شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آینه های دردار


آینه های دردار
«آینه های دردار»
یاداشتی بر : شبانه روز
کاری از : کیوان علی محمدی و امید بنکدار
با پس زمینه ای که از حواشی کار قبلی این زوج جوان و تجربه گرا داشتم تقریبان انتظار چنین اثری را پیشاپیش در خود تولید کرده بودم. سرنوشت "شبانه" در نهایت برایم مجهول ماند اما در نهایت موفق به دیدن "شبانه روز " شدم.
مسئله صدا و کارکرد آن در یک فیلم آنقدر برایم مهم هست که بدانم برای چه از آثار آرنوفسکی واقعان لذت می برم و در مورد "شبانه روز" هم شاید باید در ابتدا و قبل از گفتن هر چیزی به این نکته فنی اشاره کنم که در شبانه روز صدا و نور عالی بود. عالی
شاید حرف زدن از تفاوت و جهت گیری در هر نوع ابداع تازه و یا تقلید صرف از این جهت می تواند مهم باشد که در نظر داشته باشیم که ، هر اثر به مثابه برقراری رابطه‌ای با یک پس‌زمینه می کوشد تا با افشای تفاوت خود تعریف تازه و خاص خود را نسبت به پس زمینه به نمایش بگذارد. در این شرایط اثر به مثابه نمونه یا مثالی از برخورد با تعاریف زیرین به عنوان یک استثناء می کوشد تا قواعده بازی خویش را دوباره تعریف کرده و با افشائ تفاوت خویش به جدال میان تعاریف و ساختارهای موجود دامن زده و سویه مندی خود را به مثابه مرجع تصمیم گیرنده بر سر دو حالت "خیانت" یا "وفاداری" به اجرا گذارد.
این که ما با دیدن یک فیلم متوجه جدال قدیمی و تئوریک "آندره بازن "و "آیزنشتاین" بر سر چیستی سینما نشویم در سطح اولیه شاید چندان اهمیتی نداشته باشد اما دلیل عدم بر خورد این کلان نگرش ها در دل اثر نیست . هر اثر با رهیافت ها و جهت گیری های کلان در دل مناسبات مرتبط به خویش هموراه این برخورد ها را به درون می کشد و با نوعی آشکارگی می کوشد تا چیزی که ما تا به حال از "ژانر"می شناسیم را مورد تهدید، تایید، بازبینی و در بهترین شرایط گسترش دهد.
و از همین جاست که "وفاداری" را می توان همچون مفهومی کلیدی در کلیت کار بررسید و هر نوع ابداع را در رابطه با این کلان مفهوم مورد بازخواست قرار داد و به لحظاتی اندیشید که "شبانه روز " سعی در نمایش آن در جهانی از قطعات به هم مربوط و نا مربوط داشت .
"شبانه روز " به جهان روایی سینمایی که آن را ذیل عنوان کلی سینمای بدنه می شناسیم وفادار نیست. در این فضا روایت معمولان در پی سر هم بندی قطعات و اجزاء در خطی قابل درک از رخ دادهاست که معمولان دامنه امکانات تصویری را به سمت لوکیشن های محدود و قراردادی و در بهترین شرایط ارائه میزانسن ها گاهان خلاقانه سوق می دهند. هدف نهایی در این شرایط ایجاد نوعی توهم از کلیت و وحدت در مخاطب است که به هر تدبیر در دل آنچه قصه خوانده می شود باید محقق شود در این شرایط معمولان تک قاب ها در همنشینی اجباری با جهانی از مصلحت ها به سمت اتحادی کاذب از هدف مندی پیش رانده می شنود . جهان سیاسی قاب های مستقل در این گونه آثار صرفان همواره در تهدید حرکت روایی و اوج و فرود های مربوط به آن نادیده گرفته می شود و به نوعی می توان با کمی تسامح از استعاره "حقوق شهروندی" نادیده گرفته شده قاب ها، فرم ها ، و ریز عناصر سازنده ، که بنا به مقتضیات در اجتماع و کلیتی سرکوبگر به نوعی نادیده گرفته شده اند گفت .
در خوانش روایی "شبانه روز " ما شاهد بخش های به هم مربوط یا نامربوطی از برخورد دو جنس هستیم که در فضا ها و زمان های مختلف روی پرده می آیند. عبور از یک فضا به فضای دیگر و به قول معروف عوض کردن پرده به نرمی و هنرمندانه انجام می شود و تفکیک فضا و زمان با توجه به همان مفهوم "مالکیت خصوصی" که در بالا به آن اشاره شد به خوبی انجام می پذیرد اما چیزی که هست بیننده همواره در مرکز برخورد دو جنس واقع شده و در جایی می نشیند که نوعی "داوری" را از او طلب می کند .
طبعان ساختار به خود اندیش اثر آنقدر خود آگاهی دارد که موضوع "خیانت" و "وفاداری" را در پرده های روایی خود به اجرا گذاشته و موضوع را به چیزی فکر شده در خود بدل سازد. چیزی که هست جهانی که این دو کارگردان جوان سعی در ارائه آن به مخاطب دارند به شدت جهانی روتوش شده است. همه تصاویر گویی قصد رفتن به آلبومی را دارند که طبقه در آن لحاظ شده و این خصلت بورژوا مدارانه تصاویر که هی می خواهند بگویند ما کارت پستال های شیک و گران قیمتی هستیم گاهی واقعان آزار دهنده است (این وسواس را حتی می شود در انتخاب بازیگران نیز دید). یک نمایش به شدت شسته رفته و مانیکور شده که حتی وقتی می خواهد رابطه پیرمرد نقاش و دختر فراری را به نمایش بگذارد نیز از آینه های قدی خویش فاصله چندانی نمی گیرد. وجدان معذب تصاویر همواره به همان مفهوم "خیانت" رانده شده و گویی این فاصله ادیپی را اثر به بهایی سنگین تا اواخر کار در خود حمل می کند. و در نیمه دوم فیلم گویی شاهد نشت استقلال به شدت مراقبت شده قطعات روایی به درون همان مصلحت روای هستیم (توهم کلیت و ایجاد ارتباط بین بخش ها ) تا بعد دیگری از پیوستگی را به نمایش بگذارد و بر تند روی های رها و بی پروای خویش دلایل محافظه کارانه ای را الصاق کند روایت های جدا کمی با زور و تردید سعی می کنند که به هم مربوط شوند و باز مفهوم سرکوب گر " خانواده" (جامعه) استقلال بی پروای تصاویر و بخش ها را به همان وحدت متوهم نزدیک کند کاش می توانستند تا پایان کار بهای این وجدان معذب را بپردازند و این کودک فراری و ماجرا جو سعی نمی کرد در پایان شب از پنجره اتاقش مخفیانه به سمت تخت خوابش بخزد .
فرهاد اکبرزاده


همچنین مشاهده کنید