یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

استراتژی توسعه <‌با مدل شاه>


استراتژی توسعه <‌با مدل شاه>
ذکر این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که تحول اجتماعی صورت‌گرفته در دهه ۵۰ پیامدهای سیاسی اجتناب‌ناپذیری- به‌ویژه در عرصه مشارکت سیاسی- داشت که از چشم رژیم تمامیت‌خواه، مغفول ماند. بین سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۵۷ جمعیت از ۲۳ به ۳۵ میلیون نفر رسید. ضمن اینکه در پی مهاجرت روستاییان به شهرها- که پیامد رکود کشاورزی بود- جمعیت روستایی که ۶۵ درصد کل جمعیت کشور را در سال ۱۳۴۲ تشکیل می‌داد به ۵۳ درصد در سال ۱۳۵۷ کاهش یافت. مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، مشکلات و پیامدهای اجتماعی خاص خود را- به‌ویژه در عرصه‌های کار و مسکن- داشت. اگر در سال ۱۳۳۵ تنها تهران جمعیتی بیش از یک میلیون نفر داشت ۷۷/۱میلیون نفر) در سال ۱۳۵۷ مشهد، اصفهان، تبریز و شیراز بین ۷۵۰ هزار تا یک میلیون نفر جمعیت داشتند و تهران ۵/۴ میلیون نفر را در خود جای داده بود. قابل‌توجه است که آلکسی توکویل در مطالعات خود در مورد انقلاب، یکی از مؤلفه‌های مهم را <شهرگرایی> می‌داند؛ او تشکیل شهر بزرگ را مانند بزرگ‌شدن سر نسبت به تن می‌داند که تعادل نظام اجتماعی را برهم می‌زند: <مهاجرت به شهرهای بزرگ مانند یک انقلاب بدون خونریزی است.> ذکر این نمونه شاخص از وضع نابسامان اقتصادی- اجتماعی در نیمه دهه ۵۰ بی‌فایده نیست: قطع طولانی‌مدت جریان برق در تابستان.
خاموشی‌های طولانی‌مدت و گسترده برق- حتی در پایتخت- در تابستان ۵۶ از یک منظر، تصویری از سکون تلخ در توسعه، بحران در رشد وعده‌داده شده و نیز مشکلات ساختاری شبه‌مدرنیسم شاهنشاهی بود. ‌ هویدا در اظهارنظری قابل‌توجه درهمین خصوص اظهار می‌دارد: <موقعی که فقط ۳۰ درصد از درآمد کشور در دست دولت قرار دارد و ۷۰ درصد بقیه را در اختیار شرکت نفت و ارتش گذارده‌اند، چطور می‌توان از دولت انتظار داشت که فقط با ۳۰ درصد از درآمد کشور، همه کارها را بدون عیب و نقص انجام دهد؟>جمعیت کشور- به‌ویژه در مراکز استان‌ها- درحالی افزایش می‌یافت و پیامدهای خاص خود را آشکار می‌ساخت که تورم از ۱۵ درصد گذشته بود و سوءمدیریت فرآیند شبه‌مدرنیزاسیون متکی برنفت، عوارض خود را به رخ می‌کشید. گفتنی است، استراتژی <توسعه اقتصادی> شاه الزامات چندی را دربرداشت: واردات جهنده مواد غذایی، کالاهای بادوام مصرفی، تجهیزات سرمایه‌ای مدرن، تکنولوژی پیشرفته غرب و خدمات مالی، ارتباطی و توریستی. اما استبداد و شبه‌مدرنیسم شاه به واردات فزاینده تسلیحات نظامی می‌انجامید. به‌نظر شاه برای تبدیل ایران به <پنجمین کشور صنعتی جهان>، این استراتژی اقتصادی شبه‌مدرنیستی لازم بود. شاه مدعی می‌شد: <اینکه ایران یکی از پنج کشور قدرتمند جهان خواهد شد، ابدا دور از حقیقت نخواهد بود... ایران خود را در سطح کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، ژاپن و فرانسه خواهد دید.>قابل‌توجه است، درحالی که در سال ۱۳۴۲ ارزش کل کالاهای صادراتی ایران، کمی بیش از ۶۰۰ میلیون دلار بود، تا سال ۱۳۵۱- یک سال قبل از انفجار عواید نفت- این رقم، پنج برابر افزایش یافته بود و در سال ۱۳۵۷ مقدار آن ۴۰ برابر ارزش دلاری آن در سال ۱۳۴۱ بود. رشد سریع عواید نفت در دهه ۱۳۴۰ به سقوط سهم صادرات غیرنفتی از ۲۳ درصد کل در ۱۳۴۱ به ۱۵ درصد در ۱۳۵۱ انجامید، و انفجار آن در سال بعد، سهم صادرات غیرنفتی را به ۲ درصد کاهش داد. به بیان دیگر، در <آستانه دروازه‌های تمدن بزرگ> صادرات کالاهای صنعتی و کشاورزی ایران تنها ۲ درصد از کل صادرات کشور بود.
گفتنی است افزایش‌های چشمگیر بودجه در سال‌های ۵۴- ۱۳۵۱ اکثرا در قسمت‌های خدماتی بودجه رخ می‌دهد. ضمن اینکه دولت که نقش ژاندارمی خلیج‌فارس را نیز با جدیت دنبال می‌کند بودجه نظامی کشور را به نحو سرسام‌آوری افزایش می‌دهد. طی این چهار سال ۱۳۵۱۱ تا ۱۳۵۴) کل بودجه کشور از حدود ۴۱۵ میلیارد ریال در سال ۱۳۵۱ به حدود ۱۷۷۶ میلیارد ریال در سال ۱۳۵۴ افزایش می‌یابد. از کل این افزایش در بودجه عمومی فقط ۲۵۷ میلیارد ریال به بخش‌های کشاورزی، منابع آب و صنایع و معادن اختصاص می‌یابد و بقیه در سایر امور- ازجمله امور دفاعی- به مصرف می‌رسد. امور دفاعی به تنهایی ۳۸۶ میلیارد ریال افزایش بودجه‌ای را نشان می‌دهد؛ افزایشی که به‌تنهایی معادل ۵/۱ برابر کل افزایش اعتبارات بخش‌های کشاورزی، منابع آب، صنایع و معادن است. گشایش‌های عظیم مالی سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ نه‌تنها برای بودجه کشور نتایج مثبتی ازنظر بافت تولید به بار نمی‌آورد، بلکه پایه‌های انحرافات اساسی از هنجارها و استانداردهای معمول بودجه‌ای را نیز فراهم می‌سازد؛ دولت با افزایش بودجه‌های رفاهی، جامعه را به سطحی از رفاه و مصرف که درحد توان تولیدی کشور نیست، عادت می‌دهد. افزایش ۶۰ درصدی حجم پول در گردش توسط دولت، شاخص هزینه زندگی را از میزان ۱۰۰ در سال ۱۳۵۰ به‌ترتیب در سال‌های ۱۳۵۳، ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ۱۲۶، ۱۶۰ و ۱۹۰ رساند و این درحالی بود که بنابر گزارش بانک مرکزی، در سال ۵۷- ۱۳۵۶ حدود ۹۰۰ هزار نفر ۱۱/۹ درصد نیروی کار) بیکار بودند. از سوی دیگر، تعداد کل دانش‌آموزان دوره دبیرستان، از ۲۶۰ هزار نفر در سال ۱۳۴۱ به ۴/۱ میلیون نفر در سال ۱۳۵۱ و با فرارسیدن سال ۱۳۵۷ به ۳/۲ میلیون نفر رسیده بود. به همین نحو، تعداد دانشجویان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی کشور از ۵۹ هزارنفر در سال ۱۳۴۷ به ۱۵۴ هزارنفر در آغاز سال ۱۳۵۷ افزایش یافته بود. (بیش از ۲۵۰ درصد)
ضمن اینکه در سال ۱۳۵۵ بیش از ۷۲ درصد جمعیت کشور، کمتر از ۳۵ سال داشتند. اینان، بخشی از هرم سنی جامعه بودند که شاه، خطر آنان را دیر لمس کرد. او در پیام مشهور خود در پاییز ۵۷ گفت: <من از شما پدران و مادران ایرانی که مانند من، نگران آینده ایران و فرزندان خود هستید می‌خواهم که با راهنمایی آنان مانع شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند... من از شما جوانان و نوجوانان می‌خواهم تا میهن را به خون و آتش نکشید و به امروز خود و فردای ایران ضرر نزنید...>
رژیم، تحولات ساختاری اجتماعی- اقتصادی را تحلیل نکرده بود؛ هرچند که حتی اسدالله اعلم، وزیر دربار، پیش‌تر در خاطرات خود، تصریح می‌کند: <مردم خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند؛ آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق ‌اظهارنظر کردن در امور سیاسی هستند. چرا ما سعی نمی‌کنیم این خواست‌ها را برآورده سازیم؟ من نگرانم، بسیار نگران.>
شاه اما مدل دیکتاتورمابانه از توسعه را- به‌تعبیر ساموئل‌هانتینگتون- درپیش گرفت، شبه‌مدرنیسم خود را بر استبداد بنیاد نهاد و مشارکت سیاسی شهروندان را- به‌ویژه طبقه متوسط جدید که جامعه روشنفکری هسته اصلی آن را تشکیل می‌دهد- با سرکوب و اختناق فضای سیاسی پاسخ گفت. رویکردی که فرجام آن در بهمن ۵۷ آشکار شد.
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید