یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

این میراث فرهنگی را دریابید


این میراث فرهنگی را دریابید
ساعت ۲ بعدازظهر روز جمعه ۱۲ دی ماه سال ۱۳۰۹، آبی ورابی ساخته آوانس اوگانیانس به عنوان اولین فیلم ایرانی در سالن سینما مایاک به نمایش درآمد. هفتم دی ماه سال ۱۳۱۲ نیز اولین فیلم ناطق ایرانی- دختر لر، ساخته عبدالحسین سپنتا- بر پرده سینما سپه تهران نشست.
این بار باز هم در دی ماه- اما سال‌های سال بعد- دومین فیلم انیمیشن سینمای ایران در خانه سینما به نمایش درآمد؛ جمشید و خورشید ساخته بهروز یغمائیان.
شاید کسی واقعا پاسخ این سوال را نداند که چرا سینمای ایران اینقدر دیر به صرافت تولید انیمیشن بلند سینمایی افتاد.
دنیای انیمیشن، دنیای رنگ و نور و موسیقی و حرکت است و با قابلیت‌های شگرفش در رویاسازی و خیال‌پردازی،‌ هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد. در این دنیا شخصیت‌های پرشماری خلق می‌شوند که محبوب و ماندگارند و شاید هر یک از ما بی‌درنگ بتوانیم نام ده، بیست شخصیت کارتونی محبوبمان را ردیف کنیم که کودکی و نوجوانی‌مان را زیباتر کرده‌اند و در لوح ذهنمان حک شده‌اند.
در روزگاری که کمپانی‌های غربی، چپ و راست با تولید فیلم‌های متنوع انیمیشن و خلق قصه‌ها و شخصیت‌های ماندگار، جهانیان را در لذت فانتزی غرق می‌کنند،‌ ما در قرن دوم حیات سینما، هشتاد سال پس از ساخته شدن اولین فیلم ایرانی،‌ تازه دست به کار تولید انیمیشن بلند شده‌ایم. این در حالی است که همین دو فیلم انیمیشن هم توسط تهیه‌کننده خصوصی- نادر یغمائیان- به تولید رسیده است. و باز هم این در حالی است که سال‌هاست در کشور ما یک مرکز عریض و طویل دولتی به نام صبا با وظیفه تولید و حمایت از تولید انیمیشن در ایران تشکیل شده و به کار مشغول است.
برادران یغمائیان جداً همت کرده‌اند و عاشق بوده‌اند که با صرف هزینه ‌ گزاف و نجومی دست به ‌ دومین تجربه بلند انیمیشن خود زده‌اند، گو اینکه نخستین فیلم‌شان- خورشید مصر- نه از حیث فنی اثر دندانگیری بود و نه در اکران محدودش توفیقی یافت.شاید با سرمایه‌ای که پای جمشید و خورشید هزینه شد و بیش از سه سال وقت همه عوامل را گرفت، می‌شد حتی با مخارج این روزهای سینمای ایران، سه فیلم بلند سینمایی «بفروش» ساخت و سودش را برد، اما حالا برادران یغمائیان مانده‌اند و کلی بدهی با زمان اکران نامعلوم و تردید برای ادامه راه. معلوم نیست آیا برادران یغمائیان باز هم آنقدر دل و دماغ و پول خواهند داشت که پای انیمیشن بعدی هزینه کنند؟
جمشید و خورشید به نسبت خورشید مصر در کارنامه یغمائیان‌ها گام بلندی به پیش محسوب می‌شود. استفاده به قاعده از ترانه و موسیقی، خلق شخصیت‌های نسبتا جذاب، تکنیک قابل قبول، رنگ و لعاب مناسب، طراحی حرفه‌ای، استفاده از بازیگران شاخص سینما به عنوان دوبلور و بهره‌گیری از بن‌مایه‌های آشنای ادبیات ایرانی از نقاط مثبت جمشید و خورشید است.
گرچه ضعف‌های جمشید و خورشید به خصوص در حوزه فیلمنامه را نمی‌توان نادیده گرفت اما با توجه به امکانات محدود، حمایت‌های ناچیز و همت عالی، می‌شود ضعف‌ها را به دیده اغماض نگریست.
جمشید و خورشید آغاز یک راه است. راهی که شاید اگر استمرار یابد و حمایت شود به جاهای خوبی ختم شود. سینمای ایران باید از ظرفیت‌های بالقوه سینمای انیمیشن استفاده کند. چه بسا همین نکته، رمز برون‌رفت سینما از بن‌بست اقتصادی و مضمونی کنونی باشد. بی‌توجهی مفرط سینمای ایران به ژانرهایی که در دنیای سینما بسیار محبوب و پرمخاطبند و بار اقتصادی صنعت سینما در دنیا را به دوش می‌کشند عجیب و غریب است و به خودزنی می‌ماند؛ ژانرهایی مثل سینمای کودک، فیلم‌های هارور و ترسناک، ژانر کمدی رمانتیک و همین فیلم‌های انیمیشن، شاید اختصاص یک اکران مناسب با طول مدت معقول، در یک گروه سینمایی پرمخاطب باعث شود جمشید و خورشید که به گمان من یک فیلم سلامت و یک میراث فرهنگی است بهتر دیده شود و مخاطبان ایرانی که صاحبان واقعی این فیلم‌اند بتوانند با خانواده‌هایشان به دیدن آن بروند.
این حمایت معنوی، حداقل کاری است که از تیمارداران سینمای بیمار ایران انتظار می‌رود.

کیوان کثیریان
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی


همچنین مشاهده کنید