چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


پیشینه تاریخی


هردوت مورخ یونانی، بختیاری را باكتری می‌داند كه نام قبیله‌ای است كه از بلخ و شرق دریای خزر به جنوب مهاجرت كرده و استقرار یافت است. نظر به اینكه در شمال افغانستان سرزمینی به نام باكتریا وجود دارد شاید یك رابطه تاریخی بین بختیاری‌ها و باكتریا نیز وجود داشته باشد. بختیاری‌ها را به باختران نیز نسبت داده‌‌اند و باختر را محلی بین عراق عرب، همدان، فارس و محل سكونت كنونی بختیاری‌ها ذكر كرده‌اند. گروهی از بختیاری‌ها نیز خود را از اعقاب «كی آرش» برادر «كی قباد» پادشاه كیانی می‌‌دانند و طایفه‌‌ای نیز به نام «كیارسی» دارند كه با «كی آرش» تشابه لغوی دارد. همچنین گفته می‌شود در جنگی كه بین یكی از پادشاهان صفوی با عثمانی‌ها در گرفت،‌ گروه كثیری از ایل بزرگ كه جزو سپاه شاه بودند،‌ با دلاوری و شجاعت دشمن را به سختی شكست دادند و بدین مناسبت شاه آنان را كه از لر بزرگ بودند بختیاری نامید. بسیاری از مورخین، پیدایش كوچ‌نشینی در منطقه را با تسط قوم صحراگرد مغول بر فلات ایران هم زمان دانسته‌‌اند و آن را به اتابك احمد هزار اسب (یكی از حكام مغول) نسبت داده‌اند و عقیده بر این است كه هزار اسب،‌ ییلاق و قشلاق را به شیوه مغولان در بختیاری مرسوم كرد و خود نیز در زمستان‌ها در ایذه و در تابستان‌ها در حدود زردكوه بختیاری زندگی می‌‌كرد. وی پس از پنجاه سال حاكمیت بر ایل بختیاری درگذشت، بدین ترتیب رسم كوچ‌نشینی مغولان در بین بختیاریها نیز رواج یافت. بختیاری‌ها از آغاز سلسله صفوی تاریخ نسبتاً روشنی دارند. در آن زمان به فرمان شاه اسماعیل اول یكی از تیره‌های بختیاری موسوم به آستركی كه هم اكنون طایفه كوچكی از بختیاری است، به ریاست شخصی به نام «تاجمیر» بر بختیاری حكومت می‌كرد. این شخص در زمان شاه طهماسب به دلیل خودداری از پرداخت مالیات، به قتل رسید. در همین زمان است كه بختیاریها به دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم شدند. پس از تاجمیر، شخصی به نام جهانگیر خان از خاندان وی به حكومت بختیاری منصوب شد و در زمان همین شخص تونل معروف به تونل شاه‌عباس در نزدیكی محل تونل كنونی كوهرنگ حفر شد كه به دلایل نامعلومی، عملیات حفاری آن ناتمام ماند. پس از فوت جهانگیرخان و بر اثر ستمهای «میر خلیل خان» برادر وی مقام ریاست از طایفه آستركی سلب شد و هر یك از طوایف عمده بختیاری، رئیس مستقلی برگزیدند. برخی از طوایف چهار لنگ، تحت ریاست علیمردان خان بختیاری و تعدادی نیز در حیطه قدرت محمد تقی خان چهار لنگ در آمدند و طوایف هفت لنگ نیز ریاست خوانین «دوركی» و «بختیار وند» (بهدار وند) را پذیرفتند. در اواسط حكومت قاجار، حسنعلی خان (رئیس طایفه دوركی) با شكست نهائی خوانین بختیاروند، همه طوایف هفت لنگ را متحد ساخت و خود با عنوان ایلخان و برادر زنش با عنوان ایل بیگ، ریاست بر ایل هفت لنگ و كل منطقه بختیاری را به عهده گرفتند و این ریاست تا همین اواخر، در بازماندگان این دودمان موروثی بود. مطالعه تاریخ ایران از اواخر صفویه به بعد نشانگر این است كه ایل بختیاری و خوانین آن به دلیل برخورداری از امكاناتی نظیر وضعیت ویژه جغرافیایی و سازمان قبیله‌ای منسجم كه اطاعت و فرمانبرداری بی‌قید و شرط از راهبران و سركردگان را الزامی می‌كرد، در بیشتر حوادث و وقایع تاریخی نقش و حضوری مؤثر داشته است. بعضی از نمونه‌های روشن این حضور بدین شرح است: سواران بختیاری از زبده‌ترین تفنگچیان نادرشاه بودند كه با فتح قلعه قندهار، دروازه هند را بر روی او و لشگریانش گشودند. علیمردان خان بختیاری با شكست افغانها و بازسازی سلطنت انقراض یافته صفوی، خود مدعی سلطنت شد. بختیاری‌ها در تحولات دوران مشروطیت نقش مهمی ایفا كردند. سران بختیاری، با رهبری و مشاركت در این جنبش عظیم، پست‌های كلیدی كشوری و لشكری را به دست گرفتند.
افرادی مانند صمصام‌السلطنه و ضرغام‌السلطنه، در جنبش مشروطیت و سردار اسعد بختیاری در جنبش دوم مشروطه‌خواهی نقش مهمی داشتند كه منجر به سركوبی محمدعلی شاه شد. مجاهدان بختیاری در نقاط دیگر برای كمك به مشروطه‌خواهان و خلع محمد علیشاه از سلطنت ضمن حركت به تهران، پایتخت را فتح كردند. محمدعلی شاه و سایر یارانش در 28 تیر 1288 هـ.ش به سفارت روسیه پناهنده شدند، سپس دولت جدید به طور رسمی آغاز به كار كرد و سردار اسعد وزارت داخله كشور را به عهده گرفت. در سال 1291 هـ.ش حكومت اصفهان، یزد، كرمان، ‌اراك و خراسان نیز به خانهای بختیاری سپرده شد. در تاریخ ایل بختیاری به این مطلب نیز اشاره می‌شود كه دولت‌های غربی بویژه انگلستان، در میان بختیاریها عواملی را به منظور كسب امتیاز از دولتهای وقت و ایجاد امنیت برای حوزه‌های نفتی استخدام كرده بودند.