پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اندر حکایت ترجمه آثار هایدگر


وقتی جامعه ای اسیر ضعف و انحطاط می شود این ضعف و انحطاط تمام اركان و اجزای جامعه را دربر می گیرد. روشنفكران و دانشگاهیان ما نیز از این آفات بركنار نیستند و چه بسا قصور و مسئولیت ناشناسی آنان نابخشودنی تر از سایر طبقات، اقشار و نهادهای اجتماعی جامعه باشد. به تعبیر یكی از دوستانم جامعه ما امروزه نه تنها اسیر «بداخلاقی» بلكه از آن وحشت انگیزتر آنكه گرفتار «بی اخلاقی» شده است با این توضیح كه در جامعه ما، مثل هر جامعه بشری دیگری، نه تنها رفتار و اعمال غیراخلاقی و برخلاف اصول اخلاقی دیده می شود و این تا حدودی طبیعی و از شئونات حیات اجتماعی است بلكه آنچه محل نگرانی است بی تفاوتی جامعه نسبت به نقد اخلاقی اعمال و رفتاری است كه برخلاف شئونات و ارزش های اخلاقی صورت می پذیرد. در جامعه ای كه اسیر «بی اخلاقی» می شود دیگر میان خدمت و خیانت، خودخواهی و فداكاری، راستی و دروغ و صداقت و ریا فرقی وجود ندارد و جامعه نسبت به رعایت یا زیر پا گذاشته شدن ارزش ها بی تفاوت بوده، از خود عكس العملی نشان نمی دهد. آنچه خوف برانگیزتر است این است كه این آفت به جامعه علمی و آكادمیك و نیز روشنفكری ما سرایت كرده است.
از نمونه های بارز آن در عرصه ترجمه آثار هایدگر است. در این اواخر پاره ای از آثار هایدگر به فارسی ترجمه شده است كه نمایانگر نهایت ضعف و انحطاط فرهنگی و آكادمیك جامعه ماست. عجیب است! در جامعه ما آثاری به نام ترجمه آثار هایدگر ترجمه می شود كه گاه بیش از ۹۰ درصد كتاب، نه غلط بلكه اساساً بی معناست تا آنجا كه حتی این آثار از قابلیت نقد و بررسی شدن نیز برخوردار نیستند. برای مثال در عبارات این ترجمه ها فعل لازم به همراه مفعول به كار رفته است یا آنكه فعل جمله متعدی است اما جمله فاقد مفعول است و یا با ضمایری روبه رو می شوید كه فاقد هر گونه مرجع ضمیری است و ... سئوال من از آن دسته عزیزانی كه دست به ترجمه آثار هایدگر می زنند این است كه به راستی آنان با چه هدف و انگیزه ای به این گونه ترجمه ها مبادرت می ورزند. بنده یقین دارم كه پاره ای از مترجمین حتی خودشان نیز نمی توانند معنا و مراد خویش را از عبارات فارسی ترجمه خودشان بیان كنند.
كافی است یكی، دو بار مترجمین این گونه آثار به برخی مجامع علمی و دانشگاهی دعوت شوند و از آنان خواسته شود تا خودشان معنا و مفهوم كتابی را كه ترجمه كرده اند بازگو نمایند. آیا به راستی آنان از عهده این امر برخواهند آمد؟ بنده حقیقتاً تردید دارم. آیا این گونه ترجمه های نامفهوم را باید خدمتی به زبان فارسی و جامعه فلسفی و فكری ایران دانست یا آنها را باید به منزله محروم كردن یك ملت بزرگ از پاره ای اصیل ترین آثار فلسفی و نظری تلقی كرد؟ من از همه مترجمان، ناشران و دست اندركاران امر كتاب عاجزانه استدعا دارم كه امر كتاب را امری جمعی و فرهنگی در اصیل ترین معنای كلمه تلقی كرده و بدون مشورت با صاحب نظران در هر رشته امر ترجمه یا حتی تألیف را چنین به سخره نگیرند. پرواضح است كه این سخن درباره همه مترجمین و ناشران اصیل صادق نبوده و نیست. همچنین جای بسی تعجب است كه چرا روشنفكران و دانشگاهیان در برابر این گونه قتل عام آثار اصیل، كه به نام ترجمه در كشور ما صورت می گیرد، هیچ واكنشی از خود نشان نمی دهند.

بیژن عبدالكریمی
منبع : روزنامه شرق