگرافها و نامه های مرحوم صاحب عروه و دستگاه وی در آن مقطع (كه در لوایح متحصنین حضرت عبدالعظیم علیه السلام منعكس شده) از حدّ انتقاد به اوضاع نابسامان مشروطه، و لزوم اصلاح مجلس و مشروطیت فراتر نمی رود. (۵۷)
نویسنده :علی ابوالحسنی (منذر)
۳۷ -كتاب آبی، ۱/۱۱، پاراگراف سوم.
۳۸- تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۲/ ۳۸۵-.۳۸۷ ملكزاده، در مأخذ یادشده، با آب و تاب از نطق پدرش (ملك المتكلمین) در جلسه افتتاحیه مجلس شورای اول سخن می گوید، در حالی كه شاهدان عینی همچون ناظم الاسلام و یحیی دولت آبادی، ناطق مزبور را شیخ مهدی سلطان المتكلمین دانسته اند. ر. ك، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش اول، ۳/۵۷۴ -۵۷۶ ؛ حیات یحیی، ۲/.۸۴ خلط مطلب از سوی ملكزاده ضمناً می تواند عمدی، و به انگیزه بزرگ كردن نقش پدر خویش در حوادث عصر مشروطه باشد.
۳۹- ر. ك، كتاب نارنجی، ۱/ ۱۵، پاورقی شماره .۳
۴۰- كتاب نارنجی، ۱/.۵۶
۴۱- كتاب نارنجی، ۱/۱۱۰، پاورقی شماره .۲
۴۲- كتاب نارنجی، ۱/.۲۳۵
۴۳ -فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ۲/۴۳۶- .۴۳۸
۴۴ -تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، حمید رضا شاه آبادی، ۲/۱۴۱-.۱۴۲
۴۵- همان: ص .۳۴۹ آقای شاه آبادی، در این اثر تحقیقی و ارجمند (ص ۲۱۳) در بازخوانی امضاهای برخی از اسناد نیز اشتباه كرده و امضاهای لاتین را (به صرف لاتینی بودن آنها) از آن افراد اروپایی شمرده كه اشتباه است. سنج با همان مأخذ: ص ۲۱۹، كه كلیشه سند را آورده و با دقت در آن، و تطبیق آن با سایر اسناد و مدارك تاریخی موجود در كتاب یادشده و دیگر آثار، معلوم می شود كه امضاهای لاتینی در پایین سند، مربوط به آقایان عباسقلی قریب و مصطفی قلی خان فهیم الدوله است. همین جا بیفزاییم كه اسماعیل رائین میان برخی چهره های اروپایی لژ ماسونی بیداری ایران خلط كرده كه در كتاب سه جلدی «تاریخ آغازین فراماسونری در ایران» توسط آقای شاه آبادی و همكارش (یحیی آریا بخشایش) تصحیح شده است.
۴۶- ر. ك، خاطرات و اسناد مستشارالدوله صادق، مجموعه دوم: اسناد مشروطه، صص ۷۶-.۷۷
۴۷- شرح حال رجال ایران، ۲/.۲۸۷
۴۸- ر. ك، واقعات اتفاقیه. . . ، ۱/ ۱۲۵ و .۱۲۸
۴۹ -همان: ۱/۲۰ و نیز .۳۳
۵۰- انجمنهای سرّی در انقلاب مشروطیت ایران، ص .۷۹
۵۱- بحران مشروطیت در ایران، حسین آبادیان، ص .۲۸ نیز ر. ك، همان: ص .۳۱
۵۲- مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، محمدعلی تهرانی (كاتوزیان)، ص .۷۳۵
۵۳- مكتوبات، اعلامیه های. . . شیخ شهید فضل الله نوری، گردآوری محمد تركمان، ص ۴۳۷، به نقل از دستخط شیخ شهید.
۵۴ -مشاهدات و تحلیل. . . ، ص .۷۳۰
۵۵- ر. ك، تاریخ مشروطه ایران، كسروی، ص ۵۱۱ ؛ رسائل، اعلامیه ها. . . ، تركمان، صص ۱۵۲-.۱۵۳
۵۶ -مشاهدات و تحلیل. . . ، ص .۵۹۶
۵۷- ر. ك، رسائل، اعلامیه ها. . . ، محمد تركمان، ص ۲۴۰، ۲۵۵-۲۵۶، ۳۰۴- ۳۰۵ و ۳۰۷-.۳۱۲ نیز ر. ك، تصریحات مكرر شیخ نوری و یاران وی در لوایح ایام تحصن، مبنی بر اینكه: «امروز مجلس شورای ملی منكر ندارد، نه از سلسله مجتهدین و نه از سایر طبقات. . . » (همان: ص ۲۴۵).
منبع : روزنامه کیهان