یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

الهامی ناقص از تعزیه


الهامی ناقص از تعزیه
«مردم کوفه، امام حسین (ع) را پنهانی برای به دست گرفتن خلافت به کوفه دعوت می‌کنند، امام با خانواده‌اش و سپاهی از مریدانش از مکّه به سوی کوفه می‌رود، صحرای کربلا محل برخورد سپاه امام با سپاهیان یزید است. آنان آب فرات را روی سپاه امام حسین (ع) می‌بندند، محاصره به طول می‌انجامد، امام همگان را در ماندن یا رفتن آزاد می‌گذارد، جز هفتاد و دو تن از یارانش، باقی، امام را ترک می‌کنند. این هفتاد و دو تن هم به تدریج به شهادت می‌رسند، عباس، برادر ناتنی امام، به لب رود فرات می‌رود تا برای همراهانش آب بیاورد اما عباس در حین آوردن آب به شهادت می‌رسد و ...»
داستان شهادت امام حسین (ع) و یارانش و واقعه کربلا، نه تنها داستان پیچیده و ناشناسی نیست بلکه همگان وقوف کاملی بر این واقعه دارند.
نمایش «آب مرا قصه کرد» از جمله نمایشهایی است که با بدعتی نو در جهت نمایشهای مذهبی و درباره
واقعه کربلا به کارگردانی عباس غفاری روی صحنه رفت. سید مهرداد ضیایی در مقام نویسنده، با محور قرار دادن موضوع شهادت حضرت عباس (ع)، به یک نوآوری و خلاقیت جدید در این عرصه دست می‌زند. «در تمام لحظه‌های عاشورا، لحظه‌ای هست که همیشه فکر مرا به خود مشغول می‌کند. اون لحظه، لحظه‌ای است که عباس ‌بن ‌علی (ع) از میان لشکر ابن زیاد، می‌گذرد و به لب رود فرات می‌رسد، دستهایش را در آب فرو می‌کند، لبریز از آب، دستانش را تا نزدیکی لبانش بالا می‌آورد، اما از نوشیدن آن پشیمان می‌شود ...» داستان نمایش «آب مرا قصه کرد» حول محور همین لحظه قرار دارد. سید مهرداد ضیایی با دستمایه قرار دادن لحظه‌ای ناشناخته از واقعه‌ای عظیم و آشنا برای مخاطب، دست به گزینش لحظه‌ای می‌زند که به لحاظ دراماتیک از جذابیتهای زیادی برخوردار است.
اما در حیطهٔ کارگردانی و اجرای صحنه‌ای نمایش، این ظرافت و پرداخت آن ‌طور که شایسته این اثر است دیده نمی‌شود.
دستمایه قرار دادن امکانات شیوه اجرایی تعزیه و فاصله‌گذاری برای اجرای نمایش می‌تواند یکی از بهترین شیوه‌های اجرایی باشد. عباس غفاری در بدو ورود تماشاگر به سالن با شکستن مرز صحنه‌ای بین بازیگران و مخاطب، قراردادی پیش روی او می‌گذارد و از همان ابتدا مخاطب را وارد صحنه نمایش می‌کند.
تعویض لباس بازیگران در مقابل دیدگان تماشاگر، استفاده از نمادهای رایج در تعزیه، حضور بازیگر با لباس امروزی و ...از جمله مواردی است که منجر به ایجاد و تشدید فاصله‌گذاری می‌شود. اما این فاصله‌گذاریها که بیشتر آنها ملهم از تعزیه است به درستی وارد اثر نشده و به خوبی در قالب نمایش، جایی پیدا نکرده است.
تحرک صحنه‌ای زیاد بین بازیگران در یک صحنه میدانی که تماشاگر از سه روی صحنه شاهد و ناظر ماجراست، تا حد‌ّی زائد می‌نماید.
آنچه در تعزیه بیش از همه چیز حائز اهمیت است ایجاد ارتباط عاطفی‌‌ ـ‌ احساسی میان تماشاگر و نمایشگران است که از این طریق تا حد زیادی به ارتباط حسی و عاطفی با هم می‌پردازد. در این نمایش و در بدو ورود همان طور که اشاره شد، غفاری با ایجاد قرارداد، دست به خلق این فضا می‌زند، اما این قرارداد در طول اجرا به اثبات نمی‌رسد و بین اثر و مخاطب ارتباط برقرار نمی‌کند.
از همین‌رو فضایی باورپذیر برای مخاطب جهت ارتباط با اثر برقرار نمی‌شود و در نتیجه هیچ‌گونه حس هم‌ذات‌پنداری میان تماشاگر و نمایش ایجاد نمی‌شود. البته علت اصلی این بی‌ارتباطی را باید در بازی بازیگران نمایش جست‌وجو کرد.
نیما رئیسی با تلاش در صداسازی به اغراقی دست پیدا می‌کند که به باورپذیری نقش لطمه بزرگی وارد می‌کند در نتیجه تمام تلاش او برای ایفای نقش با تکیه بر کلام بی‌نتیجه مانده و او را وارد کلیشه‌های رایج و مرسوم در زمینه اجرای نقشهای مذهبی می‌کند.
کامران تفتی که نسبت به بازیگر مقابلش موفق‌تر است نمی‌تواند آن تأثیرگذاری لازم از طریق بیان را به خوبی در نقش خود وارد کند.
صحنه اول نمایش را به لحاظ بازی و کارگردانی نسبت به سایر صحنه‌ها موفق‌تر می‌توان ارزیابی کرده در صحنه دوم، ریتم نمایش به یک‌باره دچار تنش شده و از ضرباهنگ وقوع اتفاقات کاسته می‌شود. در صحنه سوم از نمایش که اتفاقاً با تدبیر کارگردان و استفاده از حرکات موزون همراه است با وجود اینکه بر القای مفاهیم مورد نظر هم‌خوانی بسیار بالایی دارد اما با نقش‌آفرینی نامطلوب آرش فصیح دچار نقصان می‌شود و نمایش از مسیر خود خارج می‌شود.
حرکات ناپخته این بازیگر ایفاگر حرکات موزون، نه تنها کارگردان را به مقصود مورد نظرش نمی‌رساند بلکه تا حد‌ّ زیادی هم مضحک جلوه می‌کند. رعایت استیلزاسیون در اجرای حرکات فرم، ابتدایی‌ترین مقوله‌ای‌ است که در اجرای حرکات موزون نمایش، نادیده انگاشته می‌شود. همچنین است طراحی نود نمایش، با توجه به فضای اثر و اتفاقات صورت گرفته در آن، طراح نور نمایش می‌توانست در خلق صحنه‌های ماندگار و فضاسازی بهتر و بیشتر، یاری‌گر کارگردان باشد که این امر مهم محقق نمی‌شود، تا در نهایت نمایشنامه‌ای که از ظرافتهای بالایی برخوردار است به آن درجه از اجرا که شایسته متن باشد نرسد.
منبع : سوره مهر


همچنین مشاهده کنید