یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بازشناسی تئاتر در جامعه


بازشناسی تئاتر در جامعه
انواع تئاترهای فضای باز، محیطی و... مشخصا تئاتر خیابانی، محصول یک ضرورت تکاملی و پاسخی به یک نیاز اجتماعی بوده‌اند؛ ضرورت آزاد سازی تئاتر از قید محدودیت‌های خود ساخته و نیاز به فروپاشی سدهای ارتباطی موجود میان آدم ها و هم اندیشی هنری برای درک، فهم و تحلیل پیچیدگی های دنیای مدرن.
تئاتر، طی حدود بیش از ۲۵۰۰ سال دگرگونی و تکامل، به تدریج از صحنه زندگی عمومی مردم به درون حصارهای بسته و به میان مخاطبان محدود رانده شد؛ وظایف آموزشی - ترویجی و نقش تهییجی، اصلاحی و اجتماعی خود را وانهاد و به یک جریان محفلی محدود و به رسانه ای یکسویه بدل گردید. قرن بیستم که شاید بشود آن را قرن خودآگاهی انسان و رهایی بشریت از توهمات چند هزار ساله نام نهاد، شاهد تجربه های تئاتری پر رونقی بود که هدف از این تجربه‌ها ریشه در مفاهیم نظری و فلسفی داشته و برخی دیگر از ضرورت های زندگی روزمره و الزامات زندگی مدرن ریشه گرفته اند که تئاتر خیابانی مستقیما به این جریان تعلق دارد.
از اولین پژوهش ها و تجربه های اجرایی در خلق فضای یکپارچه صحنه ای و یافتن ترکیبی معنا دار از عناصر صحنه؛ دکور، نور، صدا، موسیقی، لباس، بازیگر و حرکت، دهه‌های پایان قرن نوزدهم که زمینه های نقد و بازیگری در فرایند های اجرایی تئاتر سنتی را (که در آن تجمیع عناصر صحنه و نه ترکیب هماهنگ معنا دار آنها، محور طراحی های بصری، شنیداری و حرکتی عناصر صحنه است) فراهم کرد، تا به امروز، به تدریج صحنه از مکانی وانمودی (که بر حسب قرارداد، محل وقوع رویدادهای تئاتر تلقی می شد) به فضایی بدل شد که خود جزئی از رویداد محسوب می شود.
شکل گیری گروههای تئاتری غیر تجاری مسیر پرتب و تابی را برای رهایی از قیود کلاسیک صحنه، دکور، مکان و فضا و...طی نموده و روش هایی برای خلق فضاهای نمایشی خلاق تجربه کرده است که تئاتر را هر چه بیشتر و تنگاتنگ تر با زندگی روزمره آدم ها پیوند زده است.
تئاترهای محیطی، تئاتر فضای باز و تئاترخیابانی، از حضور خود در زندگی روزمره آدم ها در خیابان ها، محله ها، روستاها، محل کار و در دل طبیعت، اهداف معین آموزشی، انتقادی، مشارکتی، ارتباطی و تکنیکی ویژه ای را دنبال می کنند و در صدد پاسخگویی به نیازهای انسانی - اجتماعی ویژه ای هستند که در فقدان آنها، موجودیت شان بیرون از قاب صحنه و فضاهای بسته کلاسیک،عملا بی دلیل و بی معنا جلوه می کرده است. اگر جذابیت های تئاتریکال و هنری را از تئاتر خیابانی حذف کنیم و اگر در این گونه جذابیت ها، به ویژگی های ضد قراردادی یا سنت ستیز این جریان در کنار جنبه های آموزشی- انتقادی، مشارکت جو،عقل گرا و روشنگر آن بی توجه بمانیم و جهت گیری آن در راستای تبدیل تجربه تئاتری به تجربه ای آیینی و براندازی مرز میان هنر و واقعیت روزمره را هم نادیده بگیریم، از تئاتر خیابانی و اجرای تئاتر در فضای آزاد، سرگرمی ای بسیار ابتدایی و کاملا بی تاثیر- چیزی نظیر تئاتر خیابانی ایران- به دست خواهیم داد.
تئاتر خیابانی در ایران، هنوز هم تئاتری بی هدف و بی هویت است و حضور آن حد اکثر افشا گر تداوم محدودیت ها و کمبودها در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری تئاتر ایران، کمبود سالن های نمایشی علی رغم اشتیاق جوانان هنرمند و فارغ التحصیلان، رو به افزایش تئاتر به سبک هویت هنری و سرگرمی و ابهام هر دو حوزه مدیریتی و هنری در ارائه تعریفی روشن از این نوع تئاتر است.

عبدالحمید ریاحی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید