پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وقتی پاپ ادامه یک مطلب را نمی خواند


وقتی پاپ ادامه یک مطلب را نمی خواند
روز ۱۹ آوریل ۲۰۰۵ ، دود سفید ساختمان ، به كسانی كه ساعت ها در میدان بزرگ واتیكان جمع شده بودند ، نوید انتخاب یك پاپ تازه را داد . « یوزف الویس راتزینگر » ، لحظه ای پس از انتخابات به عنوان « پاپ بندیكت شانزدهم » در بالكن ظاهر شد و به احساسات مشتاقان با تكان دادن دست ، پاسخ داد .
او از ۲۰ سال پیش از آن ، چهره شناخته شده ای در واتیكان بود . هر روز صبح ، هنگامی كه این پیرمرد مو سفید خمیده در حالی كه كیف چرمی ای را در زیر بغل داشت ، محل اقامتش را در ویلای كونسیلیاسونه ترك می كرد و با قدم های كوتاه به دفتر كارش در واتیكان می رفت ، همه مغازه داران مسیر با او خوش وبش می كردند . او آن قدر وقت شناس بود كه حتی می شد ساعت ها را با آمدن او تنظیم كرد .
او پس از این انتخاب گفت كه از خدا خواسته بود او را از این مسوولیت دور نگه دارد و به طعنه ادامه داد : « شاید خدا صدای مرا نشینده است . »
راتزینگر كه برای انتخاب به عنوان پاپ خمیده و پیر به نظر می آمد ، به گفته دوستانش پس از انتخاب دیگر آن پیرمرد ۷۹ ساله خمیده نبود و نه فقط لبخند بر لبانش نشسته بود ، كه خمیدگی همیشگی را هم از دست داده بود .
پاپ تازه ، همواره نفوذ بسیاری در واتیكان داشت و گفته می شد كه پاپ قبلی بسیار به او وابسته بوده است . او كه كرسی استادی را در علوم دینی در دانشگاه رگنزنبورگ آلمان نیز داشت ، آن قدر در فن خودت مهارت داشت كه می گویند در سخنرانی هایش می توانسته برای هر موضوعی جمله ای مناسب به زبان لاتین نیز بیابد . او چندین زبان زنده اروپایی را در كنار زبان لاتین به خوبی صحبت می كند . برای او حرف زدن به زبان فرانسه ، انگلیسی یا ایتالیای و تقلید لهجه آن ها راحت است . هنگامی كه او در دانشگاه تدریس می كرد ، بیشترین دانشجویان دكترا داشتند .
هنگامی كه او به رم فراخوانده شد ، به دوستان و دانشجویانش گفته بود كه فقط خدمتكار كوچكی در خدمت كلیساست . از آن هنگام در سال ۱۹۷۷ تا انتخاب او به عنوان پاپ در سال ۲۰۰۵ ، راتزینگر بیشتر وقتش را در واتیكان سپری كرد .
دوستانش می گویند كه او كاریزمای یك پاپ را ندارد ولی خلاف آن چه همواره در مورد او شایع بود ، راست گرا نیز نیست . او محافظه كاری از جنس اهالی ایالت باواریا در جنوب آلمان است .
او همواره ترجیح می داد كه در خانه كوچكش در پنتیلینگ در بالكن بنشیند و به منظره زیبای پیش رویش چشم بدوزد . گربه كوچكی روی زانوی او بود و در حالی كه گربه را نوازش می كرد ، در كتابی كه در دستش بود ، غرق می شد .
كلیسای كاتولیك از زمان جنگ دوم جهانی به بعد ، تغییرات چندانی در امور دینی نكرده است و همه پاپ ها به چندین استوانه مذهب كاتولیك پایبند بوده اند . آن چه آن ها را از هم متمایز می كرد ، پیش از هر چیز ، موضع گیری های سیاسی آن ها بود. « پاپ پیوس دوازدهم » كه در هنگام جنگ در واتیكان رهبری كاتولیك ها را بر عهده داشت ، به رغم همه جنایت هایی كه آلمان هیتلری در آن زمان در اروپا مرتكب می شد‌ ، هرگز خود را با هیتلر درگیر نكرد و جنایت نازی ها را نیز در هیچ مرحله ای مورد انتقاد قرار نداد .
دوران ركودی كه بر كلیسای واتیكان حاكم بود ، در اوج جنگ سرد ، با انتخاب یك لهستانی به عنوان پاپ به پایان زمان خود رسید . این لهستانی محافظه كار و ضد كمونیست ، به عاملی برای شورش های اروپای شرقی و در راس آن لهستان تبدیل شد . پاپ لهستانی كه پس از سال ها زنجیره پاپ های ایتالیایی را بریده بود . تبدیل به سمبلی برای لهستان شد و نهضتی را رقم زد كه با فروپاشی بسیاری از نظام های كمونیستی شرق اروپا به جنگ سرد نیز پایان داد . پاپ لهستانی كه عاشق سفر بود ، به بیش ۹۰ كشور جهان سفر كرد و لحظه پیاده شدنش از هواپیما و سجده ای كه بر خاك می كرد ، دیگر برای مردم جهان عادی شده بود .
با اوج گیری بیماری او ، زمزمه هایی نیز در مورد بركناری اش در واتیكان به گوش می رسید كه پیش از آن هرگز سابقه نداشت . ولی پاپ لهستانی حتی در اوج بیماری ، همه كسانی كه زمزمه مخالفت با او سر داده بودند ، از كار بر كنار كرد و تا آخر بر صندلی پدر مقدس كلیسای واتیكان تكیه كرد . همه شایعات در مورد نحوه انتخاب او و این كه دست هایی در كار بوده اند تا یك لهستانی برای پیشبرد اهداف غرب در شرق اروپا بر صندلی پاپ تكیه زند به مرور و با دقتی كه او در انتخاب گفته هایش و حتی نزدیكی با مخالفان كلیسای كاتولیك انجام می داد ، به فراموشی سپرده شد . از بین كسانی كه همواره در كنار پاپ لهستانی ایستاده بودند ، آلمانی ساكت و وقت شناس ، انگشت نما بود . یوزف راتزینگر هرگز سخنی خلاف پدر مقدس نگفت . او كه در خانواده ای به شدت مذهبی بزرگ شده ، سخن گفتن خلاف رای پدر مقدس را گناهی نابخشودنی می دانست . گفته می شد كه بسیاری از دیدگاه های پاپ قبلی ، متاثر از این كشیش آلمانی بود .
واتیكان كه كمتر از نیم كیلومتر مربع مساحت و فقط ۵۰۰ نفر جمعیت مقیم و شهروند واتیكان دارد ، دارای بیش از هزار و پانصد نفر شاغل در دربار واتیكان است كه تقریبا همه آن ها خارج از محدوده واتیكان اقامت دارند . فقط تعداد بسیار اندكی مقیم آن جا هستند كه یوزف راتزینگر ، كشیش آلمانی ، یكی از آن ها بود .
راتزینگر هنگامی كه مسوول كلیسای كاتولیك مونیخ و اطراف آن بود ، بیشتر از هر چیز با اظهارنظرهای محافظه كارانه اش مورد توجه قرار گرفت . این روند حتی هنگامی كه او به واتیكان تغییر مكان داد نیز ادامه یافت . این كشیش محافظه كار چندی پیش از انتخاب به عنوان پاپ ، در رابطه با ورود تركیه به اتحادیه اروپا نیز نظر خود را علنی كرد . او عقیده داشت كه اتحادیه اروپا باید بر سنت های مسیحی پایبند باشد و تركیه مسلمان نباید به این اتحادیه وارد شود . او حتی از این كه در قانون اساسی پیشنهادی اروپا نیز بر دین مسیحی تاكید نشده بود ، ناراحت بود و بارها بر این نكته تاكید كرد . بسیاری از قانون های رایج در اروپا ، كه در اتحادیه اروپا نیز پذیرفته شده بودند ، به مذاق او خوش نمی آمد . از سقط جنین گرفته تا آزادی روابط جنسی و جلوگیری از بارداری ، از جمله مواردی بودند كه یوزف راتزینگر با آنها موافق نبود . شناخت این كشیش محافظه كار و استاد برجسته علوم دینی در دانشگاه های آلمان ، هنگامی بهتر ممكن می شود كه محیطی را كه او در آن رشد و نمو و كار كرده است بهتر شناخته شود . ایالت باواریا در جنوب آلمان و در دامنه كوه های آلپ ، همواره مهد محافظه كاری آلمان محسوب می شد . این ایالت زیبا در مورد خط مشی های سیاسی نیز تفاوت بسیاری با ایالت های دیگر آلمان به خصوص ایالت های شمالی پروتستان دارد .
یوزف جوان كه در محیط محافظه كار و روستایی زندگی می كرد ، در كنار احترام به سنت ها ، علاقه به كلیسا را نیز همواره در خود تقویت می كرد . برادر بزرگ تر او ، مشوق اصلی اش بود و وقتی روزی به كنایه از یوزف پرسیده بود كه می خواهد چه كاره شود ، او بدون تامل پاسخ داده بود : پاپ .
شناخت این محیط ، دیدگاه های پاپ را نیز بهتر نمایان می كند . در محیطی كه او رشد كرد ، كلیسا محور همه فعالیت های اجتماعی بود و دیدگاه محافظه كاران ، ركن اصلی طرز تفكر افراد محسوب می شد . یوزف راتزینگر نیز هرگز كتمان نكرد كه از این طرز تفكر فاصله دارد . او كه در سال های ابتدایی جوانی در سال ۱۹۴۱ ، به حزب نازی پیوسته بود ، به دلیل خط مشی ای كه كلیسا در آن هنگام پیش پای او نهاده بود ، فقط عضوی مانند همه آلمانی هایی بود كه كم و بیش باید به عضویت حزب در می آمدند و همین موضوع هم او را پس از جنگ از اتهام همكاری با دولت هیتلری تبرئه كرد . این موضوع از آن لحاظ مهم است كه كلیسای كاتولیك در دوران نازی چندان بی گناه نبود ؛ به عنوان مثال ، هنگامی كه هیتلر به وین وارد شد و اعلام كرد اتریش به رایش بازگشته است ، كاردینال اعظم وین ، پیشواز از نیروهای هیتلری را وظیفه همه كاتولیك های اتریش دانست . در چنین زمانی ، پیوستن یوزف جوان به حزب نیز چندان غیرمترقبه نبود . آن هم در ایالتی كه بیشترین طرفداران هیتلر در آن بودند . چه بسیار افرادی كه در آن هنگام ، بدون خواست خود فردی از اعضای حزب محسوب می شدند و در نهان با آن فاصله داشتند . یوزف جوان پس از جنگ به تحصیلات خود ادامه داد و به سرعت به مقام استادی دانشگاه رسید . او كه علاقه زیادی به متون قدیمی و تاریخی داشت ، تاریخ ادیان را نیز تدریس می كرد و همین موضوع‌ ، باعث شد هنگام سفر به زادگاهش ، آلمان ، در جلسه ای كه در دانشگاه رگنزنبورگ با حضور استادتان و دانشجویان برگزار شد ، باز هم به موضوع مورد علاقه اش بازگردد و متنی تاریخی را بخواند .
متنی كه برگرفته از مباحثه ای بین یك اندیشمند ایرانی و پادشاه بیزانس بود . او برای وارد شدن در بحث فقط آن قسمت از سخنان پادشاه بیزانس علیه اسلام را خواند و دیگر به بقیه متن كه پاسخ اندیشمند ایرانی به سخنان پادشاه بیزانس بود نپرداخت . همین موضوع موجی از تظاهرات در تمام كشورهای اسلامی را به جریان انداخت كه سرانجام او را ناچار كرد از مسلمانان عذرخوانی كند و دربار واتیكان نیز صحبت از برداشت های نادرست از سخنان پاپ كرد . پاپ بندیكت شانزدهم كه در متفكر بودن او ، به رغم همه كاستی هایی كه یك انسان می تواند داشته باشد ، شكی نیست ؛ برای جلوگیری از اوج گرفتن اعتراض مسلمانان در این مورد از آن ها عذرخواهی كرد و از نمایندگان كشورهای اسلامی دعوت كرد با او به گفت و گو بنشینند و در این دیدار بار دیگر عذرخواهی كرد . عنوان پدر مقدس كه پاپ آن را یدك می كشد ، در حقیقت به همه پاپ ها جایگاهی والا را فراتر از یك انسان معمولی از دید كاتولیك های متعصب می دهد و هنگامی كه پدر مقدس از چیزی عذرخواهی كند ، اینكار باید بسیار برای او گران تمام شده باشد . ولی به نظر می رسد بندیكت شانزدهم دیالوگ با دیگر مذاهب را مانند پاپ قبلی جست و جو كند ؛ هر چند محیطی كه او در آن رشد كرده است تفاوت فاحشی با محیط بسته ای دارد كه پاپ قبلی در كشور كمونیستی لهستان در آن رشد كرده بود .
گفته می شود كه او به تقابل میان ادیان نیز اعتقاد دارد ، ولی پس از یك سال ، هنوز بسیار زود است در مورد این محافظه كار باواریایی اظهارنظر كرد . او در آلمان ، زادگاهش هم منتقدان بسیاری دارد و بسیاری بر این عقیده اند كه بر جسم و روح او سایه سنگین دو هزار سال مذهب محافظه كار و ناهماهنگ با قرن بیست و یكم كاتولیك پرتوافكنده است ؛ سایه ای كه رها شدن از آن در مخیله او هم نمی گنجد .
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم