دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ردپای مخرب انسان در زمین


ردپای مخرب انسان در زمین
موضوع آلودگی های محیط زیست اهمیت بسیار دارد چرا که منابع متعددی که انسان از آنها استفاده می کند در اثر آلودگی محیط زیست خسارت می بینند. اگرچه آلودگی ممکن است منشایی طبیعی داشته باشد ولی اگر منشاء آلودگی خود انسان و فعالیت های او باشد باید راهی برای مهار آلودگی وجود داشته باشد. مهار آلودگی با صرف هزینه های بسیار قابل انجام است. به هر حال سود و فایده منابع ممکن است از هزینه مهارآلودگی بسیار بیشتر و مهم تر باشد. آلودگی در بسیاری از نقاط جهان در حال افزایش است و دلیل آن هم افزایش روزافزون جمعیت انسان و کاهش فضای مناسب برای هر نفر انسان و نیز افزایش تقاضای مصرف در جامعه انسانی است. انسان با بهره برداری افراطی و غیرضروری از منابع موجود، سبب از بین رفتن سریع منابع می شود. انسان به سبب ایجاد این آلودگی مجبور می شود هزینه مقابله با اثرات ناشی از آن را پرداخت کند. باید در نظر داشت که آلودگی های محیط زیست همواره هزینه های سنگین و ناپیدایی را بر جامعه انسانی تحمیل می کند. از جمله چنین هزینه هایی می توان به کاهش باردهی نظام های حیاتی، از دست رفتن تنوع زیستی و زشتی دورنماها اشاره کرد.
در سال های اخیر آگاهی انسان از محیط پیرامونش افزایش یافته است و با توجه به رابطه مستقیم حیات جهان و انسان، درک این واقعیت که انباشتن مواد زائد در محیط زیست با آهنگ فعلی، حیات جهان را محدود خواهد ساخت، نگرانی هایی را به وجود آورده است و انسان ها خودخواهانه به دلیل این ارتباط علاقه مند به آگاهی از تاثیر مواد شیمیایی مورد استفاده در جهان هستند. این همان سم شناسی محیط زیست یا تاکسیکولوژی نام دارد که تاثیر مواد شیمیایی بر سیستم های محیطی (اکوسیستم ها)، پایه های این علم را تشکیل می دهند. انسان امیدوار است با وجود برخی یافته های بسیار ناچیز از تاثیر مواد شیمیایی خارجی بر موجودات یک اکوسیستم بتواند پیشگویی های مفیدی انجام داده تا شاید از اثرات زیان آور این مواد در آینده جلوگیری کند.
معمولاً موضوعات علمی پیشرفت آرامی را سپری می کنند که با مطالعه مکانیسم های پایه آغاز می شود، با درک این مکانیسم ها ادامه می یابد و به سمت پیش بینی و فهم کامل به پیش می رود. تاکسیکولوژی کاملاً متفاوت است. این علم بسیار سریع تکامل یافته است که دلیل آن آغاز فعالیت لابی های سبز در پی بروز نگرانی هایی در مورد تخریب های محیط زیستی حاصل از فعالیت انسان و قانونمند شدن این فعالیت ها است و از این رو تاکسیکولوژیست ها به دلیل پیش بینی و عمل کردن به قوانین قبل از درک اصل موضوع مورد استهزا قرار می گیرند.
میلیون ها سال از تکامل انسان به عنوان یک گونه منحصر می گذرد و فعالیت انسان باعث تغییراتی در محیط زیست شده است. انسان ها محیط زیست شان را نیز به گونه یی متناسب با نیازهایشان تغییر داده اند. برای مثال انسان ها در شرایط آب و هوایی سرد پوشیدن خزهای گرم را آغاز کرده اند (که باعث شکل گیری لباس های ترکیبی دیگری هم شد)، آنها خانه هایی ساختند و بعدها پراکنش جغرافیای شان به دلیل پیدایش سیستم های تهویه هوا و حرارت مرکزی به طور چشمگیری گسترش یافت، وجود گرما در اقلیم های سرد یکی از مهم ترین گام ها در تکامل بشر بود. این تغییرات در تسریع روند آلودگی نیز نقش موثری داشت. آتش، دی اکسید کربن و دیگر اکسیدها را (مثلاً NO۲ ) تولید می کند که از مهم ترین آلاینده های محیطی به شمار می رود.
در نتیجه تولید محصولات ناشناخته شیمیایی حاصل از دمای بالای یک آتش سوزی، مواد ژنتیکی جانوران و گیاهان به طور معنی داری تغییر خواهد کرد. برای مثال، بنزوآپیرن که یک هیدروکربن چندحلقه یی است، با القای نسخه برداری غلط، باعث ایجاد تغییراتی در DNA می شود. در انسان ها و جانوران عالی تر نیز این پدیده به تشکیل سلول های سرطانی منجر شده است در حالی که در موجودات پست تر، سلول های دختری متحمل تغییرات ژنتیکی شده اند. این تغییرات و به عبارتی جهش ها ممکن است مفید یا مضر باشد. جهش می تواند برای موجود یک فایده محیطی به شمار رود، باعث ضعیف شدن و یا مرگ شود که البته همه اینها اساس تکامل به حساب می آیند. «پوریست» آتش را پدیده یی طبیعی می داند. بنابراین همه فرآیندها از نظر زیستی قابل قبول هستند. پس آتش خوب است اما همزمان با رشد جمعیت انسانی، وابستگی انسان به آتش نیز افزایش یافته است. البته شاید کلمه طبیعی انتخاب مناسبی نباشد.
حضور طولانی مدت انسان ها در همه مکان ها، باعث آلودگی محیط زیست شده است و این آلودگی اثرات زیانباری بر موجودات هم زیست شان نیز پدید آورده است. شاید چنین تصور شود که تاثیر زیانبار بر موجودات هم زیست بخشی از استیلای تکاملی است. این دیدگاه شاید خوب باشد اما در حال حاضر ما در وضعیتی قرار داریم که انسان های موجود در روی زمین با ایجاد تاثیرات مضر بر محیط زیست حتی ممکن است رشد جمعیت انسانی را محدود کنند یا بدتر از آن باعث ایجاد نیروهای کاهش دهنده جمعیت شوند دارند که البته این مفهوم بدی در زیست شناسی نبوده است. ما به خوبی می دانیم که موجودات زنده در ابتدا رشد کنترل نشده یی (فاز رشدی نمایی) دارند که پس از آن به نقطه اوج خود خواهد رسید و در آن وضعیت محیط زیست تنها از حیث تهیه مواد غذایی جمعیت را مورد حمایت قرار می دهد، ادامه می یابد و سپس کاهش منحنی متوقف می شود و نهایتاً مسیر انقراض را طی خواهد کرد. مرگ و میر انسان نیز از این مدل پیروی می کند و در این مورد مطلقاً چاره دیگری نمی توان اندیشید. البته اگر ما یک دافنی (دسته یی از میکروارگانیسم ها) بی خرد بودیم، این دیدگاه بسیار بد بینانه بود. اما انسان ها می توانند فکر کنند، طرح و برنامه داشته باشند و به گونه یی عمل کنند که از ایجاد آلودگی و نیز نیروهای کاهنده جمعیت جلوگیری شود. آینده انسان به حفظ همین محیط زیست که بیشتر موجودات دیگر را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد، وابسته است و این مساله تلنگر مثبتی است و سرانجام انسان ضرورت حفظ محیط زیست را درک می کند.
این دیدگاه که با رشد جمعیت انسانی سلامت کاهش پیدا کرده یا محیط زیست تخریب شده است، مطلقاً درست نیست. افزایش جمعیت انسان با افزایش آگاهی و دانش او همراه است و نتیجه خوبی حاصل می شود اگر انسان ها این نکته را مورد توجه قرار دهند که برخی از فعالیت های آنها یا مستقیماً خودشان را تحت تاثیر قرار خواهد داد یا باعث تخریب محیط زیست خواهد شد.
سکونت انسان در این سیاره، آلودگی هایی به همراه داشته است که باید میزان این آلودگی و تاثیر آن بر تعادل طبیعت مورد بررسی قرار گیرد. تاثیر اولیه انسان بر محیط زیست در اغلب موارد کم و منطقه یی بوده و معمولاً اثرات اکولوژیک برگشت پذیری را شامل می شده است. برای مثال مقدار کم نیتراتی که یونانی ها در مزارع شان مورد استفاده قرار می دادند، توسط باران شسته و در نهرها رقیق می شد و به حدی می رسید که اثر محسوسی بر بیوسفر نداشت. شاید این وضعیت تا زمان افزایش جمعیت نیز پابرجا بود. مثلاً آزتک ها جوامع بسیار پر جمعیتی بودند که سیب زمینی را به عنوان غذای اصلی مورد استفاده قرار می دادند و به طور عمده به کشت تک محصوله سیب زمینی می پرداختند که خسارات سنگین وارده به اکوسیستم منطقه منجر به تخلیه زمین از مواد غذایی و کاهش محصول غلات شد و شاید یکی از دلایل از بین رفتن تمدن آزتک ها نیز به شمار رود. از بدشگون ترین تاریخ ها در تقویم جمعیت، آغاز انقلاب صنعتی در اوایل دهه ۱۸۰۰ بود. انقلاب صنعتی نشانه آغاز تولید انبوه، مکانیزه شدن و شاید تولید بیش از اندازه بود. به موازات افزایش تولید، مواد زائد بیشتری نیز حاصل می شد. در مجاورت مناطق دارای سازه های زیربنایی (مانند کانال های انتقال مواد)، کارخانجات زیادی تاسیس شد و مواد زاید بدون هیچ ملاحظه و دقتی به این محیط های واسطه (کانال ها) تخلیه شدند. به زودی کلانشهرهای صنعتی به اوج رسیدند. آنها در مناطق ثروتمندنشین ساخته می شدند و افراد زیادی را استخدام می کردند. چنین پیشرفت هایی فشار زیادی به حیات وحش وارد کرد. پراکنش آلودگی از شهرهای صنعتی (مثل بیرمنگام در انگلستان) خسارات سنگینی تا مایل ها دورتر بر جای گذارد. تلفات زیاد بود و پس از گذشت زمان های طولانی، برخی گیاهان و جانوران با چنین آلاینده هایی سازگار شدند و مانند یک فایده تکاملی این آلاینده ها را پذیرفتند.
زینب همتی؛
منبع : روزنامه اعتماد