شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
متفاوت اما ضعیف
کارگردانی که پس از سالها ساخت و تولید فیلمهای دفاع مقدس نامش با این ژانر سینمایی عجین شده بود، اینک اولین فیلم سینمایی خود را در فضای غیرجنگی و متفاوت با آثار قبلیاش ساخته است و این بار یکی از معضلات اجتماعی خانوادگی را که دارای چالشهای اخلاقی فقهی بسیاری هم است به تصویر میکشد.
سقط جنین طبق آمارهای رسمی و غیررسمی در جامعه ما رو به افزایش است که علاوه بر چالشهای اجتماعی فردی که در پی دارد دارای قابلیت دراماتیک برای ساخت یک اثر سینمایی است.
قبل از دعوت فیلمهایی مثل میم مثل مادر و من ترانه ۱۵ سال دارم نیز از منظری دیگر و در بستر یک ساختار داستانی به این موضوع پرداختند و تاثیر این مساله را در ارتباط با یک زن و زوج مورد بررسی قرار دادند اما حاتمیکیا در دعوت ساختاری اپیزودیک را برای بیان قصه خود انتخاب میکند و در ۵ داستان کوتاه به دلایل مختلفی که یک زوج تصمیم به سقطجنین میگیرند را به تصویر میکشد البته یکی از اپیزودها ظاهرا به دلیل طولانی شدن فیلم حذف میشود که در آن به همین معضل در رابطه دو دانشجو پرداخته شده بود که ای کاش حذف نمیشد تا یکی از شایعترین علل سقط در جامعه ما مورد بررسی قرار میگرفت.
دعوت حاتمیکیا بیشتر شبیه به مجموعهای از فیلمهای کوتاه است که به شکل گزارش اجتماعی و مستندگونه درصدد بررسی عللی است که باعث افزایش آمار سقط جنین در جامعه ما شده است و متاسفانه همین ساختار اپیزودیک به موضوع فیلم و طرح آن ضربه زده و اتفاقا متفاوتترین فیلم حاتمیکیا را آنچنان که در تیزرهای تبلیغاتی اش گفته میشود به یکی از ضعیفترین آثار این کارگردان بزرگ تبدیل کرده است.
همانطور که گفتم سقط جنین به عنوان یک مساله فردی اجتماعی، حاصل چالشها و تناقصهای درونی زیادی است که میتواند باعث خلق موقعیتهای جذاب دراماتیکی شود و سویههای گوناگون روانشناختی و اجتماعی آن را در بستر داستانی بلند به تصویر کشید.
اما ساختار اپیزودیک دعوت موجب شد تا نگاهی گذرا و سطحی به این مساله صورت گیرد و از پیچیدگیها و تاویلبرانگیز بودن موقعیتهای آدمها بسادگی عبور شود در واقع محتوای پردامنهای مثل سقط جنین که نیازمند توجه کارگردان به سویههای مختلف آن میباشد در فرمی اپیزودیک نمیتواند پاسخ دهد و متناسب با پیچیدگی و چند لایه بودن سوژه نیست.
برخی از این اپیزودها قابلیت طرح یک داستان بلند را داشتند که میتوانست به بسط روانشناختی و دراماتیک آدمهای قصه بپردازد که در یک وضعیت پارادوکسیکال اخلاقی قرار گرفتند.
اساسا تم درونی دعوت علیرغم ساختار اپیزودیک آن موقعیت پارادوکسیکالی است که آدمی در انتخاب بودن یا نبودن انسانی دیگر به چالش میافتد و بایددست به گزینش دشواری بزند. انتخابی که با موانع عرفی، شرعی و روانشناختی مواجه است و نیازمند پنهانکاری است.
قهرمانهای این ۵ قصه هر کدام از منظر موقعیت خود به این مساله مینگرند اما در نهایت، نتیجهای که حاصل میشود صورت واحد دارد. برخی معتقدند حاتمیکیا برای همه اپیزودهای خود پایان بازی قرار داده و حکم اخلاقی صادر نکرده است در حالی که قرار نیست حتما نشان داده شود مادرهای این ۵ قصه در پایان فرزند خود را به دنیا میآورند.
مخاطب با توجه به فرآیند قصه و پیشفرضهای ایدئولوژیکی که در داستان قرار دارد میتواند به این نتیجه برسد که موقعیتها و دلایل گوناگون سقط جنین نمیتواند در نهایت عمل سقط را توجیه کند و ضرورت اخلاقی و فقهی ایجاب میکند که جنین سقط نشود. مشکل اصلی که من با فیلم آخر حاتمیکیا دارم در همین نکته نهفته است که موضوع مناقشه برانگیزی که هم از منظر اخلاقی و دینی و هم رویکردهای روانشناختی بسیار پیچیده و پرتناقض است اولا در یک ساختار اپیزودیک که محدودیتهای داستانپردازی و سینمایی خود را دارد قابل روایت نیست و دوم این که بسادگی نمیتوان راجع به آن حکم اخلاقی صادر کرد و نگاه صرفا ایدئولوژیک داشت.
دلایلی که در دعوت بهانه سقط جنین قرار میگیرد عبارتند از موقعیت شغلی، فقر، هنجارهای اجتماعی زن صیغهای و دوم است که البته دلایل شایعتر دیگری مثل حاملگی بر اثر روابط نامشروع را نیز جایش کم است.
یکی از ضعفهای عمده دعوت بدون شک انتخاب بازیگران آن است مثلا زوج مهناز افشار و سیامک انصاری خیلی بیتناسب است و قطعا برای مخاطبی که با نقشهای قبلی سیامک انصاری در تلویزیون آشناست این کاراکتر و انتخاب قابل هضم نیست و با مهناز افشار جفت و جور نمیشود. بدتر از همه کاراکتر عجیب و غریب محمدرضا فروتن است که علاوه بر بازی بسیار بد و اغراقگونه با گریم نامناسب و غلوشده همراه است که با فضای کلی فیلم نیز همخوانی ندارد. نمیدانم فروتن چه اصراری دارد که اخیرا زور میزند نقشهای متفاوت بازی کند که اتفاقا تاکنون نیز موفق نبوده است.
در این اپیزود سحر جعفری جوزانی هم مثلا در قالب یک دختر شهرستانی ظاهر میشود اما ظاهرش بیشتر شباهت به دختران امروزی بالاشهری دارد. نمیدانم آیا صرف تکیه بر لهجه شرط کافی برای به تصویر کشیدن یک زن شهرستانی است؟!
همچنین انتخاب بازیگران مشهوری مثل سارا خوئینیها برای یک نقش خنثی و کمرنگ براساس چه منطقی صورت گرفته است. این نقش را یک نابازیگر هم میتوانست به عهده بگیرد.
میتوانم حدس بزنم که علاقهمندان سینمایی حاتمیکیا از تماشای فیلم دعوت، متعجب خواهند شد و فیلم توقعات آنان را از این کارگردان خوب برآورده نمیکند.
کاش حاتمیکیا همین موضوع سقط جنین را در قالب داستانی مثل حاملگی زنی به وسیله دشمن به تصویر میکشید تا هم قصه فیلم بار دراماتیکی بیشتری داشت و هم خود او با مولفههای چنین ساختاری، آشنایی و تسلط بیشتری داشت. با این حال امیدوارم حاتمیکیا در فیلم بعدی خود، متفاوتترین اثر خود را بسازد.
سیدرضا صائمی
منبع : روزنامه جامجم
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت مجلس حجاب گشت ارشاد رئیس جمهور رئیسی دولت سیزدهم پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی
سیل هواشناسی قتل کنکور تهران قم سازمان سنجش شهرداری تهران آتش سوزی پلیس زنان اصفهان
قیمت دلار خودرو مسکن قیمت خودرو دلار سایپا بازار خودرو قیمت طلا ارز ایران خودرو بانک مرکزی تورم
کیومرث پوراحمد پایتخت کتاب تلویزیون سینمای ایران سعید آقاخانی سریال ترانه علیدوستی فیلم موسیقی مهران مدیری سینما
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی تراکتور بارسلونا باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال
هوش مصنوعی گوگل سامسونگ همراه اول فناوری ربات ناسا فیلترینگ ماه
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن آلزایمر زوال عقل