پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


دیگر مُسکن جواب نمی دهد


دیگر مُسکن جواب نمی دهد
گنجشک ها هم درختان تهران را ترک کرده اند و به جز محدود مناطقی صدای شان دیگر طنین انداز کوچه و خیابان نیست. ۲۰۰سال پیش وقتی آغامحمدخان قاجار قریه تهران را به عنوان پایتخت سلسله خویش انتخاب کرد گمان نمی برد که روزی آن دشت خوش آب و هوا با چشم اندازهای زیبا در دامنه البرز و با آن همه باغ و گندم زارهای دور و برش روزی چنین گرفتار آلودگی هوا و دود و دم شود که هر روز مردمانش آرزوی تعطیلی و فرار چند روزه از شهر را در سر بپرورانند.
آن انتخاب البته در آن روز به ده ها دلیل صحیح بود و سرزنش شاه قاجار از این بابت خطا و بیهوده است، بلکه راهی که بعدها در پیش گرفته شد اشتباه و پرخطا بود و اینک نیز چاره ای نیست مگر آنکه بپذیریم جبران اشتباهات گذشته با پیمودن آهسته و تدریجی مسیرهای صحیح و به کار بستن راهکارهایی که دنیا تجربه کرده است تحقق خواهد یافت. اما باز باید پرسید حالا که زنگ خطر آلودگی هوا با صدای بلند به صدا درآمده است به راستی چه باید کرد؟ راهکار کوتاه مدت کدام است و در بلندمدت چه طرحی را باید به کار بست؟ گرچه مردم آلودگی هوا را تحمل می کنند و به نوعی زندگی در شرایط سخت را پذیرفته اند اما نگرانی مدام شان قابل انکار نیست. خواست مردمی که هر روز در کوچه و خیابان می روند و می آیند این است که هرچه سریع تر چاره ای اندیشیده و تلاشی در پیش گرفته شود که نتایج آن را احساس کنند. هم اندیشی مسئولان و کارشناسان گرچه تا به حال به اجرای راهکارهایی انجامیده است اما معضل کماکان پابرجا مانده است.
تعداد زیادی از اتوبوس ها و تاکسی ها گازسوز شده اند، بنزین بدون سرب جای بنزین سرب دار را گرفته، معاینه فنی خودروها اجباری شده، کیفیت سوخت تا حدی ارتقا یافته، فضای سبز و بزرگراه های جدید ساخته شده، دو خط مترو به شبکه حمل و نقل افزوده شده، کیفیت تولید خودرو دگرگون و حتی مقدار قابل توجهی از خودروهای فرسوده جمع آوری و از رده خارج شده است اما وضع بیمار وخیم تر از آن است که این آرام بخش ها کارساز شود و با تمام آنچه که به کار بسته شده باز هم انگار روی پله اول ایستاده ایم. با نگاهی واقع بینانه به آنچه که رخ داده می توان نتیجه گرفت که حجم اقدامات انجام شده هیچ گاه با حجم مشکلات و فشارهای وارده بر شهر برابر نبوده است و در نتیجه تا زمانی که این تناسب چنین سیر منفی ای را طی کند نمی توان صرفاً به آمارهایی که ارائه می شود دل خوش کرد. مدیریت شهری همواره با سختی و دشواری گامی در مسیر بهبود شرایط به پیش بر می دارد اما حرکت معضلات زیست محیطی و مشکلات شهری سیل گونه و سریع است و فعالیت انجام شده را کمرنگ جلوه می دهد. هر بزرگراهی که ساخته می شود به سرعت گرفتار حجم بالای تردد و کندی حرکت می شود، هر معبری که گشوده می شود در کوتاه زمان ترافیک را تجربه می کند، شاخص رشد فضای سبز با شاخص افزایش جمعیت، سیل مهاجران و حجم بالای ساخت و ساز قابل مقایسه و رقابت نیست. هزار خودروی فرسوده جمع آوری می شود اما دو هزار خودروی دیگر به سن فرسودگی می رسند، واگن های مترو به محض اضافه شدن به شبکه حمل و نقل عمومی به سرعت از مسافر انباشته می شود.
عرضه به هیچ وجه با تقاضا برابر نیست. هیچ کس تضمین نمی دهد اگر حتی تمام خطوط مترو نیز راه اندازی شود مشکل ترافیک برطرف شود. سال گذشته تنها ۷ درصد روز های سال هوا پاک بود و ۶۵ درصد روز های سال هوا در شرایط ناسالم و ۱۳ درصد نیز در شرایط بسیار ناسالم بود. آذر و دی هم که بگذرد مشکل باز پابرجا است. مشکلات شهری در یکدیگر ریشه دارند و با یکدیگر مرتبطند. معضلات شهری تک علتی نیست. ساختار توسعه نیافته، مشکلات بسیاری را بر جامعه تحمیل می کند. حرکت چاره ساز در این شرایط بسیار سخت و دشوار است به خصوص آنکه برخی حتی در برابر معرفی ریشه های مشکلات مقاومت و از پذیرش کاستی ها خودداری می کنند. با این وجود راهکارهایی برای خروج از دایره بسته متصور است اما شرط اول جسارت در پذیرش مسئولیت و بیان شفاف عوامل معضلات و انتخاب راه های هرچند سخت و دشوار غلبه بر مشکلات است. بیماری سخت و تنها داروی تلخ شفابخش است. مدیریت شهری در بخش تصمیم گیری و اجرا باید زمینه گام برداشتن در این مسیر دشوار را فراهم سازد. اگر به مردم تهران گفته شود که بنزین را گران می کنیم اما مابه التفاوت آن به طور مستقیم صرف هزینه توسعه مترو، اتوبوس گازسوز، احداث بزرگراه و... می شود، پذیرش عمومی دشوار نیست اما باید طرح داشت و آمار و ارقام را مرتب اعلام کرد. اگر عوارض خودرو به نفع اجرای طرح های گسترش فضای سبز و رفع معضل ترافیک و آلودگی هوا افزایش یابد و آمارها و پیشرفت ها صادقانه منتشر شود، پذیرش عمومی دشوار نیست. سازوکار دریافت مالیات شهری باید به گونه ای اصلاح شود که مردم نتیجه آن را احساس کنند. شیوه های دوره ریاضت باید به گونه ای اتخاذ شود که سختی آن اول نصیب دولت شود بعد شهروندان. تمرکززدایی باید اول از دولت آغاز شود. ممنوعیت و محدودیت ساخت وساز در بافت های مرکزی و میانی شهر باید ابتدائاً در مورد دولت اعمال شود در غیر این صورت پذیرش آن با مقاومت مردم مواجه خواهد شد. دولت نباید از پرداخت هزینه استقرار در پایتخت به مدیریت شهری بگریزد. در حال حاضر شهروند تهرانی هزینه های ملی را می پردازد اما از بودجه ملی سهمی نمی برد. شهری با این وسعت و جمعیت هنوز از بسیاری از امکانات اولیه همچون شبکه فاضلاب شهری، شبکه گسترده مترو، تراموا، تقاطع های غیرهم سطح، رینگ های بزرگراهی و ده ها نیاز حیاتی دیگر محروم است.اگر دیروز راه هایی همچون ایجاد محدوده طرح ترافیک، افزایش جرائم رانندگی و... مسکنی بود برای فراموشی درد، امروز دیگر مسکن جواب نمی دهد و قدرت پائین آوردن تب بیمار را ندارد. درمان های اصلی را باید به کار بست.
علی
http://alishar.blogfa.com
مقاله مربوط به رامین رادنیا