دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تواتر و شیاع و ثبوت هلال


تواتر و شیاع و ثبوت هلال
آیا تواتر و شیاع, دو راه مستقل در اثبات هلال هستند, یا یک راه؟
از قدما, ابن جنید, شیخ صدوق, شیخ مفید, سید مرتضی, در گاه شمارش راههای ثبوت هلال, از شیاع و تواتر, نامی نبرده اند. امّا شیخ طوسی, از شیاع فقط نام می برد:
(فان لم تره لترکک التّراءی له, و رؤی فی البلد رؤیهٔ شایعه, و جب ایضاً علیک الصوم۱.)
اگر ماه را, به خاطر عدم اقدام برای رؤیت, رؤیت نکردی و در شهر, شایع شد که ماه را دیده اند, بر تو روزه واجب است.
ابن براج ۲, ابن حمزه ۳, محقق ۴ و شهید اول ۵ و … تنها شیاع را متذکر شده اند و از تواتر, سخنی به میان نیاورده اند.
علاء الدین حلبی ۶ و ابن سعید هزلی۷, از تواتر, به عنوان راهی که می تواند قائم مقام, رؤیت شود و هلال را به اثبات برساند, نام می برند.
علاء الدین حلبی می نویسد:
(و یثبت العلم بدخول شهر رمضان … برؤیهٔ الهلال او ما تقوم مقامها من قیام البیّنه او التواتر بها۸.)
علم به دخول ما رمضان … با رؤیت هلال. یا آنچه به جای رؤیت می نشیند, مثل: بیّنه و تواتر, ثابت می شود.
ابن ادریس در سرائر, تواتر و شیاع را با هم آورده است:
(و کذلک ان تواتر الخبر برؤیته و شاع ذلک وجب ایضاً الصوّم۹.)
همچنین اگر خبر رؤیت هلال, به حدّ تواتر برسد و در میان مردم شایع شود, روزه واجب است.
از عبارت ابن ادریس فهمیده می شود که ایشان, تواتر و شیاع را به یک معنی به کار برده است.
بیشتر معاصرین همچون: مرحوم یزدی در عروهٔ الوثقی و حاشیه نویسان بر عروه, تواتر و شیاع را دو راه مستقل برای اثبات هلال دانسته اند.
سید کاظم یزدی طباطبایی می نویسد:
(الثانی, التواتر, الثالث الشیاع المفید للعلم, و فی حکمه کلّ ما یفید العلم …۱۰)
دوّم, تواتر, سوّم شیاع مفید علم است. در حکم شیاع است, هر آنچه مفید علم باشد.
از آنچه آوردیم روشن شد که فقها در این مسأله اتفاق ندارند.
برخی شیاع, برخی تواتر و برخی هر دو را, راهی برای اثبات هلال به شمار آورده اند.
● تعریف تواتر و شیاع
فقها در تعریف تواتر نوشته اند:
(اخبار جماعهٔ یمتنع تواطئهم علی الکذب و صدورهم جمیعاً عن خطاءٍ او اشتباه او خداع حواس۱۱.)
گروهی خبری را نقل کنند که هماهنگی و هم آوایی آنان بر دروغ, و فرو افتادن آنان در خطا و اشتباه, ممکن نباشد.
(خبر جماعه یفید بنفسه القطع بصدقه۱۲.)
خبر جماعتی که به خودی خود, به راستی و درستی خبر, قطع پیدا شود.
در شرایط خبر متواتر گفته اند: اخبار این جماعت, باید مستند به حس باشد و شمار آنان به قدری باشد که از خبرشان علم حاصل آید. در رؤیت هلال نیز, چنین حکمی سریان دارد.
تواتر, به خودی خود, علم آور است و حجیتش ذاتی۱۳. در تواتر, از قرائن و شواهد خارجی علم حاصل نمی شود, بلکه خود خبر, این علم را برای ما, پدید می آورد.
▪ شیاع:
فقها, در تعریف شیاع نوشته اند:
(الشیاع عباره عن اشاعهٔ الشی۱۴.)
شیاع: شیوع پیدا کردن مطلبی است.
علاّمه, شیاع را مرادف (شهرت) و (اذاعه) دانسته است.
(لوروی الهلال فی البلد رؤیهٔ شایعه و اشتهر و ذاع بین الناس …۱۵)
ـ شیاع به معنای استفاضه:
(الاستفاضه التی تسمّی الشیاع الذّی یحصل غالبا منه سکون النفس و اطمئنانها بمضمونه۱۶.)
استفاضه ای که شیاع نامیده شده است, غالباً, آنچه که به مضمون آن, آرامش و اطمینان پیدا می شود.
و در تعریف خبر مستفیض گفته اند: خبری است که به حد تواتر نرسد و راویان آن, پیش از از سه نفر باشند.
کاشف الغطاء, در تعریف شیاع می نویسد:
(الشیاع المفید للعلم او الظن الموافی له و مداره علی ان تلهج الناس برویهٔ الهلال او بمضی ثلاثین من الشهر الاول من غیر ضبط لعددهم۱۷)
شیاع مفید علم و یا ظن نزدیک به آن, از علامات دیگر اثبات هلال است. و معیار آن: شیوع و رواج دیدن ماه و یا گذشت سی روز, بر سر زبانهاست.
از مجموع گفته ها و نوشته ها بر می آید که شیوع و رواج خبر را, شیاع گویند. خبری که سر زبانها افتد و شهرت بیابد. مردمان بسیاری, اعم از کوچک و بزرگ, زن و مرد, آن را باز گویند. چنین خبری, به خودی خود, مفید علم و قطعی نیست, مگر این که با قرائن خارجی همراه باشد.
اگر شیاع, مفید علم و قطع شد و نوع مردم از رواج و شهرت خبری, یقین به اثبات هلال و یا گذشت سی روز پیدا کردند, حجت است و موضوع و یا حکم با تواتر فرقی ندارد. بر همین اساس, ابن ادریس تواتر و شیاع را مرادف یکدیگر به کار برده است. علاّمه نیز در منتهی و تذکره, شیاع مفید علم را, نوعی از تواتر می داند:
(لوروی الهلال فی البلد رویهٔ شایعه … وجب الصیام اجماعا لانه نوع تواتر یفید العلم۱۸.)
اگر ماه, در شهر به نحو شیاع دیده شد … به اجماع همه علما, روزه واجب می شود; چون شیاع نوعی تواتر و مفید علم است.
از معاصرین, مرحوم آملی در مصباح الهدی و آیهٔ اللّه حکیم در مستمسک و آیهٔ اللّه خویی در مستند, تواتر و شیاع مفید علم را یکی دانسته اند. مرحوم آملی می نویسد:
(لا فرق بین الشیاع المفید للعلم والتواتر موضوعا, اذ المراد بالتواتر هو اخبار جماعه یمتنع تواطئهم علی الکذب اذ لا محاله یحصل العلم من اخبارهم علی صدق ما یخبروا به والشیاع عبارهٔ عن اشاعهٔ الشی و مع تقییده بکونه مفیداً للعلم یکون هو التواتر۱۹.)
بین شیاع مفید علم و تواتر, از نظر موضوع, تفاوتی وجود ندارد; زیرا تواتر, عبارت است از: خبر دادن گروهی که همداستان شدن آنان بر دروغ, معمولاً, ممکن نیست و از خبر آنان, علم حاصل می شود به راستی و درستی خبر.
شیاع, عبارت است از: شیوع و انتشار چیزی. در صورت تقیّد آن به علم, می شود تواتر.
از آنچه آوردیم, روشن شد: اگر مقصود از شیاع, شیاع مفید علم باشد, با تواتر همخوانی دارد. و به گفته صاحب جواهر: بدون خلاف و اشکال روزه بر اساس آن واجب خواهد بود. زیرا علم, محور تکالیف است افزون بر علم, در اثبات هلال چیزی لازم نیست۲۰. هر دلیلی اقامه شود برای تواتر, در شیاع مفید علم نیز, می توان از آن بهره برد.
▪ دلائل حجیت تواتر و شیاع مفید علم
۱) تواتر, حجیت دارد, چون علم می آورد و یقین. حجیت علم نیز, برخاسته از ذات آن است, حال, از هر راهی که به دست آید. اکثر فقیهان به این نکته اشاره دارند.
سید عبدالاعلی سبزواری می نگارد:
(لانه مما یوجب العلم العادی فیکون حجه من هذه الجهه۲۱)
تواتر, حجیت دارد, چون علم آور است.
۲) روایات حجیت رؤیت, تواتر را نیز, در بر می گیرد. زیرا مراد از دیدن, دیدن خود شخص نیست. چه بسیاری از افراد, قدرت بر دیدن ماه را ندارند, یا اگر دارند, گاه, زمان رؤیت سپری شده, برای آنان دیدن ماه میسر نیست.
آیهٔ اللّه خویی, پس از آوردن دلایل حجیت رؤیت, به وسیله خود شخص می نویسد:
(و نحوه ما لو رآه غیره علی نحو تثبت الرؤیه بالتواتر. اذ یدل حینذٍ کلّ ما دلّ علی تعلیق الافطار والصیام بالرؤیه لوضوح عدم کون المراد بها رؤیهٔ الشخص بنفسه, اذ قد یکون اعمی اویفوت عنه وقت الرؤیه او نحو ذلک من الموضع۲۲.)
همانند رؤیت به وسیله خود شخص است, موردی که رؤیت دیگری به تواتر به اثبات رسد. در این هنگام, همه دلائلی که افطار و روزه را منوط به رؤیت کرده بود, این مورد را نیز, در بر می گیرد, چه مراد از دیدن تنها دیدن شخص نیست. چه بسا, شخصی نابیناست و یا زمان دیدن از دستش رفته و ممکن نیست که خودش ببیند, پس باید از دیدن دیگران بهره برد.
۳) روایات: روایات در این باب, به اندازه ای است که برخی ادعای تواتر کرده اند. بکیر از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:
(صم للرویه وافطر للرؤیه و لیس رویهٔ الهلال ان یجئ الرجل والرجلان فیقولان راینا. انما الرویه ان یقول القائل رایت فیقول القوم صدق۲۳)
با دیدن هلال, روزه بگیر و با دیدن آن, روزه بگشا. دیدن آن نیست که یک یا دو مرد, بگویند دیدیم. دیدن آن است که کسی بگوید من ماه را دیدم و همگان بر سخن او مهر تأیید نهند.
آیهٔ اللّه خویی, پس از استناد به این سخن برای حجیت تواتر و شیاع مفید علم, می نویسد:
تصدیق قوم, خبر بیننده هلال را, کنایه از شیاع رؤیت در بین مردم بوده و منکری وجود نداشته است. این خود, موجبات یقین به اثبات هلال را فراهم می آورد۲۴.
به خبر ابی ایوب خزاز۲۵, و خبر عبدالرحمن بن ابی عبدالله۲۶ و روایت ابی بصیر۲۷ و رؤیت سماعه۲۸ و … برای تواتر و شیاع مفید علم, استدلال شده است.
گفتیم: مقصود از شیاع, خبری است که به حد تواتر نرسد و مستفیض باشد و از گفته خبر دهندگان, اطمینان به راستی و درستی آن خبر حاصل آید. مقصود از (رؤیهٔ شایعه) در سخنان فقیهان, همگانی و مسلم بودن خبر است به گونه ای که برای شنونده علم بیاورد. لازمه اطمینان و علم به درستی چنین خبری, دوری ساحت آن, از غرضِ غرض ورزان می باشد. همانان که عزم بر تخریب افکار عمومی و ایجاد دؤیت و تشتت در جامعه و سد راه حقیقت را دارند. پس خبر برخاسته از چنین شیاعی, نمی تواند حجت باشد و ادله شیاع, از آن انصراف دارند. گفته های بیشتر عالمان در حجیت, یا عدم حجیت شیاع, بر این محور می چرخد: خبر, علم آور و به دور از انگیزه های خاص سیاسی باشد و…
● شیاع ظنی
امّا برخی از فقیهان, مانند: علاّمه در تحریر, شهید در مسالک, محقق حلی در معتبر, محقق کرکی, شیخ بهایی, کاشف الغطاء, شهید صدر و آیهٔ اللّه خوانساری بر این نظرند که شیاع ظنّی اطمینان آور, حجّت است.
از باب نمونه: علاّمه در تحریرالاحکام می نویسد:
(و لوروی فی البلد رؤیهًٔ شایعه وجب الصیّام اجماعاً۲۹.)
اگر هلال به نحو شیاع دیده شد, به اجماع فقها, روزه واجب است.
محقّق در معتبر عبارتی همانند علاّمه دارد۳۰.
ظاهر کلام محقّق و علاّمه اطلاق دارد و همه انواع شیاع را, از جمله شیاع ظنّی و نزدیک به علم را شامل می شود.
شیخ بهایی می نویسد:
(دوّم آن که شیاع, یعنی جمع کثیری که از سخن ایشان ظنّ حاصل شود, اخبار نمایند که ماه را دیده اند۳۱.)
بسیاری از فقها, حجیّت شیاع ظنّی را نپذیرفته اند.
صاحب ریاض, صاحب جواهر, شیخ انصاری, میرزای شیرازی۳۲ و بسیاری از معاصرین بر این نظرند.
شیخ محمدحسن نجفی, صاحب جواهر, پس از آن که حجیّت شیاع مفید علم را یادآور می شود, می نویسد:
(نعم ان لم یکن الشیاع علی وجه المزبور بل کان مفیداً للظنّ کان المتّجه عدم الاجتزاءبه۳۳.)
اگر شیاع بروجه یاد شده [مفید علم] نباشد, بلکه مفید ظنّ باشد سزاوار است که بدان اکتفاء نگردد. (یعنی هلال به وسیله آن ثابت نمی شود.)
▪ دلائل حجیت شیاع ظنّی
الف) فحوای حجیّت بیّنه: ظنّ حاصل از شیاع, اگر بیشتر از ظنّ حاصل از دو شاهد نباشد کمتر نیست. پس همان گونه که بیّنه و شهادت دو عادل حجّت است, شیاع ظنّی نیز, حجیّت دارد. علاّمه در تذکره می نویسد:
( ولو لم یحصل العلم بل حصل ظن غالبا بالرؤیه فالاقوی التعویل علیه کالشاهدین فانّ الظن الحاصل بشهادتهما حاصل مع الشیاع۳۴.)
اگر از راه شیاع علم حاصل نشود, بلکه ظنّ غالب به دست آید, اقوی آن است که به آن نیز اعتماد شود, همانند: اعتماد بر دو شاهد. زیرا ظنِّی که از راه گواهی گواهان حاصل می شود, از طریق شیاع نیز, به دست می آید.
محقّق کرکی, در تعلیل حجیّت شیاع ظنّی می نویسد:
(لانّ الظنّ القوی البالغ مبلغاً یقرب من العلم لیس ادون من الظنّ الحاصل بشهادهٔ العدلین ان لم یکن اقوی۳۵.)
زیرا ظنّ قویّ نزدیک به مرتبه علم, اگر بالاتر از ظنّ به دست آمده از شهادت دو شاهد نباشد, کمتر از آن نیست.
شهید ثانی, پس از نقد و بررسی اقوال در مسأله می نویسد:
(وللتوقف فیه مجال الاّ ان یفرض زیادهٔ الظنّ علی ما یحصل منه بقول الشاهدین بحیث یمکن استفادته من مفهوم الموافقه بالنّسبه الی الشاهدین الذّین هو حجهٔ منصوصه فیمکن الحاقه به۳۶.)
در مسأله جای درنگ است. مگر از مفهومِ موافقت گواهی دو گواه, حجیّت آن را به دست آوریم. به این ترتیب:
۱) ظنّ حاصل از شیاع, بیشتر از ظنّ حاصل از گواهی گواهان است.
۲) حجیّت دو شاهد منصوص و قطعی است.
۳) مفهوم موافق آن حکم می کند که شیاع نیز, بسان شهادت دو عادل, حجّت باشد.
ب) روایات: از جمله:
عیص بن قاسم می گوید:
(سألت اباعبداللّه (ع) عن هلال اذا رآه القوم جمیعاً فاتفقوا علی انّه للیلتین ایجوز ذلک؟ قال نعم۳۷.)
از امام صادق (ع) پرسیدم: اگر همه مردم, ماه را ببینند و جملگی بر آن باشند که ماه دو شَبه است, آیا مجاز خواهد بود اعتماد بر خبر آنان؟
امام فرمود: بله.
امام (ع) از روایت فوق, رؤیت قوم را بدون اعتبار عدالت در آنان, حجّت شمرده و به اتفاق آنان بر رؤیت و دو شَبه بودن ماه اکتفاء کرده است. بدون آن که علم و یقین را در خبر آنان شرط بداند.
عبدالرحمان بن ابی عبدالله می گوید:
(سألت اباعبدالله (ع) عن هلال شهر رمضان یغّم علینا فی تسع و عشرین من شعبان قال: لا تصم اِلاّ ان تراه فان شهدا هل بلد آخر فاقضه۳۸.)
از امام صادق (ع) پرسیدم از هلال ماه رمضان, هنگامی که در بیست و نهم شعبان, بر ما پنهان بماند.
امام فرمود: روزه نگیر, مگر این که اهل شهر دیگر, به دیدن ماه شهادت دهند, در آن صورت روزه را قضا کن.
به روایت ابو بصیر۳۹ و روایت اسحاق بن عمار۴۰, که مضمونی مشابه حدیث فوق دارد نیز, استدلال شده است.
عبدالحمید ازدی می گوید:
(قلت لأبی عبداللّه (ع) اکون فی الجبل فی القریهٔ فیها و خمسمأهٔ من الانسان فقال: اذا کان کذلک فصم لصیا مهم وافطر لفطرهم۴۱.)
به امام صادق (ع) گفتم: در منطقه (جبل) در روستایی هستم که در آن پانصد نفر از مردم به سر می برند, تکلیف روزه من چیست؟
امام فرمود: اگر چنین است, با روزه آنان روزه بگیر و با افطار آنان افطار کن.
به روایت سماعه۴۲ و روایت زیاد بن منذر عبدی۴۳ نیز بر مسأله استدلال شده است.
ج) سیره عقلاء: اخبار جماعتی که همداستان شدن آنان بر دروغ, عرفا, ممتنع باشد, اطمینان می آورد.
سیره عقلا, بر عملِ به وثوق و اطمینان است. شارع مقدس, نه تنها از این سیره منع نکرده, بلکه آن را امضاء فرموده است. اگر خبر رؤیت هلال, چنان بین مردم منتشر شد که عقلا به آن اطمینان پیدا کردند, شارع آن را حجت قرار داده است.
آیهٔ اللّه خوانساری در جامع المدارک می نویسد:
(و لا یبعد ان یقال بناء العقلاء علی العمل بالوثوق والاطمینان فمع الامضاء بل عدم الردع یوخذ به کما یوخذ بظواهر الالفاظ بل حجیّهٔ خبر الثقه فی الاحکام من جههٔ بنائهم۴۴)
(دور از واقع نیست اگر گفته شود که: سیره عقلا, بر عمل به وثوق و اطمینان است. پس با امضای شارع و عدم ردع آن, می توان بدان عمل کرد, همان گونه که به ظاهر الفاظ عمل می کنیم. بلکه حجیت خبر ثقه در احکام, به سبب بنای عقلاست.)
محقق اردبیلی بر همین اساس, بیان می دارد: اگر ظنِّ ناشی از شیاع, به مرتبه ای برسد که اطمینان بیاورد و احتمال مخالفش بسیار بعید باشد, گرچه به مرتبه علم عادی نیز نرسیده باشد, می توان به آن عمل کرد:
(فاذا غلب بحیث صار احتمال العدم بعیدا جدا و لا یحصل ما یقرر العلم العادی, فلا یبعد الاتباع ایضاً۴۵ )
ـ نقد و بررسی دلایل شیاع ظنی
کسانی که حجیت شیاع ظنّی را قبول ندارند, از دلیل نخست قائلین به حجیّت پاسخ داده اند:
اوّلاً, قیاس شیاع به بیّنه درست نیست. ظن حاصل از شیاع, معلوم نیست که بیشتر از ظن حاصل از بیّنه باشد.
ثانیاً, قیاس شیاع, به شهادت دو عادل, از این جهت ناتمام است که قیاس منصوص العلّه نیست. زیرا ظنّ, دلیل پیروی از بیّنه نیست, تا بگوئیم که ظنّ حاصل از شیاع, بیشتر از ظنّ حاصل از بیّنه است. این تعلیل در روایتی نیامده و تنها علامه, چنین استنباط کرده است.
ثالثاً, اگر مبنی ظنّ باشد, نباید به شیاع اکتفاء کرد, بلکه از هر راهی ظنّ غالب به دست آید, می شود اکتفا کرد, مانند: خبر واحد, شهادت دو زن, حتی یک زن و … در صورتی که این مطلب بر خلاف اجماع فقهاست.
نراقی در ردّ سخن شهید می نویسد:
(و ردّ بان ذلک یتوقف علی کون الحکم بقبول شهادهٔ العدلین معللاً با فادتهما الظنّ لیتعدی الی ما یحصل به ذلک و یتحقق به الاولویهٔ المذکوره و لیس فی النّص ما یدل علی هذا التعلیل و انما هو مستنبط فلا عبرهٔ به مع ان اللازم من اعتباره الاکتفاء بالظن الحاصل بالقرائن اذا ساوی الظنّ الحاصل بشهادهٔ العدلین او کان اقوی و هو باطل اجماعاً ۴۶.)
این سخن مردود است. زیرا قبول آن بستگی به این دارد که ملاک پذیرش, گواهی دو عادل, افاده ظن باشد, تا سرایت داده شود به هر چیزی که ظن به بار می آورد و تحقق پیدا می کند به آن اولویت. در حالی که در نصوص شرعی, دلیلی بر این تعلیل وجود ندارد. افزون بر این, لازمه اعتبار این قیاس, اکتفا به هر ظنی است که از قرائن به دست بیاید و با شهادت دو عادل برابری کند, یا از او قوی تر باشد. حال آن که, این سخن به اجماع علما باطل است.
محقق اردبیلی, در استدلالی شبیه به بیان نراقی, از قیاسِ شیاع, به شهادت دو عادل پاسخ داده است۴۷.
رابعاً, از عموماتی که از ظن و گمان نهی می کند۴۸ و روایاتی که از ظن در باب هلال نکوهش کرده۴۹, عدم حجیت شیاع غیر مفید علم استفاده می شود. بنابراین, شیاع, هر چند اطمینان آور باشد, اگر مفید علم و یقین نباشد, حجت نیست. از روایات, ممکن است پاسخ داده شود که روایات, دلالت بر شیاع ظنی ندارد, بلکه مورد آنها شیاع مفید علم است. چنانکه صاحب جواهر,صحیحه محمد بن مسلم, موثقه عبدالله بن بکیر, و روایت ابراهیم بن عثمان خزاز را بر شیاع مفید علم حمل کرده است۵۰. با این توضیح: در روایات فوق, واژه شیاع به کار نرفته تا گفته شود, مقصود از شیاع, اعم از شیاع مفید علم و شیاع ظنی است. دلیل لفظی نیز, بر حجیت شیاع وجود ندارد, بلکه استدلال از راه روایات, بر حجیّت شیاع, دلیل لبّی و عقلی است و دایره شیاع, افراد مختلفی را شامل می شود و در برداشت از روایات, باید به قدر متیقّن, که شیاع مفید علم باشد, اکتفا کرد.
بر همین اساس, استدلال به خبر سماعه و عبدالحمید ازدی و خبر ابی الجارود نیز, برای اثبات حجیت مطلق شیاع, تمام نیست.
افزون بر این, احتمال می رود امام (ع), در این دسته از روایات, شیعیان را به هماهنگی با اهل سنت و همراهی با آنان در روزه و نماز, فراخوانده باشد. در اصطلاح, مربوط به تقیّه مداراتی باشد, نه مربوط به باب شیاع.
با توجه به آنچه آورده شد, محکم ترین دلیل بر حجیت شیاع مفید اطمینان, سیره عقلاست. بنای عقلا بر عمل به اخبار مفید اطمینان و معامله علم با آنهاست.
اساساً, بسیاری از امور مربوط به زندگی افراد انتظام جامعه و … بر اطمینان و عمل به قول ثقه است. عمل عقلا به خبر واحد ثقه, اعتماد عقلا به انسانهای امین و اطمینان در وکالت و وصایت و بیع و ازدواج و …, برخاسته از همین اعتماد است.
اگر آنان, علم و یقین در امور را لازم می دانستند, به فرد واحد اکتفا نمی کردند و به دنبال علم حرکت می کردند.
شارع مقدس, به عنوان رئیس عقلا, نه تنها از آن منع نفرموده که آن را امضاء کرده است. از بررسی ابواب مختلف فقه, این نتیجه به دست می آید که شارع, خبر ثقه و اطمینان عقلایی را در موارد گوناگون: وکالت۵۱, ازدواج۵۲, شناخت وقت۵۳, حجیت خبر ثقه۵۴ و … حجّت قرار داده و سیره عقلا را در عمل به خبر ثقه امضا فرموده است. از جمله, شهاب بن عبدربه می گوید: به امام صادق عرض کردم:
(انی اذا وجبت زکاتی اخرجتها, فادفع منها الی من اثق به یقسمها قال: لا باس بذلک ۵۵.)
وقتی که زکات بر من واجب می شود, آن را جدا می کنم و به فرد مورد وثوق می سپارم, تا بین اهلش تقسیم کند.
امام فرمود: اشکالی در این کار نیست.
امضای شارع سیره عقلا را, اطلاق دارد و همه موارد, از جمله: اعتماد عقلا به شیاعِ مفید اطمینان را شامل می شود.
آیهٔ اللّه خوانساری, پس از ارائه شواهد گوناگون بر اثبات حجیت وثاقت و اطمینان در نزد شارع, در جمع بین سیره عقلا و روایات ناهیه ازظن و گمان می نویسد:
(همان گونه که اطلاقات ناهی از ظن و گمان, به خاطر حجیت آن نزد عقلا, از ظواهر الفاظ انصراف دارد, در این جا نیز, چنین است و روایات ظن و گمان شامل شیاع نمی شود۵۶. شاید بتوان گفت: گرچه شیاع مفید علم, حجت است, ولی مادر علم تصرف می کنیم و دایره آن را اعم از یقین و علم عرفی و اطمینان و وثوق به شمار می آوریم و می گوییم: اطمینان و وثوق, گرچه علم نیست ولی در حکم علم است و در موضوع و یا در حکم, احکام علم بر او مترتب می شود.
صاحب جواهر در این باره می نویسد:
(الاستفاضه التی تسمی بالشیاع الذی یحصل غالبا منه سکون النّفس واطمئنانها بمضونه خصوصا قبل حصول مقتضی الشک بل لعّل ذلک هو المراد بالعلم فی الشرع موضوعاً او حکما۵۷.)
استفاضه که شیاع نامیده شده و غالباً از او آرامش نفس و اطمینان به مضمون آن پیدا می شود, از راههای اثبات موضوع است و شاید مراد از علم در اطلاقات شرع, از نظر موضوع یا حکم, شیاع را نیز در برگیرد.
اگر این مطلب پذیرفته شود, شیاع اطمینان آور در موضوع علم داخل شده و حجیت آن از راه علم به اثبات می رسد.
۱) (النهایه), شیخ طوسی /۱۳۴, دارالکتب العربی, بیروت.
۲) (المهذب), ابن براج طرابلسی, ج ۱/۱۸۹, انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین, قم.
۳) (الوسیله, الی نیل الفضیله), ابن حمزه, چاپ شده در (الجوامع الفقهیه) ۷۱۹/ کتابخانه آیهٔ اللّه مرعشی; (سلسله الینابیع الفقهیه), گردآوری: علی اصغر مروارید, ج ۶/۲۴۰, ۴.
۴) (شرایع الاسلام) محقق حلی, ج ۱/۱۹۹, دارالاضواء, بیروت.
۵) (الدروس الشرعیه) شهید اول, ج ۱/۲۸۴, انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین, قم.
۶) (اشاره السبق الی معرفهٔ الحق), ابی مجد حلبی, چاپ شده در (سلسله الینابیع الفقهیه), ج ۶/۳۱۷.
۷) (الجامع للشرایع), چاپ شده در (سلسله الینابیع الفقهیه), ج ۶/۳۵۵.
۸) (سلسله الینابیع الفقهیه) ج ۹/۳۱۷.
۹) (السرائر), ابن ادریس حلی, ج ۱/۳۸۰. انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین, قم.
۱۰) (عروهٔ الوثقی) سید محمد کاظم یزدی /۳۷۰, دارالکتب الاسلامیه.
۱۱) (الاصول العامه للفقه المقارن), محمدتقی حکیم /۱۹۴, مؤسسه آل البیت.
۱۲) (قوانین الاصول), میرزای قمی, ج ۱/۴۲۰.
۱۳) (مصباح الهدی), محمدتقی آملی, ج ۸/۳۶۲, مطبعه فردوسی, مشهد.
۱۴) (همان مدرک).
۱۵) (تذکره الفقها), علامه حلّی ج ۱/۲۷۱.
۱۶) (جواهرالکلام), محمدحسن نجفی, ج ۴۰/۵۵. داراحیاءالتراث العربی.
۱۷) (کشف الغطاء), کاشف الغطاء /۳۲۵, انتشارات مهدوی, اصفهان.
۱۸) (تذکره الفقهاء), علامه حلی, ج۱/۲۷۱.
۱۹) (مصباح الهدی), محمدتقی آملی, ج ۸/۳۶۲.
۲۰) (جواهرالکلام), شیخ محمدحسن نجفی, ج ۱۶/۳۵۳.
۲۱) (مهذب الاحکام), سید عبدالاعلی سبزواری, ج ۱۰/۲۶۸, مطبعه الاداب, نجف.
۲۲) (مستند العروهٔ الوثقی). آیهٔ اللّه خویی, ج ۲/۶۴, کتاب الصوم.
۲۳) (وسائل الشیعه), شیخ حر عاملی, ج ۷/۲۱۰, باب ۱۱ از ابواب احکام شهر رمضان, ج ۱۴.
۲۴) (مستند العروهٔ الوثقی) آیهٔ اللّه خویی, ج ۲/۶۴.
۲۵) (همان مدرک) /۲۰۹, حدیث ۱۰.
۲۶) (همان مدرک) /۲۱۲ باب ۱۲ ج ۲.
۲۷) (همان مدرک), ج ۱.
۲۸) (همان مدرک) /۲۱۳, ج ۷.
۲۹) (تحریرالاحکام), علامه حلی, ج ۱/۸۲, مؤسسه آل البیت.
۳۰) (المعتبر فی شرح المختصر) /۳۱۰.
۳۱) (جامع عباسی), شیخ بهاء الدین عاملی /۱۰۴.
۳۲) (رساله نجاهٔ العباد), صاحب جواهر /۲۵۵, با حاشیه شیخ انصاری و میرزای شیرازی.
۳۳) (جواهر الکلام), ج ۱۶/۳۵۳.
۳۴) (تذکره الفقهاء), علامه حلّی ج ۱/۲۷۷.
۳۵) (رسائل المحقق الکرکی), الشیخ علی بن الحسین الکرکی, تحقیق: شیخ محمد حسون, ج ۲/۱۹۷.
۳۶) (مسالک الافهام), شهید ثانی, ج ۲/۳۲۷, دارالهدی, قم.
۳۷) (وسائل الشیعه), ج ۷/۲۱۲, باب ۱۲ از ابواب احکام شهر رمضان, ج ۶.
۳۸) (استبصار), شیخ طوسی, ج ۲/۶۴, کتاب الصوم, باب ۳۳ ج ۸, دارالتعارف, بیروت.
۳۹) (وسائل الشیعه), ج ۷/۲۱۲, ج ۱.
۴۰) (همان مدرک) /۲۰۱.
۴۱) (همان مدرک) /۲۱۲, ج ۴.
۴۲) (همان مدرک), /۲۱۳, ج ۷.
۴۳) (همان مدرک) /۲۱۲, ج ۵.
۴۴) (جامع المدارک), آیهٔ اللّه سید احمد خوانساری, ج ۲/۱۹۷, مؤسسه اسماعیلیان.
۴۵) (مجمع الفایده والبرهان), ج ۵/۲۸۷.
۴۶) (مستند الشیعه), مولی احمد نراقی, ج۲/۱۲۸, کتابخانه آیهٔ اللّه مرعشی.
۴۷) (مجمع الفایده والبرهان), ج ۵/۲۸۹.
۴۸) (سوره یونس), آیه ۳۶, (سوره النجم), آیه ۲۸.
۴۹) (تهذیب الاحکام), ج ۴/۱۵۶, باب ۴۱, حدیث شماره ۴, ۵, ۱۳ و ۲۳.
۵۰) (جواهرالکلام), ج ۱۶/۳۵۳.
۵۱) (وسائل الشیعه), ج ۱۳/۲۸۵, باب ۱ از ابواب احکام الوکاله, ج ۱.
۵۲) (همان مدرک), ج ۱۴/۲۲۶, باب ۲۳ از ابواب عقد النکاح, ج ۲.
۵۳) (تهذیب الاحکام), ج۱/۲۱۷. (صحیح ذریح محاربی).
۵۴) (همان مدرک), ج ۱/۳۲۹.
۵۵) (وسائل الشیعه), ج ۶/۱۹۴, باب ۳۵ از ابواب مستحقین زکاهٔ, ج ۵.
۵۶) (جامع المدارک), آیهٔ اللّه سید احمد خوانساری, ج ۲/۱۹۷.
۵۷) (جواهرالکلام), ج ۴۰/۵۵.
منبع : مجله فقه


همچنین مشاهده کنید