یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هراکلیت


هراکلیت
در یک رودخانه دو بار نمی توان شنا کرد. جنگ، پدر همه چیزها است. این دو، مشهورترین جملات فیلسوفی بنام هراکلیت در بیش از دو هزارسال پیش هستند. جنگ را امروزه به شکلهای بحث، جدل، مبارزه و غیره ترجمه میکنند. براساس روایتی مشکوک، هراکلیت، یکی از اولین فیلسوفان یونان باستان، با داریوش پادشاه ایرانی رابطه نامه ای و مکاتبه ای داشت. او همچون زردشت احترام خاصی برای عنصر آتش در پروسه تشکیل جهان و طبیعت قایل بود. هراکلیت حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد زندگی میکرد. در باره تاریخ تولد و مرگش اختلاف نظروجود دارد.
دانشنامه های چپ و سوسیالیست آنرا بین سالهای ۴۸۳-۵۴۴ پیش از میلاد و دایرت المعارف های لیبرال درغرب، آنرا بین سالهای ۴۸۰-۵۵۰ قبل از میلاد میدانند. هراکلیت یکی از اولین روشنگران فرهنگ غرب است. با توجه به آثار محدودی که از او به زمان ما رسیده میتوان گفت که او فیلسوفی پویا بود و نه ایستا. هراکلیت یکی از اولین فیلسوفان خردگرای یونان پیش از سقراط است. چون او برای یافتن جواب و حل مسایل جهان به طبیعت توجه میکرد، او را یکی از فیلسوفان طبیعی میدانند. منتقدین چپ هراکلیت را فیلسوفی ماتریالیست و یکی از دیالکتیسین های مشهور عصر باستان بشمار می آورند.
به نظر هراکلیت، جهان را نه خدایان و نه انسان آفرید، بلکه تضاد و مبارزه اضداد باعث؛ حرکت، زندگی، تغییر و تحول آن میشود. هراکلیت بیش از ۲۰۰۰ سال است که علم و فلسفه غرب را تحت تاثیر نظرات خود قرارداده. او خود زیر تاثیر فلسفه متحرک و پویای شرق قرار داشت. مارکس،انگلس و لنین با احترام از اهمیت او برای اندیشه بشری یاد کردند. سقراط میگفت، یک غواص دلی لازم است تا انسان کنجکاو بتواند جملات او را بفهمد. هگل، هراکلیت را روشنگری عمیق نامید که باعث تکامل آغازین و رشد کودکی علم فلسفه شد. نیچه مینویسد که آثار ونظریات هراکلیت هیچگاه کهنه نخواهند شد. به نظر مورخین سیر اندیشه بشر، افلاتون، هگل، مارکس، نیچه و فیلسوفان کلبی تحت تاثیر نظریات هراکلیت قرار گرفته اند. گرچه قانون تضاد هراکلیت تاثیر مهمی روی همعصران خود گذاشت، ولی آن ، بعدها بارها مورد سوء تفاهم نیز قرار گرفت و به غلط تفسیر شد.داروینیستها سعی نمودند با تکیه بر آموزش تئوری مبارزه اضداد، پایه تئوریکی برای نظریات خود، ازجمله تئوری تکامل و تنازع بقا، بیابند. هراکلیت خود نیز از موضعی غیردمکراتیک به انتقاد از بعضی از نظریات روشنفکران زمان خود مانند: دمکریت، فیثاغورث، هومر و هزوید پرداخت.
در باره ملیت هراکلیت میتوان گفت که او در شهر افسوس در غرب آسیای صغیر،در ترکیه امروزی بدنیا آمد. افسوس در آن زمان یکی از شهرهای مهم عصرباستان با عجایب هفتگانه معماری و ساختمانی بود. هراکلیت از نظر طبقاتی ،یک اشرافزاده و یا شاهزاده خلع ید شده بود. شهر محل تولد او یکی از مستعمره های یونان در غرب آسیای صغیر و مدتی پایتخت آسیا ، یکی از ایالتهای رومی بود.
طبق نظر طبیعی قانون تضاد وحرکت هراکلیت، عملی کردن دمکراسی وعدالت در درازمدت در یک جامعه غیرممکن است. او به دلیل اعتراض به هرج و مرجهای دمکراسی نورس زمان خود، به کوه زد و در غاری زندگی نمود و براثر استفاده ناشیانه از گیاهان ناشناخته ، در سن ۶۰سالگی در تنهایی وسکوت کوه و دره درگذشت. هراکلیت در اواخرعمرچنان سرخورده شده بود که میگفت بجای شرکت در مسایل اجتمایی و دمکراسی، بهتر است فیلسوفان در جای خلوتی به قاب بازی با نوجوانان بپردازد.
اوعامل آفرینش دنیا را عقل جهان نامید. لوگوس (Logos)، واژه مورد استفاده او، هزاران سال است که به شکلهای مختلف ترجمه وتفسیر میشود، گرچه درزبان یونانی معنی خرد میدهد. هراکلیت بجای خدا، از عقل مطلق نام میبرد. خدای او باخدایان اسطوره ای مرسوم آنزمان فرق دارد. به نظر او قانون نظم جهان، همان خرد کل است که گاهی نیز به معنی آتش و انرژی و حرکت اولیه معرفی میگردد. به نظر هراکلیت، دنیا ابدی است وبا کمک عقل جهان می چرخد.غیرمادی دانستن خرد جهانی باعث شد که افلاتون و فیلسوفان هلنی آنرا تصوری از خدای امروزی بدانند که بعدها درمذهب مسیحیت مورد استفاده یا سوء استفاده روحانیت قرارگرفت . هراکلیت روح و پرواز آن، بعدازمرگ را نیز قبول نداشت. به عقیده او با هجوم مرگ، روح تبدیل به بخشی از عقل جهان میگردد.
او از جمله وظایف فلسفه را، بیدارکردن انسانهای بخواب رفته و افشا نمودن اشتباهات قوای حسی انسان، در ضمن شناخت میدانست. او میگفت برای شناخت، باید بجای استفاده از تجربیات قوای حسی فیلسوفان طبیعتگرا، تفکر و خرد را بکار برد. بنظر او چون علوم تجربی قادر به درک راز طبیعت نیستند، فلسفه باید با کمک عقل و خرد، منطق و دیالکتیک، آن را کشف نماید. هراکلیت بدلیل بکاربردن جملات و کلمات سنبلیک و استعاره ای، به فیلسوف مرموز و تاریک مشهورشد. مخالفین او به این دلیل، ماتریالیست بودن هراکلیت رانفی میکنند. مشهورترین اثر او درباره طبیعت نام دارد که شامل جملات قصار، قطعات کوتاه فلسفی، و واژههای دوپهلو است. او میگفت، معلومات عمومی داشتن، دلیل جکمت و دانایی و فیلسوف بودن نمیگردد. هراکلیت درآثارش به موضوعات و مقوله هایی مانند؛ اخلاق، سیاست، الهیات، عقل، ستاره شناسی، لغت شناسی و غیره نیز پرداخت.
منبع : مجیدلرن