چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


اخراج شده ولی مصمم


اخراج شده ولی مصمم
اكثر مردم در طول دوران كاری شان از كار اخراج می شوند، ولی بیشترین این افراد متوجه شده اند كه اخراج شدن می تواند یكی از بهترین اتفاقاتی باشد كه در زندگی شان افتاده است.
وقتی كه سال گذشته تریسی كالتر از كارش اخراج شد، یعنی فقط شش هفته پس از اولین شغل مهمش در یك شركت تبلیغاتی، كاملا گیج و حیرت زده بود. حقیقت دارد كه وی از كارش ناراضی بود و ساعت هایی را كه در شركت می گذراند برایش طاقت فرسا بودند و مشكلی كه با یكی از همكارانش پیدا كرده بود تمام انرژی اش را از او می گرفت، ولی به هر حال حقوقش خوب بود و شركت هم یكی از شركت های معروف بود. كالتر، ۳۲ ساله، با به یاد آوردن آن حادثه می گوید، " شوكه شده بودم."
رؤسایش به وی گفتند كه علت اخراج شدنش این است كه شركت یكی از مشتریان پرمنفعت خود را از دست داده، ولی كالتر معتقد است كه علت اخراج شدنش این بود كه وی از یكی از همكارانش، به خاطر رفتاری كه با وی داشته، به بخش منابع انسانی شركت شكایت كرده بود. علت آن هر چه كه باشد، كالتر در نهایت متوجه شد كه اخراج شدنش در واقع موهبتی برای وی بوده است.
او می گوید، " زمانی كه در آنجا كار می كردم بسیار ناراحت و ناراضی بودم. ولی نه زمانش را داشتم و نه انرژی اش را كه به دنبال پیدا كردن شغل بهتری بروم. اخراج شدن جرقه ای بود كه به من كمك كرد تا به دنبال شغلی بروم كه من را خوشحال و راضی بكند."
سه ماه بعد، به كالتر شغلی با حقوق بهتر در یك شركت تبلیغاتی دیگر پیشنهاد شد. وی می گوید كه در شركت جدید فرهنگ حمایتی خیلی بهتری حكمفرماست. وی اظهار می دارد، " در این شركت اجازه دارم كه برای نهار از سر میز كارم بلند شوم! ما را تشویق می كنند كه از مرخصی هایمان استفاده كنیم. ما را تشویق می كنند كه راحت باشیم و چیزهایی را كه می خواهیم عنوان كنیم. با كارمندان مانند افراد ارزشمند رفتار می كنند."
هاروی مك كی اخیرا كتاب " ما اخراج شدیم! ... و این بهترین اتفاقی است كه تا كنون برایمان افتاده " (۱) را به چاپ رساند. این كتاب ادعا می كند كه اخراج شدن فرد، لحظه شكست او نیست، بلكه یك فرصت است. با استفاده از شواهد موجود، مك كی به نمونه های بیشماری اشاره كرده است. اگر مایكل بلومبرگ در سال ۱۹۸۱ از طرف شركت براداران سالومون اخراج نمی شد، هیچوقت شركت اطلاعات تجاری بسیار موفقش را تاسیس نمی كرد و یا شهردار شهر نیویورك نمی شد. پس از اخراج شدن بود كه جیمی دیمون به سمت رئیس بانك یك (۲)، ششمین بزرگ ترین بانك ایالات متحده، منصوب شد. جسی ونچورا از طرف یكی از ایستگاه های رادیویی محلی اخراج شد، و پس از آن بود كه فرماندار مینسوتا شد. موفقیت تام استنبرگ، مؤسس شركت استیپلز، یك شركت عظیم كه لوازم اداری تولید می كند، منی جكسون، صاحب تیم بسكتبال هارلم گلوب تراترز، و بیلی جین كینگ، قهرمان تنیس، همه پس از اخراج شدن شان به دست آمد.
● خود را برای بدترین وضعیت آماده كنید
به احتمال زیاد، شما هم روزی از كارتان اخراج خواهید شد. ممكن است كه این اتفاق فردا رخ ندهد، ولی احتمالا این اتفاقی است كه در طول دوران كاریتان پیش خواهد آمد. مك كی می گوید كه اگر زیر ۳۰ سال سن دارید، به احتمال ۹۰ درصد برای حداقل یك بار در عرض ۲۰ سال آینده از كارتان، بدون اینكه مایل باشید، اخراج خواهید شد. بنا بر نظرسنجی كه در سال ۲۰۰۴ توسط شركت كاریابی كورن/ فری انجام شده، ۶۸ درصد مدیران نگران از دست دادن شغلشان به طور ناگهانی هستند.
مك كی اظهار می دارد، " اگر سن شما بین ۱۸ تا ۳۵ است، بهتر است خودتان را برای اخراج شدن آماده كنید. دیگر نمی توان انتظار داشت كه ۳۵ سال در یك شغل ثابت باقی ماند و با دریافت یك ساعت طلایی از كار بازنشسته شد. همان روز كه استخدام می شوید باید همان روز هم خود را برای اخراج شدن آماده كنید."
چگونه خود را آماده كنید؟ از همه مهمتر شبكه است. وی می گوید كه ۷۵ درصد شغل های خوب از همین روش به دست می آیند. در كلاس های آموزشی ادامه دار جهت فراگیری مهارت های كامپیوتری، ارتباطات و زبان های خارجی ثبت نام كنید. و وقتی نوبت شما می شود كه از محل كارتان اخراج شوید، عصبانی نشوید و پل های پشت سرتان را خراب نكنید.
فرانك مانزو، ۲۵ ساله، زمانی كه از كارش در سمت مشاور نوجوانان در ایالت نیوجرسی اخراج شد، نمی توانست این قضیه را باور كند. ولی این قضیه را به فال نیك گرفت كه به وی امكان آغاز زندگی متفاوتی را می داد. همان روز، مانزو، كه به موسیقی علاقه زیادی دارد، به كنسرت گروه پرل جم كه مدتها منتظر دیدنشان بود، رفت. ولی، اگر طبق روال روزهای دیگر می خواست عمل كند و تا دیروقت كار كند، هرگز نمی توانست بلیط این كنسرت را خریداری كند. طی یك سال و نیم بعد، با كار به عنوان دی جی در آخرهفته ها، از جمله در یك كلوپ شبانه معروف در فیلادلفیا، درآمد خوبی به دست آورد. وی از اوقات فراغتش برای سفر كردن استفاده كرد. وقتی كه نامزدش بیمار شد، مانزو توانست كه از وی پرستاری كند، كاری كه با در نظر گرفتن ساعت های طولانی كه می بایست برای كار قبلی اش صرف می كرد، هرگز قادر به انجامش نمی بود.
در اكتبر ۲۰۰۴، وی شغل جدیدی به عنوان متخصص امور خانوادگی پیدا كرد. او می گوید، " حقوق این كار بیشتر است، و كار كم مشغله تری است. آزادی عمل بیشتری در این كار دارم. و همه اش ۱۰ دقیقه با محل سكونتم فاصله دارد، در صورتی كه كار قبلی ام یك ساعت با محل سكونتم فاصله داشت. و این وقتی اضافی به من فرصت می دهد تا به عنوان دی جی هم كار كنم."
مانزو می گوید كه اگر اخراج نشده بود، هنوز هم سر كار قبلی اش بود. او اضافه می كند، " بیشتر به علت امنیت مالی بود كه سر كارم مانده بودم. آن كار برایم فقط یك كار بود. ولی اگر اخراج نشده بودم، فرصت های خیلی خوبی را از دست می دادم."
● امیدتان را از دست ندهید
ریچارد لارمر مسئله اخراج شدنش از سمت مدیر روابط عمومی دانشكده مدیریت بازرگانی دانشگاه كلمبیا را تبدیل به یك شغل بسیار موفقیت آمیز نمود. او از پول بازخرید و حقوق تعلق گرفته به مرخصی های استفاده نشده اش – حقوق سه ماه – استفاده كرد تا یك شركت روابط عمومی تاسیس كند. امروز، شركت لارمر، به نام PLM PR، ۲۳ كارمند دارد. وی اینك صاحب دو خانه است و وقتش را بین دو شهر لس آنجلس و نیویورك تقسیم می كند. لارمر، ۳۶ ساله، می گوید، " در آن لحظه، به نظر می رسید كه اخراج شدن بدترین حادثه ای بود كه می توانست برای من اتفاق بیافتد. ولی الان می فهمم كه در واقع بهترین اتفاقی بود كه در زندگی برای من پیش آمده است."
در مارس ۲۰۰۴، ناتالی رانس توسط یكی از شركت های بزرگ روابط عمومی در مینوستا از كارش اخراج شد. از همان ابتدا، احساس می كرد كه تمایلی نسبت به كار در شركت های بزرگ ندارد. رانس، ۳۰ ساله، كه شغلش سرپرست حسابداری بود، می گوید، " آن كار پر از باندبازی بود و همه پشت سر هم حرف می زدند. ترجیح می دهم به طور مستقل كار كنم، كارم را انجام دهم و پس از پایان كار به خانه بروم." ظرف چند ماه، وی متوجه شد كه ماموریت های جالب را از وی دریغ می كردند، و به كارمندانی كه در سطح پایین تری از وی قرار داشتند مسئولیت های بیشتری واگذار می شد.
اخراج شدن به رانس این فرصت را داد تا مسیر شغلی و مسیر زندگی اش را مورد ارزیابی قرار دهد. او تصمیم گرفت كه خانه اش را بفروشد و به شهر دنور نقل مكان كند تا نزدیك دوست پسرش باشد. سه ماه پس از این كه از كارش اخراج شده بود، رایس در یك شركت روابط عمومی جدید، در شغلی كه رتبه اش بالاتر از شغل قبلی اش بود، مشغول به كار شد. او اینك مدیر بخش روابط عمومی دانشگاه بین المللی جونز است. حقوق اش خوب است، ولی مهم تر از آن، احساس راحتی و آرامش در محیط كارش دارد و قدرش را نیز می دانند.
دانشگاه نیز تقبل كرده كه هزینه دریافت مدرك فوق لیسانس مدیریت بازرگانی وی را بپردازد، چیزی كه شركت قبلی علاقه ای به انجامش نداشت. وی می گوید، " تصمیم گرفته بودم كه برای دریافت مدرك فوق لیسانس به دانشگاه بروم، ولی آنها من را منصرف كردند چون نگران بودند كه درس خواندن روی بازدهی و حجم كاری من اثر خواهد گذاشت."
به خاطر اخراج شدنش، رانس یك موقعیت دیگر نیز در زندگی اش به دست آورده است: موقعیت یك نامزد. وی با خوشحالی اظهار می دارد، " فكر می كنم اگر به اینجا نقل مكان نمی كردم، نامزد نمی كردیم. واقعا سخت است كه رابطه از راه دور را ادامه داد."
رانس واقعا از این كه در آن زمان اخراج شد احساس خوش شانسی می كند. وی می گوید، " نباید از اخراج شدن هراس داشت. در ضمن نباید هم خیلی احساس بی خیالی نسبت به این امر داشت. می بایستی وضعیت را ارزیابی كنید و ببینید چه اتفاقی افتاده است. ولی می بایستی به خاطر داشته باشید كه همیشه در نومیدی بسی امید است و پایان شب سیاه، سپید است."
نوشته رشما یعقوب
منبع : سایت تحلیلی MLM